توافق ناتمام
عبدالرضا فرجیراد از تاثیرات قرارداد صلح قرهباغ بر ایران میگوید
عبدالرضا فرجیراد، تحلیلگر مسائل ژئوپولتیک و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان میگوید اگر کریدوری در نقطه صفر مرزی ایران احداث شود مرز ایران و ارمنستان قطع میشود اما بعید است چنین اتفاقی بیفتد. به اعتقاد این استاد دانشگاه این کریدور میتواند در مناطق مختلف مرزی داده شود و در نقطه بالاتری، کیلومترها بالاتر از مرز ایران و ارمنستان احداث شود تا این مساله و نگرانی ایران رفع شود. فرجیراد میگوید قطعاً اگر در اجرای قرارداد قرار باشد کریدور در نقطهای که صفر مرزی است داده شود ایران عکسالعمل نشان خواهد داد. این تحلیلگر مسائل بینالملل معتقد است در این قرارداد در رابطه با ایران اتفاق بزرگی نیفتاده است و هرچند ممکن است ایران یکسری درآمدها را از دست بدهد و کالاهایی که از طریق ایران به نخجوان ترانزیت میشد از طریق کریدور جدید انجام شود و از اینرو درآمدهای ترانزیتی ما ممکن است از دست برود اما بعید است تغییرات ژئوپولتیک در این توافق به نحوی پیش برود که به ضرر ایران باشد.
♦♦♦
بعد از هفتهها جنگ توافق صلحی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با هدایت روسیه انجام شد که برخی معتقدند به ضرر ایران است. به گفته آنها بر اساس این قرارداد مرز ایران با ارمنستان کاهش خواهد یافت که تردد و حملونقل دو طرف را با مشکلاتی مواجه میکند و در صورت اتصال مستقیم نخجوان به جمهوری آذربایجان بخشی از تردد سنتی نخجوان-ایران-جمهوری آذربایجان هم حذف خواهد شد. آیا قرارداد صلح ارمنستان و جمهوری آذربایجان دور از خواست و تمایلات ایران تدوین و امضا شد؟
درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان جنگی بود که به صورت ناگهانی شروع شد و در مدت کوتاهی پیشرفتها و تحولاتی در جبهههای نبرد صورت گرفت؛ به طوریکه جمهوری آذربایجان توانست با کمک ترکیه و اسرائیل بخشی از خاکی را که متعلق به خودش بود به تصرف درآورد. در این جنگ برخی از شهرهای مهم مثل شوشا تصرف شد. نهایتاً هم با تاخیری که روسیه داشت توافقی امضا شد که ارمنستان سرزمینهایی را که خارج از قرهباغ اشغال کرده بود تخلیه کند و دو کریدور به طرفین داده شود. یک کریدور به ارمنستان که بتواند با ساکنان ارمنی قرهباغ ارتباط داشته باشد و همچنین یک کریدور از خاک ارمنستان به جمهوری آذربایجان داده شود که بتواند به نخجوان دسترسی داشته باشد. این راه قبلاً متصل نبود و ارتباط نخجوان و جمهوری آذربایجان باید از طریق ایران برقرار میشد. بحثی که الان در ایران مطرح است و آن را برخلاف منافع کشور میدانند همین کریدوری است که قرار است به جمهوری آذربایجان داده شود. منتقدان قرارداد میگویند ممکن است این کریدور در نقطه صفر مرزی به جمهوری آذربایجان داده شود یعنی کنار مرز ایران و ارمنستان. اگر چنین کریدوری در نقطه صفر مرزی ایران احداث شود مرز ایران و ارمنستان قطع میشود. البته من تصور نمیکنم چنین اتفاقی بیفتد. این کریدور میتواند در مناطق مختلف مرزی داده شود و در نقطه بالاتری که کیلومترها بالاتر از مرز ایران و ارمنستان است احداث شود تا این مساله و نگرانی ایران رفع شود. قطعاً اگر در اجرای قرارداد قرار باشد کریدور در نقطهای که صفر مرزی است داده شود طبیعتاً ایران عکسالعمل نشان خواهد داد. ایران پیشتر هم اعلام کرده بود هیچ تغییر ژئوپولتیکی را در منطقه نمیپذیرد.
در این توافق آذربایجان موفقیتهایی به دست آورد و روسیه و ترکیه هم به منافعی رسیدند. اما به گفته منتقدان ایران حضور کمرنگی در ایجاد این توافق داشت و برنده اصلی در این میان روسیه و ترکیه بودند. تحلیل شما چیست؟
قطعاً این جنگ به نفع ما نبود و آثار روانی داشت و مزاحمتهایی ایجاد کرد و تخریبهایی هم داخل کشور اتفاق افتاد. در پی این جنگ و توافق صورتگرفته تحولات ژئوپولتیکی رخ داد. روسیه طبیعتاً در این میان حضور داشت و نقش مهمی هم بازی کرد اما تصور نمیکنم روسیه هم برنده واقعی باشد؛ چراکه امیدی که مردم ارمنستان به روسیه داشتند در این قضیه و با توجه به تاخیری که روسها داشتند از بین رفت. طبیعتاً مردم ارمنستان از این به بعد به روسیه به چشم پشتیبان واقعی نگاه نمیکنند؛ هرچند که روسیه توانست از شکست کامل ارمنستان جلوگیری کند. از طرف دیگر در جمهوری آذربایجان هم برای روسیه فعلاً نقشی به عنوان حامی قائل نیستند. با وجود اینکه روسیه در این قرارداد نقش مهمی داشت اما حتی در جشن پیروزی که مردم جمهوری آذربایجان داشتند بیشتر پرچم خودشان و رژیم صهیونیستی و ترکیه را بالا بردند. این موضوع طبیعتاً نشان میدهد روسیه مقبولیت چندانی برای آذریها ندارد. اینکه آذریها تاکید داشتند نیروهای ترک هم در منطقه آتشبس قرار بگیرند نشان میدهد که امید آنها بیشتر به ترکیه است تا روسیه. اما در نهایت روسیه نقش خودش را بازی کرد ولی به نظر نمیرسد برنده واقعی باشد. برنده واقعی این جنگ جمهوری آذربایجان بود که توانست بخشی از سرزمین خود را آزاد کند و همچنین ترکیه که از جمهوری آذربایجان حمایت کرد و تا حدی حمایت مردم این کشور را دارد.
با توجه به تغییرات احتمالی در مسیرهای تردد طبق مفاد قرارداد ارمنستان و آذربایجان به نظر میرسد، حملونقل تجاری و مسافری میان ایران و آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان دچار تغییراتی شود. بر اساس این قرارداد حملونقل لجستیک ایران با این دو کشور چقدر تحت تاثیر قرار میگیرد؟
تصور نمیکنم در رابطه با ایران اتفاق بزرگی افتاده باشد. طبیعتاً ممکن است یکسری درآمدها را از دست بدهیم و کالاهایی که از طریق ایران به نخجوان ترانزیت میشد از طریق کریدور جدید انجام شود. از اینرو درآمدهای ترانزیتی ما ممکن است از دست برود اما بعید میدانم تغییرات ژئوپولتیک در این توافق به نحوی باشد که به ضرر ایران باشد. اگر هم بخواهند در موقع اجرا اقداماتی انجام دهند که بر اساس آن تغییرات ژئوپولتیک به ضرر ایران باشد، قطعاً ایران عکسالعمل نشان خواهد داد. ایران هم از زمانی که درگیری شروع شد در زمینه تاثیرگذاری بر سرنوشت جنگ فعال شد و طرحی ارائه داد. وزارت خارجه اعلام میکند بخشی از طرح ایران هم در این طرحی که اخیراً روسها به اجرا درآوردند گنجانده شده است. در واقع در این فرآیند طرفها به نوعی همکاری داشتند و طبیعتاً نقش ایران مثبت بود و نقشی نداشت که ایفای آن اجازه دهد جنگ بیشتر طول بکشد. ایران طوری موضع نگرفت که طرف کشور خاصی را بگیرد؛ چراکه به هر حال هر دو کشور همسایه ما هستند و همکاریهایی میان ما وجود دارد. نکتهای که باید در نظر داشت این است که سرزمینهای بازپسگرفتهشده متعلق به جمهوری آذربایجان است و باید پس داده میشد.
برخی منتقدان میگویند اینکه ترکیه با احداث کریدور جدید بر اساس مفاد قرارداد میتواند به راحتی به دریای خزر دست پیدا کند، امتیاز ژئوپولتیک منفی برای ایران محسوب میشود.
این مساله قطعی نشده است. طبیعتاً در این تحولاتی که به وجود آمد، مسیر ترکیه تسهیل میشود، در این شکی نیست و این امکان هم هست که بخشی از ترانزیت از کریدور جدید انجام شود و ترانزیت ترکیه از ایران کم شود، اما اینکه بگوییم اتفاق غیرمنتظرهای افتاده درست نیست. ترکیه از قبل هم به منطقه قفقاز دسترسی داشت؛ چه از داخل خاک ایران، چه از طریق سایر همسایهها و طبیعتاً میتوانست به دریای خزر و آن سوی آسیای مرکزی دسترسی یابد. این دسترسی قبلاً هم بوده ولی الان ممکن است کمی تسهیل شود. طبیعتاً از نظر ژئوپولتیک نقش ترکیه در منطقه افزایش یافته است. در این مساله ما شکی نداریم. اما اینکه بگوییم اتفاق خیلی مهمی افتاده و ایران خیلی ضرر کرده است، خیر.
البته باید اجازه داد کار قرارداد به اتمام برسد و ببینیم سرانجام چیست و این توافق صلح که امضا شده همانطور که روی کاغذ است اجرا میشود یا خیر. تا زمانی که مراحل اجرایی آغاز نشود و این کریدورها عملیاتی نشود نمیتوان نظر قطعی داد.
در حال حاضر و آنطور که به نظر میرسد فعلاً مرز ما با ارمنستان وجود دارد و تحول خاصی اتفاق نیفتاده است. وزارت خارجه هم این مساله را تایید کرده است. اگر مرز قطع میشد، میشد گفت ما ضرر کردهایم. اگر مرز ما با ارمنستان یا جمهوری آذربایجان وجود داشته باشد و مسیرهای ترانزیتی و خط لوله گاز ما به ارمنستان صدمه نخورد با این کشور از نظر رفتوآمد مشکلی نداریم.
به نظر میرسد حملونقلی که پیشتر از طریق ایران میان نخجوان و جمهوری آذربایجان انجام میشد حالا به صورت مستقیم و از طریق خاک ارمنستان صورت میگیرد و از درآمدهای ایران کاسته میشود. تاثیر احداث این کانال بر حملونقل منطقه چگونه است؟
طبیعتاً اگر این دالان کشیده شود دیگر مسیر راحتتر است و بارهای جمهوری آذربایجان از داخل آن وارد نخجوان میشود و کامیونها و... از جمهوری آذربایجان وارد ایران نمیشود. اگر توافق عملیاتی شود طبیعتاً جمهوری آذربایجان از آن دالانی که ارمنستان میدهد با نخجوان ارتباط برقرار میکند ولی ایران با نخجوان مرز دارد و این منطقه یک جمهوری خودمختار است و طبیعتاً رفتوآمدها بین ایران و نخجوان وجود خواهد داشت و صادرات و واردات انجام میشود.
با وجود اینکه توافق اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تکلیف بسیاری از مناطق مورد مناقشه را روشن کرده است به نظر میرسد مهمترین عامل اختلاف که خود منطقه قرهباغ است همچنان عامل تنش باشد. چشمانداز این توافق و اختلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان را چطور میبینید؟
با امضای این توافق حساسیت و تنش کم میشود. بالاخره در این قرارداد بخشهایی از قرهباغ در اختیار جمهوری آذربایجان قرار گرفته است؛ به ویژه مناطقی که حدود یک میلیون آواره آذری داشته است. اینها به خانه و زندگی و خانه خود برمیگردند و از جمهوری آذربایجان فشار زیادی برداشته میشود. جمعیت جمهوری آذربایجان در کل هشت میلیون است که یک میلیون آن آوارگان منطقههایی هستند که جدیداً بازپس گرفته شدند. بر این اساس طبیعتاً این بار از دوش جمهوری آذربایجان برداشته میشود و فشارهای سیاسی داخلی کم میشود. از اینرو میتوان گفت این جنگ و توافق برای جمهوری آذربایجان پیروزی بود. ضمن اینکه طبق قرارداد اخیر، غیر از قرهباغ زمینهای دیگری که ارمنستان از جمهوری آذربایجان گرفته بود که برای قرهباغ حائل شود و جمهوری آذربایجان نتواند وارد قرهباغ شود پس گرفته میشود. فکر نمیکنم دیگر آن حساسیت قبلی موجود باشد. البته ادعا روی بخشی از خاک قرهباغ میماند که نیروهای صلحبان روسی در آنجا میمانند. چشمانداز این اختلافات به روسیهای که به دنبال منافع خود است هم برمیگردد. حالا روسیه هم مقداری روی دولت ایروان تمرکز میکند که ببیند چه دولتی در آنجا روی کار میآید. الان دولت پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان متزلزل است. او با روسیه درگیری داشت و نیروهای طرفدار روسیه را کنار زده بود. حالا مردم هم اعتراض میکنند که چرا چنین سیاستی از سوی او اتخاذ شده است. به اعتقاد آنها اگر این سیاست نبود روسها، کمک بیشتری به ارمنستان میکردند و قرهباغ از دست نمیرفت. اگر در ارمنستان دولتی که هست روی کار بماند اما سیاستهایش را به نفع روسیه تغییر دهد، روسیه اجازه نمیدهد تمام قرهباغ در اختیار جمهوری آذربایجان قرار گیرد. اما اگر پاشینیان بخواهد همان سیاستهای قبلی خود را ادامه دهد شاید روسها حساسیت نشان دهند. اگر دولت در ایروان تغییر کند و پاشینیان کنار برود که احتمال آن با توجه به اینکه او در ملأ عام ظاهر نمیشود وجود دارد، طبیعتاً روسیه حمایت بیشتری از ارمنستان میکند.
علاوه بر روسیه آمریکا هم همواره تلاش داشته در مساله قرهباغ نقشآفرینی کند. در دوره ترامپ تعاملاتی میان روسیه و آمریکا در این زمینه مشاهده میشد. آیا روی کار آمدن بایدن تغییری در شرایط به وجود میآورد؟
نکته مهم در اینجا این است که ترامپ این منطقه را وقتی جنگ شروع شد رها کرد. حالا بحثی راه انداختند که میانجیگری کنیم یا آتشبس اعلام کنیم اما عملیاتی نشد. اما اگر دولت بایدن روی کار بیاید و روابطش با کشورهای اروپایی مثل فرانسه که حامی ارمنستان هستند نزدیک شود گروه مینسک فعالتر میشود. روسیه هم بدش نمیآید چون خودش هم حضور دارد. در نتیجه از این به بعد ممکن است از نظر سیاسی مواضع به سمت ارمنستان بچرخد.
چرا آمریکا در قضیه اخیر نقش کمرنگی داشت؟
به دو دلیل آمریکا در این جنگ و قرارداد ارمنستان و جمهوری آذربایجان دخالت نکرد. یکی نزدیکی به انتخابات و درگیریهای انتخاباتی که وقت زیادی برای دولت آمریکا باقی نگذاشت و نمیخواستند روی این مساله انرژی بگذارند. اگر هم بحث آتشبس صوری را اعلام کردند به خاطر فشارهایی بود که رسانههای آمریکایی بر دولت آمریکا وارد میکرد. دوم اینکه ترامپ به خاطر روابطی که با پوتین داشت مساله را به او محول کرد. طبیعتاً در دوره بایدن چنین اتفاقی نمیافتد. وقتی هم که جمهوری آذربایجان اعلام کرد نیروهای ترک میخواهند در منطقه حائل حضور داشته باشند، روسیه اعلام کرد این درست نیست و همکاری ما با گروه مینسک است. در واقع روسها بیشتر میخواهند با گروه مینسک کار کنند و طبیعتاً اگر این گروه بخواهد نظری اعمال کند، فرانسه، انگلیس و آمریکا در آن دخالت دارند و از این به بعد لابی ارمنی فعال خواهد شد و نسبت به مساله پیگیرتر خواهد بود. تمایل روسیه هم همکاری با مینسک است. البته در حال حاضر هم توانسته با تاخیر موفقیتی به دست بیاورد ولی از نظر ژئوپولتیک هم ضررهایی کرد که پرداختن به آن مفصل است.
در قضایای درگیری جمهوری آذربایجان و ارمنستان دیدیم که برخی گروهها در شهرهای ایران مثل تبریز و تهران، تظاهراتی در حمایت از جمهوری آذربایجان انجام دادند. با توجه به دستاوردهای جمهوری آذربایجان در این جنگ و احتمال افزایش مرز با ایران و همچنین افزایش قدرت ترکیه آیا از این نظر ایران با خطر امنیتی مواجه خواهد بود؟
فکر میکنم مردم شمال غربی ایران یا آذریزبانها متوجه شدند در قضایای اخیر موضع مسوولان کشور موضع بحقی بود. موضع آنها آن چیزی بود که شورای امنیت تصویب کرده بود. از سوی دیگر وقتی دیدند در این قضیه دستهای سیاسی خارج از جمهوری آذربایجان هم وجود دارد رفتارشان تغییر کرد. درست است که در روزهای اول حساسیتی وجود داشت و تظاهراتی صورت گرفت اما بعداً دیدیم در شمال غرب ایران و مناطق آذرینشین مردم تماشاگر شدند و منتظر بودند ببینند اوضاع به چه سمتی میرود؛ به ویژه وقتی احساس کردند نقش اسرائیل پررنگ است. همچنین وقتی دیدند جمهوری آذربایجان هم به سمت جلو حرکت میکند، باعث شد به این نتیجه برسند که جمهوری آذربایجان دست برتر را در جنگ دارد و مساله خاصی پیش نیامد.
ممکن است گروههایی افرادی را تحریک کنند اما مردم فهیمتر از آن هستند که به حرف کسی گوش دهند و خودشان تجزیه و تحلیل میکنند. پس این مشکلات جدی نیست و اگر بتوانیم مشکل اقتصادی را حل کنیم اتفاقی نخواهد افتاد.