شناسه خبر : 8643 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا کشورهای بزرگ و پرجمعیت جهان فوتبالی نیستند؟

یک بازی با دونیمه

بزرگ‌ترین ملت‌های جهان جایی در جام جهانی ندارند. اما نشانه‌هایی وجود دارد که می‌گوید در نهایت فوتبال به معنای واقعی یک ورزش جهانی خواهد شد.

بزرگ‌ترین ملت‌های جهان جایی در جام جهانی ندارند. اما نشانه‌هایی وجود دارد که می‌گوید در نهایت فوتبال به معنای واقعی یک ورزش جهانی خواهد شد.
در اعماق جنگل‌های میانمار کمپی وجود دارد که انبار اسلحه، نقشه و لوازم و تدارکات پزشکی است. پزشکان و شورشیان سابق در زمین تمرین مسطح این کمپ تمرین می‌کنند که چگونه از تیررس گلوله فرار کنند. آنها همچنین تلاش می‌کنند توپی به طرف اهداف تمرینی که از بامبو ساخته‌اند پرتاب کنند. مشکلات ارتباطی ایجاد‌شده پس از جنگ داخلی باعث شده آنها نتوانند قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا را در ماه قبل ببینند. اما همه آنها می‌‌دانند که کریستیانو رونالدو مهاجم پرتغالی چگونه پشت یک ضربه آزاد می‌ایستد.
علاقه به زدن توپ به یک هدف مشخص در برابر تیم رقیب در تمام فرهنگ‌ها در طول تاریخ به نوعی وجود داشته است. اما نسخه تدوین‌شده و مقرراتی آن در قرن نوزدهم در بریتانیا که از حمل توپ با دست یا هر وسیله دیگری که در دست گرفته شود، جلوگیری کرد، توانست به سرعت قلب و البته پای بسیاری از مردم در اروپای در حال صنعتی شدن و مردم مستعمره‌هایشان را برباید. قوانین ساده (بدون در نظر گرفتن آفساید) و عدم نیاز به تجهیزات خاص، فارغ از اینکه هر چیزی می‌تواند به عنوان توپ استفاده شود، باعث شد فوتبال در مناطق زاغه‌نشین برزیل، کلبه‌های کوچک آفریقا و جنگل‌های میانمار هم شکوفا شود. حتی فساد گسترده در بدنه نهاد حاکم بر فوتبال یعنی فیفا باعث نشده تعداد اعضای این نهاد (209) از تعداد اعضای سازمان ملل (193) کمتر شود. فیفا در سال 2006 برآورد کرد تعداد بازیکنان فوتبال چه به صورت جدی و حرفه‌ای و چه اتفاقی بالغ بر 300 میلیون نفر باشد.
مردم دنیا فوتبال را فقط بازی نمی‌کنند؛ آن را تماشا می‌کنند، روی آن شرط‌بندی می‌کنند، در موردش بحث و جدل می‌کنند و برایش پول خرج می‌کنند. لیگ برتر انگلیس در 212 کشور پخش می‌شود و به 643 میلیون خانه راه می‌یابد. شرکت برند فاینانس که مشاوره سرمایه‌گذاری و ارزشیابی است قیمت برند بایرن‌مونیخ را 900 میلیون دلار برآورد کرده است. به گزارش دلوتی، یک شرکت مشاوره دیگر، 20 باشگاه ثروتمند جهان 4/5 میلیارد یورو معادل 4/7 میلیارد دلار در فصل 2013-2012 درآمد ایجاد کرده‌اند. مردم نه فقط در مورد فوتبال کتاب می‌نویسند در مورد اینکه فوتبال چگونه وضعیت دیگر مسایل را روشن می‌کند هم نظر می دهند، مثل کتاب «چگونه فوتبال دنیا را توضیح می‌دهد» نوشته فرانکلین فوئر، «ملت فوتبال: تحقیقی در مورد برزیل» نوشته دیوید گلدبلات. شاید چنین تفکر وسیعی کمی آرمانی به نظر برسد اما انتظار می‌رود نیمی از مردم روی زمین حداقل دقایقی را به دیدن مسابقات جام جهانی 2014 اختصاص دهند.index:2|width:300|height:80|align:left

توپ‌هایی که کمتر شوت خورده است
تسلط جهانی فوتبال بی‌سابقه است. با این همه نکته قابل ‌توجه این است که از چهار کشور بزرگ‌تر از برزیل تنها آمریکا توانسته مجوز حضور در بین 32 تیم جام جهانی را به دست آورد. به دلایل مختلف فوتبال در کشورهای بزرگ‌تر کمتر توانسته مردم را به خود مشغول کند.
اگرچه حضور آمریکا در برزیل نشان می‌دهد تیم ملی این کشور تیم خوبی است اما ورزش‌های دیگری در این کشور وجود دارد که مردم اشتیاق بیشتری به آن نشان می‌دهند. در هندوستان ورزش دیگری وجود دارد که آنقدر در روح مردم رسوخ کرده که به نظر نمی‌رسد فوتبال بتواند جایش را بگیرد. در چین و اندونزی تیم‌های فوتبال خارجی طرفداران سینه‌چاک زیادی دارند اما تیم‌های ملی این دو کشور نسبتاً ضعیف است. نه اندونزی و نه هند تاکنون در تاریخ 84 ساله رقابت‌های جام جهانی نتوانسته‌اند در دور نهایی رقابت‌ها حضور یابند. چین تنها یک دوره در سال 2002 به دور نهایی رقابت‌ها راه پیدا کرد اما نتوانست در هیچ یک از سه بازی خود برنده باشد و حتی یک گل بزند. با این حال چگونه فوتبال می‌تواند تبدیل به یک بازی جهانی شود وقتی نزدیک به نیمی از جمعیت جهان به ندرت به آن می‌پردازند؟
استثناهایی در این مقیاس نوعی کنایه به هواداران فوتبال است که معتقدند ورزش مورد علاقه‌شان در کل سیاره زمین فراگیر است. البته در عین حال وجود این استثناها نشان می‌دهد فوتبال هنوز جای گسترده‌تر شدن دارد. این کشورها هم‌اکنون در مرز پرداختن به فوتبال به عنوان یک بازی هستند. این گفته سایمون کوپر مولف کتاب اقتصاد فوتبال است که شامل تحلیلی آماری از فوتبال می‌شود. باشگاه‌های اروپایی که محبوب‌ترین و ثروتمندترین باشگاه‌های جهان هستند ظرفیت زیادی برای بازارهای بزرگ آسیا دارند و فعالیت‌های تبلیغاتی خود را افزایش داده‌اند. در نتیجه همین فعالیت‌ها، لیگ‌های داخلی آمریکا، چین و هند مورد هجوم نقدینگی قرار گرفته‌اند و در نتیجه پیشرفت هم داشته‌اند.
نمایه‌های مختلف نشان از امید زیاد استقرار فوتبال در ملت‌های خارج از سلطه این ورزش دارند و معتقد است به زودی آنها نیز به طرفداران دوآتشه فوتبال می‌پیوندند. شک‌گراها حق دارند که این تفکر را یک رویا بدانند. فوتبال در این کشورها آماده پرواز است... اما ترکیب فرصت‌های بازار، روش‌های جدید و جمعیت‌نگاری به این معناست که فوتبال نسبت به هر زمان دیگری برای تسخیر مناطقی که وارد آنها می‌شود آماده‌تر است.
در آمریکا بستر خوب فراهم شده است. اگر در روز برگزاری یک مسابقه فوتبال در سیاتل باشید انگار که در کشوری دیگر هستید. این گفته کلینت دمپسی مهاجم تیم سیاتل سوندر و البته کاپیتان تیم ملی آمریکاست. هواداران تیم سوندر یک و نیم ساعت پیش از آغاز بازی در مرکز شهر جمع می‌شوند و در حالی که شال‌هایشان را بالا گرفته‌اند و مشعل روشن کرده‌اند به طرف استادیوم رژه می‌روند. یک فرد 53ساله این گروه رژه را رهبری می‌کند. گلدبلات طرفداران سوندر را با هواداران احساسی فوتبال در ایتالیا مقایسه می‌کند و می‌گوید آمریکایی‌ها بعضی از سنت‌ها را از فرهنگ فوتبال اروپایی یاد گرفته و برخی را هم خودشان ایجاد کرده‌اند. گلدبلات می‌گوید اگر تنها یک نشانه برای اوج‌گیری فوتبال در آمریکا وجود داشته باشد حتماً همین است.
آمریکایی‌ها این صدا را قبلاً نیز شنیده‌اند. اولین نقطه عطف در فوتبال در آمریکا به سال 1975 برمی‌گردد؛ زمانی که تیم کاسموس نیویورک با پله قرارداد امضا کرد. حضور اسطوره برزیلی اعتبار این بازی را در آمریکا بالا برد و لیگ فوتبال آمریکای شمالی که کاسموس در آن حضور داشت 10 سال بعد چندپاره شد. زمانی که آمریکا در سال 1994 میزبان رقابت‌های جام جهانی شد دوباره به نظر می‌رسید که فوتبال در صدر توجه قرار گرفته است. اما لیگ حرفه‌ای فوتبال آمریکا (MLS) نتوانست از این فرصت بهره ببرد و چند سال بعد پیشرفت‌های چشمگیر دیگری مثل رسیدن آمریکا به یک‌چهارم نهایی جام جهانی 2002، امضای قرارداد تیم لس‌آنجلس ‌گلکسی با دیوید بکام و گل معجزه‌آسای لاندن داناوان در آخرین دقایق در برابر الجزایر که او را به عنوان تغییردهنده بازی معرفی کرد هم وجود دارد. این بازی‌ها علاقه بسیاری از آمریکایی‌ها را جلب کرد اما ذائقه آنها را تغییر نداد.

آواز در خیابان
منتقدان فوتبال همه این شواهد را به این عنوان در نظر می‌گیرند که آمریکا هرگز چنین ورزشی با گل‌های کم و آمار پایین را به عنوان یک لیگ محرک و پویا نخواهد پذیرفت. ممکن است که تعداد زیادی از نوجوانان، چه دختر و چه پسر یا فوتبال زنان (که تیم آمریکا در آن عالی کار می‌کند) گاهی توجه ملت را به خود جلب کند اما بعید به نظر می‌رسد که فوتبال بتواند محبوبیت چهار تیم ورزشی اصلی این کشور یعنی بیس‌بال، بسکتبال، هاکی روی یخ و فوتبال آمریکایی را به چالش بکشد. با این همه فوتبال در آمریکا بدون اینکه بتواند موفقیت قابل ‌توجهی کسب کند به صورت پنهانی به یک جریان اصلی تبدیل شده است.
تیم‌هایی که زمانی در استادیوم‌های تقریباً خالی بازی می‌کردند اکنون در استادیوم‌هایی که فقط برای فوتبال طراحی شده و مملو از تماشاگر است، بازی می‌کنند. میانگین تماشاگر در سال گذشته به 18 هزار و 600 نفر در هر بازی افزایش یافت. این آمار لیگ برتر آمریکا را بالاتر از دو لیگ بسکتبال (NBA) و لیگ ملی هاکی (که البته تعداد بازی‌های بیشتری دارند) قرار می‌دهد.
در جامعه عاشق کریکت هندوستان، فوتبال ورزش دوم است. در یک فیلم بسیار محبوب هندی به نام لیگان که در سال 2001 ساخته شد، روستاییان هندی افسران استعمارگر انگلیس را در یک بازی کریکت شکست می‌دهند و خود را از پرداخت مالیات بالا نجات می‌دهند. اما بخش واقعی این داستان، یا لااقل نزدیک‌تر به واقعیت در فوتبال اتفاق افتاده است. در سال 1911 موهام باگان در کلکته با یک تیم فوتبال هندی توانست تیم یورکشایر رینمنت را شکست دهد؛ و این اولین باری بود که یک تیم آسیایی بر یک تیم خارجی پیروز می‌شد. این اتفاق در جامعه تب‌زده آن دوران بسیار خوشایند بود.
فدراسیون فوتبال هند در سال 1937 تاسیس شد و تیم هند در سال 1950 به رقابت‌های جام جهانی در برزیل دعوت شد. البته هندی‌ها این دعوت را اجابت نکردند چرا که هزینه‌ها بالا بود و الزامات دیگری وجود داشت مبنی بر اینکه فوتبالیست‌های پابرهنه هندی باید کفش می‌پوشیدند. تا زمان مرگ سید عبدل ابراهیم مربی مورد احترام تیم ملی هند، این تیم وضعیت مناسبی داشت. تیم فوتبال هند دو بار در سال‌های 1951 و 1962 قهرمان بازی‌های آسیایی شد و در المپیک 1956 به رتبه چهارم رسید و این بهترین مقام ممکن برای تیم آسیایی بود.
با این حال فوتبال هرگز نتوانسته آن لذتی را که کریکت در هند ایجاد می‌کند‌، داشته باشد. 400 میلیون هندی مسابقات تیم ملی کریکت را از تلویزیون تماشا می‌کنند. لیگ برتر فوق‌العاده محبوب هند (IPL) که لیگ حرفه‌ای کریکت است در سال 2008 شکل گرفت و در هر مسابقه ده‌ها هزار هوادار را به خود جلب کرد. ارزش برند این مسابقات بیش از سه میلیارد دلار برآورد می‌شود. در مقابل تنها شش میلیون هندی مسابقه فینال جام جهانی 2010 را از تلویزیون تماشا کرده‌اند. میانگین تماشاگر برای هر بازی فوتبال در لیگ حرفه‌ای هند حدود چهار هزار نفر است و اکثر تیم‌های باشگاهی این لیگ با مشکلات مالی دست به گریبان‌اند.
هند می‌تواند به عنوان دلیلی برای عدم موفقیت فوتبال در این کشور کریکت را سرزنش کند. چین هم می‌تواند کمونیسم را مقصر بداند. در دوران حکومت مائو‌تسه دونگ که خود در دوران مدرسه دروازه‌بان بود، این کشور از محدوده محبوبیت فزاینده فوتبال فاصله گرفت. حتی پس از آنکه چین با روی کار آمدن دنگ شیائوپنگ که خود یک هوادار فوتبال بود، شروع به باز کردن درهای بسته خود کرد باز هم فوتبال بازی کردن بسیار سخت بود چون تجمع 10 نفر به بالا نیاز به مجوز قانونی داشت. با این همه چینی‌ها همچنان به شما خواهند گفت که فوتبال را آنها ابداع کرده‌اند. دلیل‌شان این است که دو هزار سال قبل در یک بازی توپ را شوت می‌کرده‌اند. اما امروزه تعداد زیادی از چینی‌ها به فوتبال نمی‌پردازند و البته همان‌هایی که بازی می‌کنند خوب بازی نمی‌کنند. تیم ملی چین در رنکینگ بین‌المللی فیفا رتبه 96 را دارد یعنی یک رتبه پایین‌تر از قطر.

فساد اقتصادی
با این همه اخیراً گزارش‌هایی منتشر شده که نشان می‌هد فوتبال در محاصره تبهکاران است. این بازی جهانی که توسط نخبگانی در فیفا تحت نظارت است از آن جهت در خطر فساد است که سران فیفا نیز برای هر کاری باید مطمئن شوند که سهم‌شان را می‌گیرند. هراس فیفا از فساد جدید نیست. گرچه فساد در فوتبال نتوانسته مانع از افزایش محبوبیت و شور و شوق این ورزش در دنیا شود اما در حاشیه می‌تواند به فوتبال ضرر وارد کند. جام جهانی 2022 را مدنظر قرار دهید. دو کشور نامزد برای میزبانی این رقابت‌ها یک کشور بزرگ، آزاد، با جمعیت رو به رشد هواداران فوتبال و یک کشور استبدادی کوچک با گرمای سوزان و وفور کارگران خارجی بودند. فیفا کشور دوم را به عنوان میزبان انتخاب کرد چون گشاده‌دستی آن را دید. در حالی که برگزاری یک جام جهانی دیگر در آمریکا می‌توانست به واقع فوتبال را بیشتر و بهتر گسترش دهد. اما این توسعه قربانی قطر شد.
این تصمیم می‌توانست نتیجه دیگری داشته باشد که از همه نظر بهتر بود. مهم نیست که فساد در فیفا چگونه است یا این تصمیم تا چه اندازه ضعیف. مساله این است که به نظر می‌رسد این انتخاب بازخورد چندانی برای فوتبال نخواهد داشت. جهان نیاز به رقابت‌هایی دوستانه دارد که برای آن مردم دور هم جمع شوند. در عین حال تنوع سبک‌های فوتبال یک پدیده خوشایند دیگر است. پدیده‌ای که جهانی‌سازی نیازی به همگن کردن آن ندارد. یادمان باشد هنوز نیمی از دنیا باقی مانده‌اند که فوتبال آن را تسخیر نکرده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها