تب و تاب ریسک و بازده
هواشناسی بازارها در ماههای پایانی سال
ریسک و بازده در مرکز تمامی تحلیلهای اقتصادی قرار دارد و هدف غایی تمامی تحلیلها و پژوهشها پیشبینی دقیق این دو عدد کلیدی است؛ اما در عمل در بسیاری مواقع با ریسک سروکاری نداریم و عملاً نااطمینانی و ابهام است که پیشروی ما قرار دارد.
ریسک و بازده در مرکز تمامی تحلیلهای اقتصادی قرار دارد و هدف غایی تمامی تحلیلها و پژوهشها پیشبینی دقیق این دو عدد کلیدی است؛ اما در عمل در بسیاری مواقع با ریسک سروکاری نداریم و عملاً نااطمینانی و ابهام است که پیشروی ما قرار دارد. در مورد هر دارایی با سه حالت کلی مواجهیم: بازده مثبت، بازده منفی یا بازدهی صفر، از آنجا که از لحاظ ریاضی بازده یک متغیر پیوسته است، از اینرو احتمال وقوع بازده نقطهای (بازدهی صفر) عملاً ناچیز و قابل اغماض است؛ بنابراین هر دارایی واجد ارزش اقتصادی در آینده دور /نزدیک با بازده مثبت یا منفی مواجه است. هنگام سرمایهگذاری با دو حالت بیشتر مواجه نیستیم. به ظاهر مساله ساده است، اما احتمال وقوع این دو حالت مشخص نیست. طبق تعاریف استاندارد ریسک زمانی معنا پیدا میکند که احتمالات مشخص باشد، اما اگر احتمالات نامشخص باشد با عدم اطمینان مواجهیم.
تا اینجا یک قطعه مهم پازل معرفی شد، تفاوت ریسک و عدم اطمینان؛ کمی عمیقتر شویم، میگوییم مشخص /نامشخص بودن احتمال کسب بازده مثبت یا منفی نقطه افتراق ریسک و عدم اطمینان است. اما بازده مثبت-منفی یعنی چه؟ ما اینجا با یک عدد مواجهیم، و خب در ریاضیات آموختهایم که هر عبارت و عدد و متغیری در دستگاههای مختلف مقادیر متفاوتی میتواند بگیرد. این عدد (بازده مثبت یا منفی) در دستگاه اقتصاد بشری قرار دارد، دستگاهی که به شدت نسبی بوده و برای هر شخص و گروهی متفاوت از دیگری است، از اینرو بازده مثبت من با بازده مثبت شما فرق میکند، علاوه بر این با انتخاب یک مرجع و دستگاه اقتصادی نامرتبط (نامرتبط با نیازها و اهداف فردی و شرکتی) ممکن است دارایی را با بازده منفی بهجای دارایی با بازده مثبت انتخاب کنم. از این زاویه باید بگویم منبع ریسک درونی است و نشات گرفته از خود ماست، هیچ دارایی به صورت مطلق ریسکی نبوده و بازده منفی ندارد، نقطه مرجع ما تعیین میکند بازده ما منفی است یا مثبت.
مثال: آنچه ما ابزارهای درآمد ثابت مینامیم (نظیر اوراق صکوک، سپرده بانکی و...)، تنها در شرایطی درآمد ثابت و فاقد ریسک است که دستگاه اقتصادی و نقطه مرجع خود را ارزی به نام ریال قرار دهیم، اگر نقطه مرجع ما دلار، یورو، مسکن، رب گوجهفرنگی و... باشد دیگر با یک ابزار درآمد ثابت یا حتی ابزار فاقد ریسک مواجه نیستیم. در واقع این مثال خاص نشان داد با تغییر نقطه مرجع نهتنها بازده که حتی ریسک هم متحول و متفاوت از قبل میشود. برعکس همین موضوع نیز صحیح است. یک صراف که کل داراییاش چندصد کیلو طلاست، اگر نقطه مرجعش در تعیین ریسک و بازده دلار آمریکا باشد همواره در معرض ریسک است، اما چنین نیست، چرا؟ جواب این سوال باعث آشنایی شما با هسته مرکزی مدل کسبوکار (business model) فعالان این تجارت شده و میتوانید در حوزههای کسبوکاری خود نیز آن را لحاظ کنید، جوابی که قدمتی صدهاساله داشته و باعث شده این صنف در طول قرون و اعصار زنده و قدرتمندتر از همیشه باقی بماند. نقطه مرجع صرافان فعال در بازار طلا، خود فلز طلاست. وقتی با یک صراف و طلافروش صحبت میکنی، نمیگوید من 20 میلیارد یا 30میلیارد تومان طلا دارم بلکه میگوید فرضاً 30کیلو یا 40 کیلو طلا دارم. یک فعال بازار طلا مدل کسبوکارش به این شکل چیده شده است که اگر اول روز یا هفته کاری 50 کیلو طلا داشت، در پایان روز /هفته کاری نیز پس از خرید و فروشهای متعدد پس از کسر هزینههای شخصی و تجاری و... باید 50کیلو طلایش سر جای خود باشد و حالا اگر چند گرمی نیز سود کرد که چه بهتر.
اما تعیین نقطه مرجع همیشه پایان راه نیست، به ویژه اگر این نقطه مرجع خیلی کلی باشد (مثلاً یک ارز نظیر ریال یا دلار و...)، برای حل این مشکل در دانش اقتصاد تعریف جامع و مانعی وجود دارد و آن مفهوم هزینه-فرصت اقتصادی است.
هزینه-فرصت اقتصادی هر شخص حقیقی یا حقوقی منحصر به فرد است و از اینرو با چارچوب متفاوتی از ریسک و بازده مواجه است. بازده مثبت زمانی به دست میآید که عایدی شخص بیش از هزینه-فرصت اقتصادی وی باشد و.... به عنوان مثال وقتی هر شخصی (که ریال را به عنوان نقطه مرجع خود انتخاب کرده) میتواند به راحتی به سود بدون ریسک 18 درصد در نظام بانکی ایران دست یابد (برای لحظهای بحران بانکی و احتمال سوخت شدن سپردهها را فراموش کنید)، در چنین حالتی به صورت عام کف هزینه-فرصت اقتصادی برای این شخص و امثال او 18 درصد است و از اینرو هر دارایی که بازده ریالی بیش از 18 درصد در سال داشته باشد دارای بازده مثبت است.
حال که به دید مشترکی از بازده رسیدیم، سوال این است که اگر احتمال مثبت و منفی شدن بازده را بدانیم میتوانیم به دیدگاهی از ریسک دست یابیم؟ پاسخ همچنان منفی است، احتمال مثبت یا منفی شدن بازده یک چیز است و میزان این بازده مثبت یا منفی اکتسابی چیز دیگر. اگر احتمال رخداد بازده
مثبت /منفی را ریسک بدانیم، میزان آن را میتوانیم شدت ریسک بنامیم. اگر در مورد ریسک با یک متغیر دوحالته (مثبت و منفی) مواجه بودیم، در خصوص شدت ریسک با یک متغیر پیوسته و با تعداد حالات متعدد روبهرو هستیم که هر یک احتمال خاص خود را دارد. آیا تعیین این احتمالات متعدد امکانپذیر است؟ در دنیای امروز با این همه مشتقات مالی پوششدهنده زیان و بیمهگری، آیا اگر ما بتوانیم ریسکهای یک دارایی را بسنجیم، نمیتوانیم با طراحی بیمهنامه مناسب ریسکهای خود را از بین ببریم؟ پس چرا اینگونه نیست؟ پاسخ این است که آنچه در بازارهای مالی در پیشروی ما قرار دارد ریسک نیست بلکه عدم اطمینان است وگرنه در آنجا نیز مثل دنیای واقع ابزارهای بیمهای خلق میشد که کل خطرات و زیانهای بالقوه را بیاثر کند.
کلام آخر، قصد ما از سپردهگذاری در بانک یا سرمایهگذاری در بازار سهام، طلا، مسکن و... چیست؟ حفظ قدرت خرید یا رشد ثروت (دو نقطه مرجع متفاوت)، در آینده چه نیازهایی داریم که قصد داریم قدرت خرید خود را نسبت به آنها حفظ کنیم (تدقیق هرچه بیشتر نقطه مرجع و دستگاه مختصات اقتصادی خود)؟ مسکن، خوراک، پوشاک، هزینههای درمان و...؛ نسبت به چه چیز ثروت خود را میخواهیم رشد دهیم؟ نسبت به ارزش ریالی یا دلاری یا یورویی ثروت امروز خود، نسبت به ثروت بیل گیتس، نسبت به میانگین ثروت هر ایرانی، نسبت به سهم خود از کل GDP کشور (فرضاً اگر امروز ارزش ثروت شما یک در میلیون GDP کشور است انتظار دارید 10 سال دیگر به دو در میلیون GDP آن سال کشور افزایش یابد) و...؛ اصلاً مبنای محاسبه ثروت ما چیست؟ ریال، دلار، انس طلا، قیمت میانگین یک کیلو کالری انرژی، قیمت یک لیتر آب شیرین، هزینه تامین انرژی و مواد مورد نیاز بدن یک انسان متوسط در یک شبانهروز، شاخص قیمت مسکن تهران و....
به نظر میرسد ارزیابی عدم اطمینان و بازده بازارهای مختلف راحتتر از پاسخگویی به سوالات فوقالذکر است و مقایسه میان ریسک یا عدم اطمینان و بازده بازارهای مختلف بیفایده است. اما به عنوان یک فعال اقتصادی در چند جمله برآوردهای خود را بر مبنای یکسری مفروضات خاص و همچنین تجارب ایران و جهان بیان میکنم. اگر نقطه مرجع شما ریال باشد بهترین ترکیب ریسک و بازده از آن ابزارهای درآمد ثابت به ویژه اوراق خزانه و برخی انواع صکوک است. اگر نقطه مرجع شما ارز دلار-یورو است، در کوتاهمدت و میانمدت ترکیب مناسب ریسک و بازده از آن سپردههای دلاری و در وهله بعد طلا (طلا به مراتب بهتر از سکه است، مگر اینکه نقطه مرجع شما به واسطه مهریهای که موظف به پرداختش هستید سکه طلا باشد) است. اما در بلندمدت بهترین ترکیب ریسک و بازده را در بازار سهام میتوان جستوجو کرد. اگر نقطه مرجع شما حفظ قدرت خرید در برابر تورم باشد، خرید مسکن کمریسکترین گزینه در میان موارد اشارهشده در این پاراگراف است.