حواشی یک نقشه
کدام چالشها، تقسیمات کشوری را به بستر تنشهای اجتماعی تبدیل میکند؟
تنش بر سر خطکشیهای جدید جغرافیایی فضای درونی کشور، یکی از موضوعات مهمی است که نادیده انگاشتن آن، تا به مخاطره انداختن امنیت عمومی کشور پیش میرود. کم نیست خبرهایی از گوشه و کنار ایران که از درگیری مردمان یک منطقه با هم بر سر تفکیک روستا، شهر، شهرستان و در برخی موارد استان حکایت دارد؛ موضوعی که حساسیت افکار عمومی را افزایش میدهد و آن را به مطالبهای تنشزا تبدیل میکند.
زینب موسوی: تنش بر سر خطکشیهای جدید جغرافیایی فضای درونی کشور، یکی از موضوعات مهمی است که نادیده انگاشتن آن، تا به مخاطره انداختن امنیت عمومی کشور پیش میرود. کم نیست خبرهایی از گوشه و کنار ایران که از درگیری مردمان یک منطقه با هم بر سر تفکیک روستا، شهر، شهرستان و در برخی موارد استان حکایت دارد؛ موضوعی که حساسیت افکار عمومی را افزایش میدهد و آن را به مطالبهای تنشزا تبدیل میکند. در جدیدترین مورد میتوان به اتفاقات اخیر شهر کازرون اشاره کرد که به تنشهای خونین منتهی شده است. حال سوال این است که کدام ضرورتها مردم را به حمایت از تغییر در نقشه تقسیمات کشوری یا مقاومت در برابر آن سوق میدهد و کدام چالشها، تقسیمات جغرافیای درونی کشور را به بستری برای تنشهای اجتماعی تبدیل میکند؟ در بررسی عواملی که به شکلگیری این موضوع میانجامد، توجه به این نکته ضروری است که به طور کلی، در جغرافیای درونی هر کشور، تفاوتهایی وجود دارد که منطقهای را در مقایسه با مناطق دیگر، متفاوت میکند. اما این تفاوت آن زمان حساسیتزا میشود که ناکارآمدی نظام اداری، نمیتواند از یکسو خدمترسانی اداری به مردم را تسهیل و از سوی دیگر، ظرفیتهای بالقوه زمینهساز توسعه را بالفعل کند؛ تفاوتهایی که شاید عمدهترین آنها، نابرابری در فرصتهای اقتصادی و سیاسی است و عدم توسعه متوازن در مناطق مختلف یک کشور را به دنبال دارد. همین موضوعات به تقویت مطالبات عمومی در یک منطقه منجر میشود که اهالی، دستیابی به آنها را تنها در تغییر خطکشیهای جغرافیایی فعلی جستوجو کرده و ممکن میدانند. همین رویکرد، فرصتی طلایی در اختیار برخی قرار میدهد تا بتوانند با سوءاستفاده از بستر این خلأها و نیز مطالبات عمومی، مسیر را برای دستیابی خود به اشکال مختلف قدرت محلی همچون دستیابی به مناصب سیاسی و رانتهای اقتصادی، هموار کنند. برای توفیق در این هدف، چه ابزاری بهتر و مشروعتر از فشار افکار عمومی؟ با این همه، توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که گرچه یکی از اهداف تقسیمات کشوری، ایجاد توازن منطقهای و سهولت در امور محلی با ابزارهای تمرکززداست، اما تقسیمات کشوری برای ایجاد توازن منطقهای شرط لازم است و نه شرط کافی. آنچه برای شکلدهی به این توازن نیاز جدی تلقی میشود، سیاستگذاری کلان ملی در چارچوب طرح آمایش سرزمین و طرح کلان ملی برای تمرکززدایی از اقتصاد و نظام اداری است. در واقع اقتصاد، نظام اداری و بودجه تمرکزگرا از چالشهای مهم تقسیمات کشوری در ایران به شمار میرود که به بیعدالتی فضایی و بودجهای میان استانها و شهرستانها منجر شده و همین موضوع، چالشهای اجتماعی و نارضایتیهای عمومی را رقم میزند. این در حالی است که سازماندهی سیاسی فضای هر کشور باید در قالب تقسیمات کشوری به اجرا درآید و این تقسیمات از مهمترین عواملی است که یک نظام سیاسی باید برای تهیه و اجرای برنامههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فضایی، زیستمحیطی و همچنین اداره بهتر سرزمین و بهرهبرداری بیشتر، به آن توجه کند. در این پرونده میخواهیم به بهانه اعتراضات مردمی همچون اتفاقات اخیر کازرون، به آنچه تبعیض منطقهای میخوانند و رفع آن را در تغییر نقشه تقسیمات کشوری جستوجو میکنند، وضعیت فعلی نقشه تقسیمات ایران را بررسی کنیم و به عوامل چالشزای آن بپردازیم.