روح مائو در جسم دولت
چرا تولید کالای خصوصی توسط دولت فاجعهآمیز است؟
مرتضی مرادی: سنگ بزرگ دولتها، تولید کالای خصوصی است. هیچکس در اقتصاد منکر نقش تولیدی دولت نیست اما تولید کالای عمومی و نه کالای خصوصی. تاریخ این حرف را اثبات میکند. برای مثال مائو زدونگ، دیکتاتور بزرگ چین که دوران حکمرانیاش چیزی جز فلاکت را برای مردم چین به دنبال نداشت میخواست همهچیز را خودش (حزب کمونیست چین) تولید کند. مثلاً میتوان به تولید فولاد اشاره کرد. مائو بدون اینکه هیچگونه دانشی از علم متالورژی داشته باشد، دستور ساخت کورههای خانگی فولاد را که کوچکتر از کورههای صنعتی بودند در هر منطقهای از چین، صادر کرد. کورههایی که با هدف تولید فولاد باکیفیت در ذهن مائو نقش بسته بودند. در نتیجه روستاییان و کشاورزان باید تلاش میکردند با استفاده از این کورهها، از آهن ضایعاتی، فولاد تولید کنند. برای تامین سوخت این کورهها، کار به جایی رسیده بود که در محیط، هیچ چوبی یافت نمیشد. زیرا روستاییان مجبور بودند برای روشن نگه داشتن کورههای خانگی فولاد، وسایل چوبی و اسباب و اثاثیه و حتی دربهای خانه خود را درون این کورهها بیندازند. همچنین دیگها، ماهیتابهها و سایر وسایل فولادی در کورههای خانگی ریخته میشدند تا به فولاد تبدیل شوند و مائو را به آنچه در ذهن داشت، نزدیک سازند. همچنین بسیاری از کشاورزان مرد، همانند کارگران تعداد زیادی از کارخانهها و حتی کارمندان مدارس و بیمارستانها، به منظور افزایش تولید فولاد، به کورههای خانگی منتقل شدند. با همه اینها، نتیجه این اقدام مائو، چیزی نبود جز تودههای بیکیفیت آهن که تقریباً ارزش اقتصادی نداشت. مائو، به اسم فقط یک نفر بود اما روح مائو و امثال او مانند استالین، هوگو چاوس، برادران کاسترو، چگوارا و امثال اینها هنوز هم در جسم دولتهای کشورهای توسعهنیافته زنده است. اینکه دولتها به جای تولید کالای عمومی به تولید کالای خصوصی روی میآورند.