بهراد بهشتی، پژوهشگر از دلایل سفر رئیسجمهور به قم میگوید
سفر چند منظوره روحانی
من فکر میکنم آنچه در دیدار طیبنیا و مراجع گذشت به نحوی بود که سفر روحانی به قم را ضروری کرد و سبب شد روحانی به توصیه وزیر خود برای صحبت با علما در مورد شرایط اقتصادی به قم برود و هرچه سریعتر این ملاقاتها صورت بگیرد.
شاید این هم یک سفر استانی باشد. مانند تمام سفرهای استانی دیگری که روحانی و هیات همراهش به استانهای مختلف داشتهاند. اما وقتی مقصد سفر ناگهان تغییر میکند و قم میشود مقصد نهایی سفر رئیسجمهور، اولین سوالی که مطرح میشود این است که چرا روحانی به قم رفته است؟ بهراد بهشتی، پژوهشگر دینی در این مورد میگوید سفر روحانی به قم یک سفر چند منظوره بوده؛ روحانی به قم رفته که هم گزارش اقتصادی به روحانیون بدهد، هم مراجع را در جریان مسائل هستهای قرار دهد و هم از خود در برابر هجمههای فرهنگی که تندروها علیهاش شکل دادهاند، دفاع کند. بهشتی که خود از روحانیون قم است تاکید میکند شرایط اقتصادی کشور اکنون به جایی رسیده که ادامه دادن مسائل به خصوص یارانهها به این شکل دیگر امکانپذیر نیست و روحانی خواسته مراجع را با خود همراه کند پس به قم رفته. او در مورد ناگهانی بودن این سفر هم گزینهای را مطرح میکند و میگوید: شاید آنچه در دیدار طیبنیا و مراجع گذشته به نحوی بوده که سفر روحانی به قم را ضروری کرده و سبب شده روحانی به توصیه وزیر خود برای صحبت با علما در مورد شرایط اقتصادی به قم برود و هرچه سریعتر این ملاقاتها
صورت بگیرد.
رئیسجمهور روحانی روز چهارشنبه هفته گذشته مقصد سفر استانی خود را به قم تغییر داد و به این شهر رفت. دلیل این سفرشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این سفر غیرمنتظره نکات قابل توجهی وجود دارد. چون همانطور که گفتید در ابتدا قرار بود آقای روحانی به استان دیگری بروند اما ناگهان به طرف قم تغییر مسیر دادند. این غیرمنتظره و ناگهانی بودن سفر نکات ویژهای دارد که باید مد نظر قرار بگیرد و با در نظر گرفتن این نکات است که میتوان علت سفر روحانی به قم را تحلیل کرد. به نظر میرسد دولت به نقاط عطفی رسیده است و نیازمند برخی تصمیمگیریهای مهم و استراتژیک در عرصههای مختلف حکومت و کشورداری است. برای همین است که دولت میخواهد در رسیدن به این نقاط عطف حوزه علمیه و مراجع قم را با خود همراه کند.
چه نقاط عطفی و چه مسائلی وجود دارد که روحانی بخواهد روحانیت را همراه خود کند؟
یکی از این موارد بحث توافق هستهای است. با توجه به نزدیک شدن زمان مذاکرات من فکر میکنم تصمیمات نهایی گرفته شده است و لازم بود مراجع نسبت به این مساله توجیه شوند و اطلاعات کافی و دقیقی از توافقی که به نظر میرسد به مراحل نهایی خود نزدیک شده به علما داده شود. همین موضوع هستهای میتواند دلیل غیرمنتظره بودن سفر روحانی به قم را نشان دهد.
یعنی شما فکر میکنید دلیل این سفر برای گزارش دادن در مورد امور سیاسی بوده است؟
هم گزارش دادن، هم همراه کردن مراجع با دولت برای حرکت در مسیر توافق هستهای. حوزه علمیه قم و مراجع از پایگاههای اجتماعی برخوردار هستند که هم لازم است مراجع از ضرورت مذاکرات و توافق هستهای باخبر شوند و هم میتوانند در این مسیر به دولت کمک کنند. بخش دیگری که به نظر من باعث سفر روحانی به قم شد، موضوعات اقتصادی است. به هر صورت وضعیت اقتصادی کشور به شرایطی رسیده است که کشور دیگر با این وضع قابل ادامه دادن و اداره کردن نیست. هم وضعیت یارانههای نقدی که به هر صورت یک بخش زیادی از بودجه عمومی کشور را به خودش اختصاص داده است و این واقعاً برای دولت کار طاقتفرسا و کمرشکنی شده که بتواند یارانهها را نقدی تامین کند. خصوصاً با توجه به کاهش شدیدی که قیمت نفت در ماههای اخیر داشته است.
بخش دیگر طبیعتاً فکر میکنم خرابیها و آسیبهایی است که دولت نهم و دهم به اقتصاد ایران وارد کرده است، حالا چه از باب بیتدبیریها و سیاستهای غلطی که آن دولت داشت، چه از بابت فساد گسترده اقتصادی و اداری و سیاسی که دولت گذشته داشت. همه اینها شرایط را به گونهای پیش برده که اداره کشور دشوار شده است. در این میان افت شدید قیمت نفت بودجه کشور را با کاهش چشمگیر مواجه کرده و تحریمها هم مزید بر علت شده است. همه اینها سبب شده اداره کشور با مشکلات جدی مواجه شود. با توجه به همه این شرایط لازم است دولت در این شرایط تصمیمات اقتصادی شجاعانه و جسورانهای بگیرد.
اما کار به این سادگی نیست. چون بخش زیادی از این تصمیمات با زندگی روزمره مردم سخت گره خورده است و هر تغییری در این سیاستها، زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. در این شرایط است که دولت برای ادامه کار نیاز دارد که بتواند رهبران جامعه خصوصاً رهبران مذهبی جامعه و مراجع تقلید را نسبت به موضوعات و شرایط اقتصادی آگاه کند. برای همین است که روحانی به قم رفته تا بتواند در مورد مسائل اقتصادی با روحانیون صحبت کند. البته مراجع هم در مورد یارانهها موضعگیریهایی کرده بودند.
موضعگیری مراجع در مورد یارانه پیش از سفر آقای روحانی بود. از طرفی این موضعگیریها خلاف موضع دولت نبود. دولت تمایلی به پرداخت یارانه ندارد و موضعی هم که آیتالله مکارمشیرازی اتخاذ کرده مغایر با موضع دولت نیست.
بله، مواضع یکی است. این هم نشان میدهد سفر نمایندگان دولت به قم قبل از سفر روحانی بینتیجه نبوده است. مشخص است سفرهای مقدماتی افرادی مانند نوبخت یا طیبنیا به قم علما را در مورد وضعیت اقتصادی دولت و به خصوص یارانهها مجاب کرده است و علما هم با توجه به پایگاه اجتماعی که دارند در این مورد اظهاراتی داشتهاند. یک نکته را باید بگویم و آن اینکه سفر روحانی هدف دیگری هم داشت. روحانی میخواست در کنار پرداختن به موضوعات سیاسی و اقتصادی، به مسائل اجتماعی و فرهنگی هم بپردازد و هماهنگیهایی با مراجع در این مورد انجام دهد. متاسفانه یکسری از تندروها بخشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی را که اموری ساده و متداول بوده با موانع جدی مواجه کردهاند و مدام برای دولت بحران درست میکنند.
چه مواردی؟
مثلاً همان بحثی که به دروغ نواری را ظاهراً به مراجع عرضه کرده بودند بهعنوان تکخوانی زنان که اساساً چنین چیزی صحت نداشت اما طبیعتاً باعث شده بود مقداری ذهن برخی نسبت به این مسائل مخدوش شود. من فکر میکنم لازم بود دولت توجیهات خود در مسائل فرهنگی را هم به مراجع تقلید ارائه بدهد و بتواند آنها را با خود همراه کند. فکر میکنم سفر آقای رئیسجمهور به قم سفر موفقی بود و هم از نوع استقبال مردمی که از آقای رئیسجمهور در قم شد و هم از برخوردی که مراجع تقلید با آقای رئیسجمهور و هیات همراهشان داشتند میشد به این نتیجه رسید. چون این دیدار به طور کلی با نحوه برخوردی که مراجع با رئیسجمهور پیشین داشتند، متفاوت بود. اگر به خاطر داشته باشید در آخرین باری که محمود احمدینژاد قصد کرد به قم برود بسیاری از مراجع اجازه دیدار به ایشان ندادند.
اگر خاطرتان باشد وزیر اقتصاد ماه پیش به قم رفت و سفر طیبنیا به قم به لحاظ زمانی نزدیکترین سفر عضو کابینه با سفر فعلی روحانی بوده است. یعنی روحانی به فاصله یک ماه از طیبنیا به قم رفت. در آن سفر همه محورها به موضوع اقتصاد ختم میشد. اما میخواهم ببینم آیا آن سفر مقدمه سفر روحانی به قم بوده برای بررسی مسائل اقتصادی یا سفری مجزا محسوب میشود؟
من فکر میکنم این دو سفر کاملاً با هم مرتبط است. ببینید موضوع این است که تورم، بیکاری و رکود اقتصادی دامن جامعه را گرفته و دولت فعلی هم در ایجاد این شرایط مقصر نیست و این شرایط میراث نامیمونی از بیتدبیریها و سوءمدیریتهای دولت گذشته است. در این میان کاهش قیمت نفت هم شرایط را بدتر کرده است. مجموع این شرایط در کنار هم و کاهش قیمت نفت آثار و تبعات منفیای بر جای گذاشته است و اولین اثر منفی آن تاثیرات ناخوشایند در زندگی روزمره مردم است. طبیعتاً مراجع هم از این زاویه با متن جامعه در ارتباطند و دریافت پالسهای منفی از طرف مردم طبیعتاً نگرانیهایی را برای آنان در پی دارد. جز این، نگرانیهایی هم از جانب مراجع در خصوص شرایط عنوان شده بود. در این شرایط
طبیعی بود که آقای طیبنیا برای ارائه گزارشها و تشریح وضعیت اقتصادی کشور به قم سفر کند. از طرفی من فکر میکنم آنچه در دیدار طیبنیا و مراجع گذشت به نحوی بود که سفر روحانی به قم را ضروری کرد و سبب شد روحانی به توصیه وزیر خود برای صحبت با علما در مورد شرایط اقتصادی به قم برود و هرچه سریعتر این ملاقاتها صورت بگیرد. همین شاید عاملی شده که روحانی و تیم همراهش را بر آن داشته که در روزهای پایانی سال سفری به قم انجام دهند و در مورد مسائل مهم سیاسی و اقتصادی که این روزها در جریان است سریعتر به نتایجی برسند و دولت بتواند مراجع را با خود همراه کند.
روحانی ناگهان تغییر مسیر داد و به قم رفت. یعنی باید یک موضوع بسیار مهم در میان باشد. حالا با توجه به این مقدمه که خودتان هم اشاره کردید، آیا مسائل اقتصادی در شرایطی است که رئیسجمهور را ناگهان به قم ببرد؟
ببینید من فکر میکنم سفر روحانی یک سفر تکموضوعی نبوده و مجموعهای از عوامل در آن موثر است. در همان ابتدا هم اشاره کردم که هم موضوع هستهای به مراحل حساس و نهایی خود رسیده و هم شرایط اقتصادی نگرانکننده است. یعنی مجموعهای از مباحث دست به دست هم داد و لازم شد که آقای رئیسجمهور این سفر را تسریع کند.
اگر خاطرتان باشد فروردین امسال قرار شد روحانی به قم برود. رسانهها خبر سفر را درج کردند اما یک هفته مانده سفر لغو شد. به نظر شما دلیل کنسل شدن آن سفر و اینکه به الان موکول شده چه بود؟
من اطلاعات دقیقی در این مورد ندارم و نمیدانم دلیل لغو آن سفر چیست. اما همان زمان برخی از منابع گفته بودند علما از عملکرد دولت راضی نیستند و به همین دلیل سفر را لغو کردهاند.
یعنی همان رویهای که روحانیون با دولت قبل داشتند در حال باب شدن بود؟ برای همین است که مدتی بعد وزرای روحانی یکییکی به قم رفتند و از وزیر اقتصاد گرفته تا وزیر امور خارجه و بهداشت همه گزارش عملکرد خود را به علما دادند. به نظر شما این دولت درصدد است مشروعیت بیشتری در میان روحانیون کسب کند یا حس میکند در این شرایط میتواند از طریق علما مردم را با خود همراه کند؟
من فکر نمیکنم دولت انتظار داشته باشد علما و روحانیون بتوانند در حل مشکلات اقتصادی کاری انجام دهند. اما قطعاً علما میتوانند تا حدی از تبعات اجتماعی تصمیماتی که دولت قبل گرفته بکاهند و در این روند موثر باشند. از طرفی در این مدت هجمههای زیادی علیه دولت راه افتاده که سردمدار آن هم افراطیون و تندروها هستند. این اتفاقات باعث شد که آقای روحانی به قم سفر کند، با علما دیداری داشته باشد، شرایط را برای آنها شرح دهد و حداقل خیالش از بابت قم و همراهی علما در موضوعات راحت باشد. از طرفی نباید فراموش کنیم آقای روحانی خودش دانشآموخته و فرزند حوزه علمیه قم است و طبیعتاً ارتباط صحیحتر و درستتری با روحانیون دارد و زبانی را که علما دارند خیلی
بهتر از رئیسجمهور قبلی میفهمد و میتواند در این زمینه موفق باشد. تلاش هم میکند که از این ارتباط و همزبانی خود و علما برای کاستن از تبعات اجتماعی برخی از مشکلات و موضوعات کمک بگیرد.
مثلاً کمک گرفتن از علما برای حل مشکل یارانههای نقدی؟ چون در دولت قبل که بحث یارانهها مطرح شده بود علما هم از پرداخت این یارانه دفاع کردند، هرچند که همه کارشناسان اقتصادی مخالف این موضوع بودند. اما اکنون که دولت هم راضی به پرداخت یارانهها نیست علما و مراجع هم با این نحوه پرداخت راضی نیستند. میخواهم بدانم چه شده که روحانیون با پرداخت یارانهها مخالفت میکنند؟
مساله این است که خشت اول پرداخت یارانههای نقدی کج گذاشته شده است و همه میدانند که یارانهها غیر هدفمند پرداخت شد. طبیعی بود باید جراحی بزرگی در اقتصاد ایران رخ میداد. در اصل این موضوع که یارانهها باید با مدیریت جدی و هدفمندی توزیع میشد هیچ فردی حتی در دولت نهم و دهم هم تردیدی نداشت. اما مشکل در نحوه اجرای این قانون بود. در اجرای این قانون مشکلات جدی رخ داد و سوءتعبیرهای زیادی صورت گرفت از جمله اینکه یارانهها بهصورت غیر هدفمند توزیع شد.
مشکل از روحیات عوامفریبانه و پوپولیستی دولت گذشته بود که بیش از توان اقتصاد ایران یارانه نقدی پرداخت کرد. نتیجه این شد که بخش تولید از فرآیند دریافت یارانه حذف شد و نتیجه این بود که تولید کشور با مشکلات جدی مواجه شد. مخلص کلام این است که قرار نبود یارانهها به این شکل اجرا شود. اما دولت آن را به این سمت برد. بعد از مدتی همه از جمله روحانیون متوجه شدند که پرداخت یارانه به این شکل برای هیچکدام از اقشار جامعه تاثیری ندارد جز اینکه توقعی را در جامعه ایجاد کرده است و همه مردم را صدقهبگیر دولت کردهاند. سیاستی کاملاً اشتباه که اگر این درآمدها به سمت تولید یا ایجاد اشتغال میرفت برای خود جامعه هم بسیار مفیدتر بود و میتوانست تاثیرات بسیار مثبتی در جامعه بگذارد. متاسفانه من فکر میکنم رفتارهای عوامفریبانه و پوپولیستی دولت قبل باعث شد همه اینها نادیده گرفته شود و اهداف سیاسی جایگزین اهداف اقتصادی شود. این اتفاقات که افتاد خود علما هم به این نتیجه رسیده بودند که پرداخت یارانهها رویه باید عوض شود، اما در عین حال شاید به همه تبعات این نحوه پرداخت یارانهها چندان واقف نبودند. برای همین اکنون که با تغییر دولت
تبعات منفی این شیوه کم و بیش آشکار شده و دارد در جامعه خود را نشان میدهد، طبیعی است علما و مراجع هم به صف منتقدان بپیوندند و طبیعتاً تلاش میکنند تا این فرآیند متوقف شود.
این تبعات را دولت دارد به روحانیون منتقل میکند یا اینکه مردم دارند منتقل میکنند؟
هر دو، چون هر دو طرف درگیر این مشکلاند. یعنی هم دولت به خاطر سهم کمرشکن یارانهها در بودجه با ادامه این روند مشکل دارد و طبیعتاً این مشکل را در دیدارهای خود به روحانیون منتقل میکند و هم مردم. چون مردم هم دارند میبینند که بعد از گذشت چند سال از پرداخت یارانهها شرایط زندگیشان نه تنها تغییری نکرده بلکه به نظر میرسد قدرت خرید یارانهها هم به شدت کاهش یافته است. طبیعتاً مردم هم دارند با تبعات ناشی از کاهش ارزش یارانهها و تبعات منفی پرداخت آن بر تولید و اشتغال و حتی ایجاد تورم دست و پنجه نرم میکنند. دولت هم که نمیتواند یارانهها را افزایش دهد. پس هم مردم و هم دولت میدانند که باید تغییری صورت بگیرد.
توسل دولت به مراجع در حل مشکلات اقتصادی موضوعی است که هم در این دیدار روحانی دیده میشود و هم از سفر ماه گذشته طیبنیا استنتاج میشد. اما سوال من این است که آیا واقعاً دولت میتواند از طریق علما این موضوعات را در جامعه مطرح کند و از روحانیون بهعنوان یک امکان برای انتقال خواستههای خود استفاده کند؟
قطعاً بینتیجه نیست. ببینید بالاخره بخشی از جامعه ما و بخشی از جامعه سنتی و مذهبی توجه بسیاری به نظر مراجع و علما دارند و با اظهارات و گفتههای علما همراه میشوند و آنها را میپذیرند. به خصوص این موضوع در مورد اقشار فرودست جامعه هم بیشتر دیده میشود. به نظر من تلاش دولت برای جلب نظر علما و همراه کردن آنان با خود بیتاثیر نیست. چون زمانی که علما مشکلات دولت را بدانند و در جریان واقعیات قرار بگیرند، میتوانند در مراجعات مردم به آنها توضیحات کافی بدهند. به هر صورت من فکر میکنم دولت باید یک بسته تبلیغی توجیهی در مورد وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد که بتواند تمام اقشار کشور را دربر بگیرد. طبیعتاً این بخش از این بسته تبلیغی و توجیهی میتواند آن بخش مربوط به روحانیون و علما باشد.
دیدگاه تان را بنویسید