شناسه خبر : 23950 لینک کوتاه

نگاه مرسدس‌بنز به ایران استراتژیک است

بررسی ابعاد مختلف حضور ستاره آلمانی در بخش خودروهای تجاری ایران در گفت‌وگو با فربد زاوه

فربد زاوه می‌گوید: از آنجا که ساخت اتوبوس کاربر و انرژی‌بر است و این دو مورد هر دو در ایران نسبتاً ارزان هستند، به نوعی ما در این بخش مزیت داریم. در عین حال در مونتاژ یک اتوبوس، ما نیازمند استفاده از نیروی کار فراوان هستیم. از این‌رو می‌توان به جرات گفت که این بخش نسبت به تولید کامیون برای ما مفیدتر است.

نگاه مرسدس‌بنز به ایران استراتژیک است

بدون طراحی یک سیستم لیزینگ قدرتمند و کم‌هزینه که بتواند به دارندگان خودروهای تجاری برای نوسازی خودروهای تجاری خود اطمینان دهد، نمی‌توان چندان به رشد تیراژ تولید خودروهای تجاری در ایران امیدوار بود. فربد زاوه در گفت‌وگو با تجارت فردا ضمن برشمردن مزایای حضور برند معتبر مرسدس‌بنز در ایران، موفقیت صنایع داخلی در حوزه ساخت خودروهای تجاری و افزایش چشمگیر میزان تیراژ این نوع از محصولات را تنها مشروط به حضور چند برند مشهور مثل مرسدس‌بنز، ولوو و اسکانیا نمی‌داند و می‌گوید لازم است در کنار تلاش برای تولید کیفی و باثبات این محصولات در ایران، به تامین مالی کلان و کم‌هزینه برای خریداران خرد نیز توجه شود.

♦♦♦

 پیامدهای قرارداد مرسدس‌بنز با ایران‌خودرو چیست؟ ابعاد این قرارداد چیست و چه اندازه می‌تواند بر وضعیت تولید خودرو در سطوح سبک و سنگین در ایران تاثیر بگذارد؟ در واقع بازار ایران چقدر برای بنز جذاب است؟

حضور مرسدس‌بنز به عنوان یکی از بزرگ‌ترین سازندگان خودروهای تجاری در جهان در بازار ایران از آن جهت اتفاق مهمی است که این برند علاوه بر اعتبار بالایی که در اقصی‌نقاط جهان به واسطه سابقه طولانی خود در این زمینه دارد، به لطف برخورداری از یک گستره وسیع تکنولوژیک نقشی مهم و اساسی در صنعت حمل‌ونقل جهان ایفا می‌کند. 

برای نمونه دو سیستم اخیر این شرکت با نام electric docks drive (رانندگی با کمک انرژی برق) و Autonomous driving (دستیار رانندگی خودکار) آینده روشن و مشخصی برای ساخته‌های این برند رقم زده و قطعاً به مرسدس‌بنز کمک می‌کند تا بعد از سال‌های 2030 تا 2035 که چارچوب کلی صنعت حمل‌ونقل با دگرگونی گسترده مواجه می‌شود، باز هم در این صنعت نقش‌آفرین باشد. از آنجا که کیفیت محصولات تجاری مرسدس‌بنز در جهان مثال‌زدنی است و این برند به واسطه سابقه خود در بازار ایران به خوبی مشهور و محبوب است، قرارداد اخیر این شرکت با ایران‌خودرو می‌تواند فواید بسیاری برای هر دو طرف داشته باشد. جاذبه بازار ایران برای مرسدس‌بنز از یک‌سو به احیای شراکت‌های چند ده‌ساله بنز با طرف‌های ایرانی برمی‌گردد. 

ایدم یکی از کارخانه‌های پیشرو ایرانی است که با سرمایه مرسدس‌بنز در تبریز تاسیس شده و در عین حال دو شرکت ایران‌خودرو دیزل و خاور سال‌هاست همکار این سازنده آلمانی در بازار ایران هستند و سابقه همکاری ما و بنز یکی از قدیمی‌ترین مشارکت‌های این شرکت در منطقه به شمار می‌رود. از دیگر سو توسعه‌نیافتگی بازار خودروهای تجاری در ایران که هرگز همسو با بخش خودروهای سواری رشد نکرده جاذبه دیگری است که نوید فروشی چشمگیر و چشم‌اندازی پررونق را به مرسدس‌بنز می‌دهد. 

در واقع ایران برای نزدیک کردن سن ناوگان تجاری خود به رنج جهانی نیازمند تولید حجم بالایی از خودروهایی است که از قضا مرسدس‌بنز در دامنه گسترده‌ای آنها را تولید می‌کند. با توجه به این تفاسیر و ابعاد و حجم نیازی بازار ایران که در حوزه خودروهای تجاری دارد، می‌توان ادعا کرد نگاه مرسدس‌بنز به بازار ایران نگاهی استراتژیک است و بازگشت این شرکت به ایران آن‌هم با رویکرد بلندمدت، می‌تواند فواید بسیاری برای صنعت خودرو ما به همراه داشته باشد.

 یک نگاه کلی به سیر حرکت صنعت خودرو ایران به ویژه در بخش تولیدات تجاری نشان می‌دهد انبوهی از مشکلات، مانع از توسعه این صنعت در کشورمان شده است. آیا تنها نکته‌ای که لازم است برای پیشبرد هرچه بهتر قرارداد جدید بنز رعایت شود، بحث انتقال سرمایه و تکنولوژی خارجی است یا لازم است موارد دیگری نیز برای رسیدن به یک وضعیت مناسب مورد توجه قرار گیرد؟

نکته‌ای که همیشه در زمینه قراردادهای جوینت‌ونچر و تولید مشترک به آن کم‌توجهی شده عمق انتقال تکنولوژی است. همین عامل باعث شده در مجموع ما در زمینه دانش ساخت خودروهای تجاری چندان پیشرفتی نداشته و روندی اصطلاحاً سینوسی را طی کنیم. 

به شخصه عقیده دارم در بحث قراردادهای خارجی صنعت خودرو، آنچه به عنوان سرمایه خارجی در قالب تکنولوژی وارد کشور می‌شود، نسبت چندانی با سرمایه‌گذاری خارجی عرف نداشته و بیش از آنکه شرکت صاحب تکنولوژی تمایل به انتقال دانش کامل فنی داشته باشد، در اندیشه کسب سهمی از بازار است. در واقع در چنین رویه‌ای نشان می‌دهد شرکت تمایلی به ریسک ندارد و ترس بالا از تغییر شرایط اقتصادی سیاسی، او را از توجه به افق بلندمدت و صرف هزینه‌های مالی منع می‌کند چه رسد به موضوع انتقال دانش. دانش فنی برخلاف آنچه در ایران وجود دارد، در خارج از مرزهای ما ارزش بسیار بالایی دارد (حتی بیشتر از دارایی‌های مادی مثل پول نقد) و توجه به یک نمونه تازه مثل تسلا نشان می‌دهد توانایی ساخت خودروهای الکتریکی برد بلند در رنج انبوه می‌تواند یک شرکت کوچک را صاحب ارزش برندی افسانه‌ای به میزان 50 برابر تولید سالانه‌اش کند. 

متاسفانه تولیداتی که در خاک ایران وجود دارند حامل دانش فنی واقعی مطابق آنچه در صنعت خودرو روز جهان وجود دارد و در جریان است، نبوده و نمی‌توان دایر شدن خطوط تولید موتور دیزلی، اتاق کامیون و اموری از این دست را با نتیجه حاصل از دانش فنی که حامل خلاقیت و ابداع یا اصطلاحاً creativity است، مقایسه کرد. 

در واقع داشتن دانش فنی به شما قدرت آفرینش داده و توان خلق محصول را وارد ذهن و چرخه کاری و تولیدی شما می‌کند. خب با توجه به اینکه در حوزه مونتاژ ما هیچ‌گاه در ایران حتی به سطح تولیدات کارخانه مادر نرسیده‌ایم، می‌شود نتیجه گرفت که دانش فنی مونتاژ خودرو هم به ما درست منتقل نشده است. 

ایراد کار هم به ما برنمی‌گردد بلکه متوجه خود شرکت صاحب تکنولوژی است که حاضر نشده تمام دانش فنی یا حداقل بخش عمده آن را چه در بخش ساخت خودروهای سواری یا تجاری به ما منتقل کند. از این‌رو این دانش فنی کم‌عمق و کم‌ارزش در حوزه مونتاژ باعث شده ما هیچ‌گاه در قامت یک سازنده واقعی ظاهر نشویم.

 خب درباره مورد اخیر یعنی قرارداد مرسدس‌بنز چه؟ قرار است چه اتفاقاتی از قبل ورود بنز در صنعت خودروهای تجاری ایران بیفتد؟

در مورد اخیر گرچه نمی‌توان با قطعیت گفت مرسدس‌بنز چه برنامه‌ای برای بازار ایران دارد، اما با توجه به بحث تشکیل شرکت مشترک با ایران‌خودرو، احتمالاً هم سرمایه مادی وارد ایران خواهد شد و هم فعالان ایرانی وارد زنجیره تامین مرسدس‌بنز می‌شوند. 

اگر این دو اتفاق بیفتد و مرسدس‌بنز راساً و به شکل مستقیم وارد مدیریت شرکت یا شرکت‌هایی در ایران (همانند مدیریت این شرکت بر ستاره ایران در سال‌های 86-85) شود، می‌توان به انتقال بخشی از دانش فنی به داخل ایران خوش‌بین بود. برای مثال اگر بنز طبق یکی از مفاد قرارداد، وارد حوزه فروش و خدمات پس از فروش در ایران شود، قطعاً تعدادی از نیروهای بومی با ورود به حیطه دانش فنی بنز و کسب دانش روز دنیا از طریق آموزش‌های مرسدس، استانداردهای جهانی این شرکت را در ایران پیاده کرده و با آموزش به مجموعه‌ای از نیروهای شبکه فروش یا خدمات پس از فروش، پروسه انتقال دانش فنی ارتقا یابد و کامل شود، با بروز این رویه می‌توان امیدوار بود که یک سرمایه‌گذاری جدی اتفاق افتاده و بنز تلاش دارد رویکردی متفاوت را در ایران در پیش بگیرد. 

اما در غیر این صورت اگر قرارداد بنز نیز همانند پژو به واردات صرفاً 50 یا 100 میلیون دلار به ایران در کنار اعطای لیسانس به شرکت ایرانی محدود شود، خیلی نبایستی به آینده این قرارداد خوش‌بین بود. در نهایت مرسدس‌بنز با نگاه به سیاست‌های کلانی که در رابطه با صنعت خودرو در ایران اعمال می‌شود، نسبت به حرکت و انجام یکی از حالت‌های بالا تصمیم خواهد گرفت. 

رفتاری که دولت و حاکمیت در قبال تولید خودرو و بازار خودرو خواهند داشت، اصل تعیین‌کننده در نحوه تعامل مرسدس‌بنز با شرکت‌های ایران و بازار ایران است.

 نگاهی به وضعیت تولید خودروهای تجاری در ایران در یک بازه زمانی 20ساله از 1996 تا 2016 نشان می‌دهد ما یک روند سینوسی و پرفرازونشیب را در این دو دهه طی کرده‌ایم. در کل حضور برندهایی از قبیل مرسدس‌بنز، اسکانیا و ولوو در ایران می‌تواند چه فوایدی برای بازار ایران به همراه داشته باشد؟

آمار تولید خودروهای تجاری در ایران چندان دقیق نیست و گویای همه واقعیت‌های این بخش از صنعت ما نخواهد بود چراکه برای نمونه حجم تولید وانت‌های فرسوده و ناایمنی نظیر وانت پیکان و نیسان نیز در شمار آمار تولیدات تجاری ایران قرار گرفته و به طور کلی ما را نسبت به وضعیت حقیقی این بخش دچار خطا کرده است. 

چیزی که برداشت من است و با جست‌وجو در آمارهای مختلف به آن رسیده‌ام این است که ما در بهترین حالت توانسته‌ایم در سال 84 یا 85 به تیراژ تولید 30 هزار دستگاه خودروهای سنگین، نیمه‌سنگین و اتوبوس برسیم که در رنج جهانی مقدار خیلی بزرگ و قابل اعتنایی نیست و حتی در مقام مقایسه با پتانسیل واقعی بازار ایران، بسیار ناچیز است. 

با توجه به اینکه حوزه کاری سه برندی که به آنها اشاره کردید، در بخش کامیون‌های سنگین و نیمه‌سنگین و نیز اتوبوس پررنگ‌تر است، به نظر می‌رسد می‌توانند روی شرایط بازار ایران در این سه بخش تاثیر بگذارند اما در بخش وانت‌ها یا مینی‌بوس‌ها قدرت خرید به شدت روی میزان فروش تاثیر داشته و ورود برندی مثل مرسدس‌بنز به این بخش، قطعاً نمی‌تواند تاثیر چندانی روی بازار بگذارد چراکه قطعاً تولیدات این شرکت قیمتی بالاتر از سایر محصولات این رده از بازار خواهند داشت. 

البته مهم‌ترین فواید تولید و فروش گسترده محصولات تجاری اسکانیا، بنز و ولوو در ایران در دو بخش ابعاد فنی و نیز اقتصاد حمل‌ونقل نمود پیدا می‌کند. تاثیر ورود این خودروها به ناوگان خودروهای تجاری ایران به لحاظ فنی این است که مستقیماً بهره‌وری مصرف سوخت و ایمنی ناوگان تجاری ما افزایش می‌یابد. 

در عین حال بازار خودروهای ترانزیتی ایران به واسطه دو موضوع، یکی کیفیت بسیار نازل سوخت دیزلی و نیز کندی در نوسازی، از دسترس خارج شده و به ترک‌ها یا بلغارها واگذار می‌شود که این به معنی کاهش اشتغال و ارزش افزوده در این بخش و نیز از دست دادن چندصد میلیون دلار در سال خواهد بود. حضور مجدد برندهای بزرگ در ایران می‌تواند به ما کمک کند تا حدی این بازارها را دوباره احیا کرده و از آنها منتفع شویم. یک نکته هم در این بین نباید فراموش شود که اشتغال ایجاد‌شده از قبل تولید یک کامیون، با تعداد شغل‌هایی که از قبل ورود یک کامیون به ناوگان حمل‌ونقل کشور ایجاد می‌شود قابل مقایسه نیست. در واقع اگر درست فکر کنیم، از قبل تولید کامیون در ایران شغل پایداری ایجاد نمی‌شود اما حداقل تا 15 سال پس از تولید یک کامیون، اشتغال ایجاد شده و بنا بر برخی آمارها، به ازای هر کامیون 5/2 نفر اشتغال ایجاد می‌شود. 

این در حالی است که یک خط تولید کامیون در ایران با تیراژ 20 هزار دستگاه در سال نهایتاً 600 تا 750 نفر شغل ایجاد می‌کند که به هیچ وجه با مورد قبلی قابل قیاس نیست. اینکه ما بتوانیم با قیمت مناسب و کیفیت خوب یک خودرو را به دست مصرف‌کننده برسانیم در این چارچوب موضوع اصلی است. در نهایت باید گفت حضور این برندها می‌تواند نویدبخش رساندن سطح بخش حمل‌ونقل ایران به استانداردهای جهانی در بخش خودروهای تجاری باشد.

 اهمیت حضور ایران در بخش تولید و مونتاژ اتوبوس به چه اندازه است؟ آیا ما در این بخش مزیت داریم؟ کلاً ورود به این حوزه را برای صنعتگران وطنی مفید می‌دانید و اگر بله، چه چالش‌هایی برای آینده بازار ایران در این بخش متصور هستید؟

در این بخش ما کاملاً مزیت داریم و ورود مرسدس‌بنز به بخش ساخت اتوبوس در ایران فواید بسیاری نیز برای ما به ارمغان می‌آورد. از آنجا که ساخت اتوبوس کاربر و انرژی‌بر است و این دو مورد هر دو در ایران نسبتاً ارزان هستند، به نوعی ما در این بخش مزیت داریم. در عین حال در مونتاژ یک اتوبوس، ما نیازمند استفاده از نیروی کار فراوان هستیم. از این‌رو می‌توان به جرات گفت که این بخش نسبت به تولید کامیون برای ما مفیدتر است و حتی می‌تواند برای ما در بخش صادرات مزایای خوبی به همراه داشته باشد. البته نوسازی ناوگان اتوبوس‌های ایران یا رشد چشمگیر این بخش تابع تقاضای بخش خصوصی است که تا چه اندازه نیازمند ناوگان جدید بوده و برای مثال با ورود گردشگران یا تمایل به کاهش سن ناوگان، احتیاج به اتوبوس‌های جدید در ایران رشد یافته و بسیار گسترش می‌یابد.

 در نهایت اینکه تا چه اندازه بحث ورود مرسدس‌بنز به چرخه تولید خودروهای سواری که این روزها در نشریات ایران روی آن مانور داده می‌شود، مهم است؟ آیا همچون حوزه خودروهای تجاری، در این حوزه هم می‌توان به منافع فراوان و متعدد امیدوار بود؟

واقعیت این است که ساخت خودروهای سواری مرسدس‌بنز در ایران به نظر یک کار نمایشی و تبلیغاتی است که چندان توجیه اقتصادی خوبی نداشته و نمی‌تواند فواید چندانی برای ما داشته باشد. از آنجا که اساساً خریداران مرسدس‌بنز چه در ایران و چه در منطقه خاورمیانه و کشورهای حاشیه خلیج تمایل دارند خودروهای بنز را به صورت مونتاژ از آلمان وارد کنند و نسبت به کیفیت ساخت محصولات مونتاژ ایران، اعتماد چندانی ندارند از این‌رو نمی‌توان چندان به استقبال از محصولات سواری بنز در ایران و حاشیه خلیج خوش‌بین بود مخصوصاً اینکه مرسدس‌بنز خودروهای خود را در حاشیه خلیج با گستره عجیبی از تنوع تریم و موتور عرضه کرده و مونتاژ یک نمونه از مرسدس اس کلاس نمی‌تواند نیاز این منطقه را پوشش دهد، از این‌رو نمی‌توان به این بحث چندان خوش‌بین بود. 

 

دراین پرونده بخوانید ...