انتظارات تورمی کمرنگ شده
حسن کریمیسنجری از احتمال تداوم روند کاهشی قیمتها در بازار خودرو میگوید
اشتباهات سیاستگذار و غلبه عوامل غیراقتصادی بر فضای صنعت خودرو موجب شده تا امکان خروج از بنبست کنونی به راحتی میسر نباشد. این نکتهای است که در مصاحبه حسن کریمیسنجری با تجارت فردا به عنوان محور اصلی بحث مطرح شده و رکود را برای باقی سال پیشبینی میکند.
اشتباهات سیاستگذار و غلبه عوامل غیراقتصادی بر فضای صنعت خودرو موجب شده تا امکان خروج از بنبست کنونی به راحتی میسر نباشد. این نکتهای است که در مصاحبه حسن کریمیسنجری با تجارت فردا به عنوان محور اصلی بحث مطرح شده و رکود را برای باقی سال پیشبینی میکند. سنجری که اعتقادی به کاهشی شدن روند قیمتها در بازار خودرو در هفتههای اخیر ندارد، فراز و فرود حاکم بر بازار خودرو در چهارماهه نخست سال را ناشی از انتظارات تورمی، ثبات در سطوح سیاسی و عدم توان مصرفکنندگان برای خرید میداند. وی در این گفتوگو تاکید دارد رکود حاکم بر این بخش احتمالاً تعمیق خواهد شد.
♦♦♦
از اوایل خردادماه، روند عمومی حاکم بر بازار خودرو نزولی بوده و قیمتها با سرعت بالا، تا پایان تیرماه به محدوده قیمتی فروردین 98 که کمترین ارقام برای خودروهای مختلف طی چهار ماه اخیر در آن دوره ثبت شده، بازگشتهاند. در این فراگرد، چه عواملی زمینهساز کاهش قیمت خودرو در بازار خودرو بودهاند؟
به نظرم هرآنچه از ابتدای سال در بازار خودرو شاهد بودیم را باید ذیل عنوان تنش قیمتی دستهبندی کنیم. کاهش و افزایش قیمت عموماً باید از یک نرخ و سطح مشخصی تبعیت کند تا بتوان به این فرآیند لقب کاهش یا افزایش داد. حرکت سینوسی بازار خودرو که در این چهارماهه شاهد آن بودیم، به دلیل دو دسته عوامل تاثیرگذار رقم خورد. تنش قیمتی مذکور در دسته اول تحت تاثیر عوامل پایهای اقتصاد نظیر نیروهای عرضه و تقاضا و پارامترهای این بخش به وجود آمد و در دسته دوم، به دلیل آنچه ما آنها را امراض ساختاری اقتصاد ایران مینامیم، ظهور و بروز داشت. در عین حال برخی اقدامات تصنعی که یا از سمت و سوی خودروساز هدایت میشد یا از ناحیه بازار و مصرفکنندگان ساطع میشد، در ایجاد این تنش قیمتی دخالت داشت. فرآیندی که در نهایت باعث ایجاد حبابهای قیمتی در بازار خودرو شده و گاه سطح قیمت برخی محصولات را به ارقامی باورنکردنی میرساند.
خب با این تحلیل، آیا فراز بلند قیمتها که بعضاً زمینه افزایش 50درصدی بهای خودروها را فراهم کرد، تنها یک حباب بود یا اینکه ناشی از عوامل ساختاری حاکم بر صنعت خودرو و اقتصاد ایران بود؟
در تحلیل روند قیمتی خودرو طی این دوره چهارماهه، شاهد حرکت خودرو تا سقف قیمتی خود بودیم. نقطه اوجی که پس از مقاومت بازار، به نقطه یا نقاط پایینتر بازگشت. این رویه درست مثل یک موج و بسامد آن که با هر بار فراز، فرودی در پی دارد عمل میکند. درست مثل ضربه یک پتک به سنگی محکم که عکسالعمل ناشی از آن، پرتاب یا بازگرداندن چکش به نقطهای دورتر است. بررسی دقیقتر تحرکات قیمتی در بازار خودرو گویای این مورد است که بالاترین ارقام محصولات بازار طی سالهای اخیر مربوط به چند ماه اخیر است. سانتافه یکمیلیاردی یا مواردی از این دست که ارقامی نجومی برای یک محصول اقتصادی بود، نشان داد بازار در برابر پرشهای اینچنینی مقاومت داشته و عکسالعمل محکمی در برابر این قضیه نشان میدهد. این عکسالعمل هم ناشی از عدم تمایل مصرفکنندگان برای پرداخت در چنین ارقامی بود چراکه هم قدرت خرید کاهش پیدا کرده و هم ارزش محصول در این حد و حدود نیست.
در بازار وارداتیها این شرایط با توجه به بسته بودن مجرای واردات قابل فهم است. خودروسازان چرا نتوانستند خود را با شرایط تازه وفق دهند؟
از قبل مشخص بود که دور دوم تحریمها سختتر از دور اول خواهد بود. طبیعتاً با توجه به محدودیتهای بیشتر آمریکا برای ایران، زنجیره تامین صنعت خودرو برای تداوم حرکت خط تولید مشکلات بسیاری داشته و توان خودروسازان هم برای وفق دادن خود با شرایط تازه از همیشه محدودتر است. در عین حال هرچه از زمان خروج آمریکا از برجام دور میشویم، توان صنعت خودرو برای همگامسازی خود با شرایط جدید تحلیل میرود. ورود حجم عظیمی از تقاضای سوداگری به بازار خودرو در همین مقطع هم ناشی از ترس بازار از آینده و درک این موضوع بود که کاهش تولید رقم خواهد خورد. قیمت کارخانه هم چون از بازار ارزانتر بود، طبیعتاً انگیزه زیادی برای افراد مختلف جهت استفاده از سودهای بادآورده این بخش ایجاد میکرد. در کل اما این سیال نقدینگی است که حواشی چهار ماه اخیر را رقم زد. این پدیده مالی که در هر مقطع به یکی از بازارها هجوم برده و کالا یا بخشی را هدف قرار میدهد، در دوره اخیر در دو مقطع به بازار خودرو وارد شد و قیمت را تا سطح غیرقابل باوری افزایش داد. بازار خودرو اما به همان دلایلی که گفتم، به این فراز قیمتی واکنش نشان داد و چنانکه مشاهده میکنید، فعلاً تب و تاب قیمتی در بازار دوباره فروکش کرده است.
سوالی که خیلیها میپرسند، چرایی فروکش کردن قیمتهاست. اینکه در سطح جامعه چه اتفاقی میافتد که دیگر کسی سمت بازار خودرو نمیرود؟ در عین حال با توجه به توضیحاتی که دادید، آیا میتوان ادعا کرد در نقطهای قرار داریم که حباب از بین رفته؟ منظورم این است که از این به بعد، بازار وضعیتی متعادل خواهد داشت و شاهد شوکهای قیمتی نخواهیم بود؟
در پاسخ به سوال اول باید بگویم که خودرو وسیله مناسبی برای سرمایهگذاری نیست چون استهلاک این دارایی ثابت مستقیماً روی بهای آن تاثیر میگذارد. دلیل خروج سیال نقدینگی از این بازار، همین عامل بوده و طبیعتاً حالا به سمت بازارهای دیگری نظیر سکه و ارز که استهلاکی در آنها وجود ندارد در جریان است. البته برخی پارامترهای تصنعی هم در این روند تاثیرگذار به نظر میرسد. در واقع ایجاد حباب در بازار ناشی از سیاستگذاریهای تصنعی در مکانیسم بازار است. برای نمونه شیوه مدیریت بازار از سوی خودروسازان موردی است که در این رویه تاثیر مستقیم دارد. عدم عرضه برخی از محصولات در مقاطعی یا افزایش عرضه یک محصول در یک دوره زمانی میتواند زمینه پرش قیمتی یا افول سطح قیمت آن محصول را فراهم کند. از اینرو نباید این موضوع را هم در تحلیل شرایط فعلی بازار از یاد برد. تقویت یا تضعیف رویههای سوداگری و دلالی در بازار هم از جمله مواردی است که میتوان در تحلیل این تنش قیمتی به آنها وزن داد. حباب را از قضا همین عوامل تصنعی با علم به رفتار بازار از خود بروز میدهند و در فقره اخیر هم نقش آنها کاملاً محرز است. منتها این عوامل ابداً ذیل عوامل ساختاری قرار نمیگیرند چون واسطهگری ذاتاً قادر به تغییر اقتصاد یک محصول و تعیین شرایط برای آن بازار خاص نیست. کاری که این طیف انجام میدهند را در بهترین حالت میتوان موجسواری بر شکاف سیاستگذاری تحلیل کرد که گاه در سطح عرضه و گاه در بخش تقاضا بروز کرده و حباب قیمتی را ایجاد میکند یا به گسترش آن کمک میکنند.
یعنی منظورتان این است که در فراز و فرود قیمتی فعلی، تحول خاصی در سطح اقتصاد ایجاد نشده و نقش اصلی را عوامل تصنعی و رفتارهای بازارساز و مواردی از این دست ایفا کردهاند؟
در مثال عرضه یک خودرو خاص به بازار توضیح دادم که چطور تقاضای کاذب ایجاد میشود و این مورد به هجوم سیال نقدینگی و ایجاد حباب منجر میشود. همین مورد را میتوان در رفتار بانک مرکزی و نحوه تزریق ارز به بازار رصد کرد. اگر یک هفته پروسه تزریق ارز به بازار کمرنگ شود، طبیعتاً قیمت بالا رفته و انگیزه سود یا هراس از آینده، تقاضای کاذب را تقویت میکند. اما آیا در هریک از این دو مقوله، قیمت واقعی خودرو یا ارز از نظر ساختاری و بنا به وضعیت ساختاری اقتصاد دچار تحول شده است؟ طبیعتاً خیر. میدانیم که در بازار ما با یک معادله دوطرفه روبهرو هستیم که در نهایت از برهمکنش عرضه و تقاضا قیمت تعیین میشود. اگر این بالا و پایین شدن قیمت در بازار خودرو ناشی از مراودات هزینه - فایده در سطح اقتصاد شرکتی و اقلیم تولید بود، شاید تحلیل به سمت و سوی دیگری میرفت اما در فقره اخیر من اصرار دارم که بر نقش عوامل تصنعی تاکید کنم. در عین حال کلیت بازار و صنعت خودرو تحت تاثیر «محدودیت بیشتر در عرضه خودروسازان»، «افت قدرت خرید در بخش تقاضا»، «مشکلات ساختاری و انفعال دولت در حل مسائل»، در کنار «عدم حرکت اقتصاد به سمت اصلاح ساختاری» با چالشهایی دست و پنجه نرم میکند که زمینه را برای چنین تنشهایی فراهم میآورد.
در تحلیل دوره بازگشت قیمتها، چه وزنی به مواردی نظیر افت قیمت ارز و مسائلی نظیر افزایش عرضه خودرو میدهید؟ در عین حال ما شاهد افزایش نرخ تورم نقطه به نقطه هستیم. موردی که در کنار کسری بودجه گسترده و کاهش تولید خودرو، زمینه را برای افزایش قیمت در بازار تا پایان سال مهیا میسازد. چه پیشبینی از شرایط بازار خودرو در ماههای آتی دارید؟
تورم انتظاری کاهش یافته است. این واقعیت را باید بپذیریم که بازار و جامعه نه امیدوارتر اما با نگاهی تعدیلشدهتر از قبل به آینده نگاه میکند. در عین حال بازهم تاکید میکنم که در کنار این کاهش انتظارات تورمی که عمدتاً ناشی از ثبات سیاسی در دو سطح داخلی و بینالمللی است، قدرت خرید به شدت کاهش یافته و رکود بر بازار خیمه زده است. در سالهای اخیر تقریباً موردی را سراغ نداریم که مثلاً یک ناو انگلستان در خلیج فارس توقیف شود ولی اتفاقی برای قیمت ارز یا طلا رخ ندهد. میدانیم که نرخ تورم در مقایسه با فروردینماه همچنان رو به افزایش دارد ولی باور عمومی این است که سطح عمومی قیمتها بالاتر از این نخواهد رفت. این گزاره البته شکننده است و هرلحظه در معرض تهدید قرار دارد چراکه با یک اتفاق یا تصمیم خاص در داخل یا مثلاً شلیک یک گلوله در مرزهای کشور، جهتگیریهای کلان امکان تغییر و تحول دارند. فعلاً البته تورم انتظاری در کالاهای غیرحیاتی مثل خودرو که نیاز درجه اول خانوار نیست، منفی و رو به افول بوده، بنابراین انتظار عمومی این است که سطح عمومی قیمتها در ارقام کنونی تثبیت شده یا کاهش یابد. اما از آنجا که ریسک سرمایهگذاری هم کاهش نیافته، امکان افزایش تولید و ظهور نیروهای جدید در بازار هم نیست. مشکلات ما در بخش قوانین گمرکی، کسبوکار و مالکیت کماکان پابرجاست بنابراین امکان کاهش قیمت هم وجود ندارد.
و این چه تاثیری روی رفتار مصرفکنندگان و بخش تقاضا گذاشته است؟ این رویه میتواند چشمانداز بازار را به کدام سمت و سو هدایت کند؟
قبلاً وقتی خریداران به بازار خودرو وارد میشدند، یک دوگانه را پیشروی خود تصور میکردند که در آن یا قیمت بالا میرفت یا اینکه در سطح فعلی ماندگار میشد. حالا اما از آنجا که جامعه انتظار دارد قیمتها در آینده افزایشی نداشته یا با ثبات به مسیر خود ادامه دهند، دوگانه جدیدی ظهور کرده که در آن مصرفکننده تصور میکند یا قیمت خودرو کاهش مییابد یا اینکه در سطوح فعلی باقی میماند. بنابراین در دوره فعلی رفتاری که احتمالاً از سوی اغلب مصرفکنندگان شاهد خواهیم بود، موکول کردن خرید به آینده با توجه به همین نگرش است. در واقع اگر قبلاً خریداران برای ورود به بازار و خرید ولع و طمع داشتند، حالا این رفتار معکوس شده و خریداران نسبت به خرید خودرو عطش و ولع ندارند. موضوعی که محدود به بازار خودرو نیست و بازار کلیه داراییهای ثابت را تحت تاثیر قرار داده است. روندی که قبلاً هم در اقتصاد ایران تجربه شده و به نظر منتج به یک دوره رکود خواهد شد. معمولاً وقتی در اقتصاد ایران قیمتها به مرزهای بالاتر از انتظارات میرسد، جامعه انتظار دارد بر مبنای یک الگوی ثابت قیمتها تثبیت شده و پس از اندکی افت، کار خود را ادامه دهد. در این بین تنها چیزی که میتواند زمینه بازگشت به دوره رونق را فراهم سازد، افزایش قدرت خرید و لمس رشد در اقتصاد ایران است.
برخی کارشناسان با تردید نسبت به اثربخشی تمرکز روی داخلیسازی، این موضوع را زمینهساز افزایش هزینههای خودروسازان و رشد قیمت تمامشده محصولات میدانند. برخی هم از عوامل غیراقتصادی به عنوان زمینهساز بازگشت التهاب به بازار یاد میکنند. کدام عامل یا عوامل از نظر شما میتوانند بازار را به سمت تلاطمات قیمتی حرکت دهند؟
تحلیلی که من از این سوال دارم با عنایت به یک دوگانه قابل سنجش است. اولاً اقلیم صنعت خودرو ایران از گزارههای اقتصاد آزاد و حاکمیت شرکتی تبعیت نمیکند. بنابراین تصور نمیکنم افزایش هزینههای تولید مانند هزینههای سربار زیاد، نیروهای مازاد و مقیاس تولید غیراقتصادی بتواند سیاستگذار را از روندی که در حال اجرای آن است منصرف کند. دوماً ضرر و زیان خودروسازان در همه ارقام نبوده و تنها به برخی از محصولات که برای اقشار خاصی از هرم تقاضا میشوند مربوط است. بنابراین در تحلیل هزینههای خودروسازان و افزایش ضرر و زیان تولید در این بخش، ما باید در قالب یک سبد از محصولات به وضعیت مالی خودروسازان نگاه کنیم و نه صرفاً یک خودرو. این یعنی بهتر است که در مورد برخی از خودروها که فاصله قیمتی آنها در کارخانه و بازار زیاد است، مقداری افزایش قیمت را تجربه کنیم.
آمارهای موجود از تداوم تضعیف اقتصاد ایران بیش از ارقام و اعداد کنونی حکایت ندارد. اینجا نقطه پایان مسیر است. معمولاً در این قبیل موارد، اقتصاد ایران پس از طی یک دوره هیجانی، ثبات در دل بحران را تجربه میکند. اینکه نقطه عطف بعدی برای اقتصاد ایران سقوط دوباره در دام افت اقتصادی یا حرکت به سمت رشد اقتصادی است، واقعاً مشخص نیست و نمیتوان درباره آنها با قطعیت اظهارنظر کرد. چیزی که مشخص است این است که برای بازگشت اقتصاد ایران به دوره تنفس، باید الزاماً عوامل غیراقتصادی دخالت کنند. عواملی که فعلاً تسلطی روی آنها برای وقوع یا عدم وقوع وجود ندارد. موردی که از جمله ویژگیهای مخصوص اقتصاد جمهوری اسلامی ایران است که وابستگی شدیدی به مسائل سیاسی دارد. این موضوع هم به دلیل غلبه دولت بر 70 تا 80 درصد کل اقتصاد است و با هر تنش سیاسی، این حجم بزرگ از اقتصاد ملی تحت تاثیر قرار میگیرد. بنابراین با توجه به عدم تسلط روی این قبیل موارد، تحلیل دقیق آتیه اقتصاد ایران میسر نیست.
سوال مهمی که در ذهن بسیاری از خریداران وجود دارد، زمان درست ورود به بازار و انتخاب خودرو با توجه به فراز و فرودهای متداول قیمتی است. چقدر مقطع کنونی را یک برهه مناسب برای خرید خودرو میدانید؟
با توجه به اتفاقاتی که در سوال قبلی درباره آنها توضیح دادم و عمدتاً هم از دایره اقتصاد خارج هستند، ممکن است قیمت در بازار خودرو صعودی یا حتی نزولی شود. منتها اگر روی واقعیات کنونی صنعت خودرو متمرکز شویم، باید حتماً به معضلات بزرگ خودروسازان در زمینه تامین مالی، تامین قطعات از خارج و مواردی از این دست بپردازیم. این موارد میتواند عرضه را دچار تنگنا کرده و مشکلات را در بازار خودرو کاهش دهد. هرچقدر عرضه خودرو افزایش یابد و مشکلات خودروسازان در مسیر تولید کم شود و ضمناً شرایط بهتری برای خرید خودرو ایجاد شود، امکان بازگشت خریداران به بازار بیشتر است. منتها در یک روند کلی، من تصور میکنم بازار به سمت رکود حرکت میکند.