شاغلان بیجانشین
تبعات خروج نیروی کار افغان از بازار کار ایران در گفتوگو با زهرا کریمی
زهرا کریمی میگوید: اکنون سختگیری آنچنانی برای کنترل حضور افغانها در بازار کار ایران وجود ندارد و کارهای سختی که مهارت خاصی نیاز ندارد از بهترین فرصتهای شغلی ممکن برای مهاجران افغان است.
آیا نوسانات نرخ ارز ممکن است باعث خروج کارگران افغان از بازار کار ایران شود؟ زهرا کریمی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه مازندران، میگوید: «بحران ناآرامی و جنگ در افغانستان تقریباً همزمان با انقلاب اسلامی آغاز شد و طی 40 سال گذشته همچنان ادامه داشته است. برای همین احتمال برگشت آنها از ایران به افغانستان خیلی پایین است. درباره اینکه به کشورهای دیگر مهاجرت کنند هم شرایط بسیار دشوار است. مشکلات آنها برای ورود به کشورهای دیگر بیشتر از حضور آنها در ایران است.» از نگاه این کارشناس اقتصادی، «تنها زمانی ممکن است افغانها ایران را ترک کنند که مطمئن باشند یک جریان باثبات درآمدی در افغانستان یا کشوری بهتر از ایران داشته باشند.» وی به اشتغال کامل نیروی کار غیرماهر به عنوان یکی از ویژگیهای بازار کار ایران اشاره میکند و متذکر میشود که همین ویژگی باعث میشود خروج افغانها از ایران مشکل کمبود نیروی کار غیرماهر را تشدید کند. به اعتقاد کریمی، این اتفاق باعث خواهد شد دستمزد نیروی کار ساده بهخصوص در بخشهایی مانند ساختوساز افزایش یابد و با افزایش هزینه نیروی کار، به ویژه در وضعیت نامناسب کنونی، نمیتوان انتظار داشت سطح اشتغال در کشور افزایش یابد.
♦♦♦
مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در یک بررسی از وضعیت اشتغال اتباع خارجی در اقتصاد ایران طی سال 95 به این نتیجه رسیده که در صورت نبود نیروی کار خارجی در بازار کار ایران و عدم جایگزینی نیروی کار داخلی بهجای آنها 1 /0 درصد نرخ مشارکت اقتصادی کاهش مییابد و از سوی دیگر نرخ بیکاری 2 /0 درصد افزایش خواهد یافت. به نظر شما در حال حاضر نقش نیروی کار خارجی در بازار کار ایران چقدر اهمیت دارد؟
در مورد جمعیت افغانهای حاضر در ایران باید اشاره کرد که این افراد دو دسته هستند. بخش بزرگی از افغانهای ساکن ایران سالهاست که در کشور ما حضور دارند و دیگر در اینجا تشکیل خانواده دادهاند. این افراد همینجا سالهاست که زندگی کرده و درآمد خود را هم در ایران هزینه میکنند. ممکن است وضعیت مالی آنها هم چندان مناسب نباشد اما همینکه ایران مانند افغانستان درگیر جنگ داخلی نیست برای آنها کفایت میکند. برای این گروه از افغانهای مهاجر، افزایش شدید قیمت دلار هم عامل خروج از ایران نیست. آنها هم مثل ایرانیها تنها آرزو میکنند که انعکاس افزایش قیمت دلار بر هزینههای زندگی چندان جدی نباشد. آنها هم به هر حال مانند ایرانیها ناگزیر سختیهای زندگی در ایران را تحمل میکنند. وضعیت کشور افغانستان آنقدر نامطلوب است که آنها ترجیح میدهند در ایران باقی بمانند.
پس از آنکه سربازان اتحاد جماهیر شوروی پس از 10 سال جنگ و درگیری در بهمنماه سال 1367 افغانستان را ترک کردند و مجاهدین افغان کنترل کشور را به دست گرفتند؛ عدهای از افغانها از ایران به افغانستان برگشتند اما مدتی بعد جنگ داخلی در کشور افغانستان آغاز شد و بخش اعظم آنها مجدداً به ایران آمدند. این افراد در همین رفت و برگشت هم خیلی آسیب دیدند. اگر آنها تا پیش از این توانسته بودند فضا و امکاناتی در ایران برای خود مهیا کنند با همین رفت و برگشت همان حداقل امکانات کسبشده را هم از دست دادند. برای همین دیگر کمتر شاهد چنین مسالهای هستیم که عدهای از آنها مجدداً ریسک کنند و به افغانستان برگردند.
البته من برخی از افغانها را در اروپا دیدهام که تجربههای تلخی را پشت سر گذاشتهاند. مثلاً در کشور آلمان یکی از این افغانها را که دکترای اقتصاد داشت دیدم که شغل او نگهبانی در یک دانشگاه بود. به یاد دارم در آخرین دیدار، او میگفت دیگر اصلاً امیدی به افغانستان ندارد. این مورد هم میتواند باشد، یعنی مردمانی که امیدی به اصلاح شرایط سیاسی و اقتصادی در کشور خود ندارند.
باید در نظر بگیرید بحران ناآرامی و جنگ در افغانستان تقریباً همزمان با انقلاب اسلامی آغاز شد و طی 40 سال گذشته همچنان ادامه داشته است. برای همین احتمال برگشت آنها از ایران به افغانستان خیلی پایین است. درباره اینکه به کشورهای دیگر مهاجرت کنند هم شرایط بسیار دشوار است. مشکلات آنها برای ورود به کشورهای دیگر بیشتر از حضور آنها در ایران است. اگر آنها مثلاً به کشور ترکیه بروند زبان آنها را نمیدانند اما در ایران افغانها به راحتی در جامعه ایرانی حل میشوند. حتی کسانی که هزاره هستند شباهتی به برخی اقوام ایرانی دارند. یا مثلاً در شهر کاشان من شاهد بودم افغانهایی حضور داشتند که به لهجه کاشانی سخن میگفتند. به همین دلایل عملاً بهترین کشور برای زندگی افغانها ایران است نه کشوری مثل ترکیه. مگر اینکه ترکیه به آنها اجازه دهد که از این کشور عبور کنند و به اروپا وارد شوند که البته در این مورد هم محدودیتهای جدی وجود دارد و دولت ترکیه در مقابل اتحادیه اروپا متعهد شده که مانع از عبور مهاجران غیرقانونی از این کشور به سوی اروپا شود. شاید با مهیا بودن چنین امکانی آنها از ایران میرفتند.
اما گروه دوم افغانهای ساکن ایران کسانی هستند که خانواده آنها در افغانستان حضور دارند و برای آنها کمک مالی میفرستند. با افزایش قیمت ارز کار این دسته از افغانها سخت شده است. با این حال آنها نیز به سادگی مقصد جایگزین ندارند. در حال حاضر بشریت در همه کشورهای دنیا دچار مشکلات فزاینده شده است. یعنی حتی در اتحادیه اروپا و آمریکا مشکلات خیلی جدی است. این است که جمعیت مهاجران ساکن ایران نیز میداند که به کشور دیگری نمیتواند برود.
با این حال اخیراً اعلام شد از گمرکات شمال غرب کشور خبر میرسد تنها در سه ماه اخیر بیش از 100 نفر از اتباع عمدتاً افغانستانی که تلاش کرده بودند با پنهان شدن لابهلای کالاهای صادراتی از طریق گمرک از ایران خارج شوند، به دست ماموران گمرک دستگیر شدهاند.
حتی ممکن است دولت ترکیه با ایران در مورد عبور مهاجران غیرقانونی توافقاتی داشته باشند؛ چون معمولاً مسیرهای مهاجران تحت نظارت کشورها قرار میگیرد. اگر یک افغان بخواهد قانونی از ایران خارج و وارد ترکیه شود باید ابتدا پاسپورت خود را نشان دهد و در غیر این صورت این اقدام فرد متقاضی غیرقانونی خواهد بود. بنابراین امکان ورود به ترکیه حتی از مرزهای ایران کار آسانی نیست و بعید است که افغانها بتوانند از این گزینه استفاده کنند.
با این حال در مورد تبعات خروج افغانها از بازار کار کشور باید ابتدا اشاره کنم که یکی از ویژگیهای بازار کار کشور ما اشتغال کامل نیروی کار غیرماهر است. افراد کمسواد و بیسواد تقریباً اشتغال کامل دارند. هماکنون شما با کارفرمایان ساختمانی یا صاحبان کارخانهها صحبت کنید میگویند جابهجایی نیروی کار ساده خیلی بالاست. چراکه آنها خیلی راحت کار پیدا میکنند و مثل افراد تحصیلکرده نیستند که هرچقدر هم شرایط کاری آنها نامناسب باشد شغل خود را تغییر ندهند. برای اینکه برای نیروی کار تحصیلکرده عموماً شرایط کاری بهتری وجود ندارد.
بنابراین اشتغال کامل نیروی کار ساده در بازار کار ایران باعث میشود خروج افغانها از ایران مشکل کمبود نیروی کار غیرماهر را تشدید کند. در حال حاضر نرخ بیکاری افراد کمسواد و بیسواد سه یا چهار درصد است که اگر افغانها از ایران بروند و این میزان احتمالاً به دو درصد نزدیک شود، یافتن نیروی کار ساده در جستوجوی کار بسیار دشوار خواهد شد. اتفاقی که ممکن است رخ دهد این است که دستمزد این گروه از نیروی کار بسیار بالا برود و روی وضعیت ساختوساز تاثیر بگذارد. با افزایش هزینه نیروی کار، به ویژه در وضعیت نامناسب کنونی، نمیتوان انتظار داشت که سطح اشتغال در کشور افزایش یابد.
نیروی کار ماهر در بازار کار ایران ارزان است. اگر نیروی کار تحصیلکرده در شغلی با حداقل مزد قانونی مشغول کار باشد، شغل مناسبی پیدا کرده؛ اما این وضعیت در مورد نیروی کار بیسواد یا کمسواد مثلاً کاشیکار متفاوت است. کارگران نیمهماهر ساختمانی عموماً وضعیت بهتری از نیروی کار با تحصیلات دانشگاهی دارند.
به نظر شما نیروی کار اتباع بیگانه از جمله افغانها در چه مشاغلی مشغول به کار هستند و آیا پس از خروج آنها از بازار کار ایران، نیروی کار ایرانی نمیتواند فرصتهای شغلی خالیشده را در اختیار بگیرد؟
چند سال قبل که من در این مورد بررسیهایی داشتم گفته میشد در شهری مانند کرج دیگر هیچ چاهکن ایرانی پیدا نمیشود. همه چاهکنها افغان هستند. چاه کندن هم کار سختی است و هم اینکه هزینه دریافتی کارگران افغان حتماً از میزان درخواستی کارگر ایرانی کمتر است. به همین ترتیب ایرانیها از این شغل کنار رفتهاند.
کارهای سخت معمولاً مورد استقبال نیروی کار ایرانی قرار نمیگیرد؛ حتی شهرداریها نیز افغانها را به کار میگیرند. معمولاً هم یکی از ویژگیهای کارگران افغان این است که با هم کار میکنند. مثلاً اگر یک افغان به شغلی مشغول شود، معمولاً دیگر اقوام و دوستان خود را هم برای کار در همان محل جمع میکند.
با افزایش هزینه نیروی کار در بخشهایی که نیروی کار ساده نیاز دارد، هزینه تمامشده افزایش مییابد؛ و ممکن است اثر منفی روی اشتغال کشور بگذارد و کارفرمایان نیروی کار کمتری را به کار بگمارند اما در مورد شاخصی مثل نرخ مشارکت بعید است که کاهشی بروز کند.
البته مسالهای هم وجود دارد و آن به نرخ مشارکت بالای نیروی کار اتباع خارجی در ایران برمیگردد. نرخ مشارکت اتباع خارجی طبق سرشماری سال 1395 حدود 44 درصد است که این رقم بالاتر از نرخ مشارکت کل در ایران است. در واقع اغلب مهاجران افغان کار میکنند، زنان و کودکان افغان هم غالباً به نوعی مشغول به کار هستند. در واحدهایی مثل مرغداری و گاوداری، زن و کودک و پیر و جوان اتباع خارجی همه به نوعی مشغول به کار هستند. ولی معلوم نیست چه میزان از این شغلها در آمارها انعکاس مییابند و چه میزان هم در بخش غیررسمی اقتصاد پنهان باقی میماند. بنابراین بالاتر بودن نرخ مشارکت اتباع بیگانه از نرخ مشارکت کل کشور ما منطقی است، به دلیل اینکه خارجیهایی که وارد کشور ما میشوند مهمترین هدف آنها یافتن شغل است.
افغانها معمولاً فرزندان زیادی دارند و این کودکان غالباً در سنین پایین وارد بازار کار میشوند. اما در مجموع با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از افغانها در بخش غیررسمی اقتصاد ایران فعالیت میکنند میتوان انتظار داشت در واقع نرخ مشارکت آنها بالاتر از رقمهای اعلامشده در آمارهای رسمی باشد. معمولاً آمارهای مربوط به افغانها در اقتصاد ایران با ابهاماتی همراه است. در پاکستان افغانهای مهاجر مجبور هستند در اردوگاههایی زندگی کنند که سازمان ملل آمار آنها را در اختیار دارد و بابت آنها به دولت پاکستان کمک مالی میکند؛ اما در ایران از همان سالهای نخست ورود افغانها به ایران، آنها به شهرهای مختلف رفتند و به راحتی در مناطقی از کشور ساکن شدند و در این مورد آمار دقیقی در عرصه داخلی و خارجی وجود ندارد؛ و دولت ایران نمیتواند از بابت حضور مهاجران افغان در ایران کمکهای مالی از نهادهای بینالمللی دریافت کند.
به نظر شما به جز بخش ساختمان، کدام بخشهای اقتصادی دیگر ممکن است از خروج افغانها از ایران متاثر شوند؟
آمارهایی که البته ممکن است مستند و دقیق نباشند نشان میدهند که افغانها حتی در صنعت تولید پوشاک هم سهم دارند. مثلاً در بخش تولید مانتوی زنانه. به نظر میرسد بخشی از افغانها جمع شدهاند و پس از چند سال کار توانستهاند پساندازهای خود را در همین ایران در تولید پوشاک سرمایهگذاری کنند. در کارهای ساختمانی و مشابه آن که نیروی کار ایرانی کمسواد کم است افغانها نیروی کار مورد اتکای کارفرمایان هستند. در بقیه بخشها، مانند مرغداریها و گاوداریها نیز حضور افغانها کمابیش قابل توجه است. در کارهای تخصصی کمتر شاهد حضور افغانها هستیم. حتی نیروی کار تحصیلکرده آنها هم شانس زیادی برای یافتن شغل تخصصی در بازار کار کشور ما ندارد. وقتی خود ایرانیهای تحصیلکرده با کمترین حقوق حاضر به کارکردن هستند بعید است که افغانهای تحصیلکرده بتوانند به شغل مناسبی دست پیدا کنند. به عبارتی بازار کار ایران برای نیروی کار غیرماهر افغان مناسب است. در شغلهای مختلف که نیاز به نیروی کار تحصیلکرده است کمتر میبینید که نیروی کار اتباع بیگانه مشغول به کار باشند.
شما اشاره کردید که ممکن است حتی برخی از این افغانها اکنون دیگر خودشان هم سرمایهگذاری کرده و مشغول به کار باشند. آیا نوسانات ارزی باعث خروج این افراد نمیَشود؟
ببینید در این شرایط نامطمئن بالاخره عدهای سرمایهگذاری کردهاند و کسی که سرمایهگذار محسوب شود مورد توجه همه کشورهاست و کشورهای دیگر مایل هستند که این افراد صاحب سرمایه را جذب کنند. با این حال این افراد وضعیتی ندارند که بتوانند ایران را ترک کنند، چراکه این دسته مهاجران افغان دقیقاً مثل ایرانیها، سالهاست که در کشور ما زندگی میکنند و به نظر نمیرسد بتوانند بخشی از سرمایههای کوچک خود را به خارج از کشور منتقل کنند. این افراد معمولاً درآمد خود را برای تامین هزینههای زندگی در ایران صرف میکنند. این افراد عموماً سرمایههای بزرگی ندارند و با سرمایهداران بزرگ افغان تفاوت دارند.
افغانهایی که سرمایههای کلان داشتهاند اصلاً به ایران نیامدهاند و تعداد کسانی که در ایران توانستهاند کاری راه بیندازند محدود است. من به یاد دارم که در سفر به دوبی افغانهای سرمایهداری دیدهام که ترجیح دادهاند که برای زندگی و کار به کشورهای حاشیه خلیجفارس بروند؛ افرادی که ثروت و تحصیلات بالایی داشتهاند هم به اروپا و آمریکا رفتهاند. آنهایی که به ایران آمدهاند عموماً ثروتی نداشتهاند و پس از سالها کار حداقل سرمایهای را در ایران به دست آوردهاند. این گروه بعید است که به انتقال سرمایه کوچک خود فکر کنند. آنها با این سرمایه کوچک خود کجا میتوانند بروند؟ چنین سرمایههایی برای کار و زندگی در اروپا کافی نیست.
مثلاً کسی که تولیدکننده لباس است با فروش واحد خود مگر چقدر سرمایه به دست میآورد که بتواند به خروج از ایران فکر کند. این افراد وضعیتی مشابه خانوارهای متوسطالحال ایرانی دارند که قدرت مالی آنها چندان نیست. توجه کنید که خروج سرمایه از کشور زمانی شدیدتر است که نرخ ارز پایین باشد. اما در شرایط افزایش شدید قیمت ارز، ارزش داراییها به ارز خارجی سقوط میکند.
مهمترین تاثیر افزایش قیمت ارز بر مهاجرت مربوط به گروه دوم افغانهاست که میخواهند درآمدهای خود را برای خانواده به کشور افغانستان بفرستند. اکنون پول ایران کمارزش شده است اما حتی اثر کاهش ارزش ریال بر حضور مهاجران افغان در ایران به سرعت بروز نخواهد کرد. ممکن است کارگران افغان ساکن ایران کمربندهای خود را سفتتر ببندند تا بتوانند همچنان پولی برای خانواده در افغانستان بفرستند. تنها زمانی ممکن است این افراد ایران را ترک کنند که مطمئن باشند یک جریان باثبات درآمدی در افغانستان یا کشوری بهتر از ایران داشته باشند.
با توجه به این شرایط ممکن است با خروج افغانها حداقل مشکلی در بازار کار ایران پدید آید، آیا بهتر نیست دولت سختگیریهایی مانند فروش کارت کار را برای این کارگران کاهش دهد؟
حضور مهاجران افغان در ایران کموبیش شبیه حضور مهاجران ایرانی در کشورهای اروپایی است. توجه کنید اگر در پذیرش مهاجر سختگیری و محدودیت نداشته باشد، ممکن است ناگهان با حضور 10 میلیون نفر افغان در ایران مواجه شوید. اما اینکه ما به نیروی کار غیرماهر نیاز داریم هم واقعیت است. مثل اینکه اروپا هم به جمعیت جوان مهاجر نیاز دارد. نتیجه چنین وضعیتی، همین شرایط افتان و خیزانی میشود که با آن مواجهیم. البته اکنون سختگیری آنچنانی برای کنترل حضور افغانها در بازار کار ایران وجود ندارد؛ و کارهای سختی که مهارت خاصی نیاز ندارد از بهترین فرصتهای شغلی ممکن برای مهاجران افغان است.