تاریخ انتشار:
چگونه هندوستان راه سعادت را برگزید؟
چرخش به سوی اقتصاد آزاد
وقتی انقلاب هند در سال ۱۹۴۷ به پیروزی رسید و هندوستان از بریتانیا کاملاً مستقل شد، کمتر کسی شک داشت که رویکرد بازیگران هندوستان در اقتصاد به سوی برنامهریزی متمرکز نباشد. چندین دهه مبارزه با استعمار بریتانیا، کافی بود که در پس ذهن انقلابیون این اندیشه جا خوش کند که تفکر و انگارههای دشمن آنان، راه مناسبی برای حیات یک کشور نیست.
به جز این تاریخ استعماری که آکنده از نشانههایی است مبنی بر دوری اندیشه هندیان از تفکر غالب غرب، استقلال هندوستان در زمانی رخ داد که دنیای کمونیسم در حال تجلی بود. دوران پس از جنگ جهانی دوم، شوروی بر آن بود که چنین جولان دهد که جهان را راه دیگر میبایست. راهی کاملاً متضاد با آنچه غرب رفته بود و مدعی بود که نهتنها غرب به راه وی خواهد آمد که شوروی میتواند سریعتر از دنیای متمدن، ادوار تاریخی را بگذراند. از این روی طبیعی بود که هند مستقل به کدام سو خواهد رفت.
اگرچه هند، هیچگاه حاضر نشد به اقمار شوروی بپیوندد اما سیاستهای اقتصادی آن کمتر از آنچه بزرگان سوسیالیست باور داشتند نبود. این درست که صحنه سیاسی هند، وامدار دموکراسی بود که میتوان آن را حتی با لیبرال دموکراسیها مقایسه کرد و حداقل از این وجه، هندوستان به شرق گرایش نداشت، اما راهی که هند برای سعادت و رفاه شهروندانش پی گرفته بود، الگوبرداری نسبتاً دقیقی از اقتصادهای سوسیالیستی بود. الگوبرداری که به طور ذاتی با هسته اصلی اقتصاد آزاد یعنی «کسب سود شخصی» در تضاد بود. در یکی از فرازهای جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر هند مستقل آمده است: «هرگز با من در مورد سود سخن نگو، این [سود] کلمه کثیفی است.»1 این بینش حقیقی دولت هندوستان بود که از زمان استقلال تا ابتدای دهه 1991 تداوم داشت.
سیاست اقتصادی دولت، مبتنی بر حمایتگرایی(Protectionism) با تاکید محض بر راهبرد جانشین واردات، مداخلهگرایی اقتصادی، برنامهریزی متمرکز، مقرراتگرایی بیش از حد برای کسبوکار و بخش عمومی بزرگ بود. این یعنی اقتصاد بستهای که در آن افراد و بنگاهها نمیتوانند رشد کنند، نوآوری میایستد و در نهایت اقتصاد با فقر و تنگدستی روزگار میگذراند. سیاستگذاران دولتی میانگاشتند که برنامههای پنجساله آنها که ترجمانی از برنامههای اقتصادی شوروی سابق بود میتواند وضعیت اقتصادی آنان را دگرگون کند. از این روی دولت نهتنها به سوی مدیریت و مداخله مستقیم در اقتصاد رفت، بلکه هر روز بر حجم مالکیت خویش افزود و در کوتاه زمانی همه صنایع فلزات، ماشینآلات، ارتباطات، انرژی، بیمه و ... ملی شد.
از همان ابتدا، چنین رویکردی با تمرکز بر صنایع سنگین و سرمایهبر، مورد انتقاد اقتصاددانان بزرگی چون فریدمن قرار گرفت که معتقد بود این صنایعی نیست که اقتصاد هند در آنها مزیت داشته باشد و تنها و تنها به هدر دادن سرمایه و نیروی کار است. نتیجه چنین اقتصاد بستهای، رشد اقتصادی بسیار پایین در مقایسه با اقتصادهای جنوب شرق آسیایی بود که راه دیگری را برای خود برگزیدند.
چرخش به سوی اقتصاد آزاد
حرکت به سوی منطق اقتصادی و پذیرش راه بازار زمانی رخ میدهد که ملتی پس از تجربه بسیار دریابند که ایدهآلهای آنان ورای واقعیت است. هند نیز از این قاعده برکنار نبود. با گذشت چهار دهه از اجرای سیاستهای سوسیالیستی و استراتژیهای مختص اقتصادهای بسته و مداخلهگر، هند راه دیگری را برگزید. اما جالب آنجاست که چرخش از سیاستهای گذشته درست در زمانی رخ میدهد که شوروی نیز سقوط میکند: سال 1991. اگر زمانی که هند به سوی اقتصاد سوسیالیستی حرکت کرد، یکی از دلایلش شوروی بود، سقوط شوروی نیز درس دیگری بود برای بازگشت از این رویکرد مخرب؛ که اگر بزرگترین اقتصاد مداخلهگرا و بسته نتوانست به آرزوهای خود برسد، چه تضمینی بود که هند موفق باشد؟
البته از همان دهه 1980 نیز میشد دریافت که هند از راهی که رفته مایوس شده است، اما شوک نفتی دهه 1990 که نتیجه جنگ اول خلیج فارس بود، با فشار آوردن بر بودجه ادامه روند قبلی را ناممکن ساخت. از این روی هند از صندوق بینالمللی کمک 8/1 میلیارددلاری را درخواست کرد و صندوق نیز ما به ازای آن خواستار کاهش مداخله دولت در اقتصاد شد. وامی که نهتنها منبع مالی بود بل منبع توصیههای سیاستی کارا نیز بود. در مقام پاسخ به صندوق، نخستوزیر وقت هند، رائو و وزیر دارایی مانموهان سینگ، که نخستوزیر کنونی هند است، دست به آزادسازی اقتصاد زدند. تعرفههای گمرکی که اغلب سه رقمی بودند، کاهش یافتند، نرخ بهره با تورم متناسب شد و مجوز سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بسیاری از بخشها صادر شد. نتیجه چنین چرخشی افزایش خیرهکننده تولید ناخالص داخلی بود که در نمودارهای 1 و 2 به خوبی نمایان است. در حالی که در نمودار 1 از ابتدای دهه 1990، GDP شیب تندی گرفته است با کمی تاخیر این امر خود را در تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه نشان داده است.
این راهی است که هندوستان بیش از دو دهه است ادامه داده و به نظر میرسد مواهب آن برایش چنان بوده که بدان ادامه دهد و این یعنی آنکه اقتصاد هند در چند سال آینده اقتصادهای غربی بسیاری را پشت سر خواهد گذاشت.
منبع:
1- Gurcharan Das (2002). India Unbound. Anchor Books.
2- http://en.wikipedia.org/wiki/Economy_of_India
دیدگاه تان را بنویسید