گذار از حکمرانی شهودی
چرا به سیاستگذاری مبتنی بر شواهد نیاز داریم؟
سعید خوشبین: هفته گذشته نشست علمی-تخصصی «سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» با حضور جمعی از اقتصاددانان و مدیران مرکز آمار برگزار شد. «سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» نوعی از سیاستگذاری در حکومتداری و طراحی سیاستهای عمومی است که بر شواهد عینی در سیاستگذاری تاکید دارد. ایده اصلی از «پزشکی مبتنی بر شواهد» گرفته شده و به حوزه سیاستگذاری عمومی تعمیم داده شده است. یکی از جنبههای مهم سیاستگذاری مبتنی بر شواهد، استفاده از آمار و دادههای دقیق است.
اقتصاددانان در حالی بر اهمیت پیوند سیاستگذاری با شواهد و دادههای آماری تاکید میکنند که سیاستمداران بیشتر بر «شهود» اتکا دارند. شهودی بودن سیاستگذاری یعنی تصمیمگیریِ بینیاز از اثبات و استدلال اما سیاستگذاری مبتنی بر شواهد بر این فرض استوار است که تصمیمهای سیاسی باید مبتنی بر قضاوتها و نظرسنجیها و به طور مشخص مبتنی بر آمار و اطلاعات باشد. از نظر اقتصاددانان، مراکز آماری رصدخانههای حکمرانی هستند که اجازه میدهند از بلندایی فراتر از قامت حکمرانی وقایع را ببینیم و تحلیل کنیم.
بنابراین همانطور که مدیریت بدون داده امکانپذیر نیست، حکمرانی بدون اتکا بر شواهد هم بیمعنی است. مدیر یک شرکت باید بداند که نیروهای وی چه ساعتی وارد شرکت میشوند، چه زمانی خارج میشوند، چه فعالیتهایی در طول حضورشان در شرکت انجام میدهند. باید بداند استراتژیای که در گذشته دنبال کرده چه پیامدی داشته که بتواند استراتژی آینده خود را تنظیم کند و سود بیشتری کسب کند. بهصورت مشابه، سیاستگذار هم ابتدا باید محیط خود را بشناسد، بداند با چه کسانی طرف است، تحلیلی از رفتارهای آحاد جامعه داشته باشد، و مهمتر از همه باید بداند آنچه در گذشته دنبال کرده چه پیامدهایی داشته تا بتواند مسیر سیاستگذاری خود را اصلاح کند. از اینرو دادهها و شواهد کمی و کیفی، مولفههایی مهم برای تصمیمسازی و تصمیمگیریهای سیاستی هستند.
با این حال، سیاستگذاری مبتنی بر شواهد متاعی است که بازارِ گرمی ندارد، این شرایط وقتی اتفاق میافتد که یا عرضه و تقاضا کم است یا بازارسازی نبوده که اینها را به هم برساند.
سیاستگذاری مبتنی بر شواهد نیاز به سه رکن دارد؛ «آمارساز»، «تصمیمساز» و «تصمیمگیر» اما نظراقتصاددان این است که نقصهایی در هر سه رکن وجود دارد که این بازار راه نیفتاده است؛ بخشی از آسیبها به کیفیت، کمیت و زمان در دسترس بودن آمار و گزارشهای تحلیلی مستخرج از آن برمیگردد، و ریشه برخی از مشکلات احساس بینیازی سیاستگذار به آمار و تحلیل است و در نهایت در مواردی که داده و سیاستگذار مشتاق هستند، تصمیمسازان که بتوانند این دو را به هم برسانند حضور ندارند.
در این پرونده تلاش کردهایم اهمیت سیاستگذاری مبتنی بر شواهد را تبیین کنیم.