تجارت چای در ایران از اواخر قاجاریه تا پایان پهلوی دوم
چای قند پهلو
در این صفحه به تاریخ تجارت چای در ایران میپردازیم؛ دمنوشی که تا دو سده پیش از این جایی در قهوهخانههای این سرزمین نداشت ولی امروز به همت مردی که در کشتزارهای چای خود در لاهیجان آرمیده، جزء لاینفک هر خانه ایرانی است.
در این صفحه به تاریخ تجارت چای در ایران میپردازیم؛ دمنوشی که تا دو سده پیش از این جایی در قهوهخانههای این سرزمین نداشت ولی امروز به همت مردی که در کشتزارهای چای خود در لاهیجان آرمیده، جزء لاینفک هر خانه ایرانی است.
در ایران نخستین بار در قرن پنجم هجری از چای به عنوان گیاهی دارویی که خاستگاه کشت آن چین و تبت بود، در الصیدنه فیالطب ابوریحان بیرونی سخن به میان آورده شده است. مصرف محدود چای به عنوان یک گیاه دارویی از قرن هفتم هجری در آسیای غربی متداول شد. این امر میتوانست ناشی از حضور مغولان و ایلخانان در این مناطق باشد. این مصرف محدود در ایران ادامه یافت تا اینکه اعتمادالسلطنه از آن به عنوان یک نوشیدنی یاد کرد. صاحبنظران بر این باورند که امیرکبیر نقش مهمی در ترویج مصرف چای در ایران داشته است. چرا که پس از دریافت هدیه دولت فرانسه مشتمل بر دو دست ظروف چایخوری به انضمام یک سماور نقرهای و یک سماور دیگر از سوی تاجری روس، وی انحصار سماورسازی با یارانه دولتی را به استادکاری در اصفهان واگذار کرد. هر چند که پس از قتل امیرکبیر این امتیاز لغو شد. پس از آن مصرف چای به سرعت در ایران گسترش یافت و قهوهخانههای ایران به چایخانه مبدل شد. به طوری که بنابر گزارش بریتانیا پیرامون تجارت اصفهان و یزد در سال 1313 هجری، واردات چای سیاه از هندوستان به ایران بالغ بر دو میلیون پوند بود. گسترش مصرف چای منجر به حمایت از کشت چای، تولید و
بازاریابی برای آن در ایران شد. به گزارش چارلز عیسوی اولین تمهیدات برای کشت چای در گیلان از سوی یک سرمایهگذار انگلیسی فراهم شد که به واسطه بیماری نتوانست در این زمینه توفیقی حاصل کند. چندی بعد و در سال 1302 هجری، حاجی محمدحسین اصفهانی نیز تلاش ناموفقی را برای کشت چای در ایران انجام داد. زمینه کشت چای در ایران فراهم نشد مگر زمانی که در سال 1280 حاجی محمد میرزا کاشفالسلطنه کنسول ایران در هندوستان سه هزار نهال چای آسام را به ایران آورد (Daniel Balland and Marcel Bazin, December 15, 1990). کاشفالسلطنه با دانشی که در زمینه کشت و فرآوری چای نخست در سیملار و سپس در هیئت یک فرانسوی در یک موسسه انگلیسی در هند آموخته بود، با توجه به شرایط آب و هوایی و خاک ایران، لاهیجان را بهترین محل کشت چای تشخیص داد. وی کشت چای در ایران را با استناد به اظهارات کتبی و شفاهی مظفرالدین شاه یک ضرورت اقتصادی حیاتی تلقی میکرد. چنین به نظر میرسد که دولت بر آن بود تا با پیروی از الگوهای روسی و انگلیسی به کشت بومی چای در ایران بپردازد. در این دوره کشت چای بخشی از تلاش گسترده دولت مرکزی و تجار برای کاهش میزان واردات از هندوستان بود.
دلیل این مساله کسری مستمر پولی دولت در تجارت با فرمانداری کل بریتانیا در هندوستان بود. بنابر گزارشهای واصله، در این دوره ارزش تخمینی واردات چای از هند مبلغ حدوداً یک میلیون تومان در سال بود. از آنجا که نزدیک به 83 درصد کل چای مصرفی در ایران از هند وارد میشد، دولت با حمایت از تولید چای در ایران درصدد پاسخگویی به نیاز در حال رشد داخلی و کاهش واردات بود. علاوه بر این، چای میتوانست همانند دیگر کالاهای تجاری ارزشمند چون افیون، ابریشم و تنباکو به توازن تجارت با کشورهای همسایه یاری رساند (Kazemi, 24April 2012).
پس از آن کاشفالسلطنه با مشقات بسیار در قطعه زمینی به مساحت حدود شش جریب در اطراف لاهیجان و بخشی از اراضی تنکابن به کشت چای و تهیه چای خشک پرداخت (یزدانی، د 2، س 1، ش 3، بهار 1388: 528). پس از اولین کشت وی نمونه محصول به دست آمده را برای مظفرالدین شاه فرستاد و درصدد برآمد تا در سال 1324 هجری مجلس را نسبت به تاسیس یک شورا مرکب از رجال اقتصادی برای گسترش کشت چای در گیلان مجاب کند
(Daniel Balland and Marcel Bazin, idem). کاشفالسلطنه در نامهای که به تاریخ 21 قوس 1300 خطاب به مجلس تحریر کرده بود، از خودکفایی گیلان در تولید چای در سطح ایالت و صادرات مازاد محصول چای به ایالتهای داخلی ایران و روسیه خبر داد. وی که دیگر با نام «چایکار» شناخته میشد بار دیگر در سمت ژنرال کنسول ایران عازم هندوستان و چین و ژاپن شد و به پژوهش در زمینه کشت و فرآوری چای پرداخت. در این سفر متخصصانی را به استخدام دولت ایران درآورد تا کشت و فرآوری چای را به ایرانیان بیاموزند. ولی در سال 1308 و حین مراجعت از این سفر اتومبیل حامل وی به دره سقوط کرد و کاشفالسلطنه درگذشت (یزدانی، همان: 528 و 529).
پس از کشت چای در لاهیجان، کشت آن در لنگرود، فومنات، سیاهکل، املش، رودسر، تنکابن و رامسر و برخی دیگر از شهرهای شمالی گسترش یافت (یزدانی، همان: 528 و Balland and Marcel Bazin, idem). به گزارش بوبک با افزایش سطح زیرکشت چای از 100 هکتار در سال 1338 هجری به 800 هکتار در سال 1310 خورشیدی و تاسیس اولین کارخانه فرآوری چای در سال 1311، صادرات چای پنج درصد از سهم کل واردات ایران را به خود اختصاص داد (Balland and Marcel Bazin, idem). در سال 1309 نیز اولین باغ کشاورزی در تنکابن تاسیس یافت (یزدانی، همان: 528). در برنامه نوسازی رضا شاه کشت چای مهم تشخیص داده شد و جمعی از متخصصان چینی برای آموزش کشاورزان ایرانی به استخدام دولت درآمدند و بعدها کارآموزانی برای مطالعه روشهای کشت چای از سوی دولت به هند، سیلان و جاوه فرستاده شدند. در سال 1320 اراضی زیرکشت به هفت هزار هکتار رسید (Balland and Marcel Bazin, idem). در ادامه همین روند، در سال 1330 سطح زیر کشت چای کشور به 10281 هکتار رسید (یزدانی، همان: 528). این روند همچنان ادامه یافت و اراضی زیر کشت چای ایران به ترتیب در سالهای 1337، 1347،1350، 1352 به 15 هزار، 24 هزار، 31 هزار
و 26800 هکتار رسید. در سال 1347 سازمان چای ایران به شرکت سهامی چای ایران تبدیل شد.
در این دوره بیشتر چای ایران از سوی 127 کارخانه واقع در اراضی زراعی واقع در فاصله لاهیجان و لنگرود تولید میشد که سازمان چای ایران تنها هشت کارخانه را در تملک خود داشت ولی در پایان هر سال با هدف محافظت از محصول اقدام به خرید بهترین محصول آمادهشده از سوی 60 یا 65 کارخانه خصوصی میکرد. هر یک از این کارخانهها از سوی مشاوران دولت اداره میشدند و کارخانههای تحت نظارت دولت قیمت خرید محصول خام را تعیین میکردند. در فرآوری کارخانهای به صورت همزمان از روشهای سنتی و صنعتی برای تولید محصول استفاده میشد.
تمام چای تولید شده در کارخانههای تحت نظارت دولت به انبار شرکت چای ایران در رشت حمل میشد. در آنجا محصول سازماندهی میشد و حتی با نشان تجاری کمپانی به فروش داخلی میرسید یا پیش از بستهبندی در اختیار صادرکنندگان قرار میگرفت که طبق دستورالعمل موظف به پرداخت درصد مشخصی از ارزش صادرات به شرکت چای بود. بخشی از چای تولیدی در بخش خصوصی برای بستهبندی به کارخانههای تهران فرستاده میشد و مابقی نیز از سوی توزیعکنندگان محلی در اختیار مشتریان در سرتاسر کشور گذاشته میشد. تا پیش از اصلاحات ارضی بیشتر پرورشدهندگان چای مالکیت اراضی کوچک خود را بر عهده داشتند. در نتیجه این مساله تاثیری در بهبود وضعیت اقتصادی آنان نداشت. اراضی مزروعی وسیعتر نیز از اصلاحات ارضی تاثیر زیادی نپذیرفت. بیشتر اراضی مزروعی چای کوچکتر از متوسط محدوده درنظر گرفتهشده برای شرکتهای شخصی بودند و از اینرو در مالکیت مالکان خود باقی ماندند.
حقیقت این است که کشت چای در ایران به واردات خاتمه نداد. فروشندگان متوجه طعم و تولیدات خارجی شدند. در سال 1349، 52 درصد ایرانیان تنها چای ایرانی مینوشیدند و 29 درصد هم از چای ایرانی و هم خارجی استفاده میکردند و 19 درصد بیشتر چای خارجی مینوشیدند و 36 درصد مدعی بودند که مصرف آن را ترجیح میدهند. واردات افزایش یافته بود و در اوایل سال 1350 مقارن با زمانی که تولید ملی سالانه چای سیاه بین 15 هزار تا 19 هزار تن اعلام شد، رقم واردات این محصول حدود شش هزار تن در سال گزارش میشد و این رقم، شامل واردات غیررسمی (قاچاق) که حدود 10 تا 15 هزار تن بود، نمیشد. 3 /2 درصد واردات رسمی از سیلان و 3 /1 درصد از هندوستان بود. در این دوره چای سیلان از دو راه به ایران وارد میشد: اولین مسیر، از طریق خلیج فارس و با عبور از مرز عراق بود و مسیر دیگر از راه هندوستان و از طریق پاکستان یا افغانستان بود Balland and Marcel Bazin, idem)).
چای را چه گرم بنوشید و چه سرد، چه قند پهلو و چه با عطر لیمو و بهار نارنج، همان محبوبترین نوشیدنی ایرانیان است که تجار ایرانی از سبزی برگهایش تا رسیدن به آن دمنوش تیره خوشگوار راه درازی را پیمودهاند.
دیدگاه تان را بنویسید