امید ریاضی
از منظر اقتصادی چرا برخی از شهروندان در خانه ماندند و برخی نه؟
سال 98 با کرونا پایان یافت و سال 99 با کرونا آغاز شد. ویروس کرونا که در ماههای پایانی سال 98 وارد کشور ایران شد همچنان در سال 99 مهمان ناخوانده ماست! فارغ از مباحثی مانند دلایل و زمان ورود ویروس کرونا به کشور، تعداد مبتلایان و فوتشدگان، نحوه عمل دولت و ستاد ملی مدیریت کرونا در ارتباط با مدیریت بحران، رفتار کشورهای خارجی، نکات بهداشتی و موارد مشابه دیگر، هدف نوشتار حاضر بررسی رفتار شهروندان کشورمان در ارتباط با نحوه مقابله و پیشگیری از شیوع این ویروس از منظر اقتصاد خرد است.
سال 98 با کرونا پایان یافت و سال 99 با کرونا آغاز شد. ویروس کرونا که در ماههای پایانی سال 98 وارد کشور ایران شد همچنان در سال 99 مهمان ناخوانده ماست! فارغ از مباحثی مانند دلایل و زمان ورود ویروس کرونا به کشور، تعداد مبتلایان و فوتشدگان، نحوه عمل دولت و ستاد ملی مدیریت کرونا در ارتباط با مدیریت بحران، رفتار کشورهای خارجی، نکات بهداشتی و موارد مشابه دیگر، هدف نوشتار حاضر بررسی رفتار شهروندان کشورمان در ارتباط با نحوه مقابله و پیشگیری از شیوع این ویروس از منظر اقتصاد خرد است. در این نوشتار تلاش میکنیم با ارائه مباحثی از اقتصاد خرد و ارائه مثالهای مرتبط، به بررسی رفتار مردم در پیشگیری از کرونا و مخصوصاً عمل به فراخوان «در خانه بمانیم» بپردازیم.
از همان ابتدای تحصیل در رشته اقتصاد یا مطالعه کتابهای اقتصاد خرد، انسان را بهعنوان موجودی عقلانی میشناسیم. میخوانیم که انسان موجودی عاقل است و عقلانی رفتار میکند. شاید این مهمترین مطلب از اقتصاد خرد باشد که در ذهن اقتصادخواندهها یا علاقهمندان به مطالعات اقتصادی باقی مانده باشد. اقتصاددانان انسانها را موجوداتی عقلانی در نظر میگیرند و به تحلیل رفتار انسانها مبتنی بر فرض عقلانیت اقتصادی میپردازند. احتمالاً هنگام مطالعه کتابهای اقتصاد خرد در برابر پذیرش عقلانی بودن رفتار انسانها مقاومت میکنیم چون بعضاً رفتار برخی انسانها را که میبینیم ملاحظه میکنیم رفتار آنان با آنچه اقتصاددانان میگویند تفاوت دارد. آنچه هماکنون در گرایشی از اقتصاد به نام اقتصاد رفتاری بارها مطرح میشود.
اما در ابتدای مطلب لازم است خاطرنشان کنیم که اقتصاددانان نمیگویند تمامی انسانها عقلانیت به معنای اقتصادی آن را دارند و قطع به یقین اینگونه رفتار میکنند. آنها معتقدند با اتکا به فرض عقلانیت در تحلیل رفتارهای انسانی، بهتر میتوان رفتارهای انسانها را درک و پیشبینی کرد. چون با قبول فرض عقلانیت، پیشبینی و تحلیلهایی که از رفتار انسانها انجام میدهیم در مقایسه با زمانی که این فرض را قبول نداشته باشیم خطای کمتری دارد.
اگر فرض نکنیم که انسانها عقلانی رفتار میکنند آنگاه تحلیل و پیشبینی رفتار آنان بسیار دشوار و بعضاً منتهی به نتایج پراکنده و غیرمنسجم خواهد شد. هرچند که اقتصاددانان این را نیز قبول دارند که انسانها در برخی موارد عقلانی رفتار نمیکنند و احساسات آنان بر عقلشان غلبه میکند. پذیرش گرایش اقتصاد رفتاری در مجامع علمی اقتصادی و دریافت جایزه نوبل توسط اقتصاددانان نظریهپرداز در حوزه اقتصاد رفتاری گواه واقعگرایی اقتصاددانان در بررسی رفتار انسانهاست.
ماندن یا نماندن، مساله این است
فرض عقلانیت که اقتصاددانان از آن صحبت میکنند، به طرق مختلفی معنا میشود که یکی از مهمترین آنها، مفهوم «بدهبستان» یا همان تحلیل «هزینه-فایده» است. هر تصمیم و هر کاری که انسان انجام میدهد هم هزینه دارد و هم فایده. اقتصاددانان وقتی از هزینه سخن میگویند فقط هزینه مالی منظورشان نیست، بلکه همه هزینهها را مدنظر قرار میدهند؛ مثلاً هزینه زمانی، هزینه انرژی و دقت صرفشده در یک کار، هزینههای مادی و غیرمادی، در کنار هزینه فرصت انجام دادن یا ندادن یک کار. اقتصاددانان وقتی میخواهند به تحلیل رفتار انسانها بپردازند خود را به جای عاملان اقتصادی قرار میدهند تا ببینند نتیجه هزینه-فایده یک انتخاب یا تصمیم یا عمل چقدر است تا بر اساس آن، رفتار آنان را پیشبینی کنند. بر این اساس، عقلانیت اقتصادی میگوید انسان زمانی دست به عملی میزند که ببیند یا فکر کند فایده آن بیشتر از هزینهاش است. اگر ببیند هزینه انجام یک کار بیشتر از فایده آن است قاعدتاً نباید این کار را انجام دهد، چون در این صورت عقلانی رفتار نکرده است.
بیایید در این چارچوب، «ماندن در خانه» را بررسی کنیم. ویروس کرونا در کشور فراگیر شده است، اکثریت قریب به اتفاق مردم به دیگران توصیه میکنند که برای سلامتی خود در خانه بمانید. تلویزیون هر روز میگوید در خانه بمانید. پزشکان و پرستاران میگویند در خانه بمانید. هنرمندان و اشخاص تاثیرگذار در جامعه میگویند در خانه بمانید. بسیاری از مردم با تغییر پروفایل خود در شبکههای اجتماعی این پیام را میرسانند که در خانه بمانید. به همین ترتیب هر جا که میرویم نشانی از «در خانه ماندن» میبینیم. با وجود این هستند شهروندانی که این موضوع را رعایت نمیکنند و در خانه نمیمانند! اما چرا؟
این موضوع را میتوان در چارچوب عقلانیت اقتصادی به مفهوم تحلیل هزینه-فایده بررسی کرد. البته نمیتوان در تحلیل رفتار در خانه ماندن یا نماندن اعضای جامعه برای همه آنان تحلیل مشابهی ارائه کرد، بلکه این تحلیل از گروهی به گروهی دیگر، از صنفی به صنفی دیگر، از افرادی با یک طبقه اجتماعی در مقایسه با طبقات دیگر، از افراد شاغل نسبت به غیرشاغل، از مردان به زنان، از کودکان به بزرگسالان، از افراد دارای تحصیلات بالا نسبت به تحصیلات پایین، از کارمندان نسبت به مشاغل دیگر، از ساکنان شهرها نسبت به ساکنان روستاها و... متفاوت است.
بنابراین وقتی رفتار گروهی را بررسی میکنیم لزوماً نحوه تحلیل هزینه-فایده و نحوه انتخاب و تصمیم فرد در ماندن یا نماندن در خانه با افراد گروههای دیگر لزوماً یکسان نیست. از اینرو در قالب چند مثال از طبقات یا گروههای مختلف به بررسی بیشتر موضوع میپردازیم.
اولین گروهی که از نزدیک با ویروس کرونا و خطرات آن مواجه شدند و به چشم خود پیامدهای وخیم این بیماری و تلفات حاصل از آن را مشاهده کردند پزشکان و پرستاران بودند. وقتی یک پزشک یا پرستار با چشمان خود میبیند که ویروس کرونا چقدر خطرناک است و احتمال مرگ فرد مبتلا وجود دارد و به چشم خود میبیند که بیماران در مقابلش پرپر میشوند، یعنی هزینه مبتلا شدن به کووید 19 برای وی ملموس است. بنابراین به خانواده و بستگانش تاکید میکند که در این شرایط در خانه بمانند و آنها میپذیرند رفتن از خانه هر چقدر هم که برای فرد بتواند موجب فایده اقتصادی، یا روحی و روانی شود، باز هم با مصیبتی به نام مرگ قابل مقایسه نیست. بنابراین فایده در خانه ماندن بیشتر از زیان آن است. بالاخره هر چقدر هم که انسان با بیرون رفتن سود کند، باز هم با «از دست دادن جانش» قابل قیاس نیست. اگر فایدهها و هزینهها کاملاً مشهود و مفهوم باشد، هر فرد منطقی تنها وقتی دست به انجام کاری میزند که فایده آن بر هزینهاش غالب باشد. اما در بسیاری موارد فایده یا هزینه یک اقدام برای فرد مشهود و مشخص نیست یا در آینده روشن میشود و فرد تصمیمگیر از وقوع آن مطلع نیست و به همین دلیل آن را در تصمیمات خود لحاظ نمیکند. اگر فایده و هزینه بیرون آمدن از خانه برای همگان مشهود و باورپذیر بود آنگاه بسیار کم پیش میآمد که کسی با بیرون آمدن از خانه بخواهد بمیرد، مگر آنکه واقعاً امیدی به زنده بودن نداشته باشد و قصدش خودکشی باشد! وقتی رفتار برخی از شهروندان جامعه ایران (و البته برخی کشورهای دیگر) را مشاهده میکنیم میبینیم برای آنان هزینه و فایده در خانه نماندن روشن نیست، اگر روشن یا باورپذیر بود آنان به ماندن در خانه قانع میشدند. اینجاست که موضوع احتمالات و امید ریاضی پیش میآید.
امید ریاضی
وقتی فایده و هزینه یک تصمیم یا یکی از این دو، مشخص و قطعی نباشد تصمیمگیریها تبعات احتمالی دارد، اینجاست که انتخاب کمی دشوارتر و با خطای بیشتری صورت میگیرد. البته تجارب و دانش افراد به آنان کمک میکند تا هم درکی از تبعات احتمالی داشته باشند و هم تخمینی از احتمال بروز هر کدام از این تبعات به دست آورند.
حالت اول: قطعی بودن فایده و احتمالی بودن زیان
فرض کنید فایده بیرون آمدن از خانه مقدار مشخص و قطعی برابر با F باشد، و زیان آن به احتمال P برابر با Z و به احتمال (1-P) برابر با A باشد. مقدار F میتواند سود ناشی از کسبوکار بیرون، فروش دم عید، سود حاصل از اخذ وام از بانک، سود حاصل از افتتاح سپرده بلندمدت!، استفاده از بخشودگی جریمه مالیاتی، نشاط حاصل از بیرون آمدن از خانه و رفتن به خرید، رفع دلتنگی و... در مجموع، هر فایدهای که به واسطه انگیزه فرد از بیرون آمدن از خانه ایجاد شود مانند سوخت نشدن هزینه فرصت در خانه ماندن باشد. مقدار Z هزینه بیرون آمدن فرد از خانه است که میتواند ناشی از ابتلا به کرونا باشد. مانند هزینههای بیمارستان، استرس واردشده به فرد و خانواده و خویشاوندان، عذابآور شدن محیط خانه به واسطه قرنطینه شدن فرد، بروز بیماریهای دیگر به واسطه کرونا، کاهش سلامت فرد و... در نهایت مرگ انسان؛ یا هزینههایی که به واسطه کرونا ایجاد نشده ولی به دلیل بیرون آمدن از خانه و عدم رعایت مقررات اجتماعی ایجاد شده است، مثل جریمه رانندگی. مقدار A عذاب وجدان و احساس گناه فردی است که در خانه نمانده و بیرون آمده و با وجود اینکه خود به کرونا مبتلا نشده ولی موجب برهم زدن فاصله اجتماعی و شیوع ویروس بین سایر شهروندان و تضییع حقوق شهروندی و رعایت نکردن حقالناس شده است. با تعاریف فوق یک شهروند در شرایط کرونایی به تحلیل هزینه و فایده بیرون رفتن از خانه میپردازد و در نهایت هنگامی از خانه خارج میشود که فایده حاصل از بیرون رفتن، از امید ریاضی زیان آن بیشتر باشد. یعنی: F>P.Z+(1-P).A
با توجه به رابطه فوق به ارائه چند مثال از رفتار شهروندان و بررسی آن میپردازیم. احتمالاً اولین گروهی که پس از فراخوان «در خانه بمانیم»، آن را نادیده گرفتند شهروندانی بودند که با تعطیلی مدارس و دانشگاهها روانه جادهها شدند و مسافرت نوروزی را دو هفته زودتر از هر سال شروع کردند. چون برای آنان فایده این کار بیشتر از هزینه آن بود. چون با توجه به دست کم گرفتن ویروس کرونا در ابتدای امر توسط حاکمیت و مردم، برای خانوادهها احتمال بروز هزینه Z تقریباً صفر بود. از طرفی چون افراد احتمال مبتلا شدن را صفر میدیدند طبیعتاً عذاب وجدانی هم بابت بیرون آمدن از خانه و مسافرت نداشتند، بنابراین A برای آنان صفر بود. میزان F که حداقل آن به تصور این گروه از خانوادهها، ایجاد نشاط و عوض شدن روحیه خانواده بود، تقریباً بدون هیچ هزینه مازاد بر مسافرتهای همیشگی قابل دستیابی و قطعی بود. با این شرایط مسافرت رفتن از دید این افراد انتخابی عقلانی بود.
همچنین عدم تعطیلی مغازهها و بازار توسط اصناف در ابتدای شیوع ویروس کرونا با یک تحلیل هزینه-فایده، عقلانی به نظر میرسید. میزان F که همان فروش دم عید اصناف بود در مقایسه با امید ریاضی صفر یا ناچیز هزینه باز بودن مغازه بسیار بیشتر بود. شاید بتوان مقاومت برخی گروههای مذهبی در برابر تعطیلی مساجد و مراسم مذهبی را بهطور مشابه تفسیر کرد. میزان F در این مورد لذت عبادت و آسودگی خاطر ناشی از ارتباط با معبود و انجام تکالیف دینی است.
با گذشت زمان و جدیتر شدن پیامدهای ناگوار ویروس در کشور، کمیاب شدن ماسک و مواد ضدعفونی و جوابگو نبودن ظرفیت بیمارستانها و عدم آمادگی برای مواجه شدن با این بحران و افزایش آمار مبتلایان و فوتشدگان، بهتدریج حساسیت حاکمیت به این موضوع بیشتر شد و اطلاعرسانی توسط صدا و سیما و شبکههای اجتماعی در خصوص جدی بودن خطر ویروس کرونا و تبعات ناگوار آن افزایش یافت.
این اقدامات باعث شد که مردم کرونا را جدیتر بگیرند و نگرانی آنان از ابتلا به ویروس افزایش یافت. بنابراین مقدار P و Z در ذهن مردم افزایش یافت. وقتی که فراخوانِ فرهنگی اخلاقیِ «در خانه بمانیم» توسط گروهها و مراجع مختلف توصیه شد، وظیفه اخلاقی مبنی بر ماندن در خانه از سوی بسیاری از مردم کشور احساس شد. بنابراین، میزان A یا همان هزینه ناشی از عذاب وجدان و احساس گناه ناشی از عدم رعایت حقوق شهروندی و زیرپا گذاشتن حقالناس برای بسیاری از مردم معتقد به اخلاق و مذهب عددی مثبت و فزاینده شد. مجموعه این عوامل موجب افزایش امید ریاضی هزینه ناشی از بیرون رفتن از خانه شد.
از سوی دیگر با تشکیل ستاد ملی مدیریت کرونا و ایجاد برخی محدودیتها در تردد و حضور کمتر کارمندان در ادارات و بانکها و مقاومت خودجوش مردم در استانها و شهرستانهای مختلف در مقابل ورود مسافران، موجب شد تا فایده ناشی از بیرون آمدن از خانه که در اوایل شروع کرونا مقداری مثبت و قطعی بود، به مقداری غیرقطعی و احتمالی تبدیل شود. بنابراین فرد میبایست امید ریاضی فایده را با امید ریاضی زیان مقایسه کند و بعد تصمیم به خروج از خانه بگیرد.
حالت دوم: غیرقطعی و احتمالی بودن فایده و زیان
اگر مقدار F برای مردم قطعی نباشد آنگاه امید ریاضی فایده ناشی از بیرون آمدن از خانه به این شکل میشود:
‘R.F+(1-R)F
که در آن R برابر است با احتمال دستیابی فرد به مقدار فایده F. یعنی اگر فرد در خانه نماند و با انگیزه کسب فایده بیرون برود، به احتمال R به فایده مورد نظرش دست مییابد و به احتمال (1-R) به آن دست نمییابد. مقدار R برای افراد و گروهها و طبقات و اصناف مختلف یکسان نیست. در این شرایط، شهروندان برای بیرون آمدن از خانه امید ریاضی فایده را با امید ریاضی هزینه مقایسه میکنند و اگر سمت فایده غالب بود آنگاه از خانه خارج میشوند. به عبارت دیگر، باید رابطه زیر برقرار باشد تا یک شهروند از خانه بیرون برود:
R.F+(1-R)F’>P.Z+(1-P).A
به مثالهای قبل برگردیم و نحوه رفتار شهروندان را در مقایسه با حالت قبل بررسی کنیم. به عنوان مثال در حالت اول وقتی خانوادهها به مسافرت میرفتند تقریباً خاطرشان آسوده بود که مانند مسافرتهای همیشگی به آنان خوش خواهد گذشت، ولی در حالت دوم به خاطر اتفاقاتی مانند احتمال جریمه شدن توسط پلیس یا مشاجره با ساکنان و بومیان شهر مقصد، ممکن است به آنان خوش بگذرد و ممکن است اینطور نباشد. در این شرایط طبیعتاً تقاضای مسافرت نسبت به حالت قبل کمتر میشود. در مورد باز بودن مغازهها هم همینطور است. در حالت اول مغازهدار مطمئن بود که سود فروش دم عید از احتمال ابتلا به کرونا و زیانهای احتمالی آن کمتر است، بنابراین مغازه را باز میکرد. ولی در حالت دوم با توجه به اینکه مردم آگاهتر شدهاند و کمتر به خرید میروند احتمال فروش و کسب سود کمتر شده است؛ همچنین، با توجه به ایجاد محدودیت در زمینه فعالیت اصناف و احتمال پلمب شدن مغازه، زیان احتمالی نیز افزایش یافته است.
از سوی دیگر با توجه به افزایش تعداد مبتلایان، احتمال ابتلای مغازهدار نیز افزایش یافته است. بنابراین در این شرایط مغازهدار با تحلیل هزینه-فایده به این نتیجه میرسد که بیرون رفتن از خانه و حضور در مغازه چندان عقلانی نیست. حتی در خویشاوندان چند مورد مشاهده شده است که برخی اصناف در ابتدا کرونا را جدی نگرفتند و در مغازه حضور یافتند ولی پس از ابتلا به کرونا از تصمیم خود به شدت اظهار ندامت کرده و به همصنفان و خویشاوندان خود توصیه میکنند که به هیچ وجه از خانه بیرون نروند چون هر چقدر هم که فروش و سود نصیبشان شود باز هم با جانشان قابل مقایسه نیست.
گروههای مذهبی نیز با مقایسه هزینه و فایده ناشی از انجام مراسمات مذهبی، اغلب به این نتیجه رسیدند که فایده معنوی ناشی از انجام عبادات و مراسم در مقایسه با زیانی که برای جان شهروندان دارد، عقلانی نیست. حتی قاعده «لا ضرر» در اسلام نیز انجام چنین فرایضی را در این شرایط عقلانی نمیداند.
قاعده لا ضرر از جمله قواعد فقهی است که کاربرد فراوانی دارد. اصل این قاعده ریشه در روایتی از رسول اکرم (ص) دارد که فرمودند: «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» یعنی در دین اسلام نه میشود به خود ضرر وارد کرد و نه به دیگران. بنابراین وقتی هزینه ناشی از انجام فرایض دینی به صورت جمعی بیشتر از فایده آن است، عقلانی است که این مراسم بهصورت فردی در خانهها برگزار شود. مقاومت برخی شهرستانها و بهویژه روستاها در مقابل ورود مسافران و میهمانان نیز با همین عقلانیت قابل بررسی است. افزایش آگاهی ساکنین روستاها از پیامدهای ناگوار ویروس کرونا برای جان مردم به ویژه برای سالخوردگان ساکن روستا، موجب شد تا روستاییان با وجود آنکه دلتنگ فرزندان خود بودند و حضور فرزندان در کنارشان میتوانست موجب شادی آنان شود (F)، ولی با یک مقایسه ذهنی به این نتیجه رسیدند که بهتر است فرزندانشان به روستا مراجعه نکنند، چون ناراحتی ناشی از سوگ از دست دادن روستاییان قابل مقایسه با شادی ناشی از دیدار یکدیگر نیست. بهویژه که میتوان این دیدار را به شرایط بعد از کرونا موکول کرد.
نکته جالب اینکه در روزهای 12 و 13 فروردین که میزان محدودیتها توسط ستاد ملی مدیریت کرونا بیشتر شده بود و جریمه 500 هزارتومانی و یک ماه توقیف خودرو برای مسافران غیربومی در نظر گرفته شده بود، میزان تردد بینشهری بهطور قابل توجهی کاهش یافت. چون احتمال و میزان جریمه رانندگی موجب افزایش P و Z شده بود. البته آستانه فائق آمدن هزینه بر فایده برای گروههای مختلف درآمدی متفاوت بوده است و بستگی به کشش تقاضای آنان برای بیرون آمدن از خانه داشته است.
در روزهای آتی با توجه به تغییر شرایطی از قبیل تصمیمات دولت در خصوص مدارس و دانشگاهها و اصناف و ادارات از یکسو، و افزایش هزینه فرصت در خانه ماندن، با توجه به مستاجر بودن بسیاری از کسبه و شهروندان از سوی دیگر، احتمالات و متغیرهای رابطه هزینه- فایده فوق تغییر خواهد کرد. اگر این شیوه نگرش به موضوعِ در خانه ماندن شهروندان را بپذیریم، در این چارچوب باید دولت و مجموعه ستاد ملی مدیریت کرونا برای مدیریت بهینه بحران در روزهای آتی روی این احتمالات و متغیرها تمرکز و کار کنند و با توجه به آن تصمیم بگیرند. تصمیماتی که در نهایت منجر به افزایش فایده در خانه ماندن نسبت به زیان آن شود تا شهروندان با یک تصمیم عقلانی در خانه بمانند.