شناسه خبر : 5967 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

علل و پیامدهای مهاجرت‌های کاری در گفت‌وگو با مرتضی افقه

مسیریابی مهاجران

عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در این مورد می‌گوید: هرچند تاثیرگذاری مهاجرت بر شاخص‌های کلان اقتصادی به صورت کوتاه‌مدت قابل اندازه‌گیری نیست و مطالعه‌ای هم در این مورد صورت نگرفته اما بدون هیچ تردید می‌توان گفت هم بر بهره‌وری در اقتصاد ما تاثیر خواهد گذاشت و هم در آینده مشخص می‌شود که بر فرآیند رشد اقتصادی کشور چه تاثیری داشته است.

مسیریابی مهاجران
آیا وضعیت مهاجرت نیروهای کار ایرانی به خارج از کشور به حد نگران‌کننده‌ای رسیده است؟ اگر این‌گونه است، چه عواملی باعث شکل‌گیری این شرایط شده‌اند؟ این خروج‌ها چه تبعاتی برای اقتصاد ایران به همراه دارد؟ مرتضی افقه، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در این مورد می‌گوید: «شاید خیلی اشکال از بازار کار ما نباشد. متاسفانه شدت و ضعف خروج نیروهای متخصص و ماهر از کشور بستگی مستقیمی به تحولات سیاسی و اجتماعی داخل کشور ما دارد.» وی که دکترای اقتصاد توسعه از دانشگاه بیرمنگام دارد و چند سالی در زمینه اعزام نیروی کار فعالیت و مطالعاتی داشته است، ادامه می‌دهد: «هرچند تاثیرگذاری مهاجرت بر شاخص‌های کلان اقتصادی به صورت کوتاه‌مدت قابل اندازه‌گیری نیست و مطالعه‌ای هم در این مورد صورت نگرفته اما بدون هیچ تردید می‌توان گفت هم بر بهره‌وری در اقتصاد ما تاثیر خواهد گذاشت و هم در آینده مشخص می‌شود که بر فرآیند رشد اقتصادی کشور چه تاثیری داشته است.»
اخیراً محمد اکبرنیا، مدیر کل دفتر کاریابی‌های وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده میزان مهاجرت کارگران ایرانی به خارج از کشور افزایش یافته است. به نظر شما معمولاً کدام دسته از نیروهای کار ایرانی میل به مهاجرت دارند؟
ابتدا درباره سخن این مقام دولتی باید بگویم که جزئیات بیشتر و قابل اتکا را باید منتشر کنند تا بتوان دقیق‌تر در این مورد سخن گفت. با این حال بعید است که این افزایش آمار مربوط به بحث اعزام نیروی کار ایرانی باشد بلکه احتمالاً بیشتر مربوط به مهاجرت است که در مورد تفاوت این دو مقوله توضیحاتی خواهم داد. با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی که در چند دهه اخیر داشتیم بعید می‌دانم نیروی کار قابل توجهی تحت عنوان اعزام رسمی به خارج از کشور رفته باشد. مدت‌هاست که وضعیت اعزام نیروی کار ایرانی به خارج از کشور به کندی صورت می‌گیرد. به خصوص پس از اتمام دوران فعالیت دولت اصلاحات که روابط سیاسی ما با دیگر کشورها دچار مشکلاتی شد و پروتکل‌های اعزام نیروی کار ایرانی به هم خورد کمتر اعزامی صورت گرفته است. در این شرایط اغلب مراکز کاریابی‌های ما هم به سمت فعالیت در عرصه مهاجرت به کشورهای مهاجرپذیری مثل کانادا، نیوزیلند، استرالیا و برخی از کشورهای اروپایی که نیروی متخصص و ماهر پذیرش می‌کردند حرکت کردند. در مجموع قطعاً بعید است که افزایش در زمینه اعزام نیروی کار صورت گرفته باشد اما اگر بحث مهاجرت باشد مساله‌ای دیگر است.

تفاوت اصلی بین این دو مقوله مورد اشاره شما یعنی اعزام نیروی کار با مهاجرت در چیست؟
ببینید اگر اعزام نیروی کار صورت گرفته باشد، معنایش این است که دولت یا مراکز کاریابی کار مذاکره را انجام داده و بسترهای کاری را برای نیروی کار ایرانی شناسایی کرده و حتی قراردادهایی هم منعقد کردند تا زمینه برای اعزام نیروی کار فراهم باشد. آن وقت این اعزام نیروی کار برای مدت زمانی مشخص صورت می‌گیرد. این همان کاری است که کشورهایی مانند هند و چین برای دیگر کشورها انجام می‌دهند. اما در مهاجرت، خود نیروی کار متقاضی، شرایط کار و زندگی در کشورهای مدنظر را می‌سنجد و پس از حضور در آن کشورها، با توجه به مهارت‌هایی که دارد شغلی را هم پیدا می‌کند.
مهاجران ایرانی عمدتاً نیروهای تحصیل‌کرده از لیسانس به بالا هستند که تحت عنوان مهاجرت نیروهای کار متخصص طبقه‌بندی می‌شوند. متاسفانه کشورهای مهاجرپذیر، نه فقط نیروی تحصیل‌کرده، بلکه تحصیل‌کرده‌های متخصص را می‌پذیرند.

این روند مورد اشاره شما، مهاجرت‌های به شکل رسمی است؟
بله، به شکل رسمی است و در واقع آن کشورهای مقصد هستند که این نیروهای کار ایرانی را می‌پذیرند نه اینکه فرد متقاضی خیلی تلاش کرده باشد. ببینید زمانی موفقیت از سمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا دولت در زمینه اعزام نیروی کار به خارج از کشور تلقی می‌شود که این وزارتخانه از طریق وابسته‌های کار خود در کشورهای مختلف فرصت‌های شغلی مناسب را پیدا و قراردادها و تعهدات را هماهنگ کند و آن وقت کاریابی‌ها هم در ایران بتوانند متقاضیان مناسب را پیدا کنند و آموزش‌های لازم را به آنها ارائه دهند. اما اکنون به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی رخ نداده و اگر هم اتفاقی افتاده باشد، رقم آن قابل ملاحظه نیست. تصور من این است که عمدتاً خروج نیروی کار ایران در قالب مهاجرت بوده است. با این حال حدس می‌زنم تنها کشوری که از طریق اعزام رسمی نیروی کار زمینه همکاری داشته کشور عراق بوده که آن هم خیلی قابل ملاحظه نیست. آنچه اکنون به نظر می‌رسد اتفاق می‌افتد و هرچه زمان می‌گذرد این روند تشدید می‌شود، بحث مهاجرت است. شما این وضعیت را به بهانه‌های تحصیل بیشتر می‌بینید. افرادی هم که به این بهانه به خارج از کشور می‌روند به قصد ماندن و اقامت می‌روند؛ حالا بهانه آنها می‌تواند تحصیل یا اشتغال باشد.

فکر می‌کنید بیشتر مهاجران ایرانی تحصیل‌کرده یا نیروی کار ماهر یا نیروی کار ساده هستند؟
عمدتاً نیروهای تحصیل‌کرده از لیسانس به بالا هستند که تحت عنوان مهاجرت نیروهای کار متخصص طبقه‌بندی می‌شوند. متاسفانه کشورهای مهاجرپذیر، نه‌فقط نیروی تحصیل‌کرده، بلکه تحصیل‌کرده‌های متخصص را می‌پذیرند. علاوه بر این، نیروی کاری را که تحصیلات عالی ندارد ولی مهارت و تخصص‌های فنی دارد هم می‌پذیرند. ضمن اینکه افراد باید به زبان انگلیسی هم تسلط داشته باشند.

در کدام دسته از مشاغل این مهاجرت‌ها بیشتر انجام می‌شود؟
تاکنون که بیشتر در رشته‌های فنی و مهندسی تقاضا بوده، به اضافه برای برخی از مهارت‌های خانگی در برخی کشورها تقاضا وجود دارد. در مواردی مانند پرستاری هم زمینه‌هایی وجود داشته است. به هر حال متخصص و مهارت‌دارها هستند که از کشور ما خارج می‌شوند و عمدتاً هم این افراد تحت عنوان مهاجرت نه اعزام نیروی کار از کشور خارج می‌شوند.
اکنون دیگر تب مهاجرت به کشورهای آسیای شرقی کاملاً فروکش کرده است. اگر بخواهیم بگوییم تب مهاجرت به کدام کشورها اکنون وجود دارد می‌توان به مهاجرت به کشورهای اروپایی مانند آلمان و ایتالیا، کشورهای آمریکایی مانند کانادا اشاره کرد.

معمولاً برای مهاجران ایرانی کدام کشورها مقصد می‌شوند؟
تا زمان دولت اصلاحات که کشورهای حوزه خلیج فارس زمینه پذیرش نیروی کار ایرانی را در بیشتر حوزه‌ها داشتند اما از آن دوره به بعد، به دلیل تغییر روابط سیاسی ایران با این کشورها، مهاجرت به این سمت به شدت کاهش یافته است. اما در حال حاضر کشور عراق و بعضاً میزان ناچیزی هم کشورهای آسیای میانه مقصد نیروی کار ایرانی هستند. در عین حال کشورهای پیشرفته اروپایی، آمریکایی و نیوزیلند نیز مقاصد مهاجران ایرانی هستند که عمدتاً هم پس از رفتن به این کشورها، دیگر به ایران برنمی‌گردند.

در مقاطعی ما شاهد بودیم که تب مهاجرت نیروی کار ایرانی به یک کشور خاص به وجود آمده است. مثلاً در دوره‌ای نیروهای کار ایرانی بیشتر به کشور ژاپن می‌رفتند. در حال حاضر فکر می‌کنید تب مهاجرت به کدام کشور در نیروهای کار ایرانی به وجود آمده است؟
اکنون دیگر تب مهاجرت به کشورهای آسیای شرقی کاملاً فروکش کرده است. چون هم ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها چندان به ساختارهای ما نزدیک نبوده و هم اینکه شرایط سختی را برای کار نیروی ایرانی داشتند. از سوی دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس هم که به صورت سنتی پذیرای مهاجران کاری ایران بودند، به دلیل تیرگی روابط سیاسی دیگر شرایط گذشته را ندارند. می‌ماند تنها کشور عراق که نیروهای ایرانی به همراه پیمانکاران ایرانی که مسوولیت پروژه‌ای را در عراق می‌پذیرند به عراق می‌روند و اعزام انفرادی یا از طریق کاریابی کمتر هست. با این حال اگر بخواهیم بگوییم تب مهاجرت به کدام کشورها وجود دارد می‌توان به مهاجرت به کشورهای اروپایی، آمریکایی و استرالیا اشاره کرد.

منظور شما از کشورهای اروپایی دقیقاً کدام کشورهاست؟
تا آنجا که من می‌دانم در اروپا آلمان نیروهای متخصص می‌گیرد. در ایتالیا هم وضعیت همین‌طور است و حدس می‌زنم فرانسه هم همین‌طور باشد هرچند که من کمتر دیده‌ام فرانسه زمینه پذیرش مهاجرت نیروهای متخصص ایرانی را داشته باشد.

در مورد کشورهای آمریکایی چطور؟ منظور شما کدام کشورها بود؟
منظورم بیشتر کانادا بود، وگرنه خود آمریکا که نیروها را به صورت لاتاری می‌گیرد و مهاجر به سختی می‌گیرد. اما کانادا رسماً مهاجرپذیر است و تعداد زیادی از نیروهای کار ما به این کشور می‌روند. از دیگر سو، گرایش مهاجرت به استرالیا و نیوزیلند نیز در نیروهای ایرانی وجود دارد. عمدتاً هم نیروهای متخصص، ماهر و باتجربه به این کشورها می‌روند.
تا آنجا که من از وکلا یا کاریابی‌های فعال در این حوزه کسب اطلاع کرده‌ام بین ۶ تا ۱۰ هزار دلار برای مهاجرت هر خانواده ممکن است هزینه شود. رقمی که ممکن است نسبت به رقمی که مهاجران از کار کردن در کشورهای پیشرفته به دست می‌آورند ناچیز باشد.

بازار کار کشورهای مورد اشاره شما چه ویژگی‌هایی دارند که می‌توانند نیروهای کار ایرانی را جذب کنند؟ یا در واقع بازار کار کشور ما چه خلأهایی دارد که چنین نیروهای کاری را از دست می‌دهد؟
شاید خیلی اشکال از بازار کار ما نباشد. ببینید متاسفانه شدت و ضعف خروج نیروهای متخصص و ماهر از کشور بستگی مستقیمی به تحولات سیاسی و اجتماعی داخل کشور ما دارد. مثلاً در دوران فعالیت دولت اصلاحات زمینه مهاجرت رسمی با قراردادهایی که دولت‌ها منعقد کرده بودند، وجود داشت و در واقع با امضای قراردادهایی این خروج‌ها رسمی شد. در آن دوران قراردادهایی با کشور استرالیا داشتیم و وابسته‌های کار ما در کشورهای مختلف فعال بودند اما در دوران دولت‌های نهم و دهم با توجه به تحولات داخلی‌ که داشتیم و برخی نارضایتی‌های داخلی میزان مهاجرت‌های انفرادی افزایش یافت. نکته قابل توجه اینکه در این دوران با توجه به مشاهداتی که داشتم متقاضیان این مهاجرت‌ها افرادی بودند که به لحاظ اقتصادی دچار مشکل نبودند و حتی در شرایط بسیار خوب (نه خوب) مالی بودند اما دلایل مهاجرت آنها تنگناهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود که زمینه مهاجرت را برای نیروهای کیفی بازار کار کشور فراهم کرده بود. تا امروز هم هروقت تحولات سیاسی کشور به‌گونه‌ای بوده که این نیروها را آزار داده، میزان تمایل به مهاجرت افزایش پیدا کرده است.

به نظر شما این مهاجرت نیروی کار چه اثراتی برای کشور ما و البته بازار کار ایران می‌تواند داشته باشد؟ آیا از دست رفتن نیروی کار باکیفیت ایرانی بر بهره‌وری و رشد اقتصادی کشور ما می‌تواند تاثیر بگذارد؟
ببینید در دهه 70 که نیروی کار ایرانی به صورت رسمی و به صورت ساماندهی‌شده به خارج از کشور اعزام می‌شد، می‌گفتیم که این وضعیت مناسب است و می‌توان به کسب سهمی از سفره جهانی بازار کار دنیا امیدوار بود و نیروهایی از کشور خارج می‌شدند که زمینه کاری در بازار کار کشور ما نداشتند. در واقع نیروهای مازاد ما بودند که به بازار کار کشورهای دیگر می‌رفتند. اما وقتی این مهاجرت‌ها ریشه در مسائل سیاسی و اجتماعی داشته باشد، به منزله از دست دادن نیروهای کیفی کشور است. حال هرچند این تاثیرگذاری بر شاخص‌های کلان اقتصادی به صورت کوتاه‌مدت قابل اندازه‌گیری نیست و مطالعه‌ای هم در این مورد صورت نگرفته اما بدون هیچ تردیدی می‌توان گفت که هم بر بهره‌وری در اقتصاد ما تاثیر خواهد گذاشت و هم در آینده مشخص می‌شود که بر فرآیند رشد اقتصادی کشور چه تاثیری داشته است. کشورهای مهاجرپذیر رندانه نیروهایی را می‌پذیرند که علاوه بر تخصص و مهارت، تجربه کاری و سطح زبان خوبی داشته باشند. این نیروها همان نیروهای کاری‌ای هستند که اگر در داخل کشور ما فعالیت کنند هم بر بهره‌وری و هم بر نرخ رشد اقتصادی ما تاثیر می‌گذارند. من یقین دارم که این خلأ به زودی خود را نشان خواهد داد. چون شما می‌دانید که هم محور اصلی رشد اقتصادی و هم بهره‌وری، نیروهای انسانی کیفی‌ای هستند که با خروج آنها متاسفانه به اقتصاد کشور ما لطمه جدی وارد می‌شود. حال به دلیل اینکه چندان مطالعه و بررسی در این زمینه صورت نگرفته تاکنون به صورت جدی مورد نقد قرار نگرفته است.

آیا در زمینه عدم‌النفع نیروی کار مهاجرت‌کرده به اقتصاد هر کشوری تاکنون بررسی یا مطالعه‌ای از سوی نهادی قابل اعتنا صورت گرفته است؟
متاسفانه بررسی قابل اتکایی صورت نگرفته است. به نظرم وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به جای ارائه آمار درباره مهاجرت شاید مطالعه‌ای درباره تبعات اقتصادی مهاجرت انجام دهد موثرتر باشد تا مواردی مانند عدم‌النفع نیروی کار مهاجرت‌کرده یا میزان بهره‌مندی کشورهای مهاجرپذیر از مهاجران مشخص باشد. آن وقت شاید نتایج این بررسی دید روشن‌تری را در اختیار سیاستگذاران برای برنامه‌ریزی‌ها بگذارد. با این حال چند موردی از نهادهای مختلف تاکنون اعلام شده که ارقام دقیق و قابل اتکایی نبودند. مثلاً این رقم تا سه میلیارد دلار زیان سالانه برای تولید در اقتصاد هر کشوری تخمین زده شده اما این رقم بیشتر برای کشورهای پیشرفته است. با این حال ما باید به سهم مهم نیروهای کار متخصص در هر اقتصادی واقف باشیم. به نظر من، این ارقام چندان دقیق نیست و اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد حتی شاید این رقم بیشتر هم باشد.

به جز هزینه و زیانی که برای هر اقتصادی متاثر از مهاجرت یک نیروی کار می‌توان برآورد کرد، این مهاجرت قطعاً هزینه مالی قابل توجهی را هم برای فرد مهاجر دارد. در این مورد آیا بررسی‌ای صورت گرفته است؟
ببینید مهاجرت در هر کشوری می‌تواند یک تحول سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محسوب شود و افراد به سختی تصمیم به مهاجرت از کشور خود می‌گیرند. چرا که مهاجرت به معنای از دست دادن یکسری امتیازات است. با این حال کسی که مهاجرت می‌کند هزینه مالی چندانی نسبت به آنچه برای آینده خود در ذهن دارد پرداخت نمی‌کند. تا آنجا که من از وکلا یا کاریابی‌های فعال در این حوزه کسب اطلاع کرده‌ام بین 6 تا 10 هزار دلار برای مهاجرت هر خانواده ممکن است هزینه شود. رقمی که ممکن است نسبت به رقمی که مهاجران از کار کردن در کشورهای پیشرفته به دست می‌آورند ناچیز باشد. البته برخی هم از طریق سرمایه‌گذاری می‌روند که آن وقت خروج سرمایه از کشور تلقی می‌شود.

برآوردی صورت گرفته که یک مهاجرت طی چه دوره زمانی انجام می‌شود؟
قبلاً برای مهاجرت به کشورهای کانادا و استرالیا روند طولانی شده بود اما اکنون فکر می‌کنم بیشتر از یک سال طول نکشد. اما قبلاً این دوره زمانی تا پنج سال هم رسیده بود و نوبت متقاضیان تا پنج سال هم طول می‌کشد که اکنون دوره انتظار مهاجرت حداقل یک سال است و تا دو سال هم ممکن است طول بکشد.

به نظر شما در چند وقت اخیر چه اتفاق‌هایی رخ داده که میزان مهاجرت نیروی کار ایرانی ممکن است افزایش یافته باشد؟ اصلاً آیا می‌توان برآوردهای برخی مسوولان مبنی بر افزایش مهاجرت در چند وقت اخیر را پذیرفت؟
ببینید از ابتدای فعالیت دولت نهم روند مهاجرت تحت عناوینی مانند دانشجویی و مهاجرت رسمی افزایش یافت و در ابتدای دولت دهم هم به دلیل اتفاق‌های سیاسی این وضعیت شدت گرفته بود اما همزمان با آغاز فعالیت دولت یازدهم ابتدا این تقاضاها فروکش کرد، با این حال این اواخر پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا خیلی از افراد متمایل به مهاجرت، با توجه به نگرانی از آینده زمینه مهاجرت خود را فراهم دیده‌اند.

فکر می‌کنید این میزان مهاجرت به حد نگران‌کننده‌ای رسیده است؟
از نظر من این وضعیت به شدت نگران‌کننده است. برای اینکه این نگرانی را ملاحظه کنید می‌توانید به مراکزی که آزمون تافل و آیلتس می‌گیرند مراجعه کنید. این آزمون‌ها صرفاً برای کسانی است که می‌خواهند به خارج از کشور بروند و وقتی تعداد مراجعان به این مراکز و کیفیت این نیروها را ملاحظه کنید، شدت نگرانی را درک خواهید کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها