سخنی کوتاه درباره اقتصاد مقاومتی و آگاهی و همیاری مردم
چه سیاستهایی اقتصاد را مقاومتی میکند؟
مقصود از اقتصاد مقاومتی را من اینطور میفهمم که اگر در کشورهای دیگر بحرانی پدید آید یا سیاستهایی اتخاذ شود، اقتصاد ایران از آسیب ناشی از آنها در امان خواهد بود.
مقصود از اقتصاد مقاومتی را من اینطور میفهمم که اگر در کشورهای دیگر بحرانی پدید آید یا سیاستهایی اتخاذ شود، اقتصاد ایران از آسیب ناشی از آنها
در امان خواهد بود. در دنیای کنونی که به دلیل جهانی شدن، گسترش ارتباطات و رشد بازرگانی جهانی و سرمایهگذاری در کشورهای دیگر همه اقتصادها به هم وابسته شدهاند، آسیبپذیری اقتصاد امر مهمی است. همین چندی پیش شاهد بودیم که کاهش رشد اقتصادی چین بر نرخ ارزهای آرژانتین و ترکیه اثر گذاشت. ولی به همین دلیل جهانی شدن و گسترش ارتباط اقتصادها، امکان اینکه کشوری به کلی از آثار تحولات خارجی مصون باشد، نیست. بلکه منظور از اقتصاد مقاومتی آن است که بازتاب بحرانها و سیاستهای خارجی در کشور به حداقل ممکن کاهش یابد.
منظور از ساختمانی که در برابر زلزله مقاوم است این نیست که در برابر یک زلزله ۸ یا ۹ ریشتری حتی یک آجر هم تکان نخواهد خورد بلکه هدف ساختن چنین ساختمانی این است که در برابر هر زلزلهای کمترین خسارت را داشته باشد. اگر زلزله پنج یا شش ریشتری است، آسیب جزیی باشد و اگر زلزله سنگین است با مخارج معقول و بهسرعت بتوان خرابی را ترمیم کرد.
حال میتوان پرسید چه سیاستهایی اقتصاد را مقاومتی میکند. اگر بخواهیم با یک کلمه پاسخ دهیم باید بگوییم: تنوع. گوناگونی در تولید، فراوانی طرفهای مبادلات بازرگانی بینالمللی و انبوهی و پراکندگی تصمیمگیری اقتصادی در میان کارآفرینان، سرمایهگذاران، کارگران، و مصرفکنندگان جامعه.
اگر کشوری تنها یک کالا تولید و صادر کند، یا آنکه صادرات عمده آن یک کالا باشد، بیگمان هر تکان شدید به قیمت جهانی آن کالا بازتابی بزرگ در اقتصاد آن کشور خواهد داشت. ولی اگر کالاها و خدمات بیشماری را تولید و صادر کند، تنها یک بحران شدید و همهگیر جهانی میتواند به اقتصاد آن کشور آسیب بزند. ولی در چنین حالی نیز آسیب شدید نخواهد بود چون هیچ بحرانی تمام کالاها و خدمات را شامل نمیشود.
اگر بازرگانی خارجی کشوری محدود به چند کشور باشد نهتنها تغییرات اقتصادی در این کشورها تاثیر گسترده بر
آن میگذارند بلکه هرکدام از طرفهای معامله کوشش خواهند کرد با فروش کالاهای کمکیفیت یا خرید کالاهای آن کشور با قیمت پایین منافع خود را گسترش دهند. در صورتی که معاملات بهصورت پایاپای باشد یا آن کشور از دسترسی به سیستم پولی و مالی بینالمللی محروم باشد سوءاستفاده طرفهای معامله شدیدتر خواهد بود. از آنسو اگر کشوری با شمار زیادی کشورها در ارتباط باشد، هیچکدام از طرفهای معامله نمیتوانند بامبول دربیاورند. همیشه میتوان کالا یا خدمت را به مشتری دیگری فروخت یا کالاهای مورد نیاز را از عرضهکننده دیگری خرید.
در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برنامهریزی همهجانبه و دستوری هنوز اعتبار خود را از دست نداده بود. در همان زمان تکنیکهای بهینهسازی ریاضی مورد توجه همگان بود. در همان سالها برخی از جمله لئونید کانتورویچ، ریاضیدان روسی و نخستین کسی که مساله برنامهریزی خطی را حل کرده بود و در سال ۱۹۷۵ یکی از دو برنده جایزه نوبل اقتصاد شد، سخن از مدلی برای کل اقتصاد پیش کشید که با بهینهسازی آن تکلیف تمام تصمیمگیران و کارگزاران اقتصادی مشخص میشد و با اجرای دستورهای آن مدل بهترین نتایج اقتصادی به دست میآمد. فروریزی اتحاد شوروی پایانی بود بر برنامهریزی دستوری و همهجانبه. ولی از نظر ریاضی و عملی هم با اطمینان صد در صد میدانیم که آن مدل خیالی نه وجود داشت نه میتواند وجود داشته باشد.
وقتی تصمیمگیری در سطح اقتصاد پراکنده است و هیچ یک از تصمیمگیران قدرت انحصاری و رانتخواری ندارند، تصمیم یا عملکرد اشتباه یک یا چند فرد یا شرکت نمیتواند آسیبی بزرگ به اقتصاد بزند. بازار آزاد تصمیمهای نادرست را مجازات میکند و تصمیمگیرانی که درست عمل کردهاند، پاداش میگیرند. البته این حرف بدان معنا نیست، که اقتصاد هیچگاه دچار مشکل نمیشود. بالا و پایین رفتن و گهگاه دچار بحران شدن در ذات زندگی بشر و اقتصاد است. منشاء رشد و توسعه و نوسانات اقتصادی یکی است. اقتصادی که نوسان ندارد رشد هم ندارد. این تنها مرده است که بیمار نمیشود. از سوی دیگر اگر تصمیمهای اقتصادی در چند مرکز بزرگ متمرکز شوند، یک اشتباه موجب زیان گزافی برای اقتصاد کشور خواهد شد.
بر پایه آنچه در بالا آمد، یک اقتصاد بازار آزاد که در آن قدرتهای انحصاری نباشند، دخالت دولت در اقتصاد محدود باشد، کارآفرینی تشویق شود و سرمایه همگان امنیت داشته باشد و کشور با تمام دنیا رابطه بازرگانی و سرمایهگذاری داشته باشد، اقتصادی مقاومتی خواهد داشت. در مورد رابطه با جهان برای ایران برداشته شدن تحریمها و پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی اولویت دارند.
در اینجا بد نیست به نکته دیگری در رابطه با پیشرفت اقتصادی اشاره کنیم. سیاستهای اقتصادی و اجتماعی آنگاه بهترین نتیجه را میدهند که مردم آگاه باشند و در پیشبرد آن سیاست همکاری کنند. برای مثال برای حفاظت محیط زیست مردم باید بدانند و قبول کنند که کاغذ یا ظرفهای شیشهای و پلاستیکی را در زباله نیندازند و برای بازیافت آن را جمعآوری و به کارخانههایی که برای این کار ایجاد شدهاند، بفرستند. در مورد مسائل و سیاستهای اقتصادی هم همینطور است. در این زمینه نقش اصلی را آمار و رسانههای اقتصادی بر عهده دارند. در اینجا فرصت گفتن درباره آمار نیست و بهویژه از آن رو که در چند سال گذشته کارهای ناپسندی درباره آمارهای ایران انجام شد، بحث درباره آن را به زمانی دیگر وامیگذاریم.
اما اجازه میخواهم اندکی درباره رسانههای اقتصادی بگویم. برای آنکه مردم تصمیم درست بگیرند و در پیشبرد سیاستهای اقتصادی همکاری کنند باید هم اوضاع اقتصادی کشور را بدانند و هم با یافتههای دانش اقتصاد آشنا شوند. در اینجا منظور این نیست که همه اقتصاددان شوند. همچنان که کسی انتظار ندارد همه پزشک شوند. ولی برای سلامت جامعه هر چه مردم بیشتر با یافتههای دانش پزشکی آشناتر باشند، وضع بهداشت جامعه بهتر خواهد بود. بنابراین یک وظیفه رسانه اقتصادی آن است که موضوعهای اقتصادی را با زبانی ساده منتشر کند.
بر پایه مقایسه با نشریات اقتصادی زبان انگلیسی که میخوانم به جرات میگویم که ایران یکی از بهترینهای چنین نشریاتی را در تجارت فردا دارد. من کمتر نشریهای را میشناسم که این همه مطلب در این سطح و به زبانی که هر فرد درسخواندهای میتواند دنبال کند، منتشر کند بهویژه که تجارت فردا سالانه ۴۵ شماره منتشر میکند. از اینرو اجازه میخواهم که انتشار صدمین شماره تجارت فردا را شادباش بگویم و پیروزیهای بیشتری را برای مدیر، سردبیر، خبرنگاران، مترجمان، نویسندگان و کارکنان آن آرزو کنم. این خدمت بزرگی است بهویژه به نسلهای آینده که باید قدرش را دانست.
دیدگاه تان را بنویسید