ابزار پوپولیسم
چرا نمایندگان مجالس قانونگذاری به پوپولیسم علاقه نشان میدهند؟
در دهههای اخیر استفاده از وعدههای پوپولیستی در سخنان نمایندگان نهادهای قانونگذاری بهشدت افزایش یافته است. به طوری که دانشمندان علم سیاست این شیوع وعدههای پوپولیستی را خطری برای دموکراسی میدانند. اما چه چیزی باعث میشود که نمایندگان مجلس به ابزار پوپولیسم برای جذب آرا و جلب توجه مردم روی آورند و این علاقه آنها ناشی از چیست؟ شاید بتوان کلیدیترین و ریشهایترین جواب را عدم اطلاع مردم از علوم انسانی همچون اقتصاد و سیاست دانست.
در دهههای اخیر استفاده از وعدههای پوپولیستی در سخنان نمایندگان نهادهای قانونگذاری بهشدت افزایش یافته است. به طوری که دانشمندان علم سیاست این شیوع وعدههای پوپولیستی را خطری برای دموکراسی میدانند. اما چه چیزی باعث میشود که نمایندگان مجلس به ابزار پوپولیسم برای جذب آرا و جلب توجه مردم روی آورند و این علاقه آنها ناشی از چیست؟ شاید بتوان کلیدیترین و ریشهایترین جواب را عدم اطلاع مردم از علوم انسانی همچون اقتصاد و سیاست دانست. به عنوان مثال در زمینه اقتصادی، مردم قادر نیستند نتایج وعدههایی را که در کوتاهمدت شیرین به نظر میرسند، در بلندمدت انعکاس دهند و از همینرو و به دلیل نداشتن عینک و علم آیندهنگری در حوزهای که تسلط به آن بدون سالها مطالعه و تحقیق ممکن نیست، فریب وعدههای پوپولیستی نمایندگانی را میخورند که به دنبال جلب توجه و آرای آنها به منظور تحقق منافع خود هستند. در این میان نقش اقتصاددانان و دیگر عالمان علوم انسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنها میتوانند با روشنگری مردم دست نمایندگان پوپولیست را رو کنند و اجازه ندهند که نهاد قانونگذاری به دکانی برای تحقق منافع شخصی و رسیدن به قدرت تبدیل شود.
واژه پوپولیسم برگرفته از کلمه پوپولاسم به معنای عوامگرایی است و از آمریکای لاتین ظهور کرده است. این واژه در مقابل خردگرایی و نخبهگرایی بیان میشود. محققان بر این باورند که پوپولیسم با شکل دادن انواع جدیدی از مشارکت سیاسی، مشروعیت بخشیدن به گفتمان انحصاری، کمک به قطبی شدن سیستم حزب و اصلاح کلیات سیاسی بر پدیدههای مهم سیاسی تاثیر جدی میگذارد.
پوپولیسم به صورت یک گفتمان سیاسی مطرح میشود که بر تقابل اخلاقی بین نخبگان فاسد و توده مردم متمرکز است. منطق اخلاقی پوپولیسم بر دیدگاه خاصی از نمایندگی دموکراتیک تاکید میکند و با توسل به وعدههای کلی و مبهم، مردم را در مقابل نخبگان قرار میدهد. به این ترتیب «مردم» تنها مرجع قانونی و اقتدار سیاسی محسوب میشوند و تا جایی که امکان دارد در تصمیمگیری سیاسی باید به گونهای مستقیم عمل کنند. بر اساس ادعای پوپولیستی، منافع مردم با بازیگران نخبه که شامل اشخاص درونسازمانی میشود و اصول دموکراتیک را در راستای منافع خود رها کردهاند، همپوشانی ندارد. نخبگان به عنوان افراد خائن در نظر گرفته میشوند و با توجه به زمینه و علاقه ایدئولوژیک سخنرانان پوپولیسم انواع مختلف دارند: مقامات منتخب و بوروکراتها (یعنی نخبگان سیاسی) که احتمالاً جزو مجرمان همیشگی هستند. اما ادعاهای پوپولیستی نیز ممکن است سایر نخبگان نظیر نخبگان اقتصادی، نخبگان فکری (مثل دانشگاهیان، هنرمندان) یا نخبگان فرهنگی (مثل اصحاب رسانه) را هدف قرار دهد. پوپولیسم همچنین تلاش میکند که ارتباط مستقیم و معناداری میان نخبگان و گروههایی نظیر مهاجران و نهادهای قومی ایجاد کند. آنها ادعا میکنند که نخبگان منافع این گروهها را نسبت به منافع مردم در اولویت قرار میدهند.
به جای آنکه پوپولیسم به عنوان یک ویژگی ایدئولوژیک پایدار بازیگران مورد توجه قرار گیرد، آن را به عنوان ادعاهای سیاسی در نظر میگیرند که با نخبگان فاسد مخالف است.
پوپولیستها با انکار ساختارهای حکومتی سعی میکنند در جهت خوشایند مردم عادی سخن بگویند. تمایل سیاستمداران به استفاده از پوپولیسم با فرصتهای شغلی در سیاستهای اروپایی و ملی و همچنین پویایی رقیب در دولتهای ملی ارتباط دارد. در سرتاسر طیف سیاسی، پوپولیسم در هر دو رادیکال چپ و راست به طور برجستهای وجود دارد. شواهد حاکی از آن است که پوپولیسم یک استراتژی سیاسی قابل انعطاف است که از طریق انگیزههایی که در نهادهای سیاسی دخیل هستند، شکل میگیرد. پوپولیسم با شروع بحران مالی جهانی شدت گرفت و توجه زیادی را در محافل علمی و عمومی کسب کرد. محققان معتقدند که حمایت از احزاب پوپولیستی، به ویژه در کشورهایی که تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار گرفتهاند شدت یافته است. این گزارش برگرفته از یک مقاله علمی با نام «پوپولیسم در گفتمان قانونگذاری: شواهدی از پارلمان اروپا از 1999 تا 2004»1 است که دو تن از استادان هاروارد نوشتهاند و به بررسی پوپولیسم در پارلمان پنجم اروپا (EP)، از سال 1999 تا 2004 پرداخته است. این دوره زمانی برای بررسی پوپولیسم بسیار مناسب است، زیرا در اوایل دهه 2000، احزاب تحت عنوان پوپولیسم در بسیاری از کشورهای اروپایی وارد جریان اصلی سیاستهای ملی شدند و با راهیابی به پارلمان اروپا توانستند به طور فزایندهای در جهت افزایش قدرت سیاسی خود حرکت کنند. به نظر میرسد افراد با جهتگیریهای رادیکال چپ و رادیکال راست با احتمال قویتری نسبت به همتایان خود در میانه چپ و میانه راست متکی به پوپولیسم باشند. دوجانبه بودن پوپولیسم با ادبیات تجربی نوظهور مطابقت دارد. زیرا امروزه محققان، پوپولیسم اروپایی را فراتر از تاکید سنتی بر احزاب جناح راست میدانند. به عقیده آنها دو نوع پوپولیسم وجود دارد. پوپولیسم جناح راست که بیشتر در شمال و مرکز اروپا غالب است و دیدگاههای ملیگرایانه دارند و نسبت به مسائل مربوط به حاکمیت ملی انتقاد میکنند. از طرف دیگر اما پوپولیسم جناح چپ وجود دارد که غالباً در جنوب فعال است و بیشتر بر مسائل مربوط به سرمایهداری و جهانیسازی تاکید میکند. ادعاهای پوپولیستی سیاستمداران چپ به طور عمده بر مسائل اقتصادی تمرکز میکند.
چه کسی از گفتمان پوپولیستی استفاده میکند و علت آن چیست؟
بنا بر تجزیه و تحلیلهای تجربی، اعضای پارلمان اروپا بیشتر متکی به پوپولیسم هستند. برای تعیین اینکه آیا چنین شرایطی با ایدئولوژی متفاوت است، ابتدا باید در نظر بگیریم که توزیع و محتوای ادعاهای پوپولیستی ممکن است در طیف ایدئولوژیک متفاوت باشد. شواهد حاکی از آن است که پوپولیسم بیشتر در دو سر طیف رادیکال راست و رادیکال چپ دیده میشود و کمتر در بین نمایندگان میانهرو شایع است.
گفتمان پوپولیستی بر اساس سخنان ضدنخبگان تعریف میشود جایی که آنها اغلب از لحاظ سیاسی به حاشیه رانده میشوند. بنابراین در هر دو تفکر افراطی انگیزهای برای حمله به ساختار حکومت خصوصاً در پارلمان اروپا وجود دارد. در مقابل، به دلیل اینکه اعضای میانهرو پارلمان اروپا اولین ائتلاف بزرگ را درون حزب اتحادیه اروپا تشکیل میدهند و به عنوان اعضای نخبه سیاسی اروپا ظاهر میشوند، انگیزههای کمتری برای مخالفت با نخبگان دارند. علاوه بر این، اکثر احزاب رادیکال اروپایی، نهتنها در عرصه اروپا، بلکه در سیاستهای ملی نیز در موقعیتهای محوری جای میگیرند. این امر باعث میشود که اعضای رادیکال پارلمان بهطور گستردهتری از نخبگان سیاسی انتقاد کنند. در حالی که پوپولیسم در هر دو طرف طیف سیاسی برجسته است، انتظار داریم که محتوای آن متفاوت باشد. با توجه به رواج ایدههای سوسیالیستی و کمونیستی در سمت چپ رادیکال، چپگرایی پوپولیسم در درجه اول دید اقتصادی نسبت به مسائل دارد و به دفاع از حوزههای ستمدیده و مخالفت اخلاقی با عوامل فاسد سرمایه میپردازد. در مقابل، احزاب راست رادیکال با نگاه ملیگرایی حاکمیت و بدنامی نخبگان سیاسی اروپا را مورد انتقاد قرار میدهند. این روزها ملیگرایی در اروپا بیشتر به شکل مخالفت با مهاجرپذیری تعبیر میشود. پوپولیستها ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی حال حاضر از جمله فقر، کاهش فرصت شغلی و تشدید ناامنی در اروپا را در باز بودن مرزها و مهاجرپذیری پناهجویان میدانند و معتقدند با اجرای سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه باید از ورود مهاجران ممانعت شود.
محتوای سخنان پوپولیستی کسانی که قدرت مرکزی ندارند بیشتر احتمال دارد که در بین مردم معتبر در نظر گرفته شود. به همین علت بسیاری از رقیبان با تکیه بر الفاظ پوپولیستی در جهت تضعیف قدرت نخبگان حاکم و بازسازی حوزههای سیاسی تلاش میکنند. بخش بزرگی از رفتارها در حوزه قانونگذاری، در هر دو سیاست آمریکا و اروپا نشان میدهد که انتظارات شغلی آینده، انتخابهای فعلی قانونگذاران را شکل میدهد. بنابراین سیاستمداران تلاش میکنند با دستیابی به دستاوردهای ملی جایگاه خود را در آینده تثبیت کنند. اما نقش رسانه در تشدید پوپولیسم انکارناپذیر است. بسیاری از اعضای پارلمان اروپا کاملاً از اهمیت سخنرانیهای پرجذبه خود آگاه هستند و با توجه به نفوذ بالای رسانه بر شکلگیری و جهتدهی افکار، آن را از طریق رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند که به این طریق از فعالان حزب و اجزای حزب حمایت کنند. در همین راستا، یکی از اعضای پارلمان اروپا از جناح راست معتقد است: هنگامی که احساس کنیم چیزی برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب است، آن را از طریق شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر و وبسایتهای خود به اشتراک میگذاریم.
یافتهها نشان میدهد که برای پوپولیسم الگوهای متفاوتی وجود دارد و نمیتواند به اندازه کافی با رویکردهای قیاسی و فکری که بر «مظنونان همیشگی» پوپولیسم متمرکز است، کشف شود. به طور موثر، نتایج ما نشان میدهد که پوپولیسم ابزار استراتژیک در قالب گفتمان سیاسی سیاستمداران اروپایی است. میزان درجهای که سیاستمداران به پوپولیسم متکی هستند، تا حدی به عوامل ساختاری مانند عضویت احزاب آنها در دولت و مسیرهای شغلی آنها در عرصههای سیاسی اروپا و ملی بستگی دارد. یکی از دلایل این امر این است که بازیگران رادیکال که وارد جریان اصلی سیاست میشوند، ممکن است وابستگی خود را به پوپولیسم کاهش دهند زیرا احزاب آنها تلاش میکنند که قدرت را در دولتهای ملی حفظ کنند.
آمار و ارقام
مقاله «پوپولیسم در گفتمان قانونگذاری: شواهدی از پارلمان اروپا از 1999 تا 2004» فقط شیوع پوپولیسم در پارلمان اروپا طی این دوره را به صورت کیفی بررسی نمیکند، بلکه استدلالهای خود را بر مبنای دادههای موجود که برگرفته از سخنرانیهای نمایندگان این پارلمان هستند ارائه میدهد.
در واقع، این مقاله با بررسی 24 هزار و 339 سخنرانی کامل نمایندگان پارلمان پنجم اروپا (2004-1999) خواننده را قادر میسازد که اولاً به عمق نفوذ پوپولیسم در پارلمان اروپا به عنوان نمونهای از نهاد قانونگذاری به صورت کمی پی ببرد و ثانیاً میزان استفاده نمایندگان هر جناح (جناح راست، چپ و میانهرو) از ابزار پوپولیست برای جلب توجه و آرای عمومی را مشخص میسازد. همانطور که پیش از این گفته شد، نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد پوپولیسم، در جناحین چپ رادیکال و راست رادیکال بیشتر از جناح میانهرو است.
بارت بونیکُوسکی (Bart Bonikowski) و نوام گیدرون (Noam Gidron) از دانشگاه هاروارد که نویسندگان مقالهای هستند که این گزارش خلاصهای از آن است، از متن سخنرانی نمایندگان پارلمان پنجم اروپا به عنوان منبع دادههای مورد نیاز برای بررسی میزان شیوع پوپولیسم در این پارلمان بهره بردند. آنها کار خود را با 55 هزار و 351 سخنرانی 750 عضو پارلمان پنجم اروپا که از 183 حزب ملی میآمدند آغاز کردند و سپس این دادهها را بر اساس طبقهبندیهای خاص محدود کردند. در نهایت 24 هزار و 339 سخنرانی ایرادشده از سوی نمایندگان پارلمان پنجم اروپا به عنوان منبع تجزیه و تحلیلهای آنها قرار گرفت (این سخنرانیها از 651 عضو پارلمان و از 142 حزب ملی بود). تعداد سخنرانی هر عضو پارلمان اروپا از یک تا 1204 سخنرانی متفاوت بود و میانگین این سخنرانیها برابر با 136 و میانه آن برابر با 55 بود. همچنین تعداد سخنرانیهای هر حزب از یک تا 1227 بود و میانگین آن برابر 472 و میانه آن برابر با 370 سخنرانی بود.
آنها همچنین بررسی کردند که این نمایندگان آیا در طول خدمت خود به عنوان نماینده پارلمان پنجم اروپا، شغلهای دولتی ملی داشتند یا خیر.
بونیکُوسکی و گیدرون برای تخمین میزان شیوع پوپولیسم در سخنرانیهای ایرادشده در پارلمان پنجم اروپا، بر تجزیه و تحلیل اتوماتیک متون این سخنرانیها تکیه کردند. بدین صورت که چه کلماتی بیشترین تکرار را در سخنرانی نمایندگان داشته است و تعداد تکرار کلماتی که بار پوپولیستی دارند چقدر بوده است. آنها از سنجه ساده باینری برای تعیین اینکه آیا در سخنرانی ایرادشده از اصطلاحات و واژههایی که بار پوپولیستی دارند استفاده شده است یا نه، استفاده کردند. این سنجه به آنها کمک کرد که بتوانند نسبت سخنرانیهای پوپولیستی به غیرپوپولیستی را تعیین کنند. برای تعیین اینکه چه واژههایی بار پوپولیستی دارند نیز از فرهنگ انگلیسی واژهها و عبارات پوپولیستی رودوجین و پاولز (Roodujin and Pauwels) بهره بردند.