نقدینگی چالش اصلی این روزهای بازار سرمایه
آینده بورس با مانیفست جدید
همواره با تغییر مدیریت در سازمانها، برنامهها و سیاستهای جدیدی از سوی تیم روی کار آمده مطرح میشود که بهعنوان چارت اصلی فعالیت آن سازمان است.
همواره با تغییر مدیریت در سازمانها، برنامهها و سیاستهای جدیدی از سوی تیم روی کار آمده مطرح میشود که بهعنوان چارت اصلی فعالیت آن سازمان است. در همین راستا، شاپور محمدی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار که حدود دو ماه از سکانداری او در بازار سرمایه میگذرد، برنامههایی در قالب چند بخش برای آینده این بازار معرفی کردهاند.
بررسی و واکاوی این برنامهها بیانگر آن است که تمامی این موارد در جای خود برای بازار سرمایه مهم و حائز اهمیت است. مواردی نظیر واگذاری اختیارات به ارکان زیرمجموعه بازار سرمایه، تقویت سامانهها، موضوع بازارگردانی در بورس و استفاده از موسسات رتبهبندی در بازار سرمایه از نکات مهمی تلقی میشوند که حصول به هر یک میتواند گام روبه جلویی برای بورس باشد. در این بین شاید مواردی نیز باشد که نبود آنها میان اولویتهای مطرحشده از سوی رئیس سازمان بورس، تا حدودی از نظم اهداف این سازمان بکاهد. در مانیفست اعلامشده از سوی شاپور محمدی، نکته قابل تحسین عدم اشاره به شاخص و نوسانهای آن است. واقعیت این است که در یک بازار سرمایه استاندارد، نوسانهای نماگر بورس به عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی کشور وابسته است. به معنای دقیقتر شاخص به نوعی بازتاب تحولات اقتصادی است و هیچ مکانیسم برنامهریزیشدهای برای رشد یا نزول آن وجود ندارد. به همین دلیل است که همواره از بورس به عنوان آیینه تمامنمای اقتصاد هر کشور یاد میشود. از اینرو رئیس سازمان یا هر نهاد نظارتی بورس مسوولیتی در برابر نوسانهای شاخص ندارد. این عدم مسوولیت تا زمانی
قابل درک است که ارزش سهمهای مختلف تغییر نامعقول یا به اصطلاح دستکارینشده و به تبع آن شاخص تغییر نکند. در این زمینه مسوولیت سازمان بورس و اوراق بهادار در برابر نوسانهای شاخص معنادار و مهم است. در واقع استقرار سیستمهای نظارتی کارآمد و یکپارچه به منظور کسب اطمینان از عدم دستکاری قیمتها، شفافسازی و برخورد سریع با اشخاص خاطی موضوع بسیار مهمی است که بایستی مدنظر قرار گیرد. به عبارت دیگر، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار باید از حداکثر کارایی نظارت در بورس اطمینان داشته باشد، که در آن صورت بتوان نوسانهای نماگر کل بازار سرمایه را مترادف با تغییرات در اقتصاد کلان و خرد دانست. با این تفاسیر به نظر میرسد در خصوص قیمت سهام الزام قرار دادن برنامههای گسترده در دستور کار تیم ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار بسیار مهم است، زیرا نظارت بر معاملات و جلوگیری از شاخصسازیها یکی از نکات مهم در شرایط فعلی بورس تهران است که این روزها کم شاهد آن نبودهایم. در این بین لازم است بدانیم استمرار یک سیستم نظارتی کارآمد، چه پیشنیازهایی لازم دارد. بررسیها حاکی از آن است که بهرهمندی از سرمایههای انسانی باتجربه، استفاده از
نرمافزارها و زیرساختهای روز دنیا از الزامات یک سیستم نظارتی کارآمد است. واقعیت این است که مرکز ثقل برنامههای توسعهای سازمان بورس با ایجاد زیرساختهای اطلاعاتی، ارتباطی توانمند و یکپارچه شکل میگیرد. در مقطع کنونی هسته اصلی سامانه معاملات بورس تهران بسیار قدیمی است. بخش اعظمی از نرمافزارهای معاملات مربوط به 30 سال گذشته است، همچنین بخشی از برنامههایی که در حوزه سپردهگذاری انجام میشود کماکان با سیستمعامل Dos انجام میشود. این نکات دربردارنده این موضوع است، که با وجود اینکه تقویت سامانهها در جای خود بسیار مهم است اما نکته قابل توجهتر برنامهریزی برای ایجاد یک رنسانس یا به عبارتی دقیقتر، تغییرات بنیادی در حوزه زیرساختهای IT و فناوری اطلاعات بازار سرمایه است. در این بین باید یادآور شد که کلیه متولیان بازار سرمایه در زمان خود و مقاطع گوناگون زحمات زیادی در این حوزه متحمل شدهاند اما در مقطع کنونی بایستی تلاشها در این حوزه شدت بیشتری به خود بگیرد.
تعمیق رکن اصلی بازار سرمایه
اما موضوع دیگری که برای بازار سرمایه بسیار مهم است، در خصوص حجم معاملات است که باید دید در برنامههای شاپور محمدی گنجانده شده است یا خیر. آمارها نشان میدهد معاملات بورس تهران روزانه در حدود 100 میلیون دلار است که در مقایسه با تولید ناخالص داخلی 550میلیارددلاری عددی ناچیز است. در گفتههای رئیس سازمان، به مواردی نظیر تقویت بازارگردانی و تغییر در سقف سپردهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری در بازار پول و سرمایه اشاره شده است که میتواند تا حدی نقدشوندگی و حجم معاملات را تغییر دهد. با این حال و با توجه به اعداد ذکرشده به نظر میرسد عمق کم بازار سرمایه ایران احتیاج به برنامهریزی بیشتری دارد. در این مورد لازم است برنامههای رئیس جدید گستردهتر شده تا شاهد افزایش حجم و تعداد دفعات معاملات و نیز افزایش سهام شناور آزاد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس باشیم.
برای افزایش عمق معاملات بازار لزوم یک برنامه کارشناسی دقیق به چشم میخورد. سازمان بورس باید در این حوزه سیاستهای منسجم داشته باشد که گسترش صندوقهای سرمایهگذاری مهمترین اولویت است. با توجه به اینکه صندوقهای سرمایهگذاری به عنوان واسطه بین سرمایهگذاران خرد و بازار سرمایه مطرح هستند؛ میتوانند نقش مهمی در تجهیز و تخصیص منابع در بازار بر عهده بگیرند. در این بین لازم است قانونگذاریهای مدون انجام شود تا بتوانیم شاهد رونق بسیاری از صندوقها که طی سالهای اخیر کمتحرک بودهاند باشیم. دومین موضوع جذب سرمایههای خارجی با در نظر گرفتن مختصات خاص بازار سرمایه کشور است. در قدم اول ورود سرمایهگذار خارجی مستلزم داشتن یک نظام سپردهگذاری بینالمللی است که نهتنها بانکهای داخلی، بلکه بانکهای خارجی نیز عضو این نظام باشند. به نظر میرسد در شرایط کنونی فاصله با چنین نظامی در سیستم بانکداری ما بسیار زیاد است، در نتیجه برای کم کردن این فاصله بایستی سیاستهایی اتخاذ شود که این فاصلهها را به حداقل برساند. با توجه به موضوع لغو تحریمهای ایران و همکاری بیشتر با کشورهای دیگر این برنامهریزی میتواند شامل تطبیق زیرساختهای
اقتصادی کشور با استانداردهای روز و بینالمللی باشد.
سومین موضوع بسترسازی برای توسعه فرهنگ سهامداران در بازار است. در گذشته نیز اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفت اما همچنان فقدانهای قابل توجهی حس میشود که باید مرتفع شود. از آنجا که امور فرهنگی زمانبر بوده و اثرات بلندمدت دارد ممکن است مدیران آثار فعالیتهای خود را در دوران مدیریت ملاحظه نکنند، به همین دلیل در هر دوره توجه کمتری به این مقوله میشود. به عنوان مثال پیشنیاز استفاده از ابزارهای مالی جدید انجام کار فرهنگی بلندمدت و گسترده برای ذینفعان است. با توجه به اینکه استفاده از ابزارهای مالی جدید یکی از برنامههای مطرحشده از سوی رئیس سازمان بورس است، لزوم فرهنگسازی از الزامات اساسی به شمار میرود. پس به نظر میرسد با در نظر گرفتن این سه عامل میتوان تا حد زیادی از عدم نقدشوندگی بازار سرمایه کاست.
ابزارهای مالی، تنوع بیشتر بازار
در بخش دیگر این نوشتار لازم است به اهمیت ابزارهای مالی در بازار سرمایه اشاره کنیم. بسیاری بر این باورند که وجود ابزارهای متنوع در هر بازار میتواند جذابیت بسیاری برای سرمایهگذاران ایجاد کرده و بر تعمیق بازار بیفزاید. بعید به نظر میرسد که کارشناس یا تحلیلگری مخالف ورود ابزارهای جدید باشد. با این حال ممکن است در زمینه راهاندازی و پیشنیازهای لازم برای آن اختلافنظرهایی وجود داشته باشد. تجربه نشان داده برای راهاندازی یک ابزار جدید چندین پیشنیاز لازم است. اول اینکه بازار سرمایه یا کالا شفاف، سازمانیافته و پرعمق باشد. موضوع بعدی در خصوص کار فرهنگی مدون بلندمدت و شناسایی ذینفعان این ابزار است. در آخر نیز بهبود زیرساختهای آن مجموعه و استانداردسازی بسیار مهم است. توجه به این نکته ضروری است که قبل از ورود هر ابزاری باید هر یک از این پیشنیازها بررسی شده تا بتوانیم پتانسیل لازم برای مراحل بعد از ورود ابزار جدید را داشته باشیم.
سخن در خصوص اقدامات مد نظر رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار بسیار است، باید توجه کرد بازار سرمایه میتواند به سمتی حرکت کند که سازمان بورس تنها در حوزه نظارت و شرکتها نیز در حوزه اجرا فعالیت کنند و با این تقسیم کار، کارایی بازار سرمایه را افزایش دهند. در پایان باید گفت هر کدام از برنامههای ذکرشده اگر به درستی اجرا شود میتواند افق روشنی پیش روی بازار بگذارد. زیرا در میان بسیاری از تصمیمات ذکرشده مواردی به چشم میخورد که طی سالهای اخیر از چالشهای جدی بازار بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید