تاریخ انتشار:
افزایش سن، پرداخت حقوق بازنشستگی را سختتر کرده است
جمعیت دنیا پیرتر و پیرتر میشود
کاهش نرخ تولد و افزایش طول عمر، خصوصاً در کشورهای پیشرفته دنیا، به این معنی است که این کشورها با جمعیتی روبهرو هستند که به طور متوسط بسیار مسنتر از دهههای قبل است.
کاهش نرخ تولد و افزایش طول عمر، خصوصاً در کشورهای پیشرفته دنیا، به این معنی است که این کشورها با جمعیتی روبهرو هستند که به طور متوسط بسیار مسنتر از دهههای قبل است. برای مثال در ژاپن، میانه سن از 22 سال در دهه 1950 به 45 سال در زمان حاضر رسیده و در صورت تداوم روند فعلی تا سال 2050 به 53 سال خواهد رسید. در حال حاضر حدود 12 درصد از جمعیت آمریکا 65 سال یا بیشتر سن دارند. این رقم تا سال 2080 به 23 درصد خواهد رسید و در همین بازه زمانی، انتظار میرود جمعیت واقع در سن کار این کشور از 60 درصد جمعیت کل، به 54 درصد کاهش یابد. این تغییر شدید در روند جمعیتی، مشکلات زیادی را برای کشورهایی که دچار آن میشوند به همراه خواهد داشت. پیر شدن جمعیت، فشار شدیدی بر هزینههای رفاهی جامعه وارد میکند در عین اینکه کاهش توانایی کار افراد باعث کاهش رشد اقتصادی و بهرهوری میشود و یا اینکه 17 کشور از پیرترین کشورهای جهان از نظر میانه سنی، در اتحادیه اروپا قرار دارند، روند بهبود وضعیت اقتصادی این منطقه را کند و همراه با سختی خواهد کرد. علاوه بر اینکه بعدها میتواند باعث مشکلات جدیتری نیز شود. مشکل با در نظر گرفتن قوانین اجتماع درباره
سن اشتغال مردم نیز تشدید میشود. در دهه 1960 یک مرد مسن 65 ساله به طور متوسط 8/12 سال زندگی پیشرو داشت. این رقم در حال حاضر 4/17 سال است. این افزایش تقریباً پنجساله باعث مشکلات در بخش بازنشستگی کشورها و پرداختهای مربوط به درمان و حقوق بازنشستگی و همچنین تغییر فروضی میشود که این سیستمها بر اساس آن پایهریزی شدهاند؛ مثل فرضی که در اغلب کشورها همهگیر است مبنی بر اینکه کارکنان باید قبل از 65 سالگی بازنشسته شوند. مردم میتوانند زندگی کاری طولانیتر و پربارتری داشته باشند. تعداد افراد شاغل بین 60 تا 64 سال در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه از 36 درصد در سال 2001 به 43 درصد در سال 2011 افزایش پیدا کرده است. اما این افزایش، با توجه به میزان افزایش امید به زندگی مردم، کافی به نظر نمیرسد. چالش فعلی، استفاده مجدد و به کار گرفتن دوباره افراد جهت اطمینان از این موضوع است که مهارتها و دانشی که طی سالهای کاری نزد این افراد جمعآوری شده، به طور کامل منتقل شده و با خارج شدن آنان از چرخه کار، از بین نخواهد رفت. یک روش برای انجام این کار، انتقال افراد مسن به بخشهای آموزش و یا مشاورهای در شرکتهای کوچک یا
متوسط است. شرکتهای جدید و در حال ظهور، اغلب تمایل دارند محرکهای کلیدی برای رشد و نوآوری باشند. اما اغلب، فقدان منابع و مهارتهای لازم، مانع رسیدن آنها به این هدف میشود. این شرکتها مسلماً از انتقال تجربیات و مهارتهای افرادی که سابق بر این در صنعت مشغول کار بودهاند، استقبال میکنند. اما در حال حاضر مشکل انطباق این نیازها با افراد موجود وجود دارد. علاوه بر آنکه مشوقهای تخصیص دادهشده به افراد برای بازگشت به کار، کمتر از آن است که بتواند موثر باشد. فعلاً راهحل سریع این است که دولتها و شرکتها، در قوانین مربوط به بازنشستگی تجدید نظر کنند.
دیدگاه تان را بنویسید