تاریخ انتشار:
چرا رئیسجمهوری مشکل یارانهها را با مردم در میان نمیگذارد؟
اهمیت سیاستزدایی از اقتصاد
هزینههای سیاسی، دستگاه اداری ناکارآمد و نوباوگی زیرساختهای جمعآوری اطلاعات اصلاح سیاستهای یارانهای کشور را دشوار و پیچیده کردهاند. دولت و دکتر حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور باید تصمیمات دشواری بگیرند، که رقبایشان از هماکنون آماده بهرهبرداری سیاسی از آنها هستند.
هر رئیسجمهوری با تصمیمات دشواری در میدانگاههای گوناگون روبهرو میشود. دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور کنونی جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. پس از به میراث بردن اقتصادی آشفته او اکنون با گزینههایی مواجه است که هزینههای اقتصادی و سیاسی هنگفتی دارند. اگر بکوشد طرح هدفمندی یارانهها را بهینه کند، رایدهندگان ایرانی خشنود نخواهند بود و اگر بکوشد به مسیر فعلی ادامه بدهد، اقتصاد کشور به رکودی تورمی مبتلا خواهد شد که بیکاری گسترده و نارضایتی عمومی را به دنبال خواهد داشت. در گزینه اول او ممکن است اولین رئیسجمهور تاریخ جمهوری اسلامی باشد که تنها چهار سال بر مسند نشسته است. در گزینه دوم نظام و کشور با ناپایداری فزایندهای مواجه خواهند شد که آینده نامعلومی را برای کشور رقم خواهد زد.
برنامهای که ابزار جذب آرا شد
زمانی که دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، کمتر کسی درک مناسبی از شرایط و وضعیت آشفته اقتصاد کشور داشت. حتی منتقدان اقتصادی دولت گذشته کاملاً از عمق تخریب زیرساختهای سیاستگذاری و گسترش فساد مالی در کشور مطلع نبودند. شکی نیست که یکی از مهمترین چالشهای پیشروی دولت، اصلاح برنامه هدفمندی یارانهها بوده و هست. برنامهای که اجرایش با هدف افزایش رفاه آغاز شده بود ولی به ابزاری برای جذب آرا و عوامگرایی تبدیل شده بود. باید توجه داشت که دولت گذشته بدون آمادهسازی زیرساختهای لازم، بدون گردآوری اطلاعات در سطح خرد و بدون آزمودن صحت اطلاعات ثبتنامکنندگان پرداخت یارانهها را شروع کرد.
باید خاطرنشان کرد که از همان ابتدا درباره این برنامه نه اطلاعرسانی لازم صورت گرفت و نه درباره پیچیدگیها و اثر اقتصادی مورد نظر بحثی شد. یارانهها بهزودی معادل جدیدی برای «پول نفت» شد. بسیاری از مصرفکنندگان ایرانی همیشه باور داشتند نفت یک ثروت عمومی و درآمدهای حاصل از آن متعلق به همه مردم است. ایشان یارانهها را سهم و حق خود از درآمدهای نفتی میدانستند. دولت وقت از این باور برای سرپوش گذاشتن بر روی ناکارایی خود در اجرای این برنامه و تورمزا بودن آن بهره برد.
عواقب پرداخت یارانههای نقدی
پرداخت یارانهها برنامهای بود رفاهی با هدف بازتوزیع منابع و تقویت بنیه اقتصادی اقشار کمدرآمد. در عمل این برنامه بهانهای شد برای افزایش عرضه پول در کشور و افزایش بیرویه حجم نقدینگی. آثار اجرای این برنامه هنوز مورد بررسی قرار نگرفتهاند. گرچه برخی از مشاهدات حاکی از آثار منفی شیوه اجرای این برنامه است. پرداخت نقدی یارانهها به یارانهبگیران در عمل با افزایش آستانه مشارکت در بازار کار بسیاری از خردهکسب و کارهای روستایی و صنایعدستی را به تعطیلی کشاند. از سوی دیگر آثار تورمی شیوه اجرای این برنامه ارزش واقعی یارانه پرداختی را به معادل نیمی از ارزش اسمی آن کاهش داد. مصرفکنندگان ایرانی خیلی زود متوجه شدند که پرداخت نقدی یارانهها افزایش عمومی قیمتها را در پی داشته است. درآمدهای واقعی آنها کاهش پیدا کرد و یارانه نقدی به هیچوجه این کاهش در درآمد خانوار ایرانی را جبران نکرد.
هدفمندی یارانهها با کاهش درآمد واقعی خانوارها و افزایش قیمتها در عمل بهجای حمایت از اقشار آسیبپذیر جامعه این اقشار را آسیبپذیرتر کرد. زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرد، سامان بخشیدن به یکی دیگر از بیبند و باریهای مالی دولت گذشته تنها چاره بود. اینجا بود که دولت آقای حسن روحانی با ایجاد زیرساختهای گردآوری اطلاعات کوشید به دستگاه اداری مسوول برنامه هدفمندی یارانهها نیروی تازهای ببخشد. تعیین خانوارهای با درآمد بالا در دستور کار قرار گرفت و گردآوری دادهها آغاز شد. ولی تجربه بسیاری از کارشناسان آشنا با برنامه هدفمندی یارانهها یادآور این نکته است که کسی، هر قدر هم غنی، به میل خود یارانه ماهانه را از دست نمیدهد. شکی نیست که دولت میداند هزینه سیاسی اصلاح برنامههای یارانه گزاف خواهد بود.
پرداخت مالیات نامرئی
از سوی دیگر زمزمه بازگشت احمدینژاد به عرصه انتخابات با وعده افزایش یارانهها، کار دولت آقای حسن روحانی را پیچیدهتر کرده است. این دولت که مورد هجمه دائمی و بیرحمانه مخالفانش است، فرصتی برای گفتوگو با ایشان و رسیدن به یک توافق فراگیر بر سر برنامه هدفمندی یارانهها نمییابد. طرف مقابل مطلع از فضای مسموم فعلی و خوشحال از علاقه مردم به دریافت یارانه نقدی ماهانه میخواهد بر هشت سال سوءمدیریت اقتصادی سرپوش بگذارد. او نمیخواهد اعتراف کند که پرداخت یارانهها در عمل درآمد واقعی خانوارهای ایرانی را کاهش داد و تورم را به بالاترین حد ممکن رساند. گویی ریاستجمهوری مسندی است که میتوان آن را خرید. حتی اگر این پیشفرض درست باشد، قیمت باید مثبت باشد، شیوههایی که در برنامه یارانهها به کار رفت در عمل باعث شد هر ایرانی هزینه اجرای این برنامه را با تحمل تورم چندیندرصدی بپردازد. دریافت یارانه وقتی میدانیم درآمدهای واقعی ما در نتیجه تورم به مراتب بیش از یارانه کاهش خواهند یافت، مانند پرداخت مالیات نامرئی به دولت است.
هنر در بیان واقعیات است، نه ترسیدن از واکنش
اینجاست که بهرغم چالش پیش رو، حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری منتخب مردم باید رودررو با مردم سخن گوید. مردم ایران در سال گذشته و ماههای اخیر شاهد بودهاند که شکوفایی اقتصادی با پیگیری سیاستهای مدبرانه و بر پایه پیشفرضهای علمی ممکن است. مردم ایران میدانند که برای یک فرد بیکار دریافت ماهانهای که به اندازه مصرف ماهانه نان هم نیست، مفهومی ندارد. در غیاب تعریف واضح و مشخص اهداف اقتصادی و تبادل روشن و فارغ از سیاستزدگی آرای اقتصادی است که شعارهای پوسیده بانیان بزرگترین فاجعه اقتصادی تاریخ معاصر جرات عرضاندام مییابند. در این شرایط تحلیلگری نیست که هزینههای سیاسی اصلاح برنامه یارانهها را نداند. ولی یک دولتمرد واقعی میداند که هنر مدیریت در بیان واقعیات و دادن انگیزه به مردم است، نه ترسیدن از واکنش احتمالی ایشان. در این مورد باید تاکید کرد فرصتطلبانی که میکوشند با عوامفریبی واقعیتهای اقتصادی را وارونه جلوه دهند، بیشترین سود را از فقدان این گفتوگو میبرند.
گفتمانی درباره آثار اقتصادی هدفمندی آغاز شود
هدفمندی یارانهها برنامهای بوده است برای حمایت از قشر مصرفکننده، نه خرید رای به بهای افزایش سرسامآور تورم و نابود کردن قدرت خرید اقشار آسیبپذیر کشور. طنز تاریخ اینجاست که موفقیت دولت فعلی (دولت یازدهم) در کنترل و مهار افزایش نرخ تورم است که باعث شده یارانههای نقدی در تامین سبد مصرف خانوارها نقشی داشته باشند. ادامه اصلاحات فعلی باعث افزایش ارزش واقعی یارانهها همراه با حفظ سطح قیمتها میشود. نکتهای که منتقدان دولت از آن یا غافل هستند یا یادآوری آن را به صلاح خود نمیدانند. باید یادآور شد هر چه باشد ایشان با رساندن تورم به 40 درصد این برنامه را به اجرا گذاشتند.
در نهایت باید تاکید کرد آغاز یک گفتمان ملی با هدف عقلانی کردن سیاستگذاری اقتصادی گام بلندی است برای تضمین پایداری فرآیندهای اجتماعی و سلامت سیاسی کشور. رئیس دولت یازدهم میتواند و میباید این گفتمان ملی را آغاز کند. نباید فراموش کرد که منتقدان مدتهاست که اقتصاد را سیاستزده کردهاند، تا برای خود فرصتسازی کنند. اکنون وقت آغاز سیاستزدایی از اقتصاد و بحثهای اقتصادی است. رایدهنده ایرانی، که همان مصرفکننده ایرانی است، این حق را دارد که بداند آنان که میخواهند رایش را بخرند، به چه بهایی این کار را میکنند. رفاه اوست که در اولویت قرار دارد و باید در اولویت قرار داشته باشد. هدفمندی یارانهها برنامهای است برای تضمین رفاه و وقت آن است که درباره آثار اقتصادی آن گفتمانی آغاز شود.
دیدگاه تان را بنویسید