سرمایهگذاری در مه
اقتصاد دستوری چه فرصتهایی را از بورس سلب میکند؟
پیمان مولوی/ فعال سرمایهگذاری
در سال ۱۳۹۹ یک نمونه کوچک از هر آنچه میشد در اقتصاد ایران برای یک تازهوارد نشان داد را دیدیم، نمونهای از واقعیتهای اقتصاد ایران و مسیری که هر روز سیزیفوار در حال تکرار آن است، بدون گرفتن درس؛ اگر امروز کنفسیوس زنده بود حتماً در جمله زیر تغییراتی میداد:
در زندگی انسان سه راه دارد. راه اول از دانش میگذرد، این بهترین راه است. راه دوم از تقلید میگذرد این کمخطرترین راه است. راه سوم از تجربه میگذرد، این گرانترین و پرهزینهترین راه است. ما راه سوم را تبدیل به راه چهارمی کردیم، تجربه کردن تجربههای شکستخورده قبلی.
بازار سرمایه در تمام جهان رابطهای تنگاتنگ با اقتصاد دارد، اصلاً بازار سرمایه ایجادش در گرو تسهیل در فعالیت تامین مالی، سرمایهگذاری و دسترسی به کالاها و خدمات در طول سالها فعالیت و رشدش بوده است، تا امروز که ارزش بازار سرمایه جهانی به ۱۰۵ هزار میلیارد دلار رسیده و بیش از جمع تولید ناخالص جهانی است.
دولت جدید سرکار آمده است و ما همانند دروازهبان بازی معروف فوتبالی که زمین را مه فرا گرفت و داور بازی را تعطیل کرد ولی دروازهبان نیمساعت درون دروازه بود، چون نفهمید بازی را داور نیمهتمام اعلام کرده و ماند و ماند. وی در طول بازی مهآلود هم نمیدانست که قرار است کی و چگونه گل بخورد.
نه به اقتصاد دستوری
اقتصاد ایران در رتبه ۱۶۴ دخالت دولت در بازارMarket Distortion rate است و این یعنی یکی از دستوریترین بازارها در اقتصاد؛ تقریباً در تمام ارکان این اقتصاد شما با بخشنامهها و قیمتگذاری دستوری روبهرو هستید، از فولاد تا سیمان و از انرژی تا آب. اولین نکتهای که به دولت جدید میتوان گوشزد کرد همانند هر آنچه به دولتهای قبل گفته شد اما کسی اهمیت نداد و رسیدیم به امروز پر از بحران اقتصادی همین دست برداشتن از اقتصاد دستوری است. ما میتوانیم از حزب کمونیست چین در سال ۱۹۷۶ یاد بگیریم، شاید بپرسید چرا چین را مثال زدم؟ چون نمیتوانم سنگاپور، هنگکنگ یا لهستان و برزیل را مثال بیاورم چون فاصله فکری سیاستگذار در ایران با آنها زیاد است. اما چینیها در سال ۱۹۷۶ همانند ما بودند و البته در وضعیتی بسیار وخیمتر. آنها بازار و مکانیسم بازار را به مرور در تاروپود اقتصاد این کشور اجرایی کردند و امروز از کشورهایی هستند که مکانیسم بازار در آن حرف اول را میزند و بورس شانگهای در حال گذشتن از جمع بورسهای لندن (FTSE)، آلمان (DAX) و سایر بورسهای اروپایی است. اولین توصیه به دولت جدید حرکت به سمت مکانیسم بازار است که دید سرمایهگذاران را به آینده مثبت میکند و این اقتصاد دستوری امروز ایران ازبینبرنده اعتماد عمومی است.
درک اکوسیستم اقتصاد و بازار سرمایه
در جایی خواندم یکی از مشاوران دولت جدید گفته مجبور میکنیم شرکتهای حقوقی اقدام به خرید سهام و تزریق نقدینگی کنند و بورس را در کوتاهمدت نجات خواهیم داد، نمیدانم این دوست عزیز مطالعهای در بحران ۲۰۰۸ آمریکا یا سایر بحرانهای مالی کردهاند یا نه اما باید بگویم اقتصاد یک اکوسیستم است و نمیتوان آن را با پادگان همسان گرفت! اکوسیستمی ندیدن اقتصاد و بازار سرمایه میتواند نابودکننده هر دو باشد، انتهای اکوسیستم بازار سرمایه سودآوری است و نه چیز دیگر که در ایران همواره تحت عنوان تامین مالی مطرح میکنند، میدانید ما متخصص استحاله کلمات هستیم. بازار سرمایه و فعالیت در آن چندبعدی است و مهمترین آن ایجاد بستر سرمایهگذاری بر روی شرکتها و صنایعی است که سرمایهگذار حقیقی، صندوقهای بازنشستگی و سرمایهگذاران نهادی دیگر فکر میکنند میتوانند با دارا بودن یک سهم یا یک جین هیاتمدیره یا اصلاً همه این موارد سودآورتر باشند. حال شما تصور کنید میخواهید سوپرمنوار به سرمایهگذاران نهادی بگویید پولها را بریزد در بازاری که همانند چاه ویل شده است! چرا چاه ویل؟ چون چشماندازی ندارد.
اکوسیستمی دیدن بازار سرمایه یعنی اجازه دهیم عقل و خرد حکمفرما شود. اما اگر مورد اول را که اقتصاد دستوری است، حل نکنید، حتماً بازار سرمایه و اطلاعات نامتقارن خود ایجاد رانتهای سنگین را سبب میشود.
رئیس سازمان بورس شاخصساز نیست
در انتخاب رئیس سازمان بورس اگر دیدید کسی گفت من شاخص را بهبود خواهم داد و قول مثبت برای حصول این امر ارائه داد، با کمال شرمندگی او یک شارلاتان و در بهترین حالت انسان بیاطلاعی است.
رئیس سازمان بورس در دنیا فردی شناختهشده و رسانهای نیست. آیا شما نام رئیس کمیته بورس آمریکا را شنیدهاید؟ در بازاری به اندازه 17هزار میلیارد دلار (اقتصاد ایران ۳۸۰ میلیارد دلار است) انتظار از ریاست سازمان بورس باید تسهیل فعالیت در بازار سرمایه باشد، نه تبدیل شدن به یک چهره مصاحبهگر. حذف مجوزهای ایجاد ارکان و انعطاف نسبت به ایجاد موسسات جدید و ارکان جدید در اکوسیستم بازار سرمایه از جمله کارهایی است که این فرد باید انجام دهد که البته این امر هم نه به شکل دستوری، بلکه با نیاز ذاتی بازار منطبق خواهد بود.
همانند گذشته وی را موظف به سخنرانیهای امیدبخش در بازار نکنید، این کار غلط و برخلاف عقل بشری است که انسانی که قدرت اجرایی لازم در باب ثروت دیگران را ندارد، بخواهد در مورد خرج کردن ثروت به آنها تحکم کند.
بینالمللی شوید
میگویند ما خود همه چیز داریم از جمله منابع مالی، اما قبلاً بد استفاده شده است. این حرف در قسمت دوم درست است، ما دست خوبی در اتلاف منابع داریم اما بخش اول یک مغالطه ناشی از احاطه نداشتن به جهان اطراف است. به این اعداد دقت کنید: کل نقدینگی در جهان امروز 95 هزار میلیارد دلار و اندازه بازار سرمایه جهانی 105 هزار میلیارد دلار؛ ثروت جهان ۳۰۶ هزار میلیارد دلار و اندازه بازار بدهی جهانی ۲۵۰۰ هزار میلیارد دلار؛ اندازه بازار مشتقات مالی نیز رقمی بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار را شامل میشود. در مقابل همه اینها اما ما اقتصادی داریم با سایز ۳۸۰ میلیارد دلار!
بازار سرمایه ایران سالهاست به بازارهای سرمایه وصل نیست، البته شاید این ناخوشایند باشد اما ما ارتباطاتی با کشورهای درجهچندم داریم اما با مراکز مالی اصلی خیر!
مراکز سرمایهگذاری در جهان محل تامین مالی و سرمایهگذاری هستند، چین یکی از بزرگترین استفادهکنندگان از منابع مالی بینالمللی است. هم در بازارهای سرمایه و هم در بازار پول!
تحریمها فرصت وصل شدن ایران به بازارهای سرمایه جهانی را از بین برده، البته نهفقط تحریمهای اتمی، بلکه تحریمهای آمریکا و تحریمهای اولیه. در بخش معدن، انرژی و اکوسیستم استارتآپی و توریسم ما نیاز مبرم به سرمایهگذار خارجی داریم و در صورتی که این امر محقق شود، میتوانیم میلیاردها دلار بر درآمد ملی بیفزاییم. در صورت حصول این امر شغل ایجاد میشود. بیافریند و بازار سرمایه ایران در این مسیر میتواند نقطه وصل باشد.
سخن آخر
با بازار سرمایه زیاد بازی نکنید، سرمایه هوشمند است و سرمایهگذار ریسکگریز بالاخره راهی پیدا میکند تا دارایی خود را از گزند مخاطرات حفظ کند. دولت جدید باید بکوشد فضای اقتصادی ایران را برای کسبوکار بهبود دهد و این امر در بهبود محیط فضای کسبوکار معنا مییابد. شما فضای اقتصاد را بهبود دهید، قابل سنجش کنید و ریسکهای داخلی و تحریمها را بردارید، همه میدانند چه باید بکنند.