نقاط ضعف شفافیت
دامنه صحبت بانکداران مرکزی
فرض کنید شما یک خبرنگار هستید و تلاش میکنید به رئیس خود اطمینان دهید میتوانید کاری را در یک فاصله زمانی کوتاه به انجام رسانید. کدام روش تاثیر بیشتری دارد؟ تعهدی قدرتمند اما مختصر که در آن شما هر کار لازم برای انجام وظیفه را انجام میدهید اما آنها از اتفاقات و اشتباهاتی که ممکن است پیش آید بیخبر میمانند یا ارائه برنامهای که جزئیات هر گام را نشان میدهد ولی آنها میتوانند ریسکهای آزاردهنده را شناسایی کنند؟
این وضعیت همانند گزینه پیشروی بانکداران مرکزی در زمانی است که آنها تلاش میکنند بازارهای مالی و جامعه را قانع سازند که اهداف محقق خواهند شد. در طول دهه گذشته آنها یک ترجیح خاص داشتند: هرچه شفافیت و جزئیات بیشتر باشد بهتر است. در سال 2011 فدرالرزرو آمریکا برگزاری نشست مطبوعاتی پس از هر جلسه سیاست پولی را آغاز کرد. متعاقب آن در سال بعد انتشار دامنه پیشبینیهای اقتصادی تنظیمکنندگان نرخ بهره در دستور کار قرار گرفت. در سراسر جهان ثروتمند، رهنمودهای زودهنگام و آیندهنگر در مورد مسیر نرخهای بهره به بخشی از جعبه ابزار بانکهای مرکزی تبدیل شد. بانکداران مرکزی بیش از پیش سخنرانی میکنند و بحثهایی را که زمانی از دیگران پنهان بود، برملا میسازند. حتی برخی دیدگاههای خود را توئیت میکنند.
برای اتخاذ این روش استدلالهای نظری قدرتمندی وجود دارد. هرچه بازارها بیشتر از واکنش بانک مرکزی نسبت به رویدادها آگاهی داشته باشند بهتر میتوانند سیاست آینده را پیشبینی کنند. شرایط بازارهای مالی باید در واکنش به اخبار اقتصادی بلافاصله انبساطی یا انقباضی شود تا وظایف بانکداران مرکزی سادهتر شوند. انگار که معرفی برنامه به رئیس باعث میشود اجرای آن برای شما آسانتر باشد.
اما امروزه این نظریه به بوته آزمایش گذاشته شده است. بانک مرکزی اروپا در 24 اکتبر (پس از نگارش این مقاله) تشکیل جلسه میدهد در حالی که بحثهای عمومی زیادی در مورد سیاست پولی شروع شدهاند. بانک مرکزی اروپا در ماه سپتامبر اعلام کرد که سیاست تسهیل مقداری (QE) را از سر میگیرد و اوراق قرضه را با پول تازه خلقشده خریداری میکند. خرید داراییها تا زمانی ادامه مییابد که نرخ تورم از یک درصد کنونی بالاتر رود و به نرخ هدف حدود دودرصدی بانک نزدیک شود. افراد تندرو از قبیل کلاس نات (Klaas Knot) رئیس بانک مرکزی هلند با صدای بلند و با لحنی غیرعادی مخالفت خود را ابراز کردند. در ابتدا و پس از آنکه رهنمودهای بانک مرکزی اروپا در بازارها پذیرفته شد نرخ بازدهی اوراق که با قیمتها رابطه معکوس دارد رو به پایین رفت. اما کارشکنیها آنها را به مسیر مخالف بازگرداند. هماکنون قیمتگذاریها در بازار انتظارات مربوط به چگونگی مناقشات سیاسی بر سر اجرای بیانتهای سیاست تسهیل مقداری را دنبال میکند. سرمایهگذاران متوجه شدهاند این برنامه ایراد دارد.
در آمریکا ممکن است فدرالرزرو در 30 اکتبر برای سومینبار در سال جاری نرخ بهره را کاهش دهد. اقتصاددانان بانک گلدمنساکس فدرالرزرو را متهم میکنند که «سالن آینهها» را ساخته است که از طریق آن با بازارها ارتباط برقرار میشود. آنها میگویند فدرالرزرو امسال نیات و اهداف خود را به بازارهای اوراق سیگنال کرد اما همزمان نشانههای اجرای آنها را حذف کرد. اما بازدهی اوراق در واقع نشانهای برای پیشبینی اقدام بعدی فدرالرزرو است نه صرفاً یک دستورالعمل. در نتیجه فدرالرزرو و بازارها وارد یک چرخه بدگمانی شدند و اقتصاد واقعی مورد غفلت قرار گرفت. فدرالرزرو آنقدر به ارتباط با بازارها مشغول شد که فراموش کرد خود رهبری را بر عهده دارد.
در همهجا، بانکهای مرکزی باید راهی برای ارائه رهنمودهای زودهنگام در زمان مواجهه با واگراییها پیدا کنند. یک پیمان تجاری بین آمریکا و چین میتواند چشمانداز اقتصادی را متحول سازد. برگزیت بدون توافق ممکن است به بروز بحرانی در بریتانیا منجر شود که سرریزهای آن دیگر نقاط اروپا را فراگیرد. وقتی پیشبینیها به انتخاب بین سیاه و سفید محدود باشد به سختی میتوان به بازارها گفت چه انتظاری از سیاست داشته باشند.
بنابراین آیا بهتر نیست بانکداران مرکزی کمتر صحبت کنند؟ از قدیم اقتصاددانان خرد بر این عقیده بودهاند که ابهام میتواند فواید راهبردی داشته باشد. به عنوان مثال در قراردادهای استخدام تمام اقداماتی که کارفرما ممکن است انجام دهد ذکر نمیشوند. همچنین تمام تعهدات کارفرما نیز درج نمیشوند شاید به این دلیل که هر طرف بتواند فضایی برای مجازات رفتار ناشایست دیگری در اختیار داشته باشد. در سالهای اخیر بنت هولمستروم (Bengt Holmstrom) از موسسه فناوری ماساچوست و برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 2016 چنین استدلال کرد که عدم شفافیت بانک مرکزی منافعی را برای بازارهای اعتباری به همراه دارد. به گفته او برخلاف بازارهای بورس، این بازارها اغلب اوقات به اطلاعات حساس نیستند و در برابر اخبار واکنش زیادی نشان نمیدهند. اگر اوضاع مناسب باشد وامدهندگان سودی نمیبرند اما سهام تحت تاثیر قرار میگیرند. ریسک نکول هم به ویژه اگر وامها دارای وثیقه کافی باشند بسیار اندک است. بنابراین در بازار پول وضعیت «جای هیچ سوالی نیست» حکمفرمایی میکند.
اما در زمان بحران و هنگامی که احتمال بروز ریسکها بالا میرود بازارهای پول خشک میشوند. وامدهندگان مجبور میشوند هر تراکنشی را با دقت بررسی کنند. ممکن است بازگرداندن ثبات نیازمند وعدههایی باشد که جزئیات زیادی ندارند، بنابراین نمیتوان آنها را تفکیک کرد. به عنوان مثال، ماریو دراگی رئیس وقت بانک مرکزی اروپا در زمان اوج بحران بدهی حکومتی منطقه یورو وعده داد که هر کاری که میتواند را برای حفظ واحد پولی مشترک انجام دهد. آقای هولمستروم متذکر میشود هنگامی که فدرالرزرو در زمان بحران مالی به بانکها وام اضطراری داد، اسامی بانکهای دریافتکننده را افشا نکرد، چون نگران بود بدنامی ایجادشده برای بانکها باعث شود سپردهگذاران به آنها هجوم آورند.
اطلاعات بیش از حد
آیا میتوان منطقی مشابه را برای اهداف هرروزه بانکداران مرکزی از قبیل هدف تورمی بهکار برد؟ انتظارات تورمی همانند بحرانهای مالی خود را تقویت میکنند. برخی اقتصاددانان اذعان دارند که وعدههای بانک مرکزی برای پایین نگه داشتن تورم آنقدر باورپذیر شدهاند که عموم مردم در زمان شنیدن اخبار اقتصادی انتظارات خود را بازبینی نمیکنند. این خود نمونه دیگری از وضعیت «جای هیچ سوالی نیست» قلمداد میشود.
اما وقتی به نرخهای بهره میرسیم این مثال کاربرد کمتری دارد. نرخها تغییر میکنند و بازارها مجبورند منتظر رویدادی باشند. بانکهای مرکزی میتوانند اینگونه انتظارات را نیز هدایت کنند. دامنه ارتباطات و اطلاعرسانی را میتوان به بهترین شکل در تازهترین دور جدال چنددههای بین دو گروه مشاهده کرد: کسانی که میخواهند سیاست پولی با توجه به قوانین تنظیم شود و کسانی که از مصلحتاندیشی طرفداری میکنند. شفافترین نوع رهنمود آیندهنگر یک الگوریتم کاملاً شفاف است که نرخ بهره را به دادههای اقتصادی ارتباط میدهد. اما اینگونه «عملکرد واکنشی» مکانیکی را صرفاً میتوان در مدلهای اقتصادی مشاهده کرد. در واقعیت، سیاستگذاران مجبورند از قضاوت خود بهره گیرند و این بدان معناست که تصمیمات آنها ذاتاً دارای ابهام هستند.
تا زمانی که این امر واقعیت داشته باشد باید گفت میزان تاثیر شفافیت بیشتر بر قابلیت پیشبینی نرخهای بهره محدودیتهایی دارد و همانگونه که تجربه اخیر بانکهای مرکزی نشان میدهد گفتوگو و اطلاعرسانی هم نقاط منفی خود را دارد. بهتر است بیندیشیم چه زمانی سکوت ارزش طلا دارد.