شناسه خبر : 36299 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در آرزوی گشایش

چرا شور انتخاباتی آمریکا به ایران سرایت کرد؟

مولود پاکروان/ نویسنده نشریه

تنها امینم -خواننده رپ آمریکایی- نبود که از رای‌دهندگان می‌خواست شرکت در انتخابات را جدی بگیرند چراکه تنها یک فرصت برای انتخاب بلیت بایدن-هریس دارند. این سر دنیا، یک گروه موسیقی ایرانی هم ویدئوی رپی برای آمریکاییان ساخت تا پیام مشابهی را به آنان برساند: رایی که می‌دهید تاثیر مستقیمی بر زندگی ما خواهد داشت. گروه دسَنداز در این موزیک ویدئوی طنز می‌خواند: اینجا ما دست به دعا. چی میشه تو آمریکا؟ چی میشه تو آمریکا؟ و خطاب به آمریکایی‌ها می‌گفت نمی‌دانیم چرا، اما رای شما بیشتر از خودتان بر ما اثر می‌گذارد.

در حالی که برخی سیاستمداران و دولتمردان معتقد بودند نتیجه انتخابات آمریکا فرقی به حال ایران ندارد و صرف نظر از اینکه رئیس‌جمهور آینده آمریکا دموکرات باشد یا جمهوریخواه، سیاست‌های خصمانه دولت آمریکا علیه ایران تداوم خواهد یافت، مردم عادی جور دیگری می‌اندیشیدند. آنچه در شبکه‌های اجتماعی، تحلیل‌های رسانه‌ای و گفت‌وگوهای رسمی و غیررسمی مطرح می‌شد نشان می‌داد از نظر این جمع اکثریت، این مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای ایران، در مدت چهار دهه گذشته است.

در برخی اظهارنظرها آمده بود نتیجه این انتخابات می‌تواند مسیر آینده ایران را تعیین کند؛ مسیری که می‌تواند با سقوط اقتصادی بیشتر، انزوا و درگیری نظامی همراه باشد، یا بازگشت به توافق هسته‌ای که ترامپ عهدشکنانه از آن بیرون آمده بود. دومین مسیر که می‌توانست تحریم‌های اقتصادی را کاهش دهد و نویدبخش گشایشی در اوضاع نابسامان اقتصاد داخلی باشد اما، به نظر می‌رسید برای بسیاری از مردم و گروه‌های اجتماعی مطلوب‌تر است.

مروری گذرا بر محتوای شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد اغلب ایرانی‌ها به تحلیلگران سیاسی وقایع ویسکانسین و نوادا و سیستم انتخاباتی ایالات متحده تبدیل شده‌اند. علاقه عمومی و پوشش گسترده رسانه‌ها از جمله روزنامه‌هایی که پیوسته رای‌گیری در آمریکا را حتی در صفحات نخست خود تحلیل می‌کردند و به‌روزرسانی‌های مستمر در شبکه‌های اجتماعی، همه با این تصور و تحلیل که انتخابات آمریکا اهمیتی برای ایران ندارد در تضاد بود. افت‌و‌خیز قیمت‌ها و جنب‌و‌جوش برخی بازارها در ایام رای‌شماری هم بر این واقعیت صحه گذاشت که ایران و به ویژه اقتصاد آن نمی‌تواند از آنچه در آن سر دنیا می‌گذرد بی‌تاثیر بماند! اکنون هم، در حالی که هنوز نتیجه قطعی انتخابات با چالش‌های مکرری که رئیس‌جمهور بازنده میدان ایجاد می‌کند نامشخص است، این تاثیرات ادامه دارد.

ورای تحلیل‌های کارشناسان، از نظر عموم مردم آمدن یک کاندیدا به معنای تنگنای بیشتر و برنده شدن دیگری با گشایش احتمالی همراه بود. ماندن ترامپ همچنین برای بسیاری، معادل قدرت یافتن جناح تندرو در کشور به‌شمار می‌رفت؛ کسانی که مواضع ضدآمریکایی آنان در نهایت نه به بهبود شرایط داخل که به تشدید تنش‌های سیاسی و فشارهای اقتصادی منجر می‌شود. در مقابل، آبی‌ها امیدوار بودند آمدن بایدن با کاهش تنش میان تهران و واشنگتن و تخفیف احتمالی برخی تحریم‌هایی همراه باشد که زندگی را برای مردم بیش از پیش دشوار کرده است.

پیش از شروع انتخابات بسیاری از مردم شب‌ها بیدار می‌ماندند تا مناظره‌ها و سخنرانی‌های کمپین‌ها را تماشا کنند یا از نزدیک پیگیر نتایج نظرسنجی‌ها باشند. پوشش رسانه‌های جریان اصلی نیز به کمک کسانی آمده بود که مایل بودند در مورد انتخابات آمریکا و پیامدهای آن تحلیل‌های بیشتری بخوانند. دور از واقعیت نیست اگر بگوییم این نخستین باری بود که اغلب مردم می‌دانستند تفاوت آرای مردمی با آرای الکترال در چیست و بایدن و ترامپ برای تسخیر کاخ سفید به چند رای الکترال نیاز دارند.

با شروع رسمی شمارش آرا هم مردم مشتاقانه نتایج شمارش رای‌های ایالت‌های مختلف را دنبال می‌کردند و همزمان در شبکه‌های اجتماعی به طنز یا با جدیت مشغول اظهار نظر بودند. سیامک قاسمی اقتصاددان به کنایه در توئیتر نوشت به دلیل تاثیری که این انتخابات بر زندگی ما دارد، ایرانیان در انتخابات ایالات متحده شایسته حداقل هزار شعبه اخذ رای و 20 رای الکترال هستند. او با بیش از 350 هزار فالوئر خود در اینستاگرام، میزبان لایوی بود تا به همه توضیح دهد انتخابات آمریکا چگونه بر اقتصاد ایران تاثیر می‌گذارد.

طنزها و شوخی‌ها اما همیشه سرشار از واقعیت‌اند؛ واقعیت‌هایی که نشان می‌داد مردم حتی نام ایالت‌های ناشناس آمریکا را به خوبی یاد گرفته‌اند و منتظرند ببینند هر ایالت چند رای الکترال را آبی یا قرمز می‌کند، مردمی که به تعبیر طنزآلود توئیت‌ها و پست‌ها، تا پیش از این تفاوت فلوریدا و فلوراید را هم نمی‌دانستند.

در سوی جدی‌تر ماجرا، خارج از این شبکه‌های اجتماعی متغیرهای مالی اقتصاد ایران مانند نرخ ارز، شاخص بورس و... نیز در این چند روز بارها شاهد تغییر بودند. اتفاقی که به خوبی نشان می‌داد فراتر از آنچه در اذهان مردم می‌گذرد، نتیجه انتخابات تاثیری واقعی بر اقتصاد کشور دارد.

 

بی‌اعتماد اما امیدوار

یافته‌های مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران درباره نگرش مردم نسبت به تاثیر سیاستمداران و انتخابات آمریکا بر سرنوشت ایران نیز حرف‌های جالبی برای گفتن دارد. نظرسنجی ایسپا پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا نشان می‌داد 52 درصد از ایرانیان معتقدند پیروزی دونالد ترامپ یا هیلاری کلینتون تفاوتی برای ایران ندارد. اما ظاهراً این اکثریت در اشتباه بودند. کمتر از دو سال بعد دونالد ترامپ از برجام خارج شد و کمپین فشار حداکثری خود بر ایران را به اجرا درآورد. اقدامی که اقتصاد کشور را فلج کرد، ارزش ریال را به شدت کاهش داد و صادرات نفت ایران را به پایین‌ترین سطح خود رساند. تبعات تصمیم رئیس‌جمهور پیش‌بینی‌ناپذیر آمریکا اما، پای خود را از اقتصاد کلان بسیار فراتر گذاشت آنقدر که مردم فشارهای ناشی از آن را نه فقط در کسب‌وکار و معیشت که در سفره‌ها و سلامت نیز خود احساس کردند. تحریم‌هایی که مبارزه با کرونا را نیز برای اقتصاد رو‌به‌اغما دشوار کرد؛ امکان قرنطینه و تعطیلی‌های بلندمدت از جامعه‌ای گرفته شد که میان نان و جان، ناچار بود یکی را انتخاب کند.

نظرسنجی ایسپا پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری امسال اما، چرخش قابل توجهی را در نگرش مردم نشان داد. با توجه به اینکه این نظرسنجی در دهه سوم شهریورماه انجام شد می‌توانید انتظار داشته باشید با شدت گرفتن رقابت‌ها و غلبه هیجان ناشی از پیش‌بینی‌ها بر جو جامعه، نتایج آن نیز تا حدی تغییر کرده باشد.

بر اساس افکارسنجی ایسپا، 55 درصد از شهروندان ایرانی مطلع از انتخابات آمریکا، معتقد بودند این انتخابات تاثیر زیادی بر کشور ما خواهد داشت. از هر ۱۰ شهروند ایرانی، سه نفر با کاندیداهای اصلی انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا آشنایی داشتند و 7 /36 درصد از شهروندان ایرانی مطلع، پیروزی بایدن را برای کشور بهتر می‌دانستند. همچنین بخشی از نظرسنجی که به میزان اطلاعات ایرانیان از انتخابات آمریکا مرتبط بود نشان می‌داد از هر چهار شهروند ایرانی، سه نفر به میزان کم اخبار مربوط به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را پیگیری می‌کنند.

ایسپا در تحلیل نظرسنجی خود می‌نویسد: افزایش تنش میان ایران و آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و تشدید فشارهای اقتصادی و تحریم‌های بین‌المللی بر مردم ایران در سال‌های گذشته، موجب افزایش اهمیت انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا برای برخی از اقشار جامعه ایران شده است. برخی تداوم ریاست‌جمهوری ترامپ را بر ایالات متحده عامل گسترش و تعمیق فشارها می‌دانند و برخی معتقدند با تغییر رئیس‌جمهور آمریکا، تفاوت محسوسی در سیاست‌های خارجی آمریکا در قبال ایران مشاهده نخواهد شد.1

از این نظرسنجی که بگذریم واقعیت دیگری را نمی‌توان انکار کرد. ایرانیان در هفته نفس‌گیر پایانی منتهی به سوم نوامبر نام خود را در رده سومین کشوری که انتخابات 2020 آمریکا را در گوگل جست‌وجو کرده ثبت کردند و تهرانی‌ها با پشت سر گذاشتن سن‌دیگو، لس‌آنجلس و شیکاگو و نیویورک (شهرهای خود آمریکا!) رتبه نخست جست‌وجوی این عنوان در وب را به نام خود رقم زدند!

 

پایان رویای آمریکایی

بد نیست یافته‌های موسسه گالوپ را نیز در کنار نظرسنجی ایسپا بررسی کنیم. بر اساس یافته‌های این موسسه تایید رفتار دولت آمریکا در نگاه ایرانیان با افت شدیدی همراه شده است. گالوپ می‌نویسد نگاه ایرانیان به حاکمیت آمریکا در سال‌های گذشته به کلی تغییر کرده است. در سال ۲۰۱۷، ۱۹ درصد از ایرانیان می‌گفتند عملکرد رهبران آمریکا را تایید می‌کنند، ۴۲ درصد مخالف دولت آمریکا بودند و ۳۸ درصد نظر و نگاه شفافی نسبت به دولت آمریکا نداشتند و اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند.

سال‌های بعد اما این نگاه دچار تغییری اساسی شد. در سال ۲۰۱۸، ۸۵ درصد مردم با عملکرد آمریکا مخالف بودند و درصد کسانی که گفته بودند نمی‌دانند، به‌شدت کاهش یافته بود. در سال ۲۰۲۰ تنها شش درصد از مردم ایران عملکرد دولت آمریکا را تایید کرده‌اند.

این دوگانه بی‌اعتمادی و چشم‌انتظاری از کجا نشات می‌گیرد؟ چه می‌شود مردمی که دیگر به سیاست‌های ایالات متحده در قبال کشورشان خوش‌بین نیستند باز هم ساعت‌ها پای تلویزیون می‌نشینند یا در شبکه‌های اجتماعی پرسه می‌زنند تا در میان بیم و امید ببینند کرسی ریاست‌جمهوری شیطان بزرگ به آبی‌ها می‌رسد یا قرمزها. به نظر می‌رسد اشتیاق ایرانیان به پیگیری نتایج انتخابات ایالات متحده نشان‌دهنده امیدواری آنان به تغییر بنیادی سیاست‌های آمریکا در قبال ایران نبوده است. دشوار نیست که دریابیم آنها در جست‌وجوی حداقلِ تغییر و گشایش، به پیگیری نتایج انتخابات 2020 مشتاق شده‌اند.

نمی‌توان انکار کرد که تک‌تک ایرانیان رنج تحریم‌های اقتصادی را با گوشت و خونشان حس کرده‌اند؛ نظرسنجی که در نوامبر 2019 توسط Iranpoll و شورای شیکاگو در امور جهانی صورت گرفت نشان می‌داد 76 درصد از ایرانیان تاثیر تحریم‌های آمریکا را بسیار زیاد و تا حد زیادی منفی می‌دانند. رای آوردن آبی‌ها در این انتخابات همان‌گونه که خوانندگان جوان دسنداز در شعر رپ خود می‌خوانند، برای عموم جامعه ایران نشانه کاهش فشارهای اقتصادی است.

برخلاف تهدیدهای غیراخلاقی و غیردیپلماتیک ترامپ، جو بایدن، نامزد حزب دموکرات ریاست‌جمهوری گفته بود «به عنوان نقطه آغاز مذاکرات بعدی» به برجام خواهد پیوست و لغو تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران را آغاز می‌کند. بایدن گفته بود «راهی معتبر برای بازگشت به دیپلماسی» به تهران پیشنهاد می‌کند و «گام‌هایی را برمی‌دارد تا مطمئن شود تحریم‌های ایالات متحده مانع از مبارزه ایران علیه کووید19 نمی‌شود». وی همچنین قول داده بود که ممنوعیت سفر دولت ترامپ را لغو کند. با این حساب و با درک آشفتگی‌های اقتصاد ایران، دشوار نیست که دریابیم چرا مردم بی‌اعتماد به دولت آمریکا نسبت به تغییر و بهبود، امید دوباره‌ای پیدا کردند. پیشران این امید، احتمال هر چند اندکِ کاهش قیمت‌ها، رونق اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم بود.

و البته به خاطر داریم که حامیان داخلی بایدن، تنها دنبال‌کنندگان نتایج نبودند! آنچه در شبکه‌های اجتماعی می‌گذشت بنا به تحلیل‌ها، رقابت سرسختی بود میان مشتاقان بهبود، و آنها که به دلیل حمایت بی‌وقفه از ترامپ، برچسب «کاسبان تحریم و دلال و فرصت‌طلب یا معاند و برانداز» خوردند!

اجازه بدهید داستان را از زاویه دیگری هم ببینیم. آیا شور و اشتیاق ایرانیان برای پیگیری انتخابات آمریکا چهره دیگری از رویای آمریکایی بود؟ رویایی که نماد آن را ممل آمریکایی سینمای پیش از انقلاب می‌دانند و هیجان مردمِ پس از انقلاب برای بازگشتن مک‌دونالد و اپل و لی وایز. آنچه وال‌استریت ژورنال به خوبی توصیف می‌کند؛ «مردمی که پس از گذشت چهار دهه هنوز به دستمال کاغذی می‌گویند کلینکس» یا به تعبیر «برندچنل» پرورش نسلی در ایران که بیش از قبلی‌ها به غرب علاقه‌مند است!

این اما، با یافته‌های نظرسنجی‌ها مطابقت ندارد. خاطرات خوش ایرانیان با برندهای ماندگار و باکیفیت آمریکایی و جذابیت سبک زندگی این کشور پایان نیافته اما به نظر می‌رسد تضعیف دموکراسی در آمریکا، شکل و شمایل رویای آمریکایی‌شان را دگرگون کرده است. ترامپیسم حالا دست سیاست‌هایی را رو کرده که دیگر نمی‌توانند پشت شعارهای بزک‌کرده پنهان شوند و آشکارا ناقض حقوق و آزادی مردم دیگر سرزمین‌ها باشند. بی‌دلیل نیست که مردم در نظرسنجی‌ها پاسخ می‌دهند به آمریکا اطمینان ندارند. این اما، پایان داستانشان نیست. آنها امیدوارند به جای امپراتوری حماقت ترامپ سیاستمداری در صدر قدرت قرار گیرد که دست‌کم پایش را روی گلوی «دیگران» نمی‌گذارد و راه نفس را بر آنان نمی‌بندد. به تعبیر برخی جامعه‌شناسان البته، این نشانه خوبی نیست؛ هرگونه توجهی به عوامل خارجی، نشانه بارز ناامیدی نسبت به دست‌اندرکاران داخلی است.

 

سبب‌ساز نگاه‌های نگران

برخی تحلیلگران می‌گویند سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا حتی بیش از خود آمریکایی‌ها بر کشورهای خاص جهان تاثیر می‌گذارد. در مورد ایران، در دوران باراک اوباما سیاست دیپلماسی و تعامل وجود داشت و تا حد زیادی موفقیت‌آمیز بود. دولت آمریکا به ایران نزدیک شد و توانست توافق هسته‌ای تاریخی را قطعی و درهای تعامل و دیپلماسی را بیشتر باز کند. در دوران ترامپ این روند معکوس شد. جدا از تنش‌های سیاسی میان دولتمردان دو کشور، زندگی طبقه کارگر و طبقه متوسط ایران به شدت از تحریم‌ها آسیب پذیرفت. آسیبی که به دلیل سوءمدیریت و ناکارآمدی دولت و بدتر از آن فساد داخلی رو به وخامت گذاشت.

در حالی که با شدت گرفتن تورم و رکود، سفره‌های مردم کوچک‌تر و فشارهای اقتصادی بر زندگی آنان مضاعف می‌شد، تحلیل‌ها وعده می‌داد با آمدن بایدن می‌توان به باز شدن پنجره‌ای از فرصت‌های جدید امیدوار بود. یکی از تحلیلگران ایندیپندنت در این‌باره می‌نویسد: پیش‌بینی قطعی تاثیر انتخابات بر ایران دشوار است چون این داستان تحت تاثیر متغیرهای ناپایدار زیادی است. اما می‌توان انتظار داشت آمدن حزب دموکرات با بازگشایی اقتصاد ایران در جهان، تعامل بهتر با غرب و تعامل بیشتر با ایالات متحده همراه باشد.

به علاوه سیاستمداران ایرانی -نه فقط از پایگاه اصلاح‌طلبان یا میانه‌روها- بارها اعلام کرده بودند که در صورت آمادگی آمریکا و برداشته شدن تحریم‌ها آماده بازگشت به برجام هستند. بنابراین اگر فرد میانه‌رویی ریاست‌جمهوری آمریکا را به دست می‌آورد امیدی برای گشایش دریچه‌ای رو به بهبود وجود داشت.

از سوی دیگر، روی کار آمدن ترامپ و تشدید فشارهای اقتصادی با تضعیف جناح میانه‌رو کشور همراه بود. در مقابل، جناح تندرو که خود را پیروز میدان می‌دید و چندان خواستار تعامل و رابطه دیپلماتیک با غرب نبود جسارت بیشتری پیدا کرد و تقویت شد. امید قشر زیادی از مردم آن بود که با آمدن جو بایدن، جناح میانه‌رو فرصتی برای تجدید سازمان بیابد، دوباره جان بگیرد و در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو، فرصت مجددی پیدا کند. این انتخاباتی است که می‌تواند تعیین‌کننده جهت‌گیری سیاسی ایران در هشت سال آینده باشد. امید آن می‌رفت که بر سر کار آمدن جو بایدن در آمریکا با هشت سال ریاست‌جمهوری میانه‌رو در ایران همزمان شود. این نه فقط از منظر تحلیلگران سیاسی، که حتی برای مردم عادی نیز فرصت بسیار نادری است. زیرا در 40 سال گذشته فرصت مشابهی برای حل مسائل بین تهران و واشنگتن به دست نیامده است.

پایگاه خبری تحلیلی الف در تحلیل این رویداد بی‌سابقه می‌نویسد پیگیری انتخابات آمریکا توسط گروه‌هایی از مردم کشورمان در وهله اول نشان‌دهنده این است که در نظر ایشان تفاوت محسوسی میان پیروزی بایدن و ترامپ وجود دارد. آنها گمان می‌کنند در صورت پیروزی بایدن تحریم‌ها کمتر می‌شود. اما مشخص نیست این تصور تا چه اندازه صحیح است. چراکه بایدن تاکنون چند نوبت درباره سیاست مطلوب خویش در قبال ایران صحبت کرده که مشهورترین نمونه آن یادداشت منتشرشده در CNN است. با مطالعه آن یادداشت به نظر می‌رسد بایدن صرفاً در روش با ترامپ متفاوت است وگرنه برآیند کلی سیاست احتمالی او هم چیزی مانند اوباما خواهد بود که اسماً تحریمی در کار نبود اما رسماً همه تحریم‌ها اعمال می‌شد.

در واقع این وضعیت بیمارگونه در عطف نظر به انتخابات آمریکا، نتیجه ناکارآمدی داخلی از یک‌سو و مرجعیت‌بخشی به بیرون بر اساس سیاست برون‌گرایی در تجربه دولت روحانی است. این درس مهمی برای سازمان حکمرانی است که چگونه سیاستگذاری‌ها و شیوه حکمرانی‌اش می‌تواند باورها و انگاره‌های افکار عمومی یک ملت را در جهت عکس آرمان‌هایش پیش ببرد.

برخی نیز معتقدند این باور در میان بخشی از مردم نشان‌دهنده شکست ایران در جنگ روانی و رسانه‌ای است. بدین معنا که آمریکا و بازوی رسانه‌ای او توانسته است بخشی از مردم را متقاعد کند که مشکلات اقتصادی به دلیل همگام و همراه نبودن با آمریکاست و اگر با آمریکا همراه شوید مشکلات شما حل می‌شود. مثال‌هایی مانند کره جنوبی و سنگاپور نیز همواره در جهت تایید این استدلال تکرار می‌شود. آمریکا توانسته است یکی از اهداف خویش در قبال ایران را به عنوان تنها راه نجات کشور در ذهن برخی از مردم جا بیندازد. شکست ما در جنگ ادراکی و رسانه‌ای دقیقاً در همین نقطه اتفاق افتاده است.

صرف نظر از دیدگاه‌های مختلفی که شورآفرینی انتخابات آمریکا برای مردم ایران را از زوایای مختلف تحلیل می‌کنند یک واقعیت غیرقابل انکار است. در عرصه بین‌الملل یا باید بازیگر خوبی باشید یا به بازیگران و بازیگردان‌های قدرتمند خواهید باخت. ناامیدکننده است که جایگاهمان از بازیگر، به تماشاگران یک بازی بزرگ تقلیل پیدا کرده است.

پی‌نوشت:
 1- نتایج نظرسنجی را در لینک زیر مشاهده کنید:
https: / /b2n.ir /229294