قیمت طلا در سپتامبر سال ۲۰۱۱ با رسیدن به ۱۹۰۰ دلار در هر اونس به بالاترین سطح خود در طول تاریخ رسید.
مجتبی فرخ
تایمز مالی
قیمت طلا در سپتامبر سال 2011 با رسیدن به 1900 دلار در هر اونس به بالاترین سطح خود در طول تاریخ رسید. بعد از دوام این سطح قیمتی به مدت یک سال، این روند ناگهان به عقب برگشت. روز جمعه قیمت طلا پس از انتشار دادههای اشتغال ایالات متحده تا 1200 دلار هم سقوط کرد، تا مجموع افول آن از اوج قیمت یادشده به 37 درصد برسد. اما سوالی که در حال حاضر برای سرمایهگذاران مطرح است این است که آیا قیمتها به زودی بهتر میشود یا بدتر؟ حل این مساله دشوار است. تاریخ به ما یاد داده پیشبینیهای کوتاهمدت قیمت طلا خیلی هم دقیق نیست. اداره ملی تحقیقات اقتصادی به تازگی به مطالعه چگونگی تاثیر نوسانات نرخ ارز، نرخ بهره و تورم بر روی قیمت طلا پرداخته است. مطالعه بیطرفانه آنها نشان میدهد هر متغیری تنها میتواند بخش کوچکی از نوسانات قیمتی را در کوتاهمدت توضیح دهد. برای نمونه، طرفداران طلا بر این باورند که طلا در دوره تورم بالا به صورت سپری برای حفظ ارزش داراییها عمل میکند؛ اما طلا از دسامبر 1974 تا آگوست 1976 که تورم به 27 درصد رسیده بود، نیمی از ارزش خود را از دست داد. طلا طی اوایل دهه 1990 نیز عملکرد ضعیفی داشت، در آن زمان
تورم به اوج خود رسیده بود. بخشی از مشکل این است که طلا یک سرمایهگذاری عاطفیمحور است. در صورتی که افق سرمایهگذاری شما یک سال، یا حتی یک دهه باشد، استفاده از متغیرهای اقتصادی برای پیشبینی روند قیمت طلا، شبیه بازی سادهلوحانهای به نظر میرسد. در کوتاهمدت، ساده است شاهد برگشت جلوبرندههای بازار باشیم. در میانمدت، کارشناسان دیدگاههای بسیاری را در مورد آینده ارائه میکنند، که عمدتاً مربوط به موارد زیر است: کاهش کیفیت معادن طلا؛ این واقعیت که بانک مرکزی در حال حاضر به جای فروشندگان خالص به خریداران خالص تبدیل میشوند؛ تقاضا (یا تقاضای بالقوه) در آسیا بسیار قوی است، و یا اینکه عرضه طلای قراضه، که به قیمتها بسیار حساس است، رو به رکود میگذارد. قیمت طلا در مقایسه با اکثر داراییهای دیگر بسیار فرار است. افزایش عمده قیمت طلا معمولاً باعث میشود قیمت آن کاملاً بالاتر از حد متوسط درازمدت خود قرار گیرد؛ سقوط قیمتها نیز به همین نحو. اما مشکل در اینجا محاسبه میانگین بلندمدت است. قیمت به طور متوسط در 10 سال گذشته بیش از 900 دلار در هر اونس است. متوسط قیمت 20 و 30 ساله نیز به ترتیب در حدود 630 و 550 دلار در
هر اونس است. مهم نیست که بلندمدت را چگونه تعریف میکنید، روشن است که قیمت فعلی هنوز هم با وجود کاهش تند اخیر، به طور قابل توجهی بالاتر از متوسط درازمدت خود قرار دارد. تنها یک استثنا در این قانون در سال 2008 رخ داده است. در این سال قبل از اینکه قیمتها به دلیل ترس ناگهانی از سقوط احتمالی سیستم مالی جهان به متوسط درازمدت خود برسد، بازار ارزانفروشی در مورد طلا به پایان رسید. تاریخ نیز به ما میآموزد که افزایشهای قدرتمندی که به طور معمول حاکی از پایان روند صعودی طلا هستند، معمولاً با کاهشهای بسیار بزرگی دنبال میشود.
به عنوان یک قاعده کلی، اگر قیمت طلا تا بیش از یکسوم در سال پایانی یک بازار صعودی افزایش یابد، احتمال رکودی که بعد از این به وجود میآید بیش از 45 درصد خواهد بود. استفاده از این قاعده سرانگشتی در مورد بازار فعلی نشان میدهد که قیمتها قبل از پایان رکود ممکن است به 1050 دلار سقوط کند. در اینجا نیز، تهدید سال 2008 برای سیستم مالی جهان غرب در مورد این قانون تنها استثنا بود. قیمتها به طور معمول به خط حمایت بلندمدت خود بر میگردند و یا به زیر آن سقوط میکنند. این درست زمانی بود که حباب سرمایهگذاری دریای جنوب چند قرن پیش و همچنین پس از سقوط بازار سهام سال 1929 ترکید. اخیراً شاهد این هستیم که شاخص بازار سهام نزدک پس از ترکیدن حباب این صنعت در سال 2000، به سطح حمایت درازمدت خود برگشته است. گراف ما نشان میدهد هنوز هم شکاف قابل توجهی بین قیمت کنونی طلا و خط حمایت بلندمدت آن وجود دارد. اما هیچ کس با اطمینان نمیداند که طلا در چند ماه آینده در کدام نقطه قرار خواهد گرفت. بعد از فروش ارزان اخیر طلا، اکنون شاید زمان یک جهش کوتاهمدت رسیده است. نباید فراموش کنیم که شوکهای ناگهانی میتواند آغازگر افزایشهای بزرگی
باشد؛ با وجود انقلاب مصر و آشفتگیهای پرتغال، هیچ کمبودی از طرف سازماندهندگان بالقوه بازار طلا وجود ندارد. اما با این حال هنوز هم، شواهد عینی هشدار میدهد قبل از اینکه این بازار نزولی در نهایت به پایان برسد، ریسک قابل توجهی در بازار وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید