شناسه خبر : 41058 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دارایی به‌گل‌نشسته

بازندگان و برندگان تحولات نفتی چه کسانی هستند؟

 

محمدرشاد اصفهانی / نویسنده نشریه 

به دنبال تهاجم روسیه به اوکراین، قیمت نفت خام برای اولین‌بار پس از سال ۲۰۱۴ به بالای ۱۰۵ دلار رسیده ‌است. این در حالی است که با پیشرفتی که در فناوری‌های استخراج نفت شیل پدید آمد کمتر کسی پیش از سال ۲۰۲۰ چنین ارقامی را برای قیمت نفت متصور بود. اما همه‌گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۱۹ تمامی این معادلات را بر هم زد. به دنبال این بحران ابتدا به دلیل کاهش حمل‌ونقل، تقاضا و قیمت نفت به شکل بی‌سابقه‌ای کاهش یافت. اما در ادامه و با فراگیر شدن واکسیناسیون و کاهش محدودیت‌ها این روند برعکس شد و تقاضای سوخت‌های فسیلی نظیر نفت و گاز از عرضه آنها پیشی گرفت. گرچه این افزایش قیمت که به معنی افزایش درآمدهای ارزی کشورهای نفتی نظیر ایران است عموماً خاطرات ناخوشایندی را به یاد تولیدکنندگان می‌آورد، اما برای سیاستگذارانی که اکنون مشغول بررسی بودجه سال ۱۴۰۱ هستند تحولات مثبتی به شمار می‌رود؛ بودجه‌ای که با فرض فروش روزانه یک میلیون و 200 هزار بشکه‌ای نفت بسته شده و افزایش قیمت نفت اگر پایدار باشد، می‌تواند نگرانی‌ها پیرامون کسری آن را کاهش دهد. با این حال پرواضح است که بحران اوکراین دیر یا زود پایان می‌یابد و اثرات همه‌گیری کرونا نیز سرانجام روزی محو می‌شود. افزایش قیمت نفت شاید بتواند مرهمی بر زخم‌های بودجه ۱۴۰۱ باشد، اما قابلیت اتکای به آن به عنوان یک منبع درآمد پایدار در سالیان آینده شدیداً محل سوال است. چراکه نوسانات قیمتی کوتاه‌مدت نمی‌تواند نمایانگر ریسک‌های بلندمدت باشد. به‌خصوص اینکه امروزه ادبیاتی شکل گرفته که سوخت‌های فسیلی را در زمره دارایی‌های به‌گل‌نشسته طبقه‌بندی می‌کند.

 

دارایی‌های به‌گل‌نشسته کدام‌اند؟

دارایی‌های به‌گل‌نشسته به دارایی‌هایی اطلاق می‌شود که به یک‌باره ارزش خود را از دست بدهند و به اصطلاح روی دست صاحبشان بمانند. وقوع چنین حادثه‌ای در مواردی مانند محصولات کشاورزی قابل درک است. مثلاً ممکن است در اثر وقوع یک سیل غیرقابل پیش‌بینی محصولات یک مزرعه از بین رفته و ارزش خود را از دست بدهند. اما درک این تعریف در مورد سوخت‌های فسیلی قدری سخت است. همواره از کودکی در اخبار شنیده‌ایم که در چند دهه آینده منابع نفتی پایان می‌یابند. این یعنی روز‌به‌روز باید سوخت‌های فسیلی کمیاب‌تر و در نتیجه گران‌تر شوند. این دیدگاه بر این فرض استوار بود که روند مصرف این سوخت‌ها به شکل کنونی پابرجا بماند. اما چند سالی است که ناظران محیط زیست عنوان می‌کنند که ادامه این روند چیزی جز فاجعه بر جا نخواهد گذاشت. چراکه درست است که استفاده از سوخت‌های کربنی یکی از موتورهای محرک توسعه پس از انقلاب صنعتی بوده، اما انتشار کربن‌دی‌اکسید حاصل از فرآیند سوختن بی‌هزینه نبوده و به طور میانگین دمای سطح کره زمین را بین 1 /1 تا 2 /1 درجه سانتی‌گراد افزایش داده ‌است. اثرات مخرب افزایش دما، بر کسی پوشیده نیست. افزایش تناوب، شدت و طول خشکسالی‌ها از بارزترین پیامدهای گرمایش زمین نیست. نگرانی‌های پیرامون افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای رهبران جهانی را بر آن داشت که با ترسیم نقشه راهی، چاره‌ای برای این چالش بیندیشند. بر این اساس در اجلاس آب‌وهوایی پاریس مقرر شد که کشورها تلاش کنند تا سطح دمای کره زمین تنها دو درجه بالاتر از سطح آن نسبت به پیش از انقلاب صنعتی باشد.

برای رسیدن به این هدف باید میزان خالص انتشار گاز کربن‌دی‌اکسید در سال ۲۰۳۰ نسبت به سال ۲۰۱۰ به میزان ۴۵ کاهش یابد و در نهایت در نیمه‌های قرن حاضر به صفر برسد. اینکه تا چه میزان این اهداف عملی شوند، به اراده جامعه جهانی بستگی دارد. اما واضح است که برای ادامه زندگی در این کره خاکی راهی جز کاهش میزان انتشار و در نتیجه کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی وجود ندارد. بنابراین نگرانی‌های محیط زیستی را می‌توان از اصلی‌ترین مواردی قلمداد کرد که سوخت‌های فسیلی را در آینده به دارایی‌هایی به‌گل‌نشسته بدل خواهند کرد. بر اساس پژوهش مرکیور و همکاران که در سال ۲۰۲۱ در مجله انرژی نیچر منتشر شده، با فرض تحقق خالص انتشار صفر، حدود نیمی از دارایی‌های فسیلی در سال ۲۰۳۶ بی‌ارزش خواهند شد. پیامدهای چنین واقعه‌ای اگر به درستی سنجیده نشده‌ باشد، می‌تواند فجایعی نظیر بحران سال ۲۰۰۸ را پدید آورد. در سهل‌انگارانه‌ترین حالت، سرمایه‌گذاری‌ها بر میادین نفتی بدون در نظر گرفتن ریسک بی‌ارزش شدن آن ادامه خواهد یافت و سرانجام روزی فرا می‌رسد که ظرفیت‌های تولید بسیار بیشتر از تقاضا خواهد بود. در این صورت، سرمایه‌گذاران در میادین نفتی و سوخت‌های فسیلی صاحب دارایی‌هایی خواهند بود که ارزشی به مراتب کمتر از آنچه پیش‌بینی می‌کردند، دارد. اوضاع هنگامی بدتر می‌شود که در آن زمان موعود صاحبان این دارایی‌ها سعی می‌کنند هرچه زودتر از شر آنها خلاص شوند. به همین دلیل می‌کوشند محصول خود را بیش از پیش عرضه کنند و در نتیجه ناخواسته در آتش بی‌ارزش شدن دارایی‌هایشان می‌دمند.

 

بازندگان و برندگان

به گل ‌نشستن دارایی‌های فسیلی گرچه در نهایت ما را به جهانی پاک‌تر و زندگی‌ای باکیفیت‌تر رهنمون می‌کند، اما مانند هر تحولی بازندگان و برندگانی دارد. به‌طور قطع کشورهای دارای منابع سرشار نفت و گاز بازندگان اصلی این واقعه هستند. اینکه میزان خسارت هر کشور چقدر باشد، به هزینه‌های استخراج آنها بستگی دارد. دارایی‌های نفتی کشورهایی مانند کانادا و آمریکا که در آنها استخراج نفت پرهزینه‌تر است، زودتر بی‌ارزش می‌شوند. در مقابل کشورهایی مانند ایران و عربستان سعودی که هزینه‌های ناچیزی برای استخراج می‌پردازند می‌توانند همچنان امیدوار باشند که فروش نفت، هرچند با حاشیه سود کمتر، برای آنها به‌صرفه باشد. برندگان اصلی نیز واردکنندگان سوخت‌های فسیلی نظیر اتحادیه اروپا، کره، ژاپن و هند هستند. آنها می‌توانند هزینه‌هایی را که قبلاً برای واردات سوخت می‌پرداختند، در طرح‌های انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کنند و به این ترتیب هم اشتغال رونق می‌گیرد و هم در نهایت از استقلال انرژی بیشتری برخوردار خواهند بود. نتایج مدل‌سازی مرکیو و همکاران (۲۰۲۱) در مورد چشم‌انداز اقتصادی جهان پس از تحقق هدف خالص انتشار صفر قابل توجه است. بر این اساس، رشد تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای اروپایی در سال ۲۰۳۶ رقم مناسبی خواهد بود. هر چند نتیجه در کشورهای مختلف اروپایی متفاوت است. به عنوان نمونه با وجود اینکه نیمی از دارایی‌های کربنی انگلستان به ارزش ۱۲۰ میلیارد دلار بی‌ارزش خواهد شد، این کشور رشد 2 /2درصدی را در سال ۲۰۳۶ تجربه خواهد کرد. در مقابل کشوری مانند نروژ که متکی به صادرات نفت است، حتی ممکن است با کاهش ۹درصدی تولید ناخالص داخلی نیز در سال ۲۰۳۶ روبه‌رو شود. پرواضح است که کشوری مانند ایران نیز همانند نروژ از چنین تحولاتی آسیبی جدی می‌بیند. بنابراین لازم است که برنامه‌ریزی‌ها در راستای کاهش وابستگی به نفت و مدیریت آن تا زمانی‌که هنوز ارزشمند است، صورت گیرد. اینکه چقدر به آن زمان نزدیک هستیم، پرسشی است که اهمیت ویژه‌ای دارد. خوشبختانه یا متاسفانه دستیابی به اهداف اجلاس‌های آب‌وهوایی همچنان با چالش‌های مهمی دست به گریبان است. به‌رغم اینکه اجلاس آب‌وهوایی پاریس افزایش دودرجه‌ای نسبت به پیش از انقلاب صنعتی را هدف‌گذاری کرده ‌بود، برآوردها نشان می‌دهد که ادامه روند کنونی به افزایش سه‌درجه‌ای دما در سال ۲۱۰۰ منجر خواهد شد؛ میزانی که با آنچه هدف‌گذاری شده ‌بود فاصله قابل توجهی دارد. یکی از عللی که تحقق اهداف محیط زیستی را با مشکل روبه‌رو می‌کند این است که رسیدن به آنها مستلزم هماهنگی تمامی کشورهاست. اینکه عده معدودی از کشورها انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهند ولی سایرین همچنان بر روند گذشته باقی بمانند، دردی را دوا نخواهد کرد. به طور مشخص صادرکنندگان نفت و گاز سعی می‌کنند در حرکت به سوی انرژی‌های پاک و برآورده ‌شدن خالص انتشار صفر سنگ‌اندازی کنند. به علاوه کشورهای در حال توسعه نیز نمی‌توانند به راحتی بپذیرند که از استفاده از سوخت‌های فسیلی چشم‌پوشی کنند. آنها عنوان می‌کنند که مسوولیت وضعیت نابسامان کنونی محیط زیستی بر عهده کشورهای توسعه‌یافته است که پیشتر با بهره‌گیری از سوخت‌های کربنی مسیر توسعه را پیموده‌اند. به نظر می‌رسد تا زمانی که سازوکارهایی برای پایان دادن به کشمکش‌های میان طرف‌های ذی‌نفع اهداف زیست‌محیطی اندیشیده نشده، روند کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی چندان پرشتاب نخواهد بود.

علاوه بر اعمال مقررات محدودکننده توسط دولت‌ها، پیشرفت در فناوری‌های انرژی‌های پاک و کاهش هزینه‌های توسعه و به‌کارگیری آنها نیز می‌تواند عاملی جهت کاهش تقاضا برای سوخت‌های فسیلی و کاهش ارزش آنها باشد. با وجود سرمایه‌گذاری‌های فراوان در انرژی‌های پاک، تنها سه درصد از برق تولیدی در جهان با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر تولید می‌شود؛ این در حالی است که سهم سوخت‌های فسیلی در تولید برق بالغ بر ۷۹ درصد است.1 البته به‌رغم سهم ناچیز کنونی انرژی‌های پاک به نظر سرمایه‌گذاری‌ها در این زمینه به زودی به نتیجه می‌رسند. از جمله اخبار نویدبخش می‌توان به رشد ۲۱درصدی انرژی تولیدشده با سلول‌های خورشیدی و رشد ۱۲درصدی تولیدشده با توربین‌های بادی در سال ۲۰۲۰ اشاره کرد. پیش‌بینی می‌شود با ادامه این روند، سهم انرژی خورشیدی در عرض پنج سال و سهم انرژی باد در عرض شش سال دو برابر شود. با این تفاسیر بعید نیست که سهم انرژی‌های پاک در تولید الکتریسیته در دو دهه آینده تا ۳۰ درصد افزایش یابد. البته دولت‌ها نیز می‌توانند نقش مهمی در تسریع این روند ایفا کنند. آنها با افزایش مالیات بر سوخت‌های فسیلی و اعطای یارانه به انرژی‌های پاک، باعث می‌شوند که سرمایه‌گذاری بر انرژی‌های پاک صرفه بیشتری داشته ‌باشد. چنین رویکردی اخیراً در کشورهای اتحادیه اروپا اتخاذ شده‌ است. به عنوان نمونه، در نیمه اول سال ۲۰۲۰ انتشار هر تن گاز ‌دی‌اکسید کربن در این اتحادیه، حدود ۵۰ یورو برای منتشرکننده آن هزینه داشته ‌است.

نفت شیل و پیشرفت‌های حاصل‌شده در این بخش نیز می‌تواند تهدیدی برای کشورهایی مثل ایران یا عربستان باشد که مزیت هزینه استخراج پایین‌تر را دارند. به اعتقاد برخی منابع مثل آژانس بین‌المللی انرژی، نفت شیل می‌تواند بازیگران عرضه انرژی به‌خصوص در میان کشورهای غیراوپک، را تغییر دهد و آمریکا را تبدیل به کشوری خودکفا در زمینه انرژی کند. پیش‌بینی می‌شود تولید نفت شیل آمریکا از حدود یک میلیون بشکه در روز در سال 2012 به دو میلیون بشکه در روز در حوالی سال 2020 افزایش یابد و احتمالاً تا سال 2025 به سه میلیون بشکه در روز برسد. با این حال، این افزایش به‌سختی می‌تواند نرخ کاهش طبیعی سالانه سه تا پنج درصد در تولید نفت متعارف ایالات متحده را جبران کند. رقم کاهش در طول این مدت 2 /1 تا 0 /2 میلیون بشکه در روز تخمین زده می‌شود. در مجموع با توجه به اقتصاد توسعه نفت شیل ایالات متحده، هزینه‌های حفاری و تکمیل یک چاه نفت شیل افقی در سال ۲۰۱۲ بین 4 تا 6 میلیون دلار بوده و با در نظر گرفتن محدودیت‌های عملیاتی در سال‌های ابتدایی می‌توان گفت قیمت سربه‌سر نفت 72 تا 80 دلار در هر بشکه می‌توانسته سودآوری آن را تضمین کند. اما با پیشرفت تکنولوژی این حوزه این قیمت سربه‌سر برای شرکت‌های متفاوت به ۴۵ تا ۶۰ دلار در هر بشکه رسید که کاهش هزینه قابل‌توجهی است. کاهش هزینه‌های استخراج نفت شیل، می‌تواند ارزش دارایی‌های نفتی کشورهایی نظیر ایران را متاثر کند.

کم‌ارزش شدن دارایی‌های فسیلی به هر علت که باشد، کشورها و شرکت‌های مالک این دارایی‌ها را در معرض ریسک قرار می‌دهد. در مورد شرکت‌ها، گفته می‌شود وقوع چنین حادثه‌ای حتی می‌تواند نظام مالی را با چالشی مشابه بحران مالی سال ۲۰۰۸ روبه‌رو کند. با وجود این شاید پیامدهای کاهش ارزش این دارایی‌ها برای کشورهای صادرکننده نفت، که عمدتاً در حال توسعه هستند، نیازمند توجه بیشتر باشد. چراکه در این کشورها که نظام مالی چندان توسعه نیافته ‌است، بیشتر بودجه دولت وابسته به نفت است و کاهش قیمت نفت با تحت‌تاثیر قرار دادن تامین مالی مخارج دولت، مسیر توسعه را به خطر می‌اندازد. حال سوال اساسی آن است که برای در امان ماندن از ریسک‌های کاهش چشمگیر قیمت سوخت‌های فسیلی چه اقداماتی می‌توان انجام داد. یکی از اقداماتی که شرکت‌ها و کشورهای مالک دارایی‌های فسیلی می‌توانند انجام دهند، متنوع‌سازی دارایی‌هایشان است. به این معنی که بخشی از دارایی‌های در معرض ریسک خود را نقد و تبدیل به سایر دارایی‌های کم‌ریسک کنند.

افزایش سرعت برداشت منابع گرچه قابل توصیه است اما موانعی بر سر راه آن وجود دارد. از جمله اینکه اگر تمامی کشورها همزمان تصمیم بگیرند تولید خود را افزایش دهند، این دارایی‌ها با شتاب بیشتری کم‌ارزش می‌شود. از دیگر مسائلی که در متنوع‌سازی دارایی‌ها باید به آن توجه کرد، نوع سرمایه‌گذاری‌ها در دوران وفور است. اگر دارایی‌های نفتی به گل بنشینند، تمامی سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با آنان نیز بی‌ارزش می‌شوند. به گل نشستن دارایی‌های نفتی یک احتمال است که پیامدهای گسترده‌ای برای کشورهای نفتی از جمله کشورمان به همراه دارد. به دلیل بزرگی آثار مخرب این پیامدها، احتمال وقوع آن هر چقدر هم کم باشد، نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. اینکه واقعاً جهان روزی را خواهد دید که سوخت‌های فسیلی بدون استفاده در زمین مدفون شده ‌باشد به عوامل متعددی بستگی دارد. از جمله این عوامل می‌توان به جدیت کشورها در تحقق اهداف آب‌وهوایی، سرعت پیشرفت فناوری‌های مرتبط با انرژی‌های پاک و میزان بهبود کارایی صنایع جهت کاهش انتشار آلاینده‌ها اشاره کرد. موفقیت اجلاس‌های آب‌وهوایی در کنترل انتشار آلاینده‌ها همچنان محل سوال است. اما به نظر گام‌های خوبی جهت توسعه فناوری‌های انرژی‌های پاک برداشته شده‌ است. به هر روی کشور ما نیز باید خود را برای فرارسیدن چنین روزی آماده کند. شاید زمانی تصور می‌شد که منابع نفتی بهتر است زیر زمین بمانند تا آیندگان نیز بتوانند از مواهب آن بهره‌مند شوند. اما امروز به نظر می‌رسد حتی اگر به فکر آیندگان نیز هستیم، تبدیل سریع‌تر این ثروت خدادادی به دارایی‌های مصون از نوسانات قیمت نفت را باید در دستور کار قرار دهیم. 

پی‌نوشت: 

 1- بر اساس داده‌های پایگاه Our World in Data

منابع:

1- Mercure, J-F., Pablo Salas, Pim Vercoulen, Gregor Semieniuk, Aileen Lam, Hector Pollitt, Philip B. Holden et al. «Reframing incentives for climate policy action.» Nature Energy 6, no. 12 (2021): 1133-1143.

2- Manley, David, James Frederick Cust, and Giorgia Cecchinato. «Stranded nations? the climate policy implications for fossil fuel-rich developing countries.» The Climate Policy Implications for Fossil Fuel-Rich Developing Countries (February 1, 2017). OxCarre Policy Paper 34 (2017).

3- مقاله Heated debates منتشرشده در شماره ۲۳ اکتبر ۲۰۲۱ نشریه اکونومیست

4- مقاله The biggest picture منتشرشده در شماره ۳۰ اکتبر ۲۰۲۱ نشریه اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها