نـه به نخریدن
آیا تحریم برندها اثرگذار است؟
عاطفه چوپان: پپسی، اوبر، کیافسی، کلاگز، نایک، فولکسواگن؛ همه این برندهای مشهور در یک دهه گذشته هدف تحریمهایی قرار گرفتند که اغلب آنها رنگوبوی اجتماعی و زیستمحیطی داشت. مطالعات شبکههای اجتماعی نشان میدهد که تقریباً هر پنج ثانیه یک تحریم جدید متولد میشود. کافی است فیدهای اجتماعی خود را بررسی کنید تا با فراخوان دیگری برای تحریم یک شرکت به دلیل اقدامات غیراخلاقی روبهرو شوید. موارد وطنی اینگونه تحریمها را هم حتماً زیاد دیدهاید؛ از نه به خرید خودرو صفر گرفته، تا نخریدن مرغ و آجیل و حالا شیر و لبنیات. در کنار این شیوه از تحریم برندها و شرکتها، شکل دیگری از کنشگری سیاسی نیز شکل گرفته است که آن را «مصرفگرایی سیاسی» یا political consumerism مینامند. در طول دهه گذشته، مصرفگرایی سیاسی به عنوان شکل جدیدی از مشارکت سیاسی ظهور پیدا کرده که میکوشد سیاست پشت محصولات را هدف قرار دهد و شواهد نشان میدهد که افراد بهطور فزایندهای از «مصرف» به عنوان ابزاری برای ابراز نگرانیهای سیاسی، تحریم شرکتها یا حتی خرید محصولات به دلایل سیاسی استفاده میکنند. با این حال یک سوال همچنان باقی است: آیا اینگونه تحریمها موثرند؟ ماجرای اخیر تحریم کردن شرکتهای داخلی از سوی معترضان یک اتهام مشخص با عنوان «همکاری با نیروهای حکومتی» دارد؛ اتهامی که به خاطرش چندین و چند شرکت تولیدی و صنعتی، چند استارتآپ، ارائهدهندگان خدمات اینترنتی و ویاُدی مشمول تحریم از سوی مردم معترض شدهاند. حتی یکی از این شرکتهای فعال در حوزه دیجیتال، از سوی اتحادیه اروپا هم تحریم شده است. با این حال به نظر میرسد در روند شکلگرفته علیه این شرکتها، شائبههای مطرحشده و اتهامهای واردشده، راستیآزمایی نشده و صرف بیان شدن از سوی فرد یا افراد و چرخیدن آن در فضای مجازی به عنوان یک واقعیت مسجل مورد پذیرش قرار گرفته است. اما این مساله تنها یک لایه سطحی از تفکری است که ضد بنگاه، بخش خصوصی و سرمایه و سرمایهدار فعالیت میکند و فارغ از این رخداد تحریمی اخیر، چه درست باشد چه غلط، باید به این مساله پرداخت که چرا جامعه ایرانی تا این اندازه پذیرش بالایی نسبت به ترویج اتهام علیه بنگاهها دارد و اساساً به آنها از موضع سوءظن مینگرد.مهمترین دلیل این موضوع به طور روشن نبود رسانههای مستقل و تخصصی و تحقیقی است. دست رسانه نیز مانند تمام بخشهای دیگر در کشور آنطور که باید و شاید باز نیست و همواره مجبور است منافع بخشهای مختلف را رعایت کند و از خطوط قرمزی که کم هم نیست عبور نکند. نبود رسانههای حقیقتسنج و پرطرفدار از یکسو و نبود بخش خصوصی واقعی و نهادهای مردمی پیگیر و مستقل از سوی دیگر باعث شده رسانهای مجازی مانند توئیتر به مرجع برخی از مردم تبدیل شود. توئیتری که گاه فضایی فراهم میآورد که آنچنان بر پایه صحت و واقعیت نیست.در این پرونده میخواهیم ببینیم تحریم برندها چه عواقبی برای اقتصاد کشور دارد؟