تنگنا
اقتصاد ایران و معضل کورتونیزه شدن
شرایط هر روز بیش از دیروز برای فعالان اقتصادی و بخش خصوصی سخت میشود. مجموع مخاطرات بینالمللی و آثار گسترده آن بر تجارت خارجی و اقتصاد کشور، تنشهای داخلی و سیاستگذاریهای نادرست با سابقه چند دهه و آثار مزمنی که بر اقتصاد داشتهاند، بیش از هر زمان دیگری علاوه بر دست و پای فعالان اقتصادی، راه نفوذ امید بر ذهن آنها را بسته است.
شرایط هر روز بیش از دیروز برای فعالان اقتصادی و بخش خصوصی سخت میشود. مجموع مخاطرات بینالمللی و آثار گسترده آن بر تجارت خارجی و اقتصاد کشور، تنشهای داخلی و سیاستگذاریهای نادرست با سابقه چند دهه و آثار مزمنی که بر اقتصاد داشتهاند، بیش از هر زمان دیگری علاوه بر دست و پای فعالان اقتصادی، راه نفوذ امید بر ذهن آنها را بسته است.
حتی زمانی که برخی شاخصهای اقتصاد کلان مانند رشد اقتصادی و تورم وضعیت خوبی دارند و صاحبان بنگاهها و فعالان کسبوکار در پی احیای آن هستند که در رکود تورمی و سوءمدیریت توهمآلوده گذشته از دست دادهاند، باز هم غفلت سیاستگذار از یک ناحیه دیگر، منجر به سر برآوردن دردی دیگر میشود. اکنون شرایطی به دست آمده که مشکلات تکراری در قالبی پیچیدهتر و درهمگوریدهتر رخ نمودهاند و شهروندان از اینرو امیدی به بهبود ندارند که دائماً با مشکلات یکسانی مواجه هستند حال چه تنشهای بینالمللی باشد چه جهش نرخ ارز.
نتیجه درمان با مُسکن برای سالهای متمادی قاعدتاً نتیجهای غیر از این نمیتوانست داشته باشد. حالا هم که مسکنها چندان جوابگو نیست، سیاستگذار به داروهای کورتونی روی آورده که شاید در کوتاهمدت بتواند التهاب را بخواباند اما اگر کار به درازا بکشد، عوارضی جانبی، به مراتب بدتر و شدیدتر از عارضه اصلی دارد. بدتر از همه اینکه کورتونها در عین فرونشاندن التهاب، سیستم ایمنی را تضعیف میکنند. شاید پزشکان کورتون را برای درمان یک التهاب شدید تجویز کنند اما خود میدانند که دوره درمان باید بسیار کوتاه باشد. اقتصاد ایران چند وقتی است «کورتونیزه» شده است؛ بخشنامههای مختلف، دستورالعملهای متعدد، تصمیمات دفعتی و ناگهانی برای حل التهاباتی که تمامشدنی نیست، اگر از یک بازه کوتاهمدت فراتر رود، عوارض دیگری پدید میآورد و بیمار نحیف و ضعیف را زمینگیر میکند. تنگنای کنونی که پیش روی سیاستگذار و فعالان اقتصادی قرار گرفته تصمیمات سخت میطلبد؛ که نشانهای از تن دادن به آنها وجود ندارد.