چالش تامین مواد اولیه
معاون خرید شرکت فولاد مبارکه اصفهان از چالشهای تامین مواد اولیه شرکتهای فولادی میگوید
صنعت فولاد ایران در سال 99 روزهای پرفرازونشیبی را گذرانده است. از قیمتگذاریهای دستوری برای فروش کالاها در بورس تا محدودیتهای صادراتی که بر سر راه آنها سبز شده است؛ تا بلکه تولید داخلی را در حلقه بعدی زنجیره پشتیبانی کند و شرایط را برای رونق صنایع پاییندستی فراهم کند. غافل از اینکه مجموعه سیاستهای غلط در این حوزه سبب شده تا بسیاری از تولیدکنندگان صنایع پاییندستی نتوانند محصولات فولادی را بهموقع و با نرخ مصوب دریافت کنند و حتی سودهای کلانی نصیب عدهای شد تا با رانتهای بسیار بتوانند سهم توسعه صنعت فولاد را از فروش محصولاتشان به قیمت رقابتی در بازار روزبهروز کاهش دهند. اما این تمام موانع و مشکلات پیشروی صنعتگران در این حوزه فعالیت صنایع معدنی نیست؛ بلکه تامین مواد اولیه نیز در سال جاری با مسائل و مشکلات خاص خود مواجه بوده و باز هم تولیدکنندگان صنعت فولاد به عنوان یک حلقه در زنجیره تامین مواد اولیه صنایع بالادستی، بر سر تامین ماده اولیه خود با مسائل و مشکلات بسیاری روبهرو شدند. رضا یزدخواستی، معاون خرید شرکت فولاد مبارکه اصفهان، از حال و هوای این روزهای تامین مواد اولیه شرکتهای فولادی و بهخصوص مجموعه فولاد مبارکه میگوید.
♦♦♦
شرکتهای فولادی در سال جاری نقشآفرینی مهمی در تولید و صادرات کشور داشتند. اما تداوم این مسیر و افزایش تولید آنها مستلزم تامین بهموقع مواد اولیه است. در حوزه تامین مواد اولیه هماکنون شرکتهای فولادی با چه موانعی روبهرو هستند؟
در حال حاضر، شرکتهای تامینکننده مواد اولیه شرکتهای فولادی با یک سردرگمی و نابسامانی مواجه هستند که بر اساس آن، این سردرگمی در تامین مواد اولیهای همچون سنگ آهن، گندله، کنسانتره و آهن اسفنجی که مورد نیاز شرکت فولاد مبارکه هم هست، در کل کشور ایجاد شده که امیدواریم با تدابیر وزارت صنعت، معدن و تجارت این موضوع سامان یابد و کار به روال گذشته، به شکل پایداری پیش برود. همانطور که به خاطر دارید، در سال گذشته یک جدول سهمیهبندی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت تهیه و ابلاغ شد که بر اساس آن، شرکتهای فولادی هر یک سهمیهای مشخص از کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی دریافت کرده بودند که این مواد نیز توزیع شد که این موضوع، یک شرایط متوازن، بالانس و پایداری را ایجاد کرد که نتیجه آن در تولید و صادراتی که در سال 1399 تا به حال شاهد بودیم نمایان شد. اعتقاد ما این است که در درجه اول این جدول سهمیهبندی باید ادامه یابد و مطابق با روال گذشته پیش برود.
پس اعتقاد شما این است که این روال سهمیهبندی میتواند در شرایط کنونی صنایع فولادی راهگشا باشد؟
بله، همینطور است. این روالی بوده که نتیجه داده و اثربخش بوده و در واقع تقسیم کاری بین شرکتهای معدنی و شرکتهای فولادی بوده است که توانسته شرکتهای فولادی را به جایی برساند که هم نیازهای داخلی را تامین کنند و هم صادرات خوبی را رقم بزند تا بتواند جایگزین بخشی از صادرات نفت شود.
در مجموع موانعی که برای تامین مواد اولیه وجود دارد، در چه نقاطی خلاصه میشود؟
سنگ آهن در کشور محدود است و یکسری اکتشافاتی در سالهای گذشته یا دقیقتر بگوییم در 50 سال گذشته صورت گرفته که بخش عمدهای از اکتشافات مرتبط با آن در قبل از انقلاب اسلامی رخ داده است که به هر حال در سالهای گذشته، استخراج مرتبط با آن شکل گرفته است. اما در سالهای بعد، کارخانههای تولید مواد معدنی و فولادی ایجاد شدند تا بالانس ظرفیت بین مواد اولیه و محصولات فولادی ایجاد کنند که اتفاقاً در اینجا سه دسته مشکل به چشم میخورد. به این معنا که این مشکلات مرتبط با کل صنایع معدنی است و تنها مختص صنایع فولادی نیست؛ میزان سنگ آهن در کشور محدود است و باید با برنامهریزی تولید و استخراج شود تا هم شرکتهای معدنی و هم شرکتهای فولادی بتوانند به مسیر خود ادامه دهند؛ پس در درجه اول، استفاده صحیح، بهینه و درست از سنگ آهن و متعاقب آن، مشتقات معدنی گندله، کنسانتره و آهن اسفنجی است؛ ضمن اینکه در سایر بخشها نیز سهمیهبندیها باید صورت گیرد که این اطمینان خاطر را به شرکتهای فولادی خواهد داد که مواد اولیه آنها بهموقع تامین خواهد شد و بدون دغدغه فکری آنها بتوانند به تولید محصولات خود ادامه دهند؛ البته بخشی هم روی قیمتها بحث است که باید نرخ در بورس تعیین شود یا اینکه خارج از آن معین شود؛ که بر این اساس باید گفت این مورد باید مطالعه و پخته شود تا تصمیم بهینه اتخاذ شود. در گذشته سیستمی وجود داشت که تا سال جاری نیز اعمال میشد که وزارت صنعت، معدن و تجارت بر اساس آن قیمت فروش گندله، کنسانتره و آهن اسفنجی را به کارخانههای فولادی ابلاغ میکرد و درصدی از متوسط تولید شمش خوزستان بود که این هم جواب داده بود و در کشور، سیستم جاافتادهای بود که سالها در کشور پیادهسازی شده و امتحان خود را پس داده است.
بنابراین اگر اکنون قرار باشد که نرخ در بورس تعیین شود، باید سیاست قیمتگذاری مجموعه محصولات زنجیره فولاد از سنگ تا محصولات نهایی مورد مطالعه قرار گرفته و تبعات آن بر روی تولید و صادرات مورد بررسی قرار گیرد تا اثرات آن مورد بررسی قرار گرفته و بعد تصمیمگیری در این رابطه صورت گیرد. به این ترتیب میتوان گفت کار کارشناسی خوبی از سوی متخصصان این حوزه انجام شده و با اطمینان میتوان به سمت پیادهسازی آن با کمترین تبعات حرکت کرد.
به نکات جدیدی در حوزه تامین مواد اولیه در سطح کلان برای شرکتهای فولادی اشاره داشتید. به عنوان مدیر خرید شرکت فولاد مبارکه، برای تامین سریعتر مواد اولیه خود چه راهبردهایی را مدنظر قرار دادهاید؟
ما سهمیهای داریم که به صورت تاریخی و از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت تعیین شده است که این عمده نیازهای فولاد مبارکه را تامین خواهد کرد. بر این اساس اگرچه ما در تامین کنسانتره با مشکلاتی مواجه هستیم ولی به هر حال تولید خود را رشد هم دادهایم. نکته حائز اهمیت آن است که تولید کنسانتره اگر به اندازه کافی صورت نگرفته باشد یا تامین آن بهموقع صورت نگیرد، ما در تولید کنسانتره و آهن اسفنجی نیز به مشکل برخواهیم خورد، بنابراین تمهیدی که فولاد مبارکه اندیشیده این است که ما دو سال است که بر روی معادن کوچک متمرکز شدهایم و با معادن کوچک نیز قراردادهای بلندمدت داریم تا به آنها کمک کنیم تا بتوانند بهرهبرداری بالاتر و سودآورتری در تولید خود داشته باشند و بهتبع آن هم، تامین نیازهای فولاد مبارکه با چالش کمتری صورت گیرد. این روش موثر بوده و هم به نفع معادن کوچک است که مشتری بزرگی مثل فولاد مبارکه پیدا کردهاند که حتی در حوزه تامین مالی آنها به طریق درست و به صورت قراردادی کمک میکند و هم اثرات مثبت آن به فولاد مبارکه برگشته است.
وضعیت نرخگذاری و الزام شرکتهای تولیدکننده مواد اولیه به تامین بهموقع و منطبق با تعهدات به چه صورت است؟
در فرمول نرخگذاری قیمت مواد اولیه فولاد مبارکه درصدی از نرخ شمش فولاد خوزستان بود. در حال حاضر موضوع از این قرار است که نرخ مواد اولیه در بورس تعیین و کشف قیمت شود و بر اساس آن قیمت محصولات بین شرکتهای فولادی و معدنی تعیین شود. اما همانطور که پیشتر هم اعلام کردم، هنوز بر روی این موضوع، کار کارشناسی دقیقی انجام نشده است و در حد یک ایده و نظر و بنچ مارکتینگ با سایر کشورهای دنیاست. به نظر من هنوز جا دارد که کار کارشناسی بر روی آن صورت گیرد تا اثرات مثبت و منفی ورود مواد اولیه به بورس سنجیده و با سیستم موجود تطبیق داده شود و پس از آن، در این حوزه تصمیمگیری شود.
اگر این مواد اولیه وارد بورس شود، به نظر شما به عنوان مدیر خرید یکی از بزرگترین شرکتهای فولادی کشور، چه اثرات مثبت یا منفی خواهد داشت؟
اگر قیمت مواد اولیه در بورس وارد شود و در جریان عرضه و تقاضای واقعی قرار گیرد، به صورت طبیعی سطح قیمت مواد اولیه بالا خواهد رفت و وقتی که هزینه تولید بالا برود، این موضوع در قیمت تمامشده محصولات فولادی منعکس خواهد شد و بر این اساس حرکت قیمت دومینووار ادامه خواهد یافت. بنابراین شرکتهای فولادی چارهای جز بالا بردن قیمت محصولات فولادی تولیدی خود ندارند. البته باید این را هم در نظر گرفت که برخی اوقات مطرح میشود که شرکتهای فولادی هم باید بپذیرند که قیمت مواد اولیه بالا برود، هم اینکه قیمت محصولات خود را بالا نبرند که این موضوع با هیچ مکانیسم اقتصادی قابل پذیرش نیست. پس اگر قرار است مکانیسم بازار بر تعیین نرخ مواد اولیه حاکم باشد، حساب دودو تا چهارتاست.
شرکتهای فولادی در کنار سود احتمالاً بالایی که ممکن است داشته باشند، هزینه بسیار سنگینی نیز دارند که بخشی از آن به طرحهای توسعهای برمیگردد. گسترش افقی سرمایهگذاریهای فولاد مبارکه، بنابراین فولاد مبارکه شرکتی است که بر روی برنامههای توسعهای خود باید متمرکز شود و اگر قرار باشد وزن کافی به این برنامههای توسعهای داده نشود، ممکن است ظرف یک سال تا سه سال بعد مشکلی ایجاد نشود ولی قطعاً در پنج سال بعد باید منتظر مشکلات عدیدهای باشیم. بنابراین صنعت و شرکت را به لحاظ ارتقای کیفیت محصولات و نیز کمیت تولید دچار مشکل خواهد کرد. بنابراین سودی که نصیب شرکت فولاد مبارکه یا سایر شرکتهای فولادی خواهد شد، همان سودهایی است که به سرمایهگذاری منجر شده است.
شرکت فولاد خوزستان پیش از انقلاب با ظرفیت برنامهریزیشده 5 /2 میلیون تن در سال راهاندازی شد، اما امروز صحبت از 55 میلیون تن فولاد به میان میآید که این ظرفیت در سال نتیجه سرمایهگذاری از سودهای قبلی است. پس اگر با یک نگاه تنگنظرانه گفته شود که سود شرکتهای فولادی بالا رفته و باید سود کمتری ببرند، عملاً توسعه صنعت فولاد را هدف قرار داده و طبیعتاً اثرات منفی در آینده بر جای خواهد گذاشت و این صنعت را با رکود و مشکل مواجه خواهد کرد و ما در نهایت از صنعت فولاد دنیا و توسعه این صنعت در سایر کشورهای جهان عقب خواهیم ماند.
چند درصد از مواد اولیه مورد استفاده از شرکت فولاد مبارکه از محل تولیدات داخلی تامین میشود؟
همانگونه که مستحضرید، مواد اولیه شرکت فولاد مبارکه به صورت 100 درصد از تولید داخلی تامین میشود و در مجموع میتوان گفت برای نیازهای جاری شرکت، چه به لحاظ مواد اولیه و چه به لحاظ ماشینآلات و تجهیزات و... بخش عمدهای از کالاها، در داخل کشور تامین میشود که البته این با نیازهای توسعهای شرکت فولاد مبارکه متفاوت است؛ چراکه ممکن است بخشی از این نیازها برای امور توسعه متکی به خارج از کشور باشند، اما در مورد نیازهای جاری برآوردها حکایت از آن دارد که حدود 80 درصد از نیازهای جاری از داخل و 20 درصد آن از خارج تامین میشود.
فولاد مبارکه برنامهای برای تکمیل زنجیرههای تامین در تولید فولاد دارد؟
ما سالهاست که پلنتهای تولید گندله و آهن اسفنجی را داریم و برآوردها حکایت از آن دارد که تولید کنسانتره و گندله تا سال 1404 بالانس خواهد شد. در این سالها گاه کمبود گندله و کنسانتره خواهیم داشت؛ ولی تا سال 1404 تولید این مواد اولیه با نیاز صنایع پاییندستی بالانس میشود. اما از سال 1404 به بعد، تولید آهن اسفنجی با کمبود مواجه خواهد شد؛ بر همین اساس اعتقاد شخصی من این است که شرکت فولاد مبارکه باید ظرف سه تا چهار سال آینده در حوزه تولید آهن اسفنجی سرمایهگذاری جدی داشته باشد.
فولاد سنگان در این حوزه چقدر میتواند گرهگشا باشد؟
فولاد سنگان در حال حاضر در حال تولید گندله است و پلنت کنسانترهسازی آن نیز در مرحله تولید آزمایشی است که امیدواریم در سال 1400 به تولید اسمی خود برسد که در آن صورت، فولاد سنگان صرفاً برای ما گندله تولید خواهد کرد و سنگ را از معادن سنگ آهن سنگان دریافت کرده و تبدیل به کنسانتره و سپس گندله خواهد کرد و گندله را به فولاد مبارکه میدهد که هماکنون در سهمیهها نیز لحاظ شده است و تفاوتی در میزان خروجی گندلهای که سنگان به فولاد مبارکه خواهد داد، وجود ندارد و الان فولاد مبارکه باید کنسانتره را به صورت سهمیهای خریداری کند یا از بازار آزاد بخرد و با راهاندازی کنسانترهسازی با سهمی که از معادن سنگان دارد، بخش عمده یا 90 درصد از کنسانتره خود را تولید خواهد کرد و نیازی به خرید از بازار آزاد نخواهد داشت. اما کماکان در زنجیره، فولاد سنگان تولید آهن اسفنجی ندارد و کماکان مشکل تامین آهن اسفنجی را در گروه فولاد مبارکه خواهیم داشت که باید برای آن تدبیری اندیشیده شود.
آیا قرار است مشارکت در استخراج و اکتشافات صورت گیرد؟
هماکنون شرکتی برای اکتشافات و استخراج معادن جدید در فولاد مبارکه تشکیل شده است که بالغ بر یک سال است که این شرکت ایجاد شده و سهامدار آن گلگهر، چادرملو و فولاد مبارکه است و در آن قالب عملیات اکتشافات جدید در حال انجام است. البته به موازات آن شرکت فولاد مبارکه نیز استخراج معادن را در حوزه معادن کوچک در دستور کار دارد تا کمبود خود را جبران کند، ولی در سطح کلان، با مشارکت شرکتهای معدنی و سایر شرکتهای فولادی بر روی معادن بزرگ در حال مشارکت با شرکتهای بزرگ هستیم. در سطح معادن کوچک نیز فعالیتهایی را برای تامین کسری نیازهای خود خواهیم داشت.
برنامه فولاد مبارکه برای سال 1400 چیست؟
برنامه ما این است که به صورت مستمر و پایدار، مواد اولیه را که در سال1399 دریافت کردیم، ادامه یابد و تولید آن در سال 1400 انجام شود. فولاد مبارکه خود به تنهایی هفت میلیون تن تولید دارد و با شرکتهای مجموعه خود، 3 /10 میلیون تن تولید خواهد داشت که اگر فولاد سفیددشت هم به مدار تولید بیاید، 800 هزار تن دیگر نیز به این ظرفیت اضافه خواهد شد. تلاش ما این است که مواد اولیه را تامین کنیم و بتوانیم در خود فولاد مبارکه هفت میلیون تن تولید داشته باشیم و در بازار داخلی بفروشیم و صادر کنیم. ضمن اینکه شرکتهای دیگر نیز به این روال تولید خود را ادامه دهند؛ ضمن اینکه برنامههای توسعهای شرکت فولاد مبارکه نیز حول محور نورد گرم 2 پیش خواهد رفت که اگر آن اتفاق بیفتد، فولاد مبارکه برای تولید فولاد کیفی وارد عمل شود و گرید تولید فولاد کشور را ارتقا بخشد.