وقت خرید سهم
آیا بورس آماده جهش بزرگ است؟
با انتشار گزارشهای سهماهه نسبت P /E بازار با افت مناسب به 87 /7واحد رسید، یعنی حتی کمتر از میانگین بلندمدت که 3 /8 واحد است. برخی معتقدند این نسبت در حالتی ایدهآل قرار دارد. آیا اکنون وقت خرید سهام است؟
پاسخ به این سوال برای هر تحلیلگر و کارشناس بازار سختترین کار است زیرا بازار سهام تنها بر اساس ارزندگی در کوتاهمدت حرکت نمیکند و «تحلیل سنتیمنت» و احساسات معاملهگران نسبت به اقتصاد و آینده است که بورس را به حرکت وامیدارد.
در این گزارش تلاش میکنیم با دیدی واقعبینانه نسبت به شرایط این روزهای بازار سهام تا حد امکان تمامی متغیرها را بررسی کنیم تا با شرایط شفافتری روبهرو باشیم.
چرا موج صعودی بورس متوقف شد؟
بورس این روزها دوباره حال و اوضاع خوشی ندارد و ارزش معاملات خرد از اعداد بیش از 25 هزار دلار در اردیبهشتماه هماکنون به اعداد زیر پنج هزار دلار رسیده و همین امر به حرکت خنثی شاخص کل طی هفته گذشته منجر شده است.
شاخص کل بورس اوراق بهادار بعد از ثبت قله در سطح دو میلیون و 548 هزارواحدی در تاریخ 17 اردیبهشت با کاهش بیش از 20درصدی همراه شده و این در حالی است که بعضی از سهام کوچک بازار با کاهش بیش از 30درصدی مواجه شدند و حتی در میان سهام بزرگ گروه پالایشی نیز نزول 30درصدی مشاهده میشود.
آتش ریزش بورس با توقف عرضه خودرو در بورس کالا روشن شد و از سقف شاخص کل، نماد خودرو در بورس با کاهش بیش از 45 درصد و نماد خساپا با کاهش بیش از 40درصدی مواجه شده و تقریباً ارزش سبد سهامداران این دو شرکت بزرگ خودرویی نصف شده است. تاثیرگذاری بالای گروه خودرویی در معاملات بورس تهران به افزایش عرضه در تمامی صنایع منجر شد و ریزش گروه خودرویی به تمامی گروهها سرایت کرد؛ البته که بعد از 50 روز با انتشار نامه افزایش نرخ خوراک روشن شد که ریزش بازار سهام در آن تاریخ تنها به دلیل توقف عرضه خودرو در بورس کالا نبوده است و عدهای با رانت اطلاعاتی پیش از دیگران از افزایش نرخ گاز صنایع خبر داشتند و با فشار فروش سنگین و خروج پول سنگین از بورس موجب کاهش شدید نماگرهای بورس شدند و بازار را از خریدار تهی کردند.
وضعیت این روزهای بازار سهام به خوبی نمایانگر اثر تصمیمهای نادرست بر بدنه اقتصاد کشور است که به فرار سرمایهگذاران از بورس منجر شده است. همان تصمیماتی که بدون مشورت با خبرگان اقتصادی گرفته میشود و شرایط تولید را رو به وخامت برده و کارخانههای تولید خودرو را با زیان شدید مواجه کرده و حالا صنعت پتروشیمی را نشانه رفته است.
اما باز هم با این تصمیمات مخرب بازار سهام هماکنون از دید بنیادی در جایگاه ارزندهای قرار دارد؛ البته که این ارزندگی در همه صنایع و همه نوع سهام مشهود نیست اما کلیت بورس با کاهش نسبت قیمت به درآمد به زیر میانگین تاریخی اکنون در مناطق ارزندهای قرار دارد.
نسبت قیمت به درآمد یا P /E چیست؟
نسبت قیمت به سود (درآمد) نسبتی برای ارزشگذاری یک شرکت است که قیمت سهام فعلی آن را نسبت به سود هر سهم (EPS) اندازه میگیرد. این نسبت یکی از نسبتهای مهم برای سنجش ارزش سهام شرکتهایی است که با استفاده از جریانات نقدی و ارزش زمانی پول ارزش یک شرکت را تخمین میزند.
معمولاً شرکتهای بزرگ به دلیل فقدان طرحهای توسعهای اثرگذار بر سود شرکت و عدم انتظارات برای رشد چشمگیر سودآوری با نسبت P /E پایینی مواجه هستند و از طرف دیگر شرکتهای کوچکتر با طرحهای توسعهای قابل قبول به دلیل انتظار سرمایهگذاران برای رشد چشمگیر سودآوری در سالهای آتی با P /Eهای بالاتری مواجه هستند و سرمایهگذاران در قیمتهای نسبی بالاتری حاضر به سرمایهگذاری و خرید اینگونه شرکتها هستند.
به همین دلیل نسبت P /E شرکتهای بزرگ بورس ایران بهطور میانگین در محدوده 5 نوسان دارد و همین نسبت برای شرکتهای کوچک در محدوده 9 نوسان میکند و بهطور میانگین کلیت بازار سهام در محدوده P /E هشت دارای ارزندگی قابل قبولی است و سرمایهگذاران در این قیمتها تمایل بالایی به خرید سهام از خود نشان میدهند.
P /E یک شاخص و یک معیار ارزندگی برای خرید سهام است و این مورد که خریداران چه میانگین P /E را برای خرید مناسب بدانند به عوامل متفاوتی مانند سود اوراق بدون ریسک یا سود بانکی ارتباط دارد.
البته که برای سنجش درست این ارتباط باید نرخ بهره حقیقی را مورد بررسی قرار داد که از تفاوت نرخ بهره اسمی با نرخ تورم حاصل میشود. در اغلب کشورهای توسعهیافته بانک مرکزی تلاش میکند تا با نرخ بهره حقیقی مثبت مانع از ایجاد تقاضای کاذب در بازارهای مصرفی شود و نرخ تورم را کنترل کند.
در اقتصاد ایران نرخ بهره حقیقی مدتی است که در محدودههای منفی 20 تا 25 درصد است پس شاید P /E پنج که بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران آن را بر اساس نرخ بهره اسمی 20درصدی، سطح ارزندگی بازار و بدون ریسک مینامند نیز سطح ارزندگی بسیار بالایی باشد و بورس با نسبت قیمت به درآمد 6 و 7 هم در صنایع بزرگ خود با توجه به نرخ بهره حقیقی منفی ارزندگی قابل قبولی داشته باشد.
اما از آنجا که ارزندگی یک مفهوم نسبی است، از متغیرهای دیگری به غیر از نرخ بهره نیز تاثیر میپذیرد که تاثیر این متغیرها از لحاظ کمیتی قابل بررسی نیست اما هر زمان که بیاعتمادی در کلیت بازار سهام پایین میآید سطح نسبت قیمت به درآمد نیز پایین میآید و خریداران به دلیل ابهام در مورد آینده و سیاستهای ضدتولید دولتی دست از خرید در سطوح ارزندگی پیشین میکشند و اقدام به خروج سرمایه از بازار سهام میکنند که همین امر به کاهش بیشتر قیمتها منجر میشود.
مشابه و خلاف این اتفاق در تلاطمات بورس در سال 1399 رخ داد که در دو ماه ابتدایی سال 1399 مردم به دلیل توصیهها و تبلیغات دولت وارد بورس شدند و جریان نقدینگی سنگینی آن روزها به بازار سهام وارد شد. این در حالی بود که اغلب کارشناسان در مورد ارزندگی بازار در آن سالها تردید داشتند و نسبت به وقوع حباب در بازار سهام هشدار میدادند. اما این روند صعودی با شدت و قدرت فریبدهندهای ادامه یافت و در نهایت به ترکیدن حباب بازار انجامید. ترکیدن این حباب نیز ناشی از تغییر دیدگاه مردم نسبت به دولت در آن زمان به دلیل جنجالهایی بر سر عدم عرضه صندوق پالایش یکم بود و حتی عرضه این صندوق نیز اعتماد را به بازار برنگرداند و بازار سهام با یک رکود فراگیر روبهرو شد.
ریزش شدید بورس در دو سال به رسیدن بسیاری از سهام به سطوح ارزنده تاریخی منجر شد اما بازاری که همیشه موفق شده بود با افراط و تفریط معاملهگران را در معرض تصمیمهای اشتباه قرار دهد، اینبار هم با نوسانهای خود بسیاری را به کلی نسبت به بورس و آینده این بازار ناامید کرد. بعضی معتقد بودند بازار سهام هرگز روزهای خوش گذشته را دیگر تجربه نخواهد کرد و روزهای خوش آن به پایان رسیده است که این دیدگاه هم شکست خورد و بورس دوباره توانست ارزش معاملات بالا و روزهای سبز را از آبان 1401 تا اواسط اردیبهشت 1402 تجربه کند و عایدی خوبی نصیب کسانی کند که در سطوح مناسب و ارزنده سهام خریدهاند.
وضعیت این روزهای بورس چگونه است؟
بازار سهام این روزها نیز به دلیل تصمیمات دولت در زمینه افزایش نرخ گاز صنایع، توقف عرضه خودرو در بورس کالا و افزایش تعرفه صادراتی مواد خام با یک بیاعتمادی گسترده مواجه است. بیاعتمادی که به سقوط شاخص کل به زیر دو میلیون واحد هم منجر شد و تنها بازاری که این روزها زیر سقفهای سال 99 معامله میکند بورس است.
همین امر موجب قرار گرفتن بسیاری از سهام در سطوح ارزنده خود شده است اما قطعاً بدون اعتمادسازی و ایجاد محرکهای مناسب، تصور بازگشت دوباره پول و جریانات نقدینگی به بورس کار سخت و دشواری است زیرا تنها ارزندگی محرک رشد و نزول بورس نیست و این جریانات نقدینگی و احساسات معاملهگران است که حداقل روند کوتاهمدت بورس را ترسیم میکند.
رانت اطلاعاتی عدهای از افزایش نرخ خوراک و همچنین دستاندازی دولت به سود پتروشیمیها برای کسری بودجه خود جایی برای امیدواری برای بسیاری از سهامداران نگذاشته است اما با انتشار گزارشهای سهماهه و سودسازی خوب بسیاری از شرکتهای بورسی دوباره در همین ابهامات و تاریکی نیز چراغی در دل کارشناسان روشن شده است تا بورس دوباره از دل خاکسترها بلند شود و روزهای خوب خود را تکرار کند.
سناریوی تکنیکالیستها چیست؟
تحلیلگران تکنیکال خبره بازار سهام این روزها اغلب دیدگاه متفاوتی نسبت به بنیادیکارها دارند. چارتیستها بعد از ریزش شاخص کل به سطوح زیر دو میلیون و 50 هزار واحد نسبت به آینده و بازگشت بورس به روند صعودی تردیدهای بسیاری دارند و اغلب معتقدند که بازار سهام برای بازگشت به روند صعودی لازم است کفهای پایینتری را ببیند. البته که این بدبینی نسبت به شاخص کل بیشتر از شاخص هموزن است و ثبت سطوح پایینتر برای شاخص کل در اعداد یک میلیون و 850 هزارواحدی و حتی بعضاً سطوح یک میلیون و 650 هزارواحدی از دید تکنیکالیستها محتمل است. البته اغلب یک موج صعودی کوتاهمدت را تا سطح دو میلیون و 200 هزارواحدی پیشبینی میکنند و سطح تعیینکننده برای ادامه موج صعودی بورس را سطح دو میلیون و 200 هزارواحدی مینامند و صعودی شدن روند میانمدت بازار را در گرو شکست این سطح میدانند. این دسته از تحلیلگران گاه در تقابل با تحلیلگران بنیادی از پیشبینی درست روند بازار عاجز بودند که مهمترین این تقابل در آخرین موج صعودی بازار رخ داد که اغلب تکنیکالیستها معتقد بودند بازار سهام با یک موج نزولی از سطوح یک میلیون و 700 تا سطوح حداقل یک میلیون و 400 هزارواحدی روبهرو است اما آتش افزایش نرخ دلار در بازار آزاد و افزایش انتظارات تورمی در میان فعالان اقتصادی اجازه هیچگونه اصلاحی به بورس نداد و شاخص کل با قدرت تمامی سطوح پیشرو را پودر کرد و تا سطح دو میلیون و 500 هزارواحدی رشد کرد.
چرا میتوانیم به بورس امیدوار باشیم؟
بازار سهام با یک عقبماندگی ملموس نسبت به تمامی بازارهای موازی مواجه شده است، عقبماندگی که آغاز آن از سال 1399 و با از بین رفتن اعتماد در بین معاملهگران آغاز شد و همچنان ادامه دارد اما در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد و به نظر با اشباع شدن سرمایهگذاری در فضای ملک و همچنین قوانین سختگیرانه در مورد خرید و فروش ارز و طلا، به نظر با کمی خوشسلیقگی و تصمیمهای عاقلانه در مورد تولید و شرکتهای بورسی میتوان به رشد بازار سهام بیش از سایر بازارها امیدوار بود و حتی انتظار داشت در یک بازه میانمدت این عقبماندگی نسبت به سایر بازارها جبران شود.
در سال 1399 نرخ دلار در سقف به 33 هزار تومان رسید و امروز این نرخ در 49 هزار تومان قرار دارد و رشد 48درصدی را تجربه کرده است؛ سکه نیز در آن سال به سقف 16 میلیونتومانی رسید و هماکنون در محدوده 28میلیونی قرار دارد و رشدی مشابه دلار را تجربه کرده است اما شاخص کل بورس هماکنون از سقف سال 99 پایینتر قرار دارد و سهامداران بورسی که با دعوت دولتیها به این بازار آمدند اوضاع سختی را تجربه میکنند و هر روز که بدین منوال میگذرد نسبت به آینده ناامیدتر میشوند و به سرمایهگذاری در سایر بازارها علاقهمندتر.
عوامل محرک بورس طی ماههای آتی
1- شکاف بین نرخ دلار آزاد و نیمایی: دلار چندنرخی و عوارضش بر هیچکس پوشیده نیست، اما دولتها اغلب به بهانه کنترل تورم به کالاهای اساسی و نهادهها ارز ترجیحی تخصیص میدهند که این ارز بعد از چند سال یا حتی چند ماه به دلیل عدم تامین هدفهای دولت حذف میشود و دوباره قیمتها با جهشی بیش از پیش مواجه میشوند و همین امر نیز باعث افزایش سود اسمی شرکتها و به دنبال آن افزایش قیمت سهام آنها میشود.
به دستور دولت نرخ دلار سامانه نیما در محدوده 28500تومانی میخکوب شده است و همچنین نرخ دلار حواله بازار متشکل ارزی نیز در محدوده 37500 تومان است که همین شکافها باعث توزیع رانت میان خریداران این ارزها خواهد شد و به نظر میرسد ادامه این روند در بلندمدت ممکن نباشد.
2- کنترل تورم در آمریکا: آمار منتشرشده از اقتصاد آمریکا امیدواریها را به کنترل تورم بدون رکود تقویت کرده است و اعضای بانک مرکزی آمریکا در سخنرانیهای خود احتمال وقوع فرود نرم را بیش از پیش پررنگ میکنند. در صورت کنترل تورم بدون وقوع رکود در اقتصاد آمریکا نرخ کامودیتیها با رشد همراه خواهد بود و به نظر میرسد میتوانیم نسبت به بازارهای جهانی و افزایش تقاضا خوشبین باشیم. البته آن روی سکه نیز بسیار تلخ است و بر کسی پوشیده نیست که در صورت وقوع رکود در آمریکا احتمال ریزش کامودیتیها بسیار بالا میرود و به همین دلیل باید اوضاع اقتصاد آمریکا را به خوبی بررسی کرد.
3- ارزندگی سهام: همانطور که از اول متن اشاره شد بازار سهام این روزها در سطوح ارزندهای قرار دارد و اغلب سهام بازار به نظر با کفهای قیمتی خود فاصلهای ندارند و حتی در صورت وقوع سناریوی بدبینانه تکنیکالیستها کلیت بازار شاید 15 درصد با سطوح حمایتی خود فاصله داشته باشد و به نظر کمکم وقت خرید سهام در بورس دوباره فرا رسیده است.