سالم پیر شدن چیز دیگری است
محمد میرزایی از نگرانیهای بیدلیل در مورد سالخوردگی جمعیت جامعه میگوید
امروزه 580 میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند و بررسیها نشان میدهد این رقم تا سال 2020 به یک میلیارد نفر خواهد رسید.
امروزه 580 میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند و بررسیها نشان میدهد این رقم تا سال 2020 به یک میلیارد نفر خواهد رسید. ایران نیز از شیوع این پدیده مصون نخواهد ماند بهطوری که با در نظر گرفتن نرخ رشد حدود 4 /1درصدی جمعیت در کشور، پیشبینی میشود که نسبت 3 /9درصدی سالمندان 60 سال به بالا به رقم 14 درصد در سال 1400 برسد. هرچند با تغییر اندازه و ترکیب سنی جمعیت، پتانسیل و نیازهای جمعیت جامعه تغییر کرده و سیاستگذاری را در این زمینه دشوار مینمایاند اما لازم است در جهانی که مدام سالخوردهتر میشود برای جلوگیری از معضلات اقتصادی و اجتماعی آتی همچون گسست نسلها، فضای مناسب برای گفتوگوی بیننسلی ایجاد شود و سیاستهایی که درک مشترک و توانمندسازی جوانان و سالمندان برای پشتیبانی از هر دو نسل را در همه زمینهها ترویج میکند، اعمال شود. هشدار رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس درباره سونامی سالمندی در کشور، ما را بر آن داشت تا با محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران در این باره گفتوگو کنیم و از او درباره تبعات احتمالی این پدیده و آثار آن بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه بپرسیم و نظرش را در مورد راهکارهای مواجهه با آن جویا شویم.
* * *
به عنوان اولین سوال آیا سالمند شدن جمعیت پدیدهای است که لزوماً جوامع را با بحران مواجه میکند؟
تا قبل از انقلاب صنعتی به دلیل پایین بودن سطح بهداشت و سلامت در جوامع و در نتیجه بالا بودن نرخ مرگومیر، همه جوامع از لحاظ آماری جوان محسوب میشدند یعنی بیش از 40 درصد آن جوامع در رده سنی زیر 15 سال قرار داشتند. اما در کشورهای پیشرفته صنعتی بهخصوص در اروپا از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 کاهش نرخ مرگومیر آغاز شد و در اواسط قرن 19 به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی و علوم پزشکی، رشد جمعیت ناگهان شتاب گرفت بهطوریکه خود جامعه آن را احساس میکرد. پیشرفتهای علمی و به وجود آمدن امکانات نوین بهداشتی از مرگومیر بالای نوزادان جلوگیری میکرد و دیگر نیاز نبود زنان برای آنکه چهار بچه داشته باشند بیش از چهار بار زایمان کنند. بنابراین مردم از اواخر قرن 19 تشخیص دادند که رشد جمعیتی، هم در سطح جامعه و هم در درون خانواده بالا رفته است. پس به سمت محدود کردن زادوولد پیش رفتند، بدون آنکه کسی به آنها در مورد تنظیم خانواده و کنترل رشد جمعیت آموزش خاصی داده باشد. در واقع جمعیت همواره روند طبیعی خود را طی خواهد کرد و هر گاه به هر دلیلی از ریل تعادل خارج شود، دوباره بهصورت طبیعی به ریل بازخواهد گشت. گاهی البته از یک مسیر تعادلی به مسیر تعادلی دیگری وارد میشود. برای مثال در قرون و اعصار گذشته میزان باروری بالا، نرخ مرگ و میر بالا و رشد جمعیت بسیار ناچیز در کنار هم به یک تعادل رسیده بودند بهطوریکه تا قبل از انقلاب صنعتی رشد جمعیت جوامع حدود یک یا 2 /0 درصد بوده است. پس از آن با کاهش نرخ مرگومیر و خارج شدن سیر طبیعی جمعیت جوامع از این مسیر تعادلی یک رشد انفجاری در جمعیت جهان پدید آمد. اما دوباره جوامع در بستر توسعه این انفجار جمعیت را کنترل کردند و وارد فاز تعادلی جدیدی شدند. بنابراین شاید این تشخیص جمعی، کمی با تاخیر اتفاق بیفتد اما بالاخره روی میدهد و میتوان با آموزشها و اطلاعات درست حرکت آنها را در مسیر مناسب تسریع کرد. اگر باروری بهطور مستمر کاهش پیدا کند نتایج آن بهتدریج هرم سنی جامعه را تغییر میدهد و ساختار سنی را به سمت سالخوردگی خواهد برد. در این وضعیت 15 درصد جمعیت یا کمی بیشتر بالای 65 سال قرار میگیرند ولی بیش از 60 درصد جمعیت همچنان در سنین 15 تا 64 سال و در سن فعالیت خواهند ماند. چنانچه سهم این گروه سنی در جامعهای بیشتر از سایر گروهها باشد، از اصطلاح «شرایط پنجره جمعیتی» استفاده میشود. البته نتایج ملموس این گذار تقریباً بعد از 40 یا 50 سال ظاهر خواهد شد.
آثار کاهش باروری در کشورهای اروپایی بعد از نزدیک به گذشت نیمقرن و بعد از جنگ جهانی دوم نمایان شد و جمعیت این کشورها کمکم به سمت سالخوردگی پیش رفت. بنابراین کشورهای صنعتی و پیشرفته بیش از 60 سال است که دچار پدیده سالخوردگی جمعیت شدهاند. لازم است بدانید بین 48 کشور اروپایی تنها جمعیت کشورهای آلمان و روسیه از ایران بیشتر است. در اغلب این کشورها نرخ رشد جمعیت کمتر از یک درصد است و ساختار سنی سالخورده دارند یا ژاپن که یکی از قطبهای اقتصادی جهان محسوب میشود، سالهاست با پدیده سالخوردگی جمعیت روبهرو است و نزدیک به 20 درصد جمعیت آن سنی بالای 65 سال دارند. اما میبینیم که همه این کشورها نرخ رشد اقتصادی و توسعهای مناسبی را هم تجربه میکنند. در کشور ما هم با کاهش باروری در دهه 70 حرکت به سوی یک جامعه سالخورده آغاز شد و باوجودی که الان در شرایط پنجره جمعیتی قرار داریم، در سال 1430 بالغ بر 15 درصد جمعیت کشور سن بالای 65 سال را تجربه خواهند کرد. ولی برآوردها نشان میدهند که در همان سال بیش از 60 درصد جمعیت کشور ما در سنین فعالیت قرار خواهند داشت. جالب اینجاست که در دهه 60 که جمعیت کشور ما جوان بود، تنها 50 درصد جمعیت فعال در جامعه داشتیم. در حال حاضر حتی باروری در کشورهای آفریقایی هم کاهش پیدا کرده است. بنابراین این انتقال ساختار سنی در آفریقا هم اتفاق خواهد افتاد بهطوریکه در اواخر قرن 21 تمام کشورهای دنیا جمعیت سالخورده خواهند داشت. یکی از این کشورها هم قطعاً کشور ما خواهد بود. بنابراین خبری از سونامی سالخوردگی نیست و نباید با مانورهای بیجا روی مساله سالخوردگی جامعه آن هم از سوی افرادی که سررشتهای در مورد مسائل جمعیتشناسی ندارند، باعث تشویش اذهان عمومی و به بیراهه رفتن سیاستهای کلی در باب مسائل جمعیتی شد. سالخوردگی بهتنهایی یک مفهوم فردی است بدین معنا که افراد با شرایط و روحیات متفاوت در سنین مختلف خود را سالخورده میدانند. برای برخی ممکن است در دهه 60 و برای برخی دیگر در دهه 80 زندگیشان این اتفاق بیفتد. اما سالخوردگی یا زوال جمعیت یک بحث آماری است که ربطی هم به مساله سالخوردگی فردی ندارد. نظرات غیرکارشناسانه در جامعه باعث میشود برای مردم این تصور پدید آید که در دورهای همه پیر خواهند شد، حال آنکه اساساً چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. در حال حاضر اتفاقی که میافتد، این است که هرم سنی به سمت استوانه شدن پیش میرود؛ استوانهای که اتفاقاً در قسمت میانی خود وزینتر است. در این شرایط مهمتر این است که برنامهریزان اقتصادی تمام تلاش خود را برای افزایش نرخ رشد اقتصادی به کار ببرند چراکه تجربه بسیاری از کشورها نشان از جهش اقتصادی آنها در دوران پنجرهای جمعیت دارد. در واقع عدم توجه به این موضوع علاوه بر آنکه فرصت طلایی توسعه اقتصادی را از دست میدهد، موجی از ناامیدی، سرخوردگی و تبعات اجتماعی منفی را بر جامعه تحمیل میکند.
یعنی شما معتقدید پدیده سالمندی به خودی خود مشکلی برای جوامع ایجاد نمیکند؟
البته چالش در سطح جوامع و در همه زمینهها همیشه وجود داشته است. وظیفه دستگاههای برنامهریز، دولتها و مراکز علمی تشخیص این چالشها و اتخاذ تصمیمات عقلانی و کارآمد است. چالش فعلی کشور حل مشکلات اقتصادی، وضعیت اشتغال و ازدواج و... جوانان و بهخصوص متولدین دهه 60 است که باید به آن توجه ویژه داشت و بر آن متمرکز شد. در کشور ما جمعیت در کمتر از یک قرن به بیش از هشت برابر خود رسیده است که در تمام دنیا کمنظیر است. این نسل در تمام دورههای زندگی خود نیاز به برنامهریزی و مدیریت دارند. تامین نیازهای همین جمعیت که بیرویه رشد کرده، باعث شده به منابع طبیعی و محیطزیست ما فشار زیادی وارد شود و سوءمدیریتها و تصمیمات غیرکارشناسی بر فشار این مشکلات افزوده است. در واقع مقابله با این مشکلات باید از اولویتهای جامعه باشد وگرنه همانطور که گفتم با یک پدیده غیرطبیعی و مهارنشده مواجه نیستیم. فقط باید تلاش کنیم نرخ باروری از نرخ مرگومیر کمتر نباشد بهطوریکه الان نرخ رشد جمعیت خوبی را تجربه میکنیم و فقط باید تلاش کنیم این رقم به صفر نزدیک نشود.
با همه این احوال نمیتوان ادعا کرد که سالخورده شدن جمعیت کشور هیچ مشکلی برای جامعه به وجود نخواهد آورد. پس بهتر است سوالم را اینگونه بپرسم که به نظر شما تبعات احتمالی این مساله برای کشور بهخصوص در زمینههای اقتصادی و اجتماعی چیست؟
تبعات اقتصادی و اجتماعی همیشه و به دنبال هر مساله تقریباً نویی اتفاق میافتند. دولتمردان پس از حل مشکلات و معضلات فعلی کشور که جامعه با آن دست به گریبان است، باید به این فکر کنند که مثلاً در سال 1430 که جمعیت کشور سالخورده میشود چه نیازهایی اولویت دارد و از الان به فکر تامین نیازهای آن زمان باشند بدین معنی که اگر قرار است تعهدات صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی در آن زمان افزایش قابل ملاحظه پیدا کند، راهکار تامین این تعهدات را از همین الان اعمال کنند و از الان برای آن زمان برنامهریزی کنند و زیرساختهای مناسب را پدید آورند. بنابراین درحالیکه این صندوقها از همین الان با مشکلات عدیدهای مواجهاند، سیاست دولتها باید رفع نواقص این سیستم و کارآمدتر کردن آن در دهه آتی باشد یا برای مثال باید در حوزه بهداشت و درمان توجه ویژهای روی بخشهایی که با سالخوردگان بیشتر در ارتباط است، بشود. اما برخی معتقدند جمعیت سالخورده بیش از آنکه تولیدکننده باشد، مصرفکننده است و این موضوع اقتصاد کشور را در آینده تحتالشعاع قرار میدهد. ولی با توجه به آنچه گفتم این یک برداشت غلط است چراکه در سال 1430 که جمعیت کشور به لحاظ سنی سالخورده محسوب میشود، دارای 60 درصد نیروی فعال و آماده به کار است.
چگونه میتوان با پدیدههای قابل پیشبینیای همچون سالخوردگی جمعیت جامعه مقابله کرد؟
کاری که جامعه باید انجام دهد، این است که تلاش کند باروری زیر سطح جانشینی را در سطح خرد و در درون خانوادهها افزایش دهد که البته در حال رشد است. برآوردها نشان میدهد که به علت مشکلات اقتصادی در دهه 80 و عدم اطمینان افراد به آینده، نرخ باروری کاهش پیدا کرد. اما این روند در دهه اخیر تغییر کرد و نرخ باروری از 8 /1 پایینتر نیامد و در حال حاضر هم در حال افزایش است. بنابراین جامعه همانطور که در اواخر دهه 60 خطر ازدیاد بیرویه جمعیت را حس و خود با آن مقابله کرد، در دهه 80 هم از کاهش میزان باروریها احساس خطر و این روند را متوقف کرد بهطوریکه نرخ باروری در حال نزدیک شدن به سطح جانشینی 1 /2 است. راهحل دیگر پایین آوردن سن ازدواج است که باید راهکارها و سیاستهای متناسب با آن پیشبینی و ارائه شود. هرچند وقتی سن ازدواج در زنان به 24 رسیده است نمیتوان انتظار داشت که آن را دوباره به سن 18 برگرداند اما میتوان آن را یک یا دو سال تقلیل داد تا دوره باروری در زنان افزایش یابد. برای رسیدن به چنین وضعیتی تمام هموغم دولتها باید رسیدگی به وضعیت اقتصادی جامعه و ارائه راهکارهایی برای رسیدن به رشد و توسعه پایدار باشد تا افق روشنتری را پیش روی جوانان ترسیم کند و تمایل آنان را برای ازدواج در سنین پایینتر افزایش دهد. اگر ما بتوانیم میزان باروری را به بالای سطح جانشینی برسانیم، دیگر مشکل جمعیتی در آینده نخواهیم داشت. ضمن آنکه با پیشرفت جوامع، نیازهای توسعهای جدید تعریف میشود که پیشبینی و سیاستگذاری دقیق در این زمینه را غیرممکن میسازد. برای مثال زمانی بود که کامپیوتر کالایی لوکس بود ولی الان تصور زندگی بدون این ابزار کمی مشکل است. بنابراین هرچند در بستر توسعه هزینهها همواره افزایش مییابند اما باید طوری برنامهریزی شود که نیازهای جامعه به نحو بهینه تامین شود.
اصلاً وظیفه دستگاههای برنامهریز تشخیص و ارائه راهکار برای مقابله با چالشهاست اما متاسفانه در دهه 80 دستگاه برنامهریزی کشور تعطیل شد. هرچند خود من نقدهای زیادی به این سازمان داشتم اما راهکار، تعطیلی آن سازمان نبود بلکه باید ضعفهای آن برطرف میشد. پیامد چنین تصمیم عجولانهای در دهه 90 خود را نشان داد بهطوریکه بیبرنامگی و ناهماهنگی دستگاهها آسیب فراوانی به بدنه جامعه وارد کرد.
راهکار کشورهای غربی برای غلبه بر پدیده سالخوردگی و رسیدن به نرخ رشد اقتصادی مناسب با وجود جمعیت سالخورده چه بوده است؟
اگر افراد توانمندی در جامعه پرورش دهیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم که در دوران سالمندی هم توانمند باشند. اگر زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، آموزشی و... در جامعه مناسب نباشد، ممکن است افراد در سن 60 سالگی معلول و ازکارافتاده شوند. بنابراین پرورش یک نسل شاداب و توانمند لازم و ضروری است. سال 1999، سال جهانی سالمندان بود و شعار زیبایی داشت و آن شعار این بود: «سالم پیر شدن چیز دیگری است». بنابراین با سیاستگذاری و برنامههای مناسب میتوان سطح محدودیت افراد در سالخوردگی را تقلیل داد. یکی از امکاناتی که در کشورهای پیشرفته برای سالخوردگان در نظر گرفته شده، پرداخت مبالغ ماهانهای است که نیازهای ضروری آنها را تامین میکند و مشکلات معیشتی ناشی از ضعف بنیه اقتصادی آنان را کاهش میدهد. تامین نیازهای اقتصادی جمعیت سالخورده در کشور بر عهده افراد فعال در جامعه است که با توانمند کردن اقتصاد از طریق سیاستهای درست و آزمودهشده در جهان میتوان از پس این مشکل هم برآمد. سیاستهای خوبی هم در سالهای اخیر اجرا شده است که حتی افراد مشغول به کار در مشاغل آزاد هم در دوره کهولت بتوانند از آنها استفاده کنند برای مثال بیمههای آزاد و خویشفرما و... . این سیاستها باید تقویت شود تا آثار نامطلوب احتمالی این پدیده کاهش یابد.
تشویق به باروری بدون توجه به پتانسیلهای جامعه میتواند راهکار مناسبی برای مقابله با سالخورده شدن جامعه در دهههای آتی باشد؟
میزان جمعیت یا نرخ بالای رشد جمعیت بدون سیاستگذاریهای لازم در حوزههایی مانند آموزش، بهداشت و اقتصاد میتواند زمینهای برای چالشهای راهبردی باشد. مردم تا خود به نتیجه منطقی در این حوزه نرسند، به این تشویقها بیتوجه خواهند بود. تنها کاری که مسوولان در این راستا میتوانند انجام دهند، این است که به مردم کمک و شرایط زندگی را برای آنها تسهیل کنند. در چنین شرایطی خود مردم تصمیمات عقلانی لازم را اتخاذ خواهند کرد. بنابراین ترساندن مردم راهحل مناسبی نخواهد بود. به اعتقاد من ارائه برنامههای بدون پشتوانه اینچنینی دستکم گرفتن شعور مردم و اهانت به آنهاست. بنده به شما اطمینان میدهم که ما با امواج سهمگین و سونامی سالخوردگی مواجه نیستیم و اینها مسائلی است که در روندهای جمعیتی شکل میگیرد و مسیر خودش را پیدا میکند و دولتها و دستگاههای ذیربط باید کمک کنند حرکت در این مسیر روانتر و سهلتر انجام شود.