دشمن فرضی
چرا روشنفکران در حمله به علم اقتصاد اشتباه میکنند؟
دهههاست که روشنفکران و صاحبان تریبون در ایران، با شعارهایی در مدح برابری، عدالت یا حمایت از فقرا، مستضعفان، کارگران و قشر کمتر برخوردار ناآگاهانه، در برخی موارد شاید آگاهانه، به جنگ با اصول علم اقتصاد برخاستهاند. اصولی که نهفقط در نظر و صفحات کتابهای آکادمیک که در عمل و فرآیند رشد و توسعه اقتصادی هم جواب دادهاند.
دهههاست که روشنفکران و صاحبان تریبون در ایران، با شعارهایی در مدح برابری، عدالت یا حمایت از فقرا، مستضعفان، کارگران و قشر کمتر برخوردار ناآگاهانه، در برخی موارد شاید آگاهانه، به جنگ با اصول علم اقتصاد برخاستهاند. اصولی که نهفقط در نظر و صفحات کتابهای آکادمیک که در عمل و فرآیند رشد و توسعه اقتصادی هم جواب دادهاند. با این همه پذیرفتن این امر برایشان گران آمده که از سخنانشان نه تولید ثروت، که توزیع رنج و محنت میبارد. آنها سالهاست که پشتیبان و حامی تصدی، دخالت و نظارت دولتاند اما دم از آزادی میزنند، تابلوی حمایت از کارگر در دست میگیرند اما خواهان تداوم سیاستهایی هستند که در عمل ضدتولید و کارفرما و کارگرند؛ مصداقی بگوییم در حالی غصه سفره خالی کارگر را میخورند که از وجود ارز ارزانقیمت (پایینتر از قیمت تعادلی بازار و سرکوبشده) و چندنرخی حمایت میکنند که قاتل تولید، مشوق واردات و سرچشمه رانت و فساد است. یا از یارانه هنگفت سوخت حمایت میکنند که سودش به جیب اغنیا میرود و دودش به گلوی فقرا.
این گروه روشنفکران و حتی برخی اقتصادخواندهها، نه اقتصاد بازار آزاد رقابتی که اصول علم اقتصاد کلان را هدف قرار دادهاند؛ همان اقتصاد کلانی که در نیمقرن گذشته تورم را به عنوان امالمصائب اقتصاد، ریشهکن کرده است، مگر چند کشور معدود که همچنان درهای خود را به روی پذیرش این علم بستهاند. هجمه به اقتصاد آزاد، با در واقع علم روز اقتصاد، و اقتصاددانان، آخرین نمونهاش دکتر مسعود نیلی، در حالی نقل محافل از اقتصاد بیخبران شده است که گویی تمام سیاستهای دولت بر مبنای توصیههای آنان نوشته شده است و کیست که نداند در پیش چشم دولتمرد و سیاستگذار، بهویژه پوپولیستهای ایرانی، ناشنیدهترین گفتهها از زبان کسانی خارج میشود که رقابت را بهجای رفاقت و رانت، مکانیسم عرضه و تقاضا را بهجای قیمتگذاری و خروج از بازار را بهجای مداخله توصیه میکنند. اقتصاد ایران آنقدر دور از علم اقتصاد و دورتر از اقتصاد بازار آزاد رقابتی است، که حمله به اقتصاد آزاد و اقتصاددانانش حمله به دشمن فرضی و مستهلک کردن امکان رشد و بهبود است؛ تیشه زدن به ریشه یا شلیک به پایی که میخواستیم با آن تا خط پایان بدویم.