25 قرن ایستادگی
جامعه ایران چقدر در برابر مشکلات تاب میآورد؟
مفهوم تابآوری یا Resilience ابتدا در حوزه علوم طبیعی و مشخصاً علم فیزیک مطرح شد. برای اولینبار در سال 1807 میلادی توماس یانگ، فیزیکدان انگلیسی، این اصطلاح را به مفهوم «ظرفیت ماده در تحمل انرژی بدون متحمل شدن دگرگونی ماندگار» به کار گرفت. سپس این مفهوم وارد حوزه علوم انسانی شد و روانشناسان، مددکاران اجتماعی، روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان و سیاستگذاران عمومی در حوزههای مختلف زندگی فردی، گروهی، جمعی و ملی از آن استفاده کردند.
مفهوم تابآوری یا Resilience ابتدا در حوزه علوم طبیعی و مشخصاً علم فیزیک مطرح شد. برای اولینبار در سال 1807 میلادی توماس یانگ، فیزیکدان انگلیسی، این اصطلاح را به مفهوم «ظرفیت ماده در تحمل انرژی بدون متحمل شدن دگرگونی ماندگار» به کار گرفت. سپس این مفهوم وارد حوزه علوم انسانی شد و روانشناسان، مددکاران اجتماعی، روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان و سیاستگذاران عمومی در حوزههای مختلف زندگی فردی، گروهی، جمعی و ملی از آن استفاده کردند. به طور خلاصه تابآوری عبارت است از بازگشت به حالت تعادل و حالت اولیه. با این مقدمه، مبحث خود را در مورد تابآوری اجتماعی در شرایط اجتماعی ایرانِ امروز پی میگیریم.
بانک جهانی (2012) تابآوری اجتماعی را «ظرفیت یک جامعه یا اجتماع برای مقابله و انطباق با اختلالات و تغییرات» تعریف کرده است.
تابآوری را بر حسب خرد یا کلان، فردی یا جمعی، محلی یا ملی و... میتوان تقسیمبندی و تحلیل کرد. در اینجا ما مفهوم تابآوری را در سطح عمومی و اجتماعی بررسی میکنیم. به عبارت دیگر تابآوری اجتماعی در سطح کلانتر و بالاتر موضوع را لحاظ میکند و مقابله جامعه با معضلات و موارد آسیبزا و شرایط بحرانی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را دربر میگیرد. اما تابآوری فردی بیشتر در حوزه خرد و روانشناسی میگنجد و نحوه مقابله و غلبه کردن فرد بر مشکلات فردی و شخصی و بازگشت به حالت تعادل اولیه را دربر میگیرد؛ بحرانهای فردی و شخصی نظیر طلاق، شکست عشقی و عاطفی، مردودی در کنکور، غم فراق و از دست دادن عزیزان و... . با همه این تفاسیر تابآوری خصلتی متغیر دارد؛ یعنی از فردی به فرد دیگر، از جامعهای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت و متغیر است. این تغییرات شامل افزایش میزان تابآوری یا کاهش و افول میزان تابآوری میشود. به هر روی امروزه معضلاتی بزرگ و پهندامنه (چالشها، بحرانها، مسائل اجتماعی و...) پیش روی جامعه ما قرار گرفته است و نوع مقابله یا کنار آمدن با این معضلات عدیده و فائق آمدن بر آنها مهارت و همت فراوانی را میطلبد.
در عصر ما مفهوم زیست اجتماعی و مسائل و بحرانهای مرتبط با آن حکایتی ژانوسی دارد. یعنی از یک طرف در کمتر دورهای از تاریخ زندگی اجتماعی اینچنین حساسیتها و دغدغهها نسبت به مسائل و معضلات و بحرانها برانگیخته شده است و از طرف دیگر در کمتر دورهای اینچنین زیست اجتماعی ما به مخاطره افتاده و در معرض ریسکها و بحرانهای متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و... نابخردانه و روندهای فزاینده تخریبی قرار گرفته است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان انواع و سطوح مخاطرات و نیز تابآوری متناظر و متناسب با آن سطح را در یک طیف از کاملاً ملموس و سختافزاری تا کمتر ملموس و نرمافزاری اینگونه برشمرد: 1- تابآوری طبیعی، 2- تابآوری اقتصادی، 3- تابآوری سیاسی / امنیتی، 4- تابآوری اجتماعی / فرهنگی. در اینجا باید نکتهای را یادآور شد که برخی از این بحرانها و مخاطرات ممکن است به تنهایی رخ بدهند یا ممکن است ما به طور همزمان با چندین بحران یا «همایندی بحرانها»1 مواجه شویم.
1- تابآوری در مخاطرات طبیعی: در این حوزه که ملموسترین و رویتپذیرترین حوزه مخاطرات و بحرانهاست، ما با ریسکهای طبیعی و سوانح جغرافیایی و زیستمحیطی نظیر سیل، زلزله، آلودگی هوا، رانش زمین، کمآبی، خشکسالی و... مواجه هستیم.
2- تابآوری در مخاطرات اقتصادی: در این بخش منظور مخاطرات، مسائل و بحرانهایی است که در حوزه اقتصادی و معیشتی مادی رخ میدهد؛ نظیر تورم و گرانی لجامگسیخته، رکود، بیکاری، کمبود کالاهای اساسی و سایر مواردی که زیست روزمره شهروندان را تهدید میکند.
3- تابآوری در مخاطرات سیاسی و امنیتی: در اینجا منظور مخاطرات، چالشها و بحرانهایی است که در حوزه سیاسی و امنیتی کشور رخ میدهد؛ مانند وقوع اعتصابات، اعتراضات، منازعات قومی، جنگ و تهاجم نظامی، تروریسم، بمبگذاریها و... .
4- تابآوری در مخاطرات اجتماعی و فرهنگی: در این قسمت منظور چالشها، مسائل و بحرانهایی است که در بخش فرهنگی و اجتماعی زندگی رخ میدهد و نسبت به دیگر حوزهها ظریفتر و نرمافزاریتر است؛ مانند گسترش روحیه یأس و ناامیدی، بحرانهای اجتماعی، بیاعتمادی، نفاق، بحران هویت و... .
تابآوری همزاد ما و خصیصهای مادرزادی و ژنتیکی نیست. ما آن را از پدر و مادرمان ارث نمیبریم بلکه باید آن را در آغاز در خانواده یاد بگیریم سپس (از طریق دوستان، مدرسه، همسایگان، مسوولان، موسسات و نهادهای جامعه و...) بیاموزیم که نسبت به معضلات و مخاطرات فردی و اجتماعی چگونه واکنش نشان دهیم. امروزه مسائل و مشکلات فراوانی پیش روی جامعه و شهروندان ما قرار دارد که نمیتوان با ابزارها و افکار دیروزی به سراغ آنها رفت و آنها را حل کرد. میتوان با یک تقسیمبندی دوسطحی انواع مهارتآموزیهای تابآوری را در دو شکل رسمی و غیررسمی تبیین کرد. در بخش رسمی منظور نقش نهادهای حاکمیتی و فرادستی، وزارتخانهها، ستادها و... است که میتوانند با شناخت صحیح از مسائل و چالشهای جامعه، انواع ریسکها و بحرانها را شناسایی و برای آموزش مهارتهای مقابله با آن اقدام کنند. مثلاً برخی تلاشهای چند سال اخیر «معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری» را میتوان در این راستا قلمداد کرد. از طرف دیگر میبایست آموزش تابآوری را در مدارس به طور جدی پیگیری کرد. واقعیت غیرقابل انکار این است که در جامعه ما در دوران تحصیل (12 سال آموزشهای مدرسهای) و پساتحصیل (دانشگاه، تشکیل خانواده، بازار کار و...) چیز چندانی با عنوانی مشابه «مهارتهای مقابله با بحران» یا «چگونگی تابآوری فردی و اجتماعی» و... به فرزندانمان آموزش داده نمیشود و این یکی از بزرگترین نقایص سیستم آموزشی ماست. در بخش آموزشهای غیررسمی منظور ما نهادهای مدنی، تشکلهای جامعه مدنی، سازمانهای مردمنهاد (NGOs)، رسانهها، مطبوعات، شبکههای اجتماعی و... است که میتوانند در این راه با شناسایی و رصد مسائل و بحرانها، ایجاد حساسیت نسبت به آنها، شناسایی فرصتها و تهدیدها، ارائه راهکارها و... یار و مددکار حاکمیت و شهروندان باشند.
کشورهای توسعهیافته از تجارب متعددی در حوزه تابآوری اجتماعی و ملی برخوردارند و برای این کار دارای برنامههایی مدون و هدفگذاریشده هستند. برای نمونه انجمن پژوهش ملی آمریکا2 در گزارش خود با عنوان «چگونگی افزایش تابآوری ملی در برابر بلایا با نگاهی به ویژگیهای ملت تابآور در سال 2030 میلادی»، خصوصیتهای ملت تابآور را به این شرح اعلام میکند: «در سال 2030 م. ملت، از افراد تا بالاترین سطح دولت، یک فرهنگ تابآور را پذیرفتهاند. اطلاعات و آگاهی در مورد خطرات و آسیبپذیری افراد و اجتماعات، شفاف و به راحتی برای همه قابل دسترسی است. سرمایهگذاریهای پویشگرانه3 و تصمیمات خطمشی، شامل سرمایهگذاری و تصمیمات در رابطه با آمادگی، کاهش و بازیابی، که خسارتهای طبیعی، هزینهها و تبعات اجتماعی- اقتصادی بلایا را کاهش داده است. ائتلافهای اجتماعی4، به طور وسیع، سازماندهی، شناسایی و حمایت شدهاند تا خدمات ضروری را، پیش و پس از وقوع بلایا، ارائه دهند. بازیابی پس از بلایا سریع است و تامین مالی سرمایه خصوصی را شامل میشود.»
در پایان مایل هستیم که نوشتار خود را با جملاتی امیدبخش از دکتر سیدفخرالدین شادمان به پایان برسانیم؛ همان روشنفکری که در سال 1326 در انتهای یکی از کتابهای خود چنین مینویسد: ما را ایرانی میخوانند و آن نام قومی است بزرگ و نشان ملت بزرگ که 25 قرن در مقابل تندباد حوادث ایستادگی کرده است و از معلم زمانه درسها فرا گرفته است و از دفتر زندگی داستانهای تلخ و شیرین خوانده است و در مقابل سیمای زشت بدبختی عارفانه لبخند زده است. اما هیچگاه ناامیدی را به دل خویش راه نداده است. آری امروز به مشکلات سخت گرفتاریم. ولی امروز همان روزی است که باید بکوشیم خویشتن، ایران و نام ایرانی را ارجمند سازیم.