چرخه شکست سیاستگذاری
سیاستگذار در فرآیند اعطای یارانه به نان مرتکب چه خطاهایی شده است؟
زهره اکرمی: تصمیمگیری و سیاستورزی در حوزه نان از دیرباز دغدغه حکمرانان ایرانی بوده و گندم، آرد و نان همواره به عنوان کالاهای راهبردی در اولویتهای اقتصادی و امنیتی سیاستگذار قرار داشته است. بلوا بر سر نان و قیمتش، حادثهای پرتکرار در تاریخ این سرزمین است و از دوران پهلوی اسناد تاریخی فراوانی در باب آشوب بر سر کمبود نان و آرد در دست است. بر اساس آمار غیررسمی، در حال حاضر مصرف سرانه نان در ایران حدود ۳۷ درصد بیش از مصرف سرانه کشورهای همسایه است که به معنای اهمیت بیشتر این کالا در سبد غذایی ایرانیان است. امروزه طبق برآورد کارشناسان هر خانواده ایرانی به طور متوسط 300 گرم در روز یعنی معادل 113 کیلوگرم در سال نان مصرف میکند. این در حالی است که طبق آمارها پیش از رسیدن نان به سفره خانوار 15 تا 20 درصد آن دورریختنی است و مصرفکنندگان نیز چیزی حدود 23 درصد نان را دورریز میکنند. از سوی دیگر اهمیت نان در سبد خانواده سبب شده که دولت بار اصلی قیمت آن را بر دوش بکشد. در بودجه سال ۹۹ کل کشور، ۱۲ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان به یارانه نان و خرید تضمینی گندم از محل منابع هدفمند یارانهها اختصاص یافته است که این رقم، در مقایسه با سال قبل دو برابر افزایش داشته است. با وجود این این رقم فقط جوابگوی یارانه نانواییهای دولتی است و یارانه آزادپزها را پوشش نمیدهد که خود مستقلاً آرد خود را تامین میکنند. مرکز پژوهشهای مجلس بعد از اعلام بودجه سال جاری توسط دولت، با طرح چندین ایراد به بودجه ۹۹، اعلام کرد که یارانه پیشبینیشده نان و گندم، ۳۶ هزار میلیارد ریال از اعتبار مورد نیاز کمتر است که عدم تامین اعتبار و انتقال این هزینه به نانواییهای آزادپز میتواند موجب افزایش نامتعارف قیمت نان در این بخش شود. از آنجا که بار اصلی بر دوش دولت است، ادامه این سیاست به معنای تقبل 15 هزار میلیارد تومان یا به عبارتی تلاش برای جبران سه هزار میلیارد تومان کسری در این بخش از بودجه است. این در حالی است که بین قیمت جهانی گندم با قیمت گندم در داخل اختلاف زیادی وجود دارد و همین امر به تنهایی منشأ تورم خواهد بود. همچنین اختلاف قیمت میان نرخ آرد در نانواییهای دولتی و نانواییهای آزادپز میتواند تکرار سناریوی بازار ارز باشد و خود به تنهایی سبب ایجاد رانت و فساد شود. از سوی دیگر دولت برای اطمینان از تامین گندم و وفور نان، اقدام به خرید تضمینی گندم میکند که این نیز سبب تحمیل بار مالی بر دولت میشود. این چرخه نابسامان و آشفته نشان میدهد که طی سالیان متمادی چرخه ناکارآمد و معیوبی در سیاستگذاری حوزه نان شکل گرفته است که از قیمتگذاری نان آغاز میشود و به توزیع آرد یارانهای و خرید تضمینی گندم منتهی میشود. در این پرونده به ابعاد اتلاف منابع ناشی از این خطاها میپردازیم و بررسی میکنیم که چرا دولت حاضر به اصلاح سیاستهای غلط در این حوزه نیست و آیا استفاده از یارانههای قیمتی ابزار خوبی است؟