تاریخ انتشار:
آیا فرصت چیدن میوه بانکی برجام فرا رسیده است؟
موج سینوسی
تردیدی که طی چند ماه چون موجی سینوسی، امیدواریها نسبت به برجام را در داخل کاهش داد. در این دوره هرچند بنگاهها و دولتهای اروپایی بر آن بودند تا با ایران کار کنند و اولین قراردادهای کوچک نیز امضا شد، اما بانکهای بزرگ اروپایی که باید برای پوشش روابط تجاری پیشقدم میشدند، دستدست میکردند.
سه ماه پیش در روزنامه دنیای اقتصاد از سه فاز متفاوت پس از امضای برجام نام بردم. این سه فاز به طور خلاصه شامل بودند بر:
مرحله اول از زمان امضای برجام تا روز اجرای آن بود. در این فاز، شرکتهای اروپایی با چنان وجدی به اقتصاد ایران نگریستند که انتظارات را از اثرگذاری برجام به حداکثر رساندند. دورهای که کشورهای مختلف در صف بودند تا هیاتهای تجاری خود را به تهران برسانند. میشد کاملاً احساس کرد کشورهای اروپایی به هیچرو حاضر نیستند سرزمین تازه کشفشده برای سرمایهگذاری را به رقیب واگذارند. آنها چون جویندگان طلا میخواستند هرچه زودتر به این سرزمین بکر پاگذارند و شرایط آن را ارزیابی کنند و پس از آن آستینها را بالا زنند. اما در خلال این ملاقاتها اروپاییها دریافتند که نه کار در ایران آسان است و نه هنوز روز اجرا فرا رسیده بود.
فاز دوم از روز اجرای برجام آغاز شد. در حالی که تحریمها برداشته شده بود و تفاهمنامههای بسیاری امضا شده بود اما در عمل، تحول به آرامی انجام میگرفت؛ در این بین بخش نفت و گاز بهواسطه برداشته شدن سقف خرید از ایران، با سرعت به فکر بازپسگیری سهم خود از بازار بود و به این هدف نیز نائل آمد و رشد اقتصادی ایران پسابرجام را رقم زد، اما هنوز بخشهای دیگر تغییر محسوسی را تجربه نمیکردند. علت نیز معلوم بود: بانکهای بزرگ اروپایی مردد بودند.
تردیدی که طی چند ماه چون موجی سینوسی، امیدواریها نسبت به برجام را در داخل کاهش داد. در این دوره هرچند بنگاهها و دولتهای اروپایی بر آن بودند تا با ایران کار کنند و اولین قراردادهای کوچک نیز امضا شد، اما بانکهای بزرگ اروپایی که باید برای پوشش روابط تجاری پیشقدم میشدند، دستدست میکردند. آنها در انتظار سیگنالهای بیشتری از سوی وزارت خزانهداری آمریکا بودند زیرا مجازاتهای گذشته که بعضاً به میلیاردها دلار میرسید، آنان را در ایجاد ارتباط با سیستم بانکی ایران حتی در دوره برجام با تردید مواجه کرده بود. از آن گذشته به غیر از مساله تحریمهای هستهای، سیستم بانکی ایران هنوز معیارهای جهانی را در ارتباط با مشکلات تروریسم و پولشویی اعمال نکرده بود و این نیز مانع دیگری بود.
پس از طی چند ماه از روز اجرای برجام که با مشکلات ذکرشده همراه بود، فاز سوم آغاز شد. در این فاز هرچه زمان گذشت، منافع اقتصادی محسوس برجام بیشتر و امیدواری نسبت به موفقیت آن بیشتر شد. جایی که موج سینوسی برجام، روند صعودی به خود گرفت. در این دوره است که مشخص شد، ایران توانسته سهم خود را از بازار نفت بازیابد. چند بانک بزرگ اروپایی، روابط کارگزاری خود را با سیستم بانکی شروع کردند و سیستم بانکی نیز از لیست سیاه بیرون آمد. دورهای که رشد اقتصادی 4 /4 درصدی رخ داد، بودجه دولت مطلوبتر شد و فعالان اقتصادی دنیا، با برگزاری همایشهای مختلف و تحقیقات گسترده و با اطمینان بیشتر آرامآرام وارد ایران شدند. آمار افزایش ملموس اجاره املاک از سوی شرکتهای خارجی خود نوید فاز تازه برجام است. ثمرات این دوره با ارتباط مستقیم و مذاکره نهادهای اقتصادی با وزارت خزانهداری آمریکا به خصوص دیدار رئیس کل بانک مرکزی با جک لو وزیر خزانهداری در واشنگتن آغاز شد.
این ارتباطها موجب شد تا وزارت خزانهداری، چندین اصلاحیه در مورد روابط بانکی با ایران منتشر سازد و در آخرین آنها به نوعی مشکل معامله دلاری با ایران توسط کشورهای غیرآمریکایی نیز مرتفع شد. از سوی دیگر تلاش بانک مرکزی برای پیوستن به FATF و خارج شدن ایران از لیست سیاه خود عامل دیگری بود تا یکی از موانع بزرگ روابط کارگزاری با بانکهای بینالمللی از میان برود. علاوه بر این مجوزهای لازم برای فروش هواپیما توسط ایرباس و بوئینگ نیز صادر شد. تداوم این فاز میتوانست به معنی آن باشد، که طرف مقابل به تعهدات خود در قالب برجام عمل کرده و توافق هستهای میتواند ماندگار باشد. اما این امیدواری با موج بعدی که در واقع به نظر فاز چهارم برجام است، در حال کمرنگ شدن است. موجی که بار دیگر تردید را در مورد تداوم برجام رقم زده است.
فاز چهارم با انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهوری بعدی ایالات متحده، آغاز شده است. وی طی مبارزات انتخاباتی قول پاره کردن برجام را داد. اینک او در 20 ژانویه رئیسجمهور آمریکا خواهد بود. وجود دولتی در آمریکا که روی خوشی به برجام نداشته باشد، به قدر کافی میتواند سرمایهگذاران را از کار با ایران منصرف کند. این خطری بوده که رسانههای غربی نیز بارها به آن اشاره کردهاند. ویژگی فاز چهارم تردید نسبت به دوام برجام است. به نظر میرسد با آغاز دوره ترامپ و در صورتی که ایالات متحده، به طور آشکار و مستقیم برجام را نقض نکند، سیگنال مثبتی از سوی فعالان اروپایی دریافت شود و بدین شکل حداقل به میزان دستاوردهایی که تا اینجا برجام به همراه داشته، ایران از مزایای آن استفاده کند. بدین معنا که فروش نفت به قوت خویش باقی باشد، پروژههای نفت و گاز کموبیش با سرعت فعلی به جلو رود و روابط بانکی نیز نه به شکل فراگیر اما به حدی که بتواند رشد 3 تا 4 درصدی را برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد، انجام گیرد.
اگرچه با وجود تمدید تحریمهای 10ساله آمریکا علیه ایران که در ذیل تحریمهای اولیه میگنجد، احتمال از بین رفتن برجام بیشتر شده، اما به نظر میرسد تا زمانی که طرف مقابل آشکارا برجام را نقض نکند، طرف ایرانی قرارداد هستهای را اجرا کند.
برآیند این تحولات آن است که حداقل تا چند ماه دیگر که نشانههای بیشتری برای تداوم برجام به دست رسد، سطح همکاری اقتصادی ایران و اروپا تغییر محسوسی نکند. در حال حاضر به غیر از آنکه حجم قابل توجهی از ذخایر ارزی کشور آزاد شده است، برخی از بانکهای بزرگ اروپایی فعالیت خود را با بانکهای ایرانی آغاز کردهاند و روابط کارگزاری قابل مقایسه با پیش از توافق هستهای نیست. اما در مورد تامین مالی پروژهها نیز، قراردادهایی با شرکتهای اروپایی و بانکها به امضا رسیده که میتوان رد پای آن را در صنایع فولادی، راهآهن و... نگاه کرد. با وجود این سیستم بانکی و فعالان اقتصادی نباید منتظر تحولات سیاسی باشند.
آنان تحت هر شرایطی باید حداکثر تلاش خود را برای جذب منابع مالی بکنند. فرآیند جذب مالی نیز فرآیندی چندجانبه است. از یکسو سیستم بانکی و بانک مرکزی با طرفهای خارجی باید به یک چارچوب توافقی مشخص در مورد تامین مالی دست یابند و از سوی دیگر شرکتهای ایرانی در صنایع مختلف باید با شناسایی طرفهای خارجی خود و ترغیب آنان، فشار درونی را به بانکهای این کشورها وارد کنند تا تامین مالی پروژهها را به دست گیرند. این نیست که تصور شود اگر تامین مالی پروژهها به قدر مطلوب نیست یک نهاد مقصر است، بلکه فرآیندی که منتهی به دریافت Finance میشود، با نهادهای مختلف بانکی و تولیدی و دولتی سروکار دارد و هر یک از آنها میبایست در این زمینه نقشآفرینی کنند. به هر رو دور بودن لایههای کارشناسی این نهادها با دنیای خارج نیز باعث شده است فرآیند بهکندی پیش رود.
هرچند در فاز چهارم پس از امضای برجام، موج رکودی ناامیدی و تردید در مورد تداوم برجام به وجود آمده است، اما هرچه زمان بگذرد، سرانجام برجام با قطعیت بیشتری برای فعالان اقتصادی داخل و خارج نمود مییابد. اگر پس از انتخاب ترامپ بسیاری میگفتند که برجام از سوی طرف مقابل ایران پابرجا نمیماند، پس از گذشت چند هفته و فشارهای مختلفی که به خصوص از سوی کشورهای اروپایی برای حفظ برجام میشود، از شدت ناامیدی گذشته کاسته است. همین امر فرضیه ما را در مورد آنکه گذر زمان به فاصلهای چندماهه بعد از روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا میتواند آینده برجام را مشخص کند، تقویت میکند. اما تا آن زمان و با وجود رسیدن تولید نفت به سطح پیش از برجام، آغاز پروژههای مختلف نفت و گاز و صنایع فولادی و همچنین ورود بیمههای اروپایی و آزاد شدن بسیاری از نقل و انتقالات بانکی و در نتیجه آن رشد اقتصادی مطلوبی که شاید تا پایان سال به هفت درصد برسد، به ما این پیام را میدهد که برجام تا همین جا نیز موفق بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید