تاریخ انتشار:
احمد عزیزی از زیروبم گشایشها و توسعه روابط بانکی با اروپاییها در دوران پسابرجام میگوید
خوشبینی مفرط را کنار بگذاریم
احمد عزیزی به تجارت فردا میگوید: همگان قبول داریم گشایشهای مثبتی در بخش بانکی پس از اجرای برجام رخ داده است اما به نسبت با انتظاراتی چون عادی شدن روابط بانکی و ارتباط با بانکهای بزرگ و رفع مشکلات نقلوانتقال پول و دسترسی سهل و کامل به درآمدهای نفتی و امکان حضور فعال در بازارهای مالی اروپا و آسیا و غیر آن(که در برجام درج شده است) که با امضای برجام در جامعه ایجاد شد، فاصله بسیاری داریم.
اخیراً خبرهایی مبنی بر گشایشهای بانکی چون گشایش خط اعتباری 2 /1 میلیارد دلاری از سوی یک بانک آلمانی برای کمک به توسعه بخش ریلی ایران اعلام شده است. در حال حاضر مسوولان بانک مرکزی از توسعه روابط بانکی و زمینهسازی برای گشایش اعتبار از سوی بانکهای اروپایی خبر دادهاند. آیا این تغییر و تحولات در حوزه بانکی و توسعه روابط با بانکهای اروپایی چون بانکهای آلمانی، اتریشی، سوئیسی، ایتالیایی، هلندی و .... به معنای موفقیت در عرضه بانکی در فضای پسابرجام است؟ در این زمینه احمد عزیزی به تجارت فردا میگوید: همگان قبول داریم گشایشهای مثبتی در بخش بانکی پس از اجرای برجام رخ داده است اما به نسبت با انتظاراتی چون عادی شدن روابط بانکی و ارتباط با بانکهای بزرگ و رفع مشکلات نقلوانتقال پول و دسترسی سهل و کامل به درآمدهای نفتی و امکان حضور فعال در بازارهای مالی اروپا و آسیا و غیر آن (که در برجام درج شده است) که با امضای برجام در جامعه ایجاد شد، فاصله بسیاری داریم. به عقیده این کارشناس ارشد نظام بانکی، برجام در بخشهایی چون نفت و تجارت و حملونقل بسیار موفقتر از بخش بانکی بوده است. در ادامه شرح این گفتوگو را
میخوانید.
در حال حاضر چه تغییراتی در حوزه بانکی در دوران پسابرجام رخ داده است؟
پیرامون اثرگذاری برجام باید بگویم؛ تاکنون اثرات اقتصادی برجام در بخش نفت به نسبت سایر بخشهای اقتصادی پررنگتر بوده و اثرات فوقالعاده موثری را ایجاد کرده است. البته توجه داشته باشیم؛ هنوز درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت و فرآوردههای نفتی برخلاف دوران قبل از تحریمهای اقتصادی، به شکل آزادانه قابل دسترسی، جابهجایی و مدیریت نیستند. با این حال واضح است؛ از ناحیه برجام و به خصوص بخش نفت، نیروی القای مثبتی به کل اقتصادمان از جمله بخش بانکی وارد شده است. اجازه بدهید قبل از اینکه به طور دقیق به سوال شما درباره اثرات برجام در گشایشها و احیای روابط بانکی در سطح بینالملل پاسخ بدهم، به این نکته تاکید کنم؛ باید همیشه یادمان باشد اقتصاد ایران در دنیا تجربه منحصر به فردی از تحریمهای اقتصادی را به ثبت رسانده که تاکنون چنین حجم بالای تحریمهای اقتصادی علیه هیچ کشوری سابقه نداشته است. حتی مقامات غربی به کرات عنوان کردهاند در این شیوه تحریمهای اقتصادی علیه ایران به تجربهای رسیدهاند که تحریمها را جایگزین جنگ کنند تا به اهدافی که در نظر دارند با هزینه بسیار کمتری دست پیدا کنند. در چنین شرایطی برجام باعث شد تا فشار
تحریمهای اقتصادی علیه ایران کاهش یابد. درست است به نسبت وعدههای پیش از اجرای برجام و زمانی که از توافق برجام میگذرد، نتایج و دستاوردهای آن آنطور که وعده داده شد قابل لمس نیست اما بدیهی است که برجام نقطه آغاز معکوس شدن روند هزینهزا و تخریبی علیه اقتصاد ایران است. از این جهت برجام دستاورد بزرگی برای کشورمان محسوب میشود و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. ادامه روند قبل از برجام با توجه به تشدید تحریمهای اقتصادی باعث شده بود تا هر روز هزینههای سنگین به اقتصادمان تحمیل شود و بیشتر در بحران اقتصادی گرفتار شویم. ادامه آن مسیر نتیجهای جز فقر و عقبماندگی و بحران نبود لذا به جرات باید اذعان کرد که برجام سایه شوم جنگ و تشدید فقر و افراطگرایی را از آسمان کشور و منطقه زدود.
با توجه به این امر برجام تاکنون چقدر بر احیای روابط بانکی و گشایشهای مالی اثر گذاشته است؟ آیا زمان چیدن میوه بانکی برجام فرا رسیده است؟
بهرغم اینکه برجام اتفاق میمون، خجسته و فرخنده در تمام زمینههای اقتصادی از جمله بخش بانکی بوده و هست اما تاکنون غفلت کردهایم و همچنان دور باطل میزنیم.
زمانی که برجام اجرایی شد، کسانیکه از نزدیک با اثر تحریمها بر بازارهای مالی بینالمللی ازجمله نظام بانکی آشنایی و سروکار داشتند به خوبی میدانستند امیدواری و خوشبینی که نسبت به گشایشهای بانکی در همان روزهای اول اجرای برجام از سوی برخی مسوولان دولتی و بانکی مطرح شد، زیاده از حد خوشبینانه بود و گشایشهای موعود بهزودی امکانپذیر نبوده و احیای شرایط قبل از تحریمها بسیار سخت و زمانبر است. به طور مثال در آن مقطع در همان روز اول برجام وعده گشایش 1000 السی داده شد در حالی که فعالان بازار بینالمللی بانکی آگاه بودند مواردی که اعلام میشود بسیار خوشبینانه است. توجه کنید؛ در حال حاضر بحث بر سر این نیست که بعد از برجام گشایش در حوزه بانکی رخ داده یا اینکه روابط بانکی بیشتر شده است. بلکه بحث اصلی بر سر شکاف انتظارات و آنچه در میدان عمل واقعاً اتفاق افتاده، با اجرای برجام در حوزه بانکی است. انتظاراتی که مسوولان با وعدههای بسیار خوشبینانه در همان روزهای آغازین برجام به جامعه القا کردند با واقعیت که در عمل رخ داده، متفاوت است. حدود یک ماه دیگر سالگرد اجرای برجام است، به نظر میرسد آنچه مسوولان در قالب وعدههای
خوشبینانه در مورد برجام در حوزه بانکی اعلام کردند و انتظارات بالایی به تبع آن ایجاد کردند طی این یک سال محقق نشده است. البته چنین نقدی حالا که مدت زمان کوتاهی به یکساله شدن برجام باقی مانده، منصفانه است.
با این اوصاف در حال حاضر وضعیت روابط بانکی و انتقال پول چگونه است؟
همگان قبول داریم گشایشهای مثبتی در بخش بانکی پس از اجرای برجام رخ داده است اما به نسبت با انتظاراتی چون عادی شدن روابط بانکی و ارتباط با بانکهای بزرگ و رفع مشکلات نقلوانتقال پول و دسترسی سهل و کامل به درآمدهای نفتی و امکان حضور فعال در بازارهای مالی اروپا و آسیا و غیر آن (که در برجام درج شده است) که با امضای برجام در جامعه ایجاد شد، فاصله بسیاری داریم. از سوی دیگر جای تعجبی ندارد که چرا وعدههای خوشبینانه مسوولان در بخش بانکی محقق نشده است. اگر ما با مکانسیم تحریمهای اقتصادی و شیوه اثربخشی آنها آشنایی داشته باشیم از قبل این آگاهی را داریم، که رفع تحریمها تدریجی است و نباید انتظارات بالا در این زمینه ایجاد شود. البته سرعت رفع تدریجی تحریمها در هر بخش اقتصادی با دیگر بخشها متفاوت است. تحریمهای اقتصادی در بخشهایی چون نفت، تجارت و حملونقل اگرچه تدریجی رفع میشوند اما سرعت اثربخشی برداشتن این نوع تحریم بیشتر از سرعت اثربخشی رفع تحریمهای بخش خدمات مالی به ویژه حوزه بانکی است. بنابراین جای تعجب ندارد که برداشتن تحریمها در بخش بانکی با سرعت کندی پیش رود چراکه مناسبات نظام بانکی بسیار پیچیده و خاص
هستند و با جنس مناسبات در سایر بخشهای اقتصادی متفاوتند. تحریم در نظام مالی مانند سلاح کشتارجمعی عمل میکند و اثربخشی و کارایی بسیار بالایی دارد که به عنوان مثال با تحریمهای مشابه در بخش تجاری به هیچوجه قابل مقایسه نیستند.
اما مسوولان بانک مرکزی میگویند پس از برجام بانکهای ایران بیش از 600 رابطه کارگزاری با حدود 230 بانک بینالمللی ایجاد کردهاند و در این مدت نیز با بانکهای اروپایی توسعه روابط داشتهاند و گشایشهایی هم ایجاد شده است...
معتقدم این اعداد در برقراری روابط با کارگزاریهای بانکها به تنهایی مفهوم ندارند. البته برقراری روابط با بیش از 600 کارگزاری در سطح بینالملل پس از اجرای برجام خبر بسیار خوشایندی است اما نباید به رشد کمیت اکتفا کنیم بلکه کیفیت و متحوای برقراری روابط کارگزاری از اهمیت بیشتری برخوردار است. البته ممکن است در محاسبه اینگونه آمارها، احتمال تکرار و همپوشانی روابط کارگزاری وجود داشته باشد. متاسفانه اشتهای پذیرشِ ریسکِ تعامل با بانکهای ایرانی از سوی بانکهای خارجی حتی بهرغم اینکه برخی از بانکهای خارجی با روابط بانکهای ایرانی روابط کارگزاری برقرار کردهاند بسیار پایین و محدود است. قطعاً وضعیت فعلی پس از برجام با دوران قبل از تحریمها قابل مقایسه نیست و همچنان محدودیتها و تلقی ریسک توسط بانکهای خارجی در این عرصه بسیار زیاد و بالاست. به طور مثال در دوران قبل از تحریمها روابط بانکی در یک کریدور آزاد بدون وجود هر نوع محدودیت و با سرعت در حال انجام بود اما اکنون بهرغم اجرای برجام درست است عبور از کریدور از ممنوعیت خارج شده اما همچنان محدودیتها وجود دارد و مثلاً نمیتوان بدون ابزارهای مربوطه چون تجهیز شدن به
استانداردها و مقررات بانکداری بینالمللی سرعت را افزایش داد.
مسوولان و متولیان نظام بانکی بسیار صبور و حرفهای در این زمینه باید برنامهریزی کنند. متاسفانه وقتی انتظارات خوشبینانه نسبت به برجام در حوزه بانکی ایجاد میکنیم، عملاً نظام و سیستم را از برنامهریزی مناسب بازمیداریم و در مسیر بیراهه گام برمیداریم که قطعاً دردی از مشکلات نظام بانکیمان دوا نخواهد کرد.
چراکه این امر، نادیده انگاشتن مقتضیات و مقررات بینالمللی، برای بانکهای خارجی امکانپذیر نیست و آنها به حرفها و ادعاها و قولهای بانکهای ایرانی نمیتوانند اکتفا کنند و بایستی در رسیدگیهای خود راساً از حاکمیت شرایط مناسب در بانکهای ایرانی اطمینان معقول حاصل کنند. در نتیجه کیفیت و کمیت در برقراری روابط کارگزاری هردو عامل مهمی هستند. به این نکته هم توجه کنید که لزوماً به برقراری روابط با تعداد بسیار زیادی از کارگزاریها نیاز نداریم. با اجرای برجام و از سرگیری روابط بانکی برای هر ارزی، کافی بود هریک از بانکهای ایرانی حداکثر با دو تا سه کارگزار بزرگ بانکی خارجی ارتباط برقرار کنند، کارگزارهایی که به سراسر بازارها در دنیا دسترسی داشته باشند. اگر در روابط کارگزاری ممکن بود اینگونه عمل کنیم، قطعاً در توسعه روابط بانکی موفقتر میبودیم و سریعتر به اهداف مربوطه در گشایشهای مالی دست پیدا میکردیم. وگرنه تعدد بالای روابط کارگزاری همیشه خوب نیست و در برخی مواقع ازجمله در شرایط حاضر ایران مشکل در برقراری روابط کارگزاری با بانکهای بزرگ را که دسترسی بیشتری به بازارهای بینالمللی دارند، نشان میدهد. حائز
کمال اهمیت است که ذکر شود موارد فوق تنها بخشی از مشکلات بینالمللی بانکهای ایرانی است و موارد بسیار خطیر دیگری هم وجود دارند که بدون حلوفصل آنها بانکهای ایرانی در موضع برابر و مناسبی برای انجام وظیفه و رقابت و حضور در بازارهای بینالمللی نخواهند بود. به طور خلاصه، تحریمهای باقیمانده به خصوص تحریمهای ضدتروریسم، دشمنی و تبلیغات سوء آمریکا در مورد کاستیهای نظام مالی و بانکی ایران (ازجمله در مورد عدم رعایت استانداردهای ضد پولشویی و تامین مالی تروریسم)، عدم پیگیری پیوستن به FATF، فقدان خدمات مشاوره در سطح قابل قبول برای بهبود و توسعه برخی از سیستمها و امثال اینها نمونههایی از سایر مشکلات هستند که شایسته توجه عاجلاند.
در حال حاضر شاهدیم مسوولان بانک مرکزی از توسعه روابط با بانکهای اروپایی خبر میدهند و گویا با بانکهای آلمانی، اتریشی، سوئیسی، ایتالیایی، هلندی و .... روابطی ایجاد شده است. تحکیم ارتباط با بانکهای اروپایی چقدر در توسعه روابط بانکی اثرگذار است؟
به طور حتم توسعه روابط با بانکهای اروپایی، 100 درصد میتواند به عادیسازی روابط نظام بانکی ایران در سطح بینالمللی کمک کند. البته به شرطی که بانکهای ایرانی بتوانند نیازهای بانکهای اروپایی را به طور کامل پاسخ دهند. به این نکته نیز باید توجه کنیم که ما در محدوده یورو میتوانیم ارتباط سازنده و موثری با بانکهای اروپایی برقرار کنیم. نباید انتظار داشته باشیم که توسعه روابط با بانکهای اروپایی محدودیت ارتباط دلاری را برطرف کند. در شرایط فعلی تمرکز بر توسعه روابط با بانکهای اروپایی سیاست صحیح و منطقی است چراکه در حال حاضر یورو بزرگترین ارز معاملاتی و تجاری ایران است و حتی برای مصارف خدماتی نیز کارکرد بالایی دارد. البته گشایش در اعتبارات بانکی مستلزم این است که حتماً با بانکهای بزرگ اروپایی توسعه روابط داشته باشیم. ارتباط با بانکهای کوچک و محدودیتهای عملیاتی در روابط با بانکهای کوچک و بزرگ، که نوعاً وجود دارد، اثربخشی و کارایی این روابط را بسیار محدود میکند.
چه زمانی شاهد خواهیم بود که بانکهای بزرگ اروپا به ایران بیایند؟
در حال حاضر تا آنجا که بنده اطلاع دارم بانکهای بزرگ اروپایی کمتر برای توسعه روابط با بانکهای ایرانی رغبت نشان دادهاند، یا بهتر است گفته شود که به اینگونه روابط رغبتی ندارند. البته این عدم رغبت آنها با نگرانیشان در ارتباط با تعهداتشان به دولت آمریکا و جریمههایی که آمریکا در ارتباطشان با بانکهای ایرانی در نظر گرفته است، نیز برمیگردد. از طرف دیگر با توجه به اینکه مقررات بانکداری بینالمللی در اغلب بانکهای ایرانی به طور کامل یا حتی به شکل مناسبی پیادهسازی نشده این امر تا حدودی مشکلساز بوده و آنطور که باید بانکهای ما نمیتوانند پاسخگوی نیاز بانکهای بزرگ اروپایی باشند. علاوه بر اینها با توجه به ریسکهای ناشی از تحریمهای باقیمانده، در حال حاضر احتمال ورود بانکهای بزرگ اروپایی و غیراروپایی به ایران پایین است و باید زیرساختها و ابزارهای لازم در این زمینه فراهم شوند. اگرچه بانک مرکزی از زمان اجرای برجام طی یک سال گذشته سعی داشته است که گامهای موثری در آمادگی بانکهای ایرانی برای ارتباط با بانکهای اروپایی بردارد.
با توجه به اینکه بانکهای ایرانی با تحریم U-Turn دلاری مواجهند این مساله چقدر در توسعه روابط بانکهای ایرانی مانع ایجاد کرده است؟
باتوجه به اینکه بازارهای مالی در سطح بینالمللی یکپارچه هستند قطعاً وجود تحریم دلاری برای کشور و حذف مکانیسم U-Turn در دوره تحریمهای اتمی توسط آمریکا، بسیار مشکلساز است. لذا به جرات میتوان ادعا کرد از عمدهترین ضعفهای برجام عدم برقراری مجدد مکانیسم U-Turn است. اگر ما بخواهیم تبادل دلاری داشته باشیم فرقی ندارد بانک مربوطه در آمریکا باشد یا اروپا یا چین. به هرشکل با مانع مواجه میشویم. از طرفی دلار اثرگذارترین و پرکاربردترین ارز در سطح بینالمللی است و نمیتوانیم بینیاز از مبادلات دلاری باشیم. درست است که میتوانیم بدون مبادلات دلاری روابط بانکیمان را در سطح بینالمللی توسعه دهیم اما حذف دلار از مبادلات تجاریمان هزینههای بسیار سنگینی را به اقتصادمان تحمیل میکند. در حال حاضر نیز چون در تحریم دلاری قرار داریم و نظام مالی بینالمللی نیز یکپارچه است قطعاً هزینههای بیشتری در این حوزه میپردازیم و خودبهخود این نوع تحریم مانع جدی در توسعه روابط بانکهای ایرانی با بانکهای بزرگ بینالمللی است. یک دلیل ساده این است که خزانهداری بانکها برای دلار، یورو و سایر ارزها و سیستمهای بانکها یکپارچه است و لذا
در ارزیابی ریسک برای تعیین اشتهای ریسک ایران و بانکهای ایرانی با وجود تحریم دلار و از ترس ریسک سرایت (حتی ناخودآگاه) و ریسک شهرت و امثالهم، عمدتاً عطای کار با بانکهای ایرانی را به لقایش میبخشند.
توسعه روابط با بانکهای اروپایی، ۱۰۰درصد میتواند به عادیسازی روابط نظام بانکی ایران در سطح بینالمللی کمک کند. البته به شرطی که بانکهای ایرانی بتوانند نیازهای بانکهای اروپایی را به طور کامل پاسخ دهند. به این نکته نیز باید توجه کنیم که ما در محدوده یورو میتوانیم ارتباط سازنده و موثری با بانکهای اروپایی برقرار کنیم.
با این اوصاف بانکهای ایرانی چگونه میتوانند از فرصت برجام برای ارتباط با بانکهای بزرگ بینالمللی استفاده کنند؟ نقش بانک مرکزی در این زمینه چیست؟
مسوولان و متولیان نظام بانکی بسیار صبور و حرفهای در این زمینه باید برنامهریزی کنند. متاسفانه وقتی انتظارات خوشبینانه نسبت به برجام در حوزه بانکی ایجاد میکنیم، عملاً نظام و سیستم را از برنامهریزی مناسب باز میداریم و در مسیر بیراهه گام برمیداریم که قطعاً دردی از مشکلات نظام بانکیمان دوا نخواهد کرد. در نتیجه باید بازنگری انجام دهیم و کاملاً واقعبینانه و عملگرایانه برنامهریزی کنیم. باید بررسی کنیم با اجرای برجام در بخش بانکی به کدام هدفها و در چه مدتزمانی میتوانیم دسترسی پیدا کنیم. در همان قالب باید برنامههای زیرساختی و بنیادی در نظام بانکیمان را تعریف و اجرایی کنیم. باید از هرگونه انتظار خوشبینانه در این بخش پرهیز کنیم تا بهترین استفاده را از فرصت برجام داشته باشیم. بارها گفته شده است در این دوره از تحریمهای اقتصادی مقررات بانکداری بینالمللی و شرایط بازار بینالمللی تغییرات اساسی داشته است و باید شکاف موجود پر شود. نظام بانکی ایران بدون آنکه مقررات بانکداری بینالمللی را پیاده کند و اگر مطابق استانداردهای جهانی در حوزه بانکی عمل نکند، نمیتواند به نظام مالی بینالمللی بازگردد، تا بهتدریج
بتواند اثرات تحریمهای مالی را بزداید و به شرایط قبل از تحریم بازگردد و در نتیجه شاهد عادی شدن روابط بانکی باشیم.
پیشبینی شما از چشمانداز گشایشهای بینالمللی در عرصه اقتصادی با توجه به برجام چیست؟
معتقدم برجام در بخشهایی چون نفت و تجارت و حملونقل بسیار موفقتر از بخش بانکی بوده است. البته توجه داشته باشیم مهمترین و پیچیدهترین بخش تحریمها و نتیجتاً برجام خدمات مالی همچون بیمه و مبادلات بانکی است. قطعاً بخش خدمات مالی اثرگذاری بیشتری در توسعه و رفع مشکلات اقتصادی ایران دارد. به نظر میرسد در این بخش بهرغم فرصتهای محدودی که با برجام برایمان ایجاد کرد نتوانستهایم به خوبی از آن بهره بگیریم و حداقل از هزینههای هنگفت در این عرصه به اندازه معناداری بکاهیم. در نتیجه بهرغم اینکه برجام اتفاق میمون، خجسته و فرخنده در تمام زمینههای اقتصادی از جمله بخش بانکی بوده و هست اما تاکنون غفلت کردهایم و همچنان دور باطل میزنیم. در حالی که میتوانستیم با برنامهریزی صحیح، واقعبینانه و مدیریتشده نتیجهای بهتر را از فرصت برجام در بخش بانکی در بلندمدت بگیریم اما تنها به دنبال نتایج کوتاهمدت در برجام بودیم و جای تعجب ندارد که با گذشت یک سال از برجام عایدی چندانی نصیبمان نشود.
دیدگاه تان را بنویسید