تاریخ انتشار:
محمدحسن پیوندی: باید کاری کرد که باسف، قطر را به ایران ترجیح ندهد
سرمایهگذاری خارجی بدون زیرساخت ممکن نیست
آب و زیرساخت کلید جهش دوم توسعه صنعت پتروشیمی هستند. طبیعی است که خوراک کافی در ایران وجود دارد. اگر نبود که سرمایهگذار خارجی اصلاً به سراغ ایران نمیآمد.
تامین زیرساختها، مساله اصلی به شمار میرود. این خلاصه صحبت محمدحسن پیوندی درباره بازگشت سرمایهگذاران خارجی و از جمله باسف است. معاون مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی و چهره شناختهشده این صنعت که اخیراً در ردهبندی نقشآفرینان قدرتمند صنعت پتروشیمی جهان، در رده بیستم قرار گرفته است، در گفتوگوی پیشرو با تجارت فردا ضمن مروری خلاصه و خواندنی از روند توسعه صنعت پتروشیمی با حضور شرکتهای خارجی طی دهههای گذشته، تصویری از چشمانداز سرمایهگذاری در ایران و دو مانع اصلی مهم ارائه میکند: زیرساخت و آب. مشروح گفتوگوی تجارت فردا را با محمدحسن پیوندی در ادامه میخوانید.
مساله سرمایهگذاری خارجی در صنعت پتروشیمی طی دوران پساتحریم را با خوانش نقش شرکتهای خارجی در توسعه این صنعت شروع میکنیم. نقطه شروع حرکت توسعه صنعت پتروشیمی کشور چه زمانی بود و به چه شکل صورت گرفت؟
شروع حرکت توسعه صنعت پتروشیمی کشور به صورت مدرن، با مشارکت ایران-ژاپن بود. البته قبل از آن هم واحدهای پتروشیمی در ایران بود؛ مثل تفکیک گاز در خارک و تولید کود شیمیایی در بندر ماهشهر و شیراز. پروژه پتروشیمی ایران-ژاپن (که الان پتروشیمی بندر امام خمینی(ره) است) براساس صادرات روزانه شش میلیون بشکه نفت طراحی شده بود که این میزان صادرات مقدار زیادی خوراک مایعات گازی (NGL) برای صنعت پتروشیمی فراهم میکرد. باوجود پیشرفت حدود 85درصدی، پروژه در زمان انقلاب اسلامی متوقف شد و شروع دوباره آن نیز به دلیل آغاز جنگ ناکام ماند. در آن زمان نیروهای ژاپنی ایران را ترک کردند. بعد از فتح خرمشهر باوجود شرایط نابسامان اقتصادی، مدیریت وقت پتروشیمی تصمیم گرفت برای تامین نیازهای کشور پروژه را به پایان برساند. بالطبع در جنگ تحمیلی، به وسایلی مثل سرنگ و سرم احتیاج مبرم بود و در عین حال برای حمل محصولاتی مثل آرد به گونیهای پلاستیکی نیاز داشتیم که از پلیاتیلن و پلیپروپیلن تهیه میشوند. لذا براساس نفتای تولیدی پالایشگاههای داخلی مثل اصفهان، اراک، تبریز و تهران، ایجاد مجتمعهای اولفینی برای تولید مواد اولیه پایه پلاستیک در دستور کار مدیریت وقت قرار گرفت. این، پایه برنامه پنجساله اول توسعه در صنعت پتروشیمی بود. در این برنامه مجتمعهای با سایز متوسط اصفهان (واحد آروماتیکی)، اراک (با خوراک پالایشگاه اراک و اصفهان)، مجتمع تبریز و خراسان (برای تولید کود شیمیایی) احداث شدند. در برنامه دوم توسعه در ابتدا افتی به وجود آمد؛ چراکه تصور میشد پتروشیمی رشد غیرعادی داشته است. مطالعهای صورت گرفت تا خوراکهای در دسترس مورد شناسایی و برنامهریزی قرار گیرند. نخستین مورد، میعانات گازی پازنان بود که طبق مصوبه شرکت ملی نفت باید روزانه 44 هزار بشکه میعانات گازی برای تولید محصولات پتروشیمی اختصاص مییافت. پتروشیمی بوعلیسینا بر همین اساس طراحی شد. فرض بر این بود که تولید نفت خام به حدود پنج میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت و خوراک پتروشیمی بندر امام به 120 هزار بشکه در روز. با طراحی موجود بندر امام، در حدود 220 هزار تن اتان اضافه بود که براساس این اتان و برش رافینیت حاصل از پتروشیمی بوعلیسینا، طراحی مفهومی پتروشیمی امیرکبیر صورت گرفت. بعدها پتروشیمی مارون (اولفین هفتم) براساس استحصال اتان و گازهای سنگینتر موجود در شبکه گازی جنوب طراحی شد که نخستین پتروشیمی اولفینی یک میلیون تنی کشور بود. همزمان توسعه واحدهایی برای تولید گلایکول، پلیمرهای گرید الیاف و دیگر محصولات مورد نیاز صورت پذیرفت. با افزایش تولید گاز در خوزستان، گاز ورودی به بندر امام خمینی به 14 میلیون مترمکعب در روز افزایش پیدا کرد و پتروشیمی فنآوران و یوتیلیتی فجر راهاندازی شد. همچنین قرار بود اولفین هشتم با مشارکت شرکت شل و براساس گاز پالایشگاه بیدبلند 2 به بهرهبرداری برسد که این گونه نشد؛ هرچند پتروشیمی اروند که همزمان با آن طراحی شد با خوراک خطلوله غرب راهاندازی شد.
آنچه گفتید بیشتر مربوط به قطب اول توسعه صنعت پتروشیمی بود. عسلویه چگونه شکل گرفت؟
موفقیت در تولید از میدان گازی پارس جنوبی، آغاز توسعه قطب دوم توسعه صنعت پتروشیمی در عسلویه بود. همزان با اجرای فازهای 1 و 2 و 3، طراحی مفهومی این منطقه صورت گرفت. این طراحی کار بیسابقهای بود که توسط کارشناسان داخلی پتروشیمی صورت گرفت و اگر قرار بود مثل برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس توسط یک شرکت خارجی صورت گیرد، احتمالاً هزینه آن بالغ بر میلیاردها دلار میشد. با شروع تولید گاز از فازهای مذکور، روزانه 120 هزار بشکه میعانات گازی و 75 میلیون مترمکعب گاز غنی در اختیار پتروشیمی قرار گرفت که در نتیجه پتروشیمی پارس به وجود آمد. این پتروشیمی اتان مورد نیاز پتروشیمی آریاساسول را تامین میکند. آریاساسول نیز یک نمونه موفق حضور شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران به شمار میرود که البته زیربنای این حضور در قطبی همچون عسلویه، با تامین زیرساختها توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی فراهم شده بود. برای میعانات گازی نیز پتروشیمی نوری (برزویه سابق) ایجاد شد که یکی از بزرگترین واحدهای آروماتیک جهان است. براساس فازهای 4 و 5، پتروشیمی جم طراحی شد و پس از فازهای 2 و 3، استحصال اتان و گازهای سنگینتر به شرکتهای پالایش گاز سپرده شد. اولفین یازدهم هم در عسلویه براساس خوراک اتان طراحی شد تا محصول تولیدی از طریق خطلوله اتیلن غرب برای تامین خوراک پتروشیمیهای مسیر آن شامل لرستان، کرمانشاه، ایلام، اندیمشک، کرمانشاه، کردستان، مهاباد و میاندوآب منتقل شود. امیدواریم واحدهای کرمانشاه، لرستان و مهاباد تا پایان سال جاری به بهرهبرداری برسند و خوراک اصلی نیز از میدان گازی پارس جنوبی تامین شود.
شما خلاصهای از روند توسعه صنعت پتروشیمی در برنامههای اول تا سوم گفتید. حضور شرکتهای خارجی و مشارکت با آنها چه دستاوردی برای توسعه توانمندی صنعت پتروشیمی به همراه داشت.
در جریان برنامههای اول تا سوم توسعه، صنعت پتروشیمی به لحاظ مهندسی هم پیشرفت کرد. در پتروشیمی اراک که در نوع خود نخستین بود، به جز نیروی انسانی، طرف ایرانی هیچ آوردهای نداشت. به جز چند Vessel تولیدی ماشینسازی اراک، تمام تجهیزات از ایتالیا تامین شد. کلیه مراحل طراحی اصولی و تفصیلی و حتی نصب و راهاندازی نیز توسط شرکتهای خارجی صورت گرفت. این وضعیت در برنامه اول توسعه بود. اما به تدریج در برنامه دوم و سوم توسعه، نوع EPC تغییر کرد و یک Joint بین شرکتهای داخلی و خارجی ایجاد شد. در همینجا بود که مهندسی کار به صورت مشترک صورت گرفت و توان مهندسی داخلی رشد پیدا کرد. بهطور کلی در بخش مهندسی اصولی بیشتر کار توسط طرف خارجی و در بخش مهندسی تفصیلی توسط شرکت داخلی صورت میگرفت؛ اگرچه هر دو شرکت متضامناً و نیز منفرداً از مسوولیت کامل برخوردار بودند. الان قریب به 10 شرکت مهندسی داخلی وجود دارند که مهندسی تفصیلی پتروشیمیهای عسلویه را انجام دادهاند. همچنین توان ساخت داخل نیز رشد کرد و هماکنون بهطور میانگین حدود 50 درصد قطعات از داخل تامین میشود. در واقع همکاری و سرمایهگذاری خارجی، به تدریج باعث تقویت توان داخلی نیز شد. این ظرفیت البته در دوران تحریم رشد دوچندانی پیدا کرد و اکنون مبدلهای حرارتی، ظروف تحت فشار، رآکتور آمونیاک و برجهای تقطیر در ایران ساخته میشود و حتی کارگاه ساخت در محل سایت برپا میشود. نقش حضور شرکتهای خارجی از این جهت حائز اهمیت بوده که باعث رشد توان داخلی شده است؛ هرچند لیسانس کماکان در اختیار شرکتهای خارجی قرار دارد.
ظاهراً کماکان باوجود پیشرفتهای صورتگرفته، لیسانسها به صورت انحصاری در اختیار شرکتهای اروپایی قرار دارد.
لیسانس برخی از واحدهای پتروشیمی مثل اولفینها چندان عجیب و پیچیده نیست. لیسانس در واقع همان نوع کوره است که از کدام شرکت خریداری شود. در مورد نوع کوره هم بیشتر بحث آلیاژ لولههای داخل آن مطرح است که باید با درجه حرارت و شوکهای بالا سازگار باشد. اگر این آلیاژ در داخل کشور ساخته شود، قطعاً در این بخش هم مستقل خواهیم شد.
فارغ از بحث فناوری، مساله شیوه سرمایهگذاری نیز مطرح است. چه میزان از توسعه صنعتی پتروشیمی که بدان اشاره کردید، با این شیوه بوده است؟
بعد از انقلاب تنها مشارکت مستقیم خارجی واقعی با شرکت ساسول در پتروشیمی آریاساسول صورت گرفت. این برای شرکتهای خارجی جذاب بود، چراکه خوراک اتان فراوان و ارزانی در اختیار قرار داشت. دلیل ارزانی نسبی اتان این است که کاربردهای جایگزین زیادی ندارد، برخلاف متان که زنجیره تولید آن میتواند از شاخه آمونیاک و متانول گسترش یابد. اتان به لحاظ ساختار مولکولی محدودیت دارد که در نتیجه نسبتاً ارزان است. البته روابط سیاسی نیز در این سرمایهگذاری موثر بوده است. به هر حال ایران به تازگی انقلاب اسلامی را پشت سر گذاشته بود و آفریقای جنوبی نیز شرایط مشابهی داشت و چهره مردمی بزرگی همچون نلسون ماندلا قهرمان این کشور به شمار میرفت. به قول مشهور، گروه خونی دو کشور به هم میخورد. البته ماجرا برای ایران هم جذاب بود؛ چون دانش فنی و دستورالعملهای روز دنیا وارد کشور شد و استانداردهای مدیریتی ارتقا یافت. قرارداد دیگر در مجتمع کارون با شرکت کماتور بود؛ آن هم به دلیل انحصاری بودن فناوری. بقیه مشارکتهای خارجی به صورت غیرمستقیم و از طریق فاینانس بوده است که از این طریق ثروت زیادی وارد کشور شد. البته در ادامه مسیر، نحوه خصوصیسازی و تحریم، رشد پتروشیمی را کند کرد.
در ماههای پس از توافق هستهای و اجرای برجام، به موضوع سرمایهگذاری خارجی در صنعت پتروشیمی توجه ویژهای شده است. به نظر شما چقدر شرایط برای پذیرش سرمایهگذاری خارجی مهیاست؟
سرمایهگذاری خارجی بدون زیرساخت ممکن نیست. اگر شرکت خارجی، خود تامین و تهیه زیرساختها را نیز برعهده گیرد عملاً پروژه کلید در دست میشود که به هیچ وجه برای ما قابل قبول نیست. ما حرف از سرمایهگذاری خارجی میزنیم، ولی موقع تامین زیرساختها به درستی عمل نمیکنیم. من یک سال پیش هم در مصاحبهای گفتم که اگر امروز هم تحریمها لغو شد، پتروشیمی آمادگی کافی را ندارد. باوجود اینکه برخی به این جمله اعتراض کردند، هنوز من بر همان نظر قبلی پابرجا هستم. ما نمیتوانیم به سرمایهگذار خارجی بگوییم بیاید، صرفاً به این دلیل که خوراک فراوانی در ایران وجود دارد. اولین سوال سرمایهگذار این است که به چه قیمتی و کجا این خوراک را تحویل میگیرد؟ ما بهترین زمینها را به لحاظ موقعیت جغرافیایی و استراتژیک در سواحل خلیجفارس در اختیار داریم. باید از این زمینها همانگونه استفاده کنیم که در آن سوی خلیجفارس کشورهای همسایه درحال اجرای برنامههای خود هستند. حتی دولت میتواند برای آماده کردن زیرساختها وارد عمل شود و در کنار آن پروژههای رفاهی و تفریحی را نیز به اجرا بگذارد. من در همایش امسال IPF به آقای جهانگیری گفتم که دولت از این کار زیان نمیبیند. بخش خصوصی هم میتواند وارد این حوزه شود.
ظاهراً در مکران نیز تامین زیرساختها برعهده بخش خصوصی قرار دارد.
بله، همینطور است، ولی با این تفاوت که استفادهکننده نهایی نیز همان بخش خصوصی است و نه دیگران. در واقع بخش خصوصی برای تامین نیاز خود، زیرساختها را نیز فراهم میکند. مورد دیگر اینکه باید همه جوانب کار به صورت یکپارچه دیده و سنجیده شود. اینکه خوراک خواهیم داشت یا نه و به چه قیمت و کیفیتی. بازار منطقه، آسیا، اروپا و جهان برای محصولات تولیدی باید مورد بررسی قرار گیرد. حجم ساخت داخل و نیروی انسانی مورد نیاز در زمان ساخت و راهاندازی و بهرهبرداری باید برآورد شود. دسترسی به منطقه و فرودگاه و پایانه مورد نیاز هم باید درنظر گرفته شود. لذا اینکه تصور کنیم ساحلی وجود دارد و باید برویم سراغ احداث پتروشیمی، اینطور نیست. در کنار زیرساختها، باید مساله آب هم درنظر گرفته شود. کشور هماکنون با مشکل کمبود آب مواجه است و بخشی از انرژی باید به مصرف تولید آب برسد. در آن سوی خلیجفارس انبوهی از فضاهای مسکونی و سبز بدون هیچ رودخانه و نزولاتی به وجود آمده است؛ صرفاً با استفاده از انرژی. وقتی از زیرساخت صحبت میکنیم، بخشی از آن را زمین تشکیل میدهد ولی مفهوم به مراتب گستردهتر است. یوتیلیتی (شامل آب، برق و بخار) نیز باید تامین شود.
به بحث سرمایهگذاری خارجی بازگردیم. یک ایراد اساسی به توسعه صنعت پتروشیمی، عدم تکمیل زنجیره ارزشافزوده در آن است. پاسخ شما به این ایراد چیست؟
عدم تکمیل زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی، دو بُعد اصلی دارد. نخست اینکه در مقابل پنج، شش میلیون تن اتیلن تولیدی از گازهای پارس جنوبی، کمتر از یک میلیون تن پروپیلن تولید میشود. وزیر نفت اخیراً گفتهاند کشور به سه میلیون تن پروپیلن نیاز دارد. در این بعد، مساله این است که قیمت نفت بالا رفته بود و کسی حاضر به سرمایهگذاری در اولفینهای مایع نمیشد. پلیپروپیلن در مقایسه با پلیاتیلن، گستره وسیعتری از زنجیره پاییندستی را میتواند تامین کند. ضمن اینکه به دلیل سهکربنه بودن پروپیلن، محصولات شیمیایی حدواسط متعددی را حاصل میدهد که بعداً خوراک صنایع پاییندستی میشوند؛ مثل فنول، استون، کاپرولاکتام، پلی اول، پروپیلن اوکساید و آکریلونیتریل. بُعد دیگر این است که ما دانش فنی تولید بسیاری از اینها را در دست نداریم؛ برخلاف بسیاری از محصولات دیگر صنایع پتروشیمی. لذا لغو تحریمها علاوه بر جذب سرمایهگذاری خارجی، میتواند دانش فنی لازم را برای تکمیل زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی به همراه آورد. ما دیگر نباید به سراغ شرکتهایی برویم که در بخش بالادستی مثل آروماتیک، اولفین و متانول دارای فناوری هستند؛ بلکه باید به شرکتهایی توجه کنیم که در تکمیل زنجیره ارزش حرفی برای گفتن دارند.
شما عوامل اصلی موثر بر جذب سرمایهگذاری خارجی را برشمردید، اما اشاره اصلی شما به زیرساخت بود و نه خوراک. چرا؟ به هر حال ایران از مزیت خوراک فراوان برخوردار است.
آب و زیرساخت کلید جهش دوم توسعه صنعت پتروشیمی هستند. طبیعی است که خوراک کافی در ایران وجود دارد. اگر نبود که سرمایهگذار خارجی اصلاً به سراغ ایران نمیآمد. ایران بزرگترین مخزن گازی جهان را در اختیار دارد و طبیعی است که خوراک فراوانی داشته باشد. این گاز میتواند برای مصارف گوناگون سوزانده شود و محیطزیست را آلوده کند؛ یا به مصرف تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر در صنعت پتروشیمی برسد. طبیعی است که راهحل دوم بهتر است. صنعت پتروشیمی تنها حدود شش، هفت درصد از هیدروکربن کشور را مصرف میکند، درحالی که با همین میزان هیدروکربن مصرفی 45 میلیون تن محصولات پتروشیمی تولید میشود. این شش، هفت درصد در زمانی است که تولید و صادرات نفت خام کشور در حداقل خود قرار دارد و با افزایش تولید، سهم درصدی صنعت پتروشیمی از هیدروکربن مصرفی باز هم کمتر خواهد شد، میبینیدکه پتروشیمی هیچگاه رقیب صادرات گاز نبوده است.
به تازگی خبر ابراز تمایل باسف برای سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی ایران مطرح شده است. ارزیابی شما از این مذاکرات چیست؟
همانطور که قبلاً هم گفته شد، باید زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی را تکمیل کنیم. شرکت باسف در زمینه صنایع شیمیایی بزرگترین به شمار میرود و حضور آن میتواند به تکمیل زنجیره ارزش یاری رساند. این شرکت در حوزه محصولات میاندستی و پاییندستی فعالیت میکند؛ یعنی دقیقاً همان حوزهای که هماکنون صنعت پتروشیمی کشور نیازمند سرمایهگذاری و توسعه است. البته این حضور هم به تامین زیرساختهای لازم و کافی نیازمند خواهد بود. باتوجه به هلدینگهای موجود در صنعت پتروشیمی، این پیشزمینه احتمالاً فراهم میشود. اما در عین حال باید کاری کرد که باسف، قطر را به ایران ترجیح ندهد. همینطور عربستان و دیگر کشورهای منطقه را بر ایران اولی نداند. ایران امتیازی دارد که از قضا به وجود آمدن آن به صنعت پتروشیمی مربوط نبوده است: امنیت. آنچه سرمایهگذار خارجی را به سمت ایران میکشاند، امنیت بینظیر کشور است که افتخار آن از آن شهیدان و جانبازان راه میهن است. بازار بزرگ ایران، امتیاز مهم دیگری به شمار میرود که ما در اختیار داریم. مقیاس تولید در صنایع پاییندستی پتروشیمی، چنددههزار تن است و نه میلیون تن.
تفاوت دوران جدید حضور شرکتهای خارجی با دوران پیشین چیست؟
در دوران پیشین توسعه، حضور شرکتهای خارجی برای تامین لیسانس و مهندس اصولی بود. این کار همانطور که گفتم، با ایجاد مشارکت EPC صورت گرفت. الان، شرایط تفاوت دارد. ما کمتر به سمت آروماتیک و اولفین خواهیم رفت و نیازی به آن دانش فنی نداریم. حتی اگر نیاز داشته باشیم، با هزینه به مراتب کمتری طراحی واحدها را تکرار میکنیم. الان با توجه به خصوصی بودن پتروشیمیها، این بخش کوچکترین ریسکی نخواهد کرد و متناسب با پیشرفت پروژه براساس کیفیت و زمان، واردات کالا و خدمات را نیز فارغ از مبداء آن در نظر خواهد داشت. برای بخش خصوصی، تنها اولویت پایان پروژه به شکلی مناسب است تا سودآوری کافی تامین شود و نه افزایش توان ساخت داخل یا دیگر اهدافی که طی دوران پیشین مد نظر دولت به عنوان متولی توسعه صنعت پتروشیمی بود. با این تفاسیر، باید کماکان دولت حضور داشته باشد؛ ولی به شیوهای متفاوت از گذشته. مثلاً وقتی قوانین اجازه نمیدهد دولت تضمین شرکتهای خصوصی را انجام دهد، دولت میتواند در هر طرح جدیدی به اندازه 20 درصد حضور یابد تا ضمانت لازم را به صورت 100 درصد انجام دهد و در مقابل محصولات تولیدی را به عنوان ضمانت نگه دارد و این موارد نیاز به قوانین لازم هم دارد.
مساله سرمایهگذاری خارجی در صنعت پتروشیمی طی دوران پساتحریم را با خوانش نقش شرکتهای خارجی در توسعه این صنعت شروع میکنیم. نقطه شروع حرکت توسعه صنعت پتروشیمی کشور چه زمانی بود و به چه شکل صورت گرفت؟
شروع حرکت توسعه صنعت پتروشیمی کشور به صورت مدرن، با مشارکت ایران-ژاپن بود. البته قبل از آن هم واحدهای پتروشیمی در ایران بود؛ مثل تفکیک گاز در خارک و تولید کود شیمیایی در بندر ماهشهر و شیراز. پروژه پتروشیمی ایران-ژاپن (که الان پتروشیمی بندر امام خمینی(ره) است) براساس صادرات روزانه شش میلیون بشکه نفت طراحی شده بود که این میزان صادرات مقدار زیادی خوراک مایعات گازی (NGL) برای صنعت پتروشیمی فراهم میکرد. باوجود پیشرفت حدود 85درصدی، پروژه در زمان انقلاب اسلامی متوقف شد و شروع دوباره آن نیز به دلیل آغاز جنگ ناکام ماند. در آن زمان نیروهای ژاپنی ایران را ترک کردند. بعد از فتح خرمشهر باوجود شرایط نابسامان اقتصادی، مدیریت وقت پتروشیمی تصمیم گرفت برای تامین نیازهای کشور پروژه را به پایان برساند. بالطبع در جنگ تحمیلی، به وسایلی مثل سرنگ و سرم احتیاج مبرم بود و در عین حال برای حمل محصولاتی مثل آرد به گونیهای پلاستیکی نیاز داشتیم که از پلیاتیلن و پلیپروپیلن تهیه میشوند. لذا براساس نفتای تولیدی پالایشگاههای داخلی مثل اصفهان، اراک، تبریز و تهران، ایجاد مجتمعهای اولفینی برای تولید مواد اولیه پایه پلاستیک در دستور کار مدیریت وقت قرار گرفت. این، پایه برنامه پنجساله اول توسعه در صنعت پتروشیمی بود. در این برنامه مجتمعهای با سایز متوسط اصفهان (واحد آروماتیکی)، اراک (با خوراک پالایشگاه اراک و اصفهان)، مجتمع تبریز و خراسان (برای تولید کود شیمیایی) احداث شدند. در برنامه دوم توسعه در ابتدا افتی به وجود آمد؛ چراکه تصور میشد پتروشیمی رشد غیرعادی داشته است. مطالعهای صورت گرفت تا خوراکهای در دسترس مورد شناسایی و برنامهریزی قرار گیرند. نخستین مورد، میعانات گازی پازنان بود که طبق مصوبه شرکت ملی نفت باید روزانه 44 هزار بشکه میعانات گازی برای تولید محصولات پتروشیمی اختصاص مییافت. پتروشیمی بوعلیسینا بر همین اساس طراحی شد. فرض بر این بود که تولید نفت خام به حدود پنج میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت و خوراک پتروشیمی بندر امام به 120 هزار بشکه در روز. با طراحی موجود بندر امام، در حدود 220 هزار تن اتان اضافه بود که براساس این اتان و برش رافینیت حاصل از پتروشیمی بوعلیسینا، طراحی مفهومی پتروشیمی امیرکبیر صورت گرفت. بعدها پتروشیمی مارون (اولفین هفتم) براساس استحصال اتان و گازهای سنگینتر موجود در شبکه گازی جنوب طراحی شد که نخستین پتروشیمی اولفینی یک میلیون تنی کشور بود. همزمان توسعه واحدهایی برای تولید گلایکول، پلیمرهای گرید الیاف و دیگر محصولات مورد نیاز صورت پذیرفت. با افزایش تولید گاز در خوزستان، گاز ورودی به بندر امام خمینی به 14 میلیون مترمکعب در روز افزایش پیدا کرد و پتروشیمی فنآوران و یوتیلیتی فجر راهاندازی شد. همچنین قرار بود اولفین هشتم با مشارکت شرکت شل و براساس گاز پالایشگاه بیدبلند 2 به بهرهبرداری برسد که این گونه نشد؛ هرچند پتروشیمی اروند که همزمان با آن طراحی شد با خوراک خطلوله غرب راهاندازی شد.
آنچه گفتید بیشتر مربوط به قطب اول توسعه صنعت پتروشیمی بود. عسلویه چگونه شکل گرفت؟
موفقیت در تولید از میدان گازی پارس جنوبی، آغاز توسعه قطب دوم توسعه صنعت پتروشیمی در عسلویه بود. همزان با اجرای فازهای 1 و 2 و 3، طراحی مفهومی این منطقه صورت گرفت. این طراحی کار بیسابقهای بود که توسط کارشناسان داخلی پتروشیمی صورت گرفت و اگر قرار بود مثل برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس توسط یک شرکت خارجی صورت گیرد، احتمالاً هزینه آن بالغ بر میلیاردها دلار میشد. با شروع تولید گاز از فازهای مذکور، روزانه 120 هزار بشکه میعانات گازی و 75 میلیون مترمکعب گاز غنی در اختیار پتروشیمی قرار گرفت که در نتیجه پتروشیمی پارس به وجود آمد. این پتروشیمی اتان مورد نیاز پتروشیمی آریاساسول را تامین میکند. آریاساسول نیز یک نمونه موفق حضور شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران به شمار میرود که البته زیربنای این حضور در قطبی همچون عسلویه، با تامین زیرساختها توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی فراهم شده بود. برای میعانات گازی نیز پتروشیمی نوری (برزویه سابق) ایجاد شد که یکی از بزرگترین واحدهای آروماتیک جهان است. براساس فازهای 4 و 5، پتروشیمی جم طراحی شد و پس از فازهای 2 و 3، استحصال اتان و گازهای سنگینتر به شرکتهای پالایش گاز سپرده شد. اولفین یازدهم هم در عسلویه براساس خوراک اتان طراحی شد تا محصول تولیدی از طریق خطلوله اتیلن غرب برای تامین خوراک پتروشیمیهای مسیر آن شامل لرستان، کرمانشاه، ایلام، اندیمشک، کرمانشاه، کردستان، مهاباد و میاندوآب منتقل شود. امیدواریم واحدهای کرمانشاه، لرستان و مهاباد تا پایان سال جاری به بهرهبرداری برسند و خوراک اصلی نیز از میدان گازی پارس جنوبی تامین شود.
شما خلاصهای از روند توسعه صنعت پتروشیمی در برنامههای اول تا سوم گفتید. حضور شرکتهای خارجی و مشارکت با آنها چه دستاوردی برای توسعه توانمندی صنعت پتروشیمی به همراه داشت.
در جریان برنامههای اول تا سوم توسعه، صنعت پتروشیمی به لحاظ مهندسی هم پیشرفت کرد. در پتروشیمی اراک که در نوع خود نخستین بود، به جز نیروی انسانی، طرف ایرانی هیچ آوردهای نداشت. به جز چند Vessel تولیدی ماشینسازی اراک، تمام تجهیزات از ایتالیا تامین شد. کلیه مراحل طراحی اصولی و تفصیلی و حتی نصب و راهاندازی نیز توسط شرکتهای خارجی صورت گرفت. این وضعیت در برنامه اول توسعه بود. اما به تدریج در برنامه دوم و سوم توسعه، نوع EPC تغییر کرد و یک Joint بین شرکتهای داخلی و خارجی ایجاد شد. در همینجا بود که مهندسی کار به صورت مشترک صورت گرفت و توان مهندسی داخلی رشد پیدا کرد. بهطور کلی در بخش مهندسی اصولی بیشتر کار توسط طرف خارجی و در بخش مهندسی تفصیلی توسط شرکت داخلی صورت میگرفت؛ اگرچه هر دو شرکت متضامناً و نیز منفرداً از مسوولیت کامل برخوردار بودند. الان قریب به 10 شرکت مهندسی داخلی وجود دارند که مهندسی تفصیلی پتروشیمیهای عسلویه را انجام دادهاند. همچنین توان ساخت داخل نیز رشد کرد و هماکنون بهطور میانگین حدود 50 درصد قطعات از داخل تامین میشود. در واقع همکاری و سرمایهگذاری خارجی، به تدریج باعث تقویت توان داخلی نیز شد. این ظرفیت البته در دوران تحریم رشد دوچندانی پیدا کرد و اکنون مبدلهای حرارتی، ظروف تحت فشار، رآکتور آمونیاک و برجهای تقطیر در ایران ساخته میشود و حتی کارگاه ساخت در محل سایت برپا میشود. نقش حضور شرکتهای خارجی از این جهت حائز اهمیت بوده که باعث رشد توان داخلی شده است؛ هرچند لیسانس کماکان در اختیار شرکتهای خارجی قرار دارد.
ظاهراً کماکان باوجود پیشرفتهای صورتگرفته، لیسانسها به صورت انحصاری در اختیار شرکتهای اروپایی قرار دارد.
لیسانس برخی از واحدهای پتروشیمی مثل اولفینها چندان عجیب و پیچیده نیست. لیسانس در واقع همان نوع کوره است که از کدام شرکت خریداری شود. در مورد نوع کوره هم بیشتر بحث آلیاژ لولههای داخل آن مطرح است که باید با درجه حرارت و شوکهای بالا سازگار باشد. اگر این آلیاژ در داخل کشور ساخته شود، قطعاً در این بخش هم مستقل خواهیم شد.
فارغ از بحث فناوری، مساله شیوه سرمایهگذاری نیز مطرح است. چه میزان از توسعه صنعتی پتروشیمی که بدان اشاره کردید، با این شیوه بوده است؟
بعد از انقلاب تنها مشارکت مستقیم خارجی واقعی با شرکت ساسول در پتروشیمی آریاساسول صورت گرفت. این برای شرکتهای خارجی جذاب بود، چراکه خوراک اتان فراوان و ارزانی در اختیار قرار داشت. دلیل ارزانی نسبی اتان این است که کاربردهای جایگزین زیادی ندارد، برخلاف متان که زنجیره تولید آن میتواند از شاخه آمونیاک و متانول گسترش یابد. اتان به لحاظ ساختار مولکولی محدودیت دارد که در نتیجه نسبتاً ارزان است. البته روابط سیاسی نیز در این سرمایهگذاری موثر بوده است. به هر حال ایران به تازگی انقلاب اسلامی را پشت سر گذاشته بود و آفریقای جنوبی نیز شرایط مشابهی داشت و چهره مردمی بزرگی همچون نلسون ماندلا قهرمان این کشور به شمار میرفت. به قول مشهور، گروه خونی دو کشور به هم میخورد. البته ماجرا برای ایران هم جذاب بود؛ چون دانش فنی و دستورالعملهای روز دنیا وارد کشور شد و استانداردهای مدیریتی ارتقا یافت. قرارداد دیگر در مجتمع کارون با شرکت کماتور بود؛ آن هم به دلیل انحصاری بودن فناوری. بقیه مشارکتهای خارجی به صورت غیرمستقیم و از طریق فاینانس بوده است که از این طریق ثروت زیادی وارد کشور شد. البته در ادامه مسیر، نحوه خصوصیسازی و تحریم، رشد پتروشیمی را کند کرد.
در ماههای پس از توافق هستهای و اجرای برجام، به موضوع سرمایهگذاری خارجی در صنعت پتروشیمی توجه ویژهای شده است. به نظر شما چقدر شرایط برای پذیرش سرمایهگذاری خارجی مهیاست؟
سرمایهگذاری خارجی بدون زیرساخت ممکن نیست. اگر شرکت خارجی، خود تامین و تهیه زیرساختها را نیز برعهده گیرد عملاً پروژه کلید در دست میشود که به هیچ وجه برای ما قابل قبول نیست. ما حرف از سرمایهگذاری خارجی میزنیم، ولی موقع تامین زیرساختها به درستی عمل نمیکنیم. من یک سال پیش هم در مصاحبهای گفتم که اگر امروز هم تحریمها لغو شد، پتروشیمی آمادگی کافی را ندارد. باوجود اینکه برخی به این جمله اعتراض کردند، هنوز من بر همان نظر قبلی پابرجا هستم. ما نمیتوانیم به سرمایهگذار خارجی بگوییم بیاید، صرفاً به این دلیل که خوراک فراوانی در ایران وجود دارد. اولین سوال سرمایهگذار این است که به چه قیمتی و کجا این خوراک را تحویل میگیرد؟ ما بهترین زمینها را به لحاظ موقعیت جغرافیایی و استراتژیک در سواحل خلیجفارس در اختیار داریم. باید از این زمینها همانگونه استفاده کنیم که در آن سوی خلیجفارس کشورهای همسایه درحال اجرای برنامههای خود هستند. حتی دولت میتواند برای آماده کردن زیرساختها وارد عمل شود و در کنار آن پروژههای رفاهی و تفریحی را نیز به اجرا بگذارد. من در همایش امسال IPF به آقای جهانگیری گفتم که دولت از این کار زیان نمیبیند. بخش خصوصی هم میتواند وارد این حوزه شود.
ظاهراً در مکران نیز تامین زیرساختها برعهده بخش خصوصی قرار دارد.
بله، همینطور است، ولی با این تفاوت که استفادهکننده نهایی نیز همان بخش خصوصی است و نه دیگران. در واقع بخش خصوصی برای تامین نیاز خود، زیرساختها را نیز فراهم میکند. مورد دیگر اینکه باید همه جوانب کار به صورت یکپارچه دیده و سنجیده شود. اینکه خوراک خواهیم داشت یا نه و به چه قیمت و کیفیتی. بازار منطقه، آسیا، اروپا و جهان برای محصولات تولیدی باید مورد بررسی قرار گیرد. حجم ساخت داخل و نیروی انسانی مورد نیاز در زمان ساخت و راهاندازی و بهرهبرداری باید برآورد شود. دسترسی به منطقه و فرودگاه و پایانه مورد نیاز هم باید درنظر گرفته شود. لذا اینکه تصور کنیم ساحلی وجود دارد و باید برویم سراغ احداث پتروشیمی، اینطور نیست. در کنار زیرساختها، باید مساله آب هم درنظر گرفته شود. کشور هماکنون با مشکل کمبود آب مواجه است و بخشی از انرژی باید به مصرف تولید آب برسد. در آن سوی خلیجفارس انبوهی از فضاهای مسکونی و سبز بدون هیچ رودخانه و نزولاتی به وجود آمده است؛ صرفاً با استفاده از انرژی. وقتی از زیرساخت صحبت میکنیم، بخشی از آن را زمین تشکیل میدهد ولی مفهوم به مراتب گستردهتر است. یوتیلیتی (شامل آب، برق و بخار) نیز باید تامین شود.
به بحث سرمایهگذاری خارجی بازگردیم. یک ایراد اساسی به توسعه صنعت پتروشیمی، عدم تکمیل زنجیره ارزشافزوده در آن است. پاسخ شما به این ایراد چیست؟
عدم تکمیل زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی، دو بُعد اصلی دارد. نخست اینکه در مقابل پنج، شش میلیون تن اتیلن تولیدی از گازهای پارس جنوبی، کمتر از یک میلیون تن پروپیلن تولید میشود. وزیر نفت اخیراً گفتهاند کشور به سه میلیون تن پروپیلن نیاز دارد. در این بعد، مساله این است که قیمت نفت بالا رفته بود و کسی حاضر به سرمایهگذاری در اولفینهای مایع نمیشد. پلیپروپیلن در مقایسه با پلیاتیلن، گستره وسیعتری از زنجیره پاییندستی را میتواند تامین کند. ضمن اینکه به دلیل سهکربنه بودن پروپیلن، محصولات شیمیایی حدواسط متعددی را حاصل میدهد که بعداً خوراک صنایع پاییندستی میشوند؛ مثل فنول، استون، کاپرولاکتام، پلی اول، پروپیلن اوکساید و آکریلونیتریل. بُعد دیگر این است که ما دانش فنی تولید بسیاری از اینها را در دست نداریم؛ برخلاف بسیاری از محصولات دیگر صنایع پتروشیمی. لذا لغو تحریمها علاوه بر جذب سرمایهگذاری خارجی، میتواند دانش فنی لازم را برای تکمیل زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی به همراه آورد. ما دیگر نباید به سراغ شرکتهایی برویم که در بخش بالادستی مثل آروماتیک، اولفین و متانول دارای فناوری هستند؛ بلکه باید به شرکتهایی توجه کنیم که در تکمیل زنجیره ارزش حرفی برای گفتن دارند.
شما عوامل اصلی موثر بر جذب سرمایهگذاری خارجی را برشمردید، اما اشاره اصلی شما به زیرساخت بود و نه خوراک. چرا؟ به هر حال ایران از مزیت خوراک فراوان برخوردار است.
آب و زیرساخت کلید جهش دوم توسعه صنعت پتروشیمی هستند. طبیعی است که خوراک کافی در ایران وجود دارد. اگر نبود که سرمایهگذار خارجی اصلاً به سراغ ایران نمیآمد. ایران بزرگترین مخزن گازی جهان را در اختیار دارد و طبیعی است که خوراک فراوانی داشته باشد. این گاز میتواند برای مصارف گوناگون سوزانده شود و محیطزیست را آلوده کند؛ یا به مصرف تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر در صنعت پتروشیمی برسد. طبیعی است که راهحل دوم بهتر است. صنعت پتروشیمی تنها حدود شش، هفت درصد از هیدروکربن کشور را مصرف میکند، درحالی که با همین میزان هیدروکربن مصرفی 45 میلیون تن محصولات پتروشیمی تولید میشود. این شش، هفت درصد در زمانی است که تولید و صادرات نفت خام کشور در حداقل خود قرار دارد و با افزایش تولید، سهم درصدی صنعت پتروشیمی از هیدروکربن مصرفی باز هم کمتر خواهد شد، میبینیدکه پتروشیمی هیچگاه رقیب صادرات گاز نبوده است.
به تازگی خبر ابراز تمایل باسف برای سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی ایران مطرح شده است. ارزیابی شما از این مذاکرات چیست؟
همانطور که قبلاً هم گفته شد، باید زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی را تکمیل کنیم. شرکت باسف در زمینه صنایع شیمیایی بزرگترین به شمار میرود و حضور آن میتواند به تکمیل زنجیره ارزش یاری رساند. این شرکت در حوزه محصولات میاندستی و پاییندستی فعالیت میکند؛ یعنی دقیقاً همان حوزهای که هماکنون صنعت پتروشیمی کشور نیازمند سرمایهگذاری و توسعه است. البته این حضور هم به تامین زیرساختهای لازم و کافی نیازمند خواهد بود. باتوجه به هلدینگهای موجود در صنعت پتروشیمی، این پیشزمینه احتمالاً فراهم میشود. اما در عین حال باید کاری کرد که باسف، قطر را به ایران ترجیح ندهد. همینطور عربستان و دیگر کشورهای منطقه را بر ایران اولی نداند. ایران امتیازی دارد که از قضا به وجود آمدن آن به صنعت پتروشیمی مربوط نبوده است: امنیت. آنچه سرمایهگذار خارجی را به سمت ایران میکشاند، امنیت بینظیر کشور است که افتخار آن از آن شهیدان و جانبازان راه میهن است. بازار بزرگ ایران، امتیاز مهم دیگری به شمار میرود که ما در اختیار داریم. مقیاس تولید در صنایع پاییندستی پتروشیمی، چنددههزار تن است و نه میلیون تن.
تفاوت دوران جدید حضور شرکتهای خارجی با دوران پیشین چیست؟
در دوران پیشین توسعه، حضور شرکتهای خارجی برای تامین لیسانس و مهندس اصولی بود. این کار همانطور که گفتم، با ایجاد مشارکت EPC صورت گرفت. الان، شرایط تفاوت دارد. ما کمتر به سمت آروماتیک و اولفین خواهیم رفت و نیازی به آن دانش فنی نداریم. حتی اگر نیاز داشته باشیم، با هزینه به مراتب کمتری طراحی واحدها را تکرار میکنیم. الان با توجه به خصوصی بودن پتروشیمیها، این بخش کوچکترین ریسکی نخواهد کرد و متناسب با پیشرفت پروژه براساس کیفیت و زمان، واردات کالا و خدمات را نیز فارغ از مبداء آن در نظر خواهد داشت. برای بخش خصوصی، تنها اولویت پایان پروژه به شکلی مناسب است تا سودآوری کافی تامین شود و نه افزایش توان ساخت داخل یا دیگر اهدافی که طی دوران پیشین مد نظر دولت به عنوان متولی توسعه صنعت پتروشیمی بود. با این تفاسیر، باید کماکان دولت حضور داشته باشد؛ ولی به شیوهای متفاوت از گذشته. مثلاً وقتی قوانین اجازه نمیدهد دولت تضمین شرکتهای خصوصی را انجام دهد، دولت میتواند در هر طرح جدیدی به اندازه 20 درصد حضور یابد تا ضمانت لازم را به صورت 100 درصد انجام دهد و در مقابل محصولات تولیدی را به عنوان ضمانت نگه دارد و این موارد نیاز به قوانین لازم هم دارد.
دیدگاه تان را بنویسید