متولدان دهه شصتی به بازار کار ایران وارد میشوند
بحران اشتغال در کمین اقتصاد
بر اساس آخرین آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرده است، نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۲ به ۲/۱۰ درصد رسیده که یکی از کمترین نرخهای بیکاری طی سالهای پس از انقلاب است.
بر اساس آخرین آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرده است، نرخ بیکاری در سال 1392 به 2/10 درصد رسیده که یکی از کمترین نرخهای بیکاری طی سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمارها، طی دوره 1384 تا 1392، تنها سال 1387 دارای چنین سطحی از نرخ بیکاری بوده است. بنابراین سالهای 1387 و 1392، کمترین سطوح نرخ بیکاری را داشتهاند. این در حالی است که در سالهای گذشته، کشور با یکی از شدیدترین رکودهای تاریخ اقتصادی خود مواجه بوده است. همچنین، گفته میشود به دلیل وابسته شدن ساختار اقتصاد به واردات از نیمه دهه 80 تا سال 1389 و شوک ناشی از تحریمها از سال 1390 به بعد، بسیاری از کارگاهها از فعالیت بازایستادند و افراد بیشتری کار خود را از دست دادند. وضعیت نامطلوب تولید در کشور را منفی شدن رشد اقتصادی از سال 1391 به بعد به خوبی نشان میدهد. با این وجود، آمارها میگوید که از سال 1389 به بعد، «نرخ بیکاری» کاهش یافته است. این موضوع در ظاهر میتواند به عنوان موفقیتی در عملکرد اشتغالزایی این سالها تلقی شود. اما آیا در واقع چنین است؟
کاهش بیکاری در شرایط رکود؟
برای رسیدن به پاسخی بهتر برای این پرسش، بهتر است به تعریف شاخص «نرخ بیکاری» توجه بیشتری شود. بر اساس تعریف، نرخ بیکاری از تقسیم «تعداد افراد بیکار» به «تعداد جمعیت فعال» کشور حاصل میشود. جمعیت فعال، شامل دو گروه است: بیکاران و شاغلان. به عبارت دیگر، معنی بیکاری 2/10درصدی این نیست که 2/10 درصد از کل جمعیت ایران بیکار هستند، بلکه به این معناست که از «جمعیت فعال ایران» در سال گذشته، نسبتی معادل 2/10 درصد آنان بیکار هستند. این نکته اولی است که معمولاً در مواجهه با آمار بیکاری مورد بیتوجهی قرار میگیرد. در این تعریف، جمعیت فعال معادل با افرادی تعریف میشود که در سن کار قرار دارند و همچنین، خواهان در اختیار گرفتن شغل هستند. به عنوان مثال، در آمارهای ایران افراد دارای کمتر از 10 سال سن یا افراد با سن بیشتر از 65 سال، خودبهخود خارج از جمعیت فعال در نظر گرفته میشوند. همچنین، ممکن است تعداد زیادی از افراد دارای سن بین 10 تا 65 سال، خواهان داشتن شغل نباشند. این افراد نیز از جمعیت فعال کنار گذاشته میشوند. به عنوان مثال، ورود افراد به دانشگاه موجب میشود
در آمارهای جمعیت فعال محسوب نشوند. این موضوع چه تاثیری در بررسی شاخصهای اشتغال و بیکاری دارد؟
همانطور که تاکنون بارها اعلام شده است، اقتصاد ایران از سال 1384 به بعد، از لحاظ «تعداد شاغلان» تقریباً در جا زده است. این موضوع به این معناست که تعداد کمی «شغل جدید» در کشور ایجاد شده است. برای بررسی این موضوع، میتوان به آمارهای موجود از تعداد شاغلان در کشور که از سوی مرکز آمار تهیه و منتشر میشود، مراجعه کرد. مرکز آمار، دادههای مربوط به تعداد شاغلان و بیکاران را در دو گزارش جداگانه، یکی «سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن» و دیگری «طرحهای آمارگیری از نیروی کار» منتشر میکند.
اقتصاد بدون شغل جدید
بر اساس آمارهای طرح آمارگیری از نیروی کار، یکی از ضعیفترین عملکردهای اقتصاد ایران در «ایجاد شغل جدید»، در فاصله سالهای 1384 تا 1392 به ثبت رسیده است. به طوری که در کل این دوره هشتساله، حدود 740 هزار شغل جدید به اقتصاد کشور افزوده شده و تعداد کل شاغلان، از حدود 6/20 میلیون نفر در ابتدای این دوره، به حدود 3/21 میلیون نفر در سال گذشته رسیده است. این آمارها حاکی از این است که در کل این دوره، به طور متوسط در هر سال کمتر از یکصد هزار شغل جدید ایجاد شده است. این در حالی است که این آمارها، از دادههای طرح آمارگیری از نیروی کار استخراج شده و کارشناسان بازار کار، معتقدند دادههای این طرح سندیت کمتری در مقایسه با دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن دارند. آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390 به اجرا رسیده و به همین دلیل، بازه چند ساله اخیر را نهایتاً تا سال 1390 میتوان ادامه داد. به این ترتیب، میتوان «متوسط ایجاد شغل سالانه» در دوره 1385 تا 1390 را با دورههای زمانی پیشین مقایسه کرد.
این مقایسه، بیانگر این است که تعداد شغلهای جدید ایجادشده در این دوره، نزدیک به 14 هزار مورد در سال بوده است. برای داشتن درکی بهتر از اینکه چرا این عملکرد در مقایسه با اقتصاد ایران پایین است، کافی است توجه شود که در فاصله سالهای 1380 تا 1385، به طور متوسط هر سال نزدیک به 700 هزار مورد شغل جدید در اقتصاد کشور به وجود میآمد. مقایسه جالبتر میتواند با عملکرد اشتغالزایی دهه 60 و سالهای دفاع مقدس صورت بگیرد. بر اساس آمارها، در فاصله سالهای 1355 تا 1365 (یعنی سالهای درگیر انقلاب و جنگ)، به طور متوسط در هر سال نزدیک به 220 هزار شغل جدید به اقتصاد کشور اضافه میشد. از سال 1365 تا 1370 نیز به طور متوسط در هر سال نزدیک به 420 هزار شغل جدید ایجاد میشد. این آمارها نشان میدهد با وجود اینکه در فاصله سالهای 1385 تا 1390، اقتصاد ایران هنوز با چالش تحریمها نیز مواجه نشده بود و بیسابقهترین درآمدهای ارزی را نیز تجربه میکرد، تا چه اندازه کارنامه ضعیفی از حیث اشتغالزایی در این سالها به جای مانده است. حال میتوان سوال نخست را مجدداً مطرح کرد. چرا با وجود عملکرد ضعیف اشتغالزایی سالهای اخیر، این موضوع در نرخ
بیکاری خود را نشان نداده است؟
خروج افراد بالقوه از جمعیت فعال
همانطور که گفته شد، نرخ بیکاری از حاصل تقسیم «تعداد بیکاران» به «تعداد جمعیت فعال» محاسبه میشود. این موضوع نشان میدهد لزوماً «کاهش تعداد بیکاران» نیست که به «کاهش نرخ بیکاری» منجر میشود، بلکه تغییر در «تعداد جمعیت فعال» یا در اصطلاح دقیقتر، «تغییر در نرخ مشارکت اقتصادی» نیز میتواند نرخ بیکاری را دستخوش کاهش یا افزایش کند. نرخ مشارکت اقتصادی، به نسبت «جمعیت فعال» تقسیم بر «جمعیت کل» کشور، نسبت «مشارکت اقتصادی» گفته میشود. این نسبت نشان میدهد چه تعداد از جمعیت کل کشور، خواهان در اختیار گرفتن شغل بودهاند و اقدام به جستوجوی شغل کردهاند. به طور طبیعی، این نسبت در مردان بیشتر از زنان است. آخرین آمارهای مربوط به سال 1392 نیز نشان میدهد نسبت مشارکت اقتصادی مردان در سال گذشته معادل 0/63 درصد بوده است. در حالی که تنها 4/12 درصد از زنان ایرانی در سال گذشته، وارد جمعیت فعال شده بودند. اما نکته مهم در بررسی آمار مربوط به نرخ مشارکت اقتصادی، این است که از سال 1384 به بعد، این نسبت مجموعاً و به تدریج، وارد مسیر نزولی شده است. آمارهای اخیر حاکی
از این است که این نرخ در سال گذشته، معادل با نسبت 4/37درصدی شده است. این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار، نرخ مشارکت اقتصادی کشور در سال 1384 معادل با 0/41 درصد بود. البته سال 1384 از لحاظ نرخ مشارکت اقتصادی، یکی از بالاترین آمارها را در تاریخ کشور دارا بوده است. بر اساس آمارها، نسبت مشارکت اقتصادی در سالهای اخیر دو روند کاملاً متفاوت را طی کرده است: دوره صعودی از سال 1376 تا 1384، دوره نزولی از سال 1384 تا 1391.
این آمارها نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی از سال 1376، مجموعاً وارد مسیر صعودی شد؛ به این معنا که هر سال، درصد بیشتری از کل جمعیت کشور، خواهان ورود به بازار کار میشدند. این نرخ در سال 1376 معادل 7/34 درصد در کل کشور بود. پس از طی مسیر صعودی در سالهای گفتهشده، این نرخ در سال 1384 با 0/41 درصد برابر شد. اما از سال 1384، با وجود اینکه انتظار میرفت ورود «موج جمعیت جوان» به ساختار جمعیتی کشور، بازار نیروی کار را با «شوک از ناحیه عرضه» مواجه کند، نرخ مشارکت اقتصادی به سمت کاهش پیش رفت. کارشناسان معتقدند دو عامل در این نزول نقش بیشتری داشت: گسترش «دانشگاهها و فضای آموزش عالی» و «کاهش سطح دستمزدهای حقیقی» در این دوره. به عبارت دیگر، از یکسو با ظاهر شدن شرایط رکودی در بازار کار، افراد تلاش داشتند با فراگیری معلومات دانشگاهی، در رقابت با سایرین شانس بیشتری برای اخذ فرصتهای کاهنده کاری موجود داشته باشند؛ از سوی دیگر نیز کاهش سطح درآمدها و دستمزدها به دلیل تعدیل نشدن با تورمهای بالای سالانه، فرصتهای شغلی موجود را دارای جذابیت کمتری برای جویندگان کار میکرد و در نتیجه، افراد تمایل بیشتری به اخذ مدرک تحصیلی و
«تعویق ورود به بازار کار» پیدا میکردند. اما همانطور که گفته شد، اشتغالزایی ضعیف سالهای گذشته در شرایطی بود که ساختار جمعیتی ایران دارای شرایطی کاملاً ویژه در این سالها بود. در کل، مهمترین پیامی که از کاهش نسبت مشارکت اقتصادی در سالهای گذشته میتوان دریافت کرد، این مورد است که شوک عرضه نیروی کار به دلیل تعداد بالای متولدان دهه 60، در سالهای گذشته به اقتصاد وارد نشد و تنها به «تعویق» افتاد. این شوک چه اثراتی بر بازار کار کشور در سالهای پیش رو خواهد داشت؟
ورود متولدان دهه 60 به بازار کار
آمارهای مرکز آمار از تعداد متولدان کشور از سال 1344 به بعد نشان میدهد بیشترین تعداد متولدان در پنج دهه گذشته، در حد فاصل سالهای 1358 تا 1369 بوده است. در این سالها جامعه ایرانی با نرخهای رشد بیش از چهاردرصدی، یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت را در بین کشورهای جهان دارا بود. تعداد بالای 6/1 میلیون نفری متولدان در سالهای دهه 60 در حالی بود که تا سال 1357، حداکثر تعداد متولدان در هر سال معادل 4/1 میلیون نفر بود؛ از سال 1370 به بعد نیز، تعداد ولادت در هر سال حداکثر به میزان 6/1 میلیون نفر بوده است. البته تعداد موالید از دهه 70 وارد مسیر نزولی شد. به عنوان مثال از سال 1375 به بعد، تعداد کل متولدان در هر سال همواره کمتر از 3/1 میلیون نفر بوده است. به هر حال، تعداد بالای متولدان دهه 60، نسل این دوره را با معضلهای پیشبینینشدهای مواجه کرد. به طوری که گفته میشود از کمبود «شیر خشک» و «کلاس درس» گرفته تا کمبود «فضای آموزشی دانشگاهی» و «امکانات ازدواج» این نسل را درگیر خود کرده است. حال، بر اساس آمارها، این نسل در حال ورود به آخرین بازار در
بین این بازارها یعنی بازار کار است. بر اساس آمارها، در سال 1388 جمعیت افراد 20 تا 24ساله، با رسیدن به تعداد 9 میلیوننفری به بیشترین تعداد خود در تاریخ کشور رسیده بود. بر همین اساس، انتظار میرود در حال حاضر، جمعیت افراد بین 25 تا 29 سال، قله جمعیتی در کشور را از آن خود کند. این موضوع نشان میدهد برخلاف سالهای نیمه دوم دهه 80، بازار آموزش کشور نمیتواند دیگر کارکرد چندانی به عنوان «ضربهگیر شوک بیکاران» داشته باشد. چرا که جمعیت متولدان دهه 60، کمکم در حال نزدیک شدن به سن 30سالگی هستند و عمده آنان، در حال تمام کردن تحصیلات دانشگاهی خود در این سالها و سالهای پیش رو خواهند بود که ورود آنان به بازار کار، به مثابه شوکی از ناحیه عرضه نیروی کار عمل خواهد کرد.
آمارها نشان میدهد تعداد دانشآموزان ابتدایی در کشور در فاصله سالهای 1350 تا 1360، بین سه تا پنج میلیون نفر بوده است. این تعداد در سالهای بعد، حالتی جهشوار به خود گرفت و تا سال 1370، نزدیک به 10 میلیون نفر شد. یعنی طی یک دهه، جمعیت دانشآموزان دبستانی در ایران نزدیک به دو برابر شد. به همین شکل، این شوک در دورههای بعدی در مقاطع دیگر تحصیلی نیز خود را نشان داد. به طوری که بیشترین دانشآموزان مقطع متوسطه در کشور نیز، در حدفاصل سالهای 1379 تا 1381 با بیش از 10 میلیون دانشآموز تجربه شد. این در حالی است که بر اساس آمارهای مربوط به سال 1389، در این سال شوک متولدان از دو مقطع ابتدایی و متوسطه عبور کرده بود، به طوری که تنها نزدیک به شش میلیون نفر دانشآموز دبستانی و نزدیک به هشت میلیون نفر دانشآموز دبیرستانی در کشور وجود داشت. در مقابل، در این سالها به شدت بر تعداد دانشجویان در کشور افزوده شد. به عنوان مثال، آمارها نشان میدهد در حدفاصل سالهای 1384 تا 1388، سالانه نزدیک به 5/1 میلیون نفر بر تعداد کل دانشجویان در ایران اضافه شده است. این سالها، دقیقاً مصادف با سالهای کاهش نرخ مشارکت اقتصادی است. موضوعی که
بیانگر خروج جمعیت از بازار کار و ورود آنان به بازار آموزش عالی در این سالهاست. به این ترتیب، میتوان برآورد کرد از سال جاری، به طور متوسط در هر سال نزدیک به 5/1 میلیون نفر فارغالتحصیل آموزش عالی به بازار کار کشور وارد شوند. این در حالی است که همانطور که گفته شد، در سالهای گذشته کمتر از 100 هزار شغل در سال به مشاغل موجود در ایران افزوده شده است. در نتیجه، در صورتی که اقتصاد بخواهد با سیل شدید بیکاران در سالهای آتی مواجه نشود، نیازمند این است که در هر سال، دستکم یک میلیون فرصت شغلی جدید ایجاد شود. بر اساس برآوردهای رسمی، برای دستیابی به چنین اشتغالی، کشور به نرخهای رشد اقتصادی حداقل هشتدرصدی در سالهای پیش رو نیازمند خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید