مردی که باید برایش کلاه از سر برداشت
در محک تجربه
در کشور ما و در میان قاطبه فعالان اقتصادی شاید بتوان این گزاره را گفت که تعداد اقلیتی عملاً در فعالیتهایی که نفعاش شامل کلیت بخش خصوصی شود حضور فعال دارند.
در کشور ما و در میان قاطبه فعالان اقتصادی شاید بتوان این گزاره را گفت که تعداد اقلیتی عملاً در فعالیتهایی که نفعاش شامل کلیت بخش خصوصی شود حضور فعال دارند. اقلیتی که وقت زیادی را علاوه بر زمان رسیدگی به بنگاه خودشان، صرف چانهزنی با دولت، یکپارچه کردن آحاد بخش خصوصی، رفتوآمد به مجلس و نشست و برخاست با نمایندگان قانونگذار کشور میکنند تا از برآیند همه این فعالیتها فضای کسبوکار بخش خصوصی مساعدتر شود. اقلیتی که در اتاقهای بازرگانی، شوراهای مشورتی، کمیسیونها، همایشها و نشستها حضور فعال دارند و گاهی با پیشنهاد و گاهی با انتقاد، گاهی با مشاوره و گاهی با هشدار به دولتی که سرنخ تمام سیاستگذاریهای خرد و کلان اقتصادی کشور را در دست دارد مسیر را نشان میدهند و تردیدی نیست که منافع حاصله برای تمام فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی، مردم و دولت سودمند است. احمد پورفلاح که در این شماره کافه مدیران در هفتهنامه تجارتفردا پای صحبتهای او نشستهایم از همین دست است. کسی که اغلب اوقات نه در دفتر کار بنگاه اقتصادی خودش، که روی صندلی یکی از همین دست جلسات کارشناسی و مشورتی نشسته است و مشغول تحلیل و بررسی قوانین و دستورالعملهای جدید و طرحها و لوایحی است که قرار است وارد چرخه هدایت اقتصاد کشور شود. پورفلاح سابقه عضویت در هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی تهران و ایران، هیات رئیسه اتاق ایران و ایتالیا، شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی، شورای مشاوران وزیر صنعت، معدن و تجارت و چندین و چند نهاد دیگر را دارد و آنقدر وقتاش پر است که زمان گفتوگو با او به سختی فراهم میشود. در نهایت آنچه در صفحات آینده آمده شرح مختصری بر تجربه کاری و زندگی شخصی اوست، مردی که باید برای تمام آنچه برای اقتصاد کشور و اعتلای بخش خصوصی به ارمغان آورده، برای تلاشها و هزینههای مادی و معنوی که برای پایهگذاری و توسعه موسسه خیریه محک و در حمایت از کودکان سرطانی انجام داده، کلاه از سر برداشت و به آسمان انداخت.
دیدگاه تان را بنویسید