تاریخ انتشار:
گفتوگو با مسعود خوانساری درباره حضورش در انتخابات اتاق ایران
فرصت بیشتری داشتم نتیجه را تغییر میدادم
با وجود آنکه تحرکات انتخاباتیاش محدود به یک هفته آخر بود و فعالیت خاصی هم نکرد، رای بسیار خوبی آورد. به گونهای که هیچکس فکر نمیکرد فاصله او با نامزد اصلی انتخابات، تنها ۱۶ رای باشد.
با وجود آنکه تحرکات انتخاباتیاش محدود به یک هفته آخر بود و فعالیت خاصی هم نکرد، رای بسیار خوبی آورد. به گونهای که هیچکس فکر نمیکرد فاصله او با نامزد اصلی انتخابات، تنها 16 رای باشد. مسعود خوانساری اگرچه نامزد گروههای تحولخواه در انتخابات بود اما رای بالایی در میان طیف سنتی اتاق هم به دست آورد. شاید اگر فرصت بیشتری داشت، میتوانست توفیق بیشتری برای جلب رای اتاقهای شهرستانها هم داشته باشد. به هر حال مسعود خوانساری را باید چهرهای بالقوه برای انتخابات آینده اتاقهای بازرگانی دانست. انتخاباتی که قرار است در زمستان سال آینده برگزار شود و تا آن زمان آقای خوانساری فرصت کافی برای رایزنی خواهد داشت.
انتخابات اتاق بازرگانی در سالهای اخیر نهتنها برای فعالان بخش خصوصی مهم و حیاتی شده است بلکه دولتمردان نیز انتخابات در این نهاد را به دقت رصد میکنند. به نظر شما دلیل ظهور چنین جایگاهی که اتاق بازرگانی به آن دست پیدا کرده چیست؟
به اعتقاد من اهمیت چنین جایگاهی در دولت یازدهم دو برابر نیز شده است. به این خاطر که تلاش دولت تدبیر و امید، پویایی اقتصاد کشور بوده و این امر حاصل نمیشود مگر با بهکارگیری توان و قدرت بخش خصوصی. نمیتوان رشد منفی اقتصادی (8/5- درصدی) کشور را بهبود بخشید جز آنکه از بازوی اتاق بازرگانی که در واقع خانه فعالان اقتصادی کشور است، استفاده کرد. خوشبختانه دولتمردان به این مهم پی بردهاند که در مسیر بهبود و اصلاح اقتصاد ایران و خروج از بحرانهایی که دامنگیر کسبوکار و معیشت مردم شده نمیتوان به تنهایی گام برداشت. از سوی دیگر، تیم دولت تدبیر و امید متشکل از وزرا و معاونانی است که سابقه مدیریت در دولتهای پیشین را داشته و در هشت سال گذشته به فعالیت در بخش خصوصی پرداختهاند. از این رو هم با ماهیت اقتصادی کشور آشنا هستند و هم با آنچه در بخش خصوصی میگذرد. بنابراین معتقدم دولتمردان فعلی به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه بارورسازی اقتصاد و رسیدن به روند رشد مطلوب، تقویت بخش خصوصی است. متاسفانه این امر در دو دولت گذشته واقع نشد و فاصله دولت و بخش خصوصی افزایش یافت. در طول هشت سال کار دولتهای نهم و دهم بیش از 700 میلیارد دلار پول نفت عاید کشور شد، درآمدی که با آن میتوان کشوری را از نو ساخت. اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه مشخص شد تزریق حسابنشده پول در اقتصاد کشور میتواند ضربهای مهلک به اقتصاد وارد کند. امروز همه آنهایی که دستی در اقتصاد کشور دارند به روشنی دریافتهاند که اگر به جای وارد کردن بخش خصوصی در عرصه فعالیتهای اقتصادی و بهرهگیری از مدیریت و سرمایهگذاریهای این بخش، تمام اتکا بر استفاده از مدیریت دولتی یا شبهدولتی باشد و سرمایه و اندوختههای مردم فراموش شود به جایگاهی میرسیم که نتیجهای جز تورم بیش از 40 درصد، نرخ بیکاری دو رقمی و رشد منفی اقتصادی نخواهد داشت.
در جلسه رایگیری اخیر هفت نفر از نمایندگان دولتی هیات نمایندگان غایب بودند که ممکن بود حضور آنان در این جلسه خروجی دیگری غیر از آنچه که رخ داد داشته باشد. آیا این اتفاق نمیتواند نشانگر آن باشد که دولت یازدهم هنوز به نقش و جایگاه اتاق بازرگانی کمتوجه است؟
با این دیدگاه شما همنظر نیستم. مدیران دولتی که امروز به نمایندگی از دولت در اتاق بازرگانی حضور دارند از قویترین مدیران باتجربه دولتی هستند که با فعالیت بخش خصوصی هم آشنایی دارند. در روز انتخابات هم قاطبه نمایندگان دولت حضور داشتند مگر تعداد کمی که در سفر بودند. اعتقاد بنده این است که دولت قصد هیچگونه دخالتی در انتخابات اتاق بازرگانی نداشته و باور دارد که سرنوشت اتاق بازرگانی باید به دست صاحبان واقعی آن سپرده شود. من دولت جدید را از کارآمدترین دولتهای بعد از انقلاب میدانم و معتقدم کابینه فعلی میتواند به راحتی با انتظارات بخش خصوصی همراه شود. البته این همراهی منوط به آمادگی لازم در اتاق بازرگانی است. از این رو اتاق بازرگانی و بخش خصوصی باید از این فرصت تاریخی حداکثر استفاده را کرده و با تغییر ساختارها در اتاق بازرگانی جوابگوی نیاز اعضای خود باشند و بتوانند با ارائه طرحها و پیشنهادات مطالبات معوق بخش خصوصی را خواستار شوند.
و معتقدید که ساختار اتاق بازرگانی ایران فعلاً دارای این ویژگی نیست؟
اتاق بازرگانی باید از حالت رئیس و هیات رئیسهمحوری خارج شود. مجموعه این نهاد بزرگ بخش خصوصی از نمایندگان تشکلها و تجار و صنعتگران تشکیل شده است که اکثریت آنها تحصیلات دانشگاهی داشته و سالهای طولانی تجربه حضور در فعالیتهای تجاری و صنعتی دارند. استفاده از این پایگاه عظیم دانش و تجربه هنگامی میسر میشود که همه اعضا در نظام تصمیمگیری دخالت داشته باشند.
حضور من در این انتخابات چند دلیل داشت. اول اینکه با توجه به تحصیلات و سوابق اجرایی که در بخشهای مختلف داشتهام توانایی تغییر ساختار و اصلاح روشها و مدیریت بحران را دارم. دلیل دیگرم برای حضور در انتخابات آشنایی با اکثر وزرای فعلی به واسطه 25 سال فعالیت در سطوح بالای دولتی بوده است. از اینرو با توجه به روحیه اعتدالی که در خود سراغ دارم، به این نتیجه رسیدم که میتوانم با ورود به عرصه انتخابات و در صورت پیروزی، اتاق بازرگانی را از قطبی شدن دور کنم. اعتقادم بر این است که قطبی شدن در هر جامعه یا در هر سازمانی پایههای آن نهاد را به لرزه در خواهد آورد. اگر فرصت بیشتری برای معرفی خود و توانمندیهایم به فعالان اقتصادی داشتم شاید شرایط به گونه دیگری رقم میخورد. البته مهم این است که فکر و ایده ترویج پیدا کند و جا بیفتد، اینکه من رئیس باشم یا فرد دیگری به نظر من اهمیت چندانی ندارد. اکثریت هیات نمایندگان معتقد به تغییر هستند و تفاوتها در نحوه و سرعت تغییرات است. در حال حاضر ما با دولتی روبهرو هستیم که توانست در کمتر از صد روز چالش 10ساله هستهای را حل و فصل کند. اکنون بخش خصوصی باید بتواند همپای دولت و در حداقل زمان، رشد منفی اقتصاد کشور را به صفر رسانده و سپس مثبت شوند. انتخابات اخیر را نمیتوان ملاک چندان قوی در این رابطه دانست. به هر حال آقای مهندس شافعی که پیروز انتخابات شدند، چندین سال عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران بودهاند و با توجه به اینکه ایشان سمت معاونت امور شهرستانهای اتاق ایران را نیز در اختیار داشتند، چهرهای به مراتب شناختهشدهتر از من نزد اتاقهای شهرستانها بودند. از سه ماه پیش، زمانی که آقای نهاوندیان مسوولیت رئیس دفتری ریاست جمهوری را عهدهدار شدند، ریاست آقای شافعی در هیات رئیسه مطرح و فعالیتها آغاز شد. در صورتی که من یک هفته مانده به انتخابات آغاز به فعالیت کردم.
فکر نمیکنید یک دلیل عمده که باعث شد شما در این انتخابات رای نیاورید، سمتهای دولتی که داشتهاید بوده و فعالان اقتصادی، شما را مدیری دولتی میدانستند تا از بدنه بخش خصوصی؟
فکر میکنم مهمترین دلیل، عدم شناخت اعضای هیات نمایندگان نسبت به من و به همان اندازه شناختی بود که نسبت به آقای شافعی داشتند.
در ارتباط با انتخابات اخیر، یک دیدگاه هم این است که طیف خواستاران تحول در اتاق بازرگانی در فرصت یک سال مانده به انتخابات دوره بعد، قدرت خود را محک زده و میزان اقبال خود را در انتخابات اتاق بازرگانی برای به دست گرفتن پارلمان بخش خصوصی بسنجد. این دیدگاه را قبول دارید؟
نمیتوانم با این نظر موافق باشم. در این انتخابات موضوع قدرتنمایی گروهها و طیفهای مختلف در اتاق بازرگانی به هیچوجه مطرح نبود و من هم نماینده گروه خاصی نبودم. آرای من عمدتاً مربوط به شناخت اعضا از بنده و نظریاتم بوده است. واقعیت این است که روحیه تغییر در اتاق بازرگانی شکل گرفته است. بستگی به من و افراد دیگر هم ندارد. همه باید دست به دست هم بدهیم، چه آن 48درصدی که به من رای دادند و چه آنهایی که رای ندادند. به نظر من نباید این رویکرد تازه را شخصی و فردی کرد. در هر حال بحث اصلی اتاق بازرگانی همواره این بوده که دولت منافع بخش خصوصی را در نظر نمیگیرد، اما امروز که با دولتی روبهرو هستیم که به بخش خصوصی به عنوان یک غریبه نمینگرد و حتی از او برای پیشبرد امور کمک میگیرد و موانع پیشروی فعالیتهای اقتصادی را از سر راه این بخش برمیدارد، اتاق بازرگانی نباید بیتفاوت باشد و تلاش کند با حفظ استقلال اتاق در عین تعامل با دولت مطالبات بخش خصوصی را دنبال کند.
انتخابات اتاق بازرگانی در سالهای اخیر نهتنها برای فعالان بخش خصوصی مهم و حیاتی شده است بلکه دولتمردان نیز انتخابات در این نهاد را به دقت رصد میکنند. به نظر شما دلیل ظهور چنین جایگاهی که اتاق بازرگانی به آن دست پیدا کرده چیست؟
به اعتقاد من اهمیت چنین جایگاهی در دولت یازدهم دو برابر نیز شده است. به این خاطر که تلاش دولت تدبیر و امید، پویایی اقتصاد کشور بوده و این امر حاصل نمیشود مگر با بهکارگیری توان و قدرت بخش خصوصی. نمیتوان رشد منفی اقتصادی (8/5- درصدی) کشور را بهبود بخشید جز آنکه از بازوی اتاق بازرگانی که در واقع خانه فعالان اقتصادی کشور است، استفاده کرد. خوشبختانه دولتمردان به این مهم پی بردهاند که در مسیر بهبود و اصلاح اقتصاد ایران و خروج از بحرانهایی که دامنگیر کسبوکار و معیشت مردم شده نمیتوان به تنهایی گام برداشت. از سوی دیگر، تیم دولت تدبیر و امید متشکل از وزرا و معاونانی است که سابقه مدیریت در دولتهای پیشین را داشته و در هشت سال گذشته به فعالیت در بخش خصوصی پرداختهاند. از این رو هم با ماهیت اقتصادی کشور آشنا هستند و هم با آنچه در بخش خصوصی میگذرد. بنابراین معتقدم دولتمردان فعلی به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه بارورسازی اقتصاد و رسیدن به روند رشد مطلوب، تقویت بخش خصوصی است. متاسفانه این امر در دو دولت گذشته واقع نشد و فاصله دولت و بخش خصوصی افزایش یافت. در طول هشت سال کار دولتهای نهم و دهم بیش از 700 میلیارد دلار پول نفت عاید کشور شد، درآمدی که با آن میتوان کشوری را از نو ساخت. اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه مشخص شد تزریق حسابنشده پول در اقتصاد کشور میتواند ضربهای مهلک به اقتصاد وارد کند. امروز همه آنهایی که دستی در اقتصاد کشور دارند به روشنی دریافتهاند که اگر به جای وارد کردن بخش خصوصی در عرصه فعالیتهای اقتصادی و بهرهگیری از مدیریت و سرمایهگذاریهای این بخش، تمام اتکا بر استفاده از مدیریت دولتی یا شبهدولتی باشد و سرمایه و اندوختههای مردم فراموش شود به جایگاهی میرسیم که نتیجهای جز تورم بیش از 40 درصد، نرخ بیکاری دو رقمی و رشد منفی اقتصادی نخواهد داشت.
در جلسه رایگیری اخیر هفت نفر از نمایندگان دولتی هیات نمایندگان غایب بودند که ممکن بود حضور آنان در این جلسه خروجی دیگری غیر از آنچه که رخ داد داشته باشد. آیا این اتفاق نمیتواند نشانگر آن باشد که دولت یازدهم هنوز به نقش و جایگاه اتاق بازرگانی کمتوجه است؟
با این دیدگاه شما همنظر نیستم. مدیران دولتی که امروز به نمایندگی از دولت در اتاق بازرگانی حضور دارند از قویترین مدیران باتجربه دولتی هستند که با فعالیت بخش خصوصی هم آشنایی دارند. در روز انتخابات هم قاطبه نمایندگان دولت حضور داشتند مگر تعداد کمی که در سفر بودند. اعتقاد بنده این است که دولت قصد هیچگونه دخالتی در انتخابات اتاق بازرگانی نداشته و باور دارد که سرنوشت اتاق بازرگانی باید به دست صاحبان واقعی آن سپرده شود. من دولت جدید را از کارآمدترین دولتهای بعد از انقلاب میدانم و معتقدم کابینه فعلی میتواند به راحتی با انتظارات بخش خصوصی همراه شود. البته این همراهی منوط به آمادگی لازم در اتاق بازرگانی است. از این رو اتاق بازرگانی و بخش خصوصی باید از این فرصت تاریخی حداکثر استفاده را کرده و با تغییر ساختارها در اتاق بازرگانی جوابگوی نیاز اعضای خود باشند و بتوانند با ارائه طرحها و پیشنهادات مطالبات معوق بخش خصوصی را خواستار شوند.
و معتقدید که ساختار اتاق بازرگانی ایران فعلاً دارای این ویژگی نیست؟
اتاق بازرگانی باید از حالت رئیس و هیات رئیسهمحوری خارج شود. مجموعه این نهاد بزرگ بخش خصوصی از نمایندگان تشکلها و تجار و صنعتگران تشکیل شده است که اکثریت آنها تحصیلات دانشگاهی داشته و سالهای طولانی تجربه حضور در فعالیتهای تجاری و صنعتی دارند. استفاده از این پایگاه عظیم دانش و تجربه هنگامی میسر میشود که همه اعضا در نظام تصمیمگیری دخالت داشته باشند.
حضور من در این انتخابات چند دلیل داشت. اول اینکه با توجه به تحصیلات و سوابق اجرایی که در بخشهای مختلف داشتهام توانایی تغییر ساختار و اصلاح روشها و مدیریت بحران را دارم. دلیل دیگرم برای حضور در انتخابات آشنایی با اکثر وزرای فعلی به واسطه 25 سال فعالیت در سطوح بالای دولتی بوده است. از اینرو با توجه به روحیه اعتدالی که در خود سراغ دارم، به این نتیجه رسیدم که میتوانم با ورود به عرصه انتخابات و در صورت پیروزی، اتاق بازرگانی را از قطبی شدن دور کنم. اعتقادم بر این است که قطبی شدن در هر جامعه یا در هر سازمانی پایههای آن نهاد را به لرزه در خواهد آورد. اگر فرصت بیشتری برای معرفی خود و توانمندیهایم به فعالان اقتصادی داشتم شاید شرایط به گونه دیگری رقم میخورد. البته مهم این است که فکر و ایده ترویج پیدا کند و جا بیفتد، اینکه من رئیس باشم یا فرد دیگری به نظر من اهمیت چندانی ندارد. اکثریت هیات نمایندگان معتقد به تغییر هستند و تفاوتها در نحوه و سرعت تغییرات است. در حال حاضر ما با دولتی روبهرو هستیم که توانست در کمتر از صد روز چالش 10ساله هستهای را حل و فصل کند. اکنون بخش خصوصی باید بتواند همپای دولت و در حداقل زمان، رشد منفی اقتصاد کشور را به صفر رسانده و سپس مثبت شوند. انتخابات اخیر را نمیتوان ملاک چندان قوی در این رابطه دانست. به هر حال آقای مهندس شافعی که پیروز انتخابات شدند، چندین سال عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران بودهاند و با توجه به اینکه ایشان سمت معاونت امور شهرستانهای اتاق ایران را نیز در اختیار داشتند، چهرهای به مراتب شناختهشدهتر از من نزد اتاقهای شهرستانها بودند. از سه ماه پیش، زمانی که آقای نهاوندیان مسوولیت رئیس دفتری ریاست جمهوری را عهدهدار شدند، ریاست آقای شافعی در هیات رئیسه مطرح و فعالیتها آغاز شد. در صورتی که من یک هفته مانده به انتخابات آغاز به فعالیت کردم.
فکر نمیکنید یک دلیل عمده که باعث شد شما در این انتخابات رای نیاورید، سمتهای دولتی که داشتهاید بوده و فعالان اقتصادی، شما را مدیری دولتی میدانستند تا از بدنه بخش خصوصی؟
فکر میکنم مهمترین دلیل، عدم شناخت اعضای هیات نمایندگان نسبت به من و به همان اندازه شناختی بود که نسبت به آقای شافعی داشتند.
در ارتباط با انتخابات اخیر، یک دیدگاه هم این است که طیف خواستاران تحول در اتاق بازرگانی در فرصت یک سال مانده به انتخابات دوره بعد، قدرت خود را محک زده و میزان اقبال خود را در انتخابات اتاق بازرگانی برای به دست گرفتن پارلمان بخش خصوصی بسنجد. این دیدگاه را قبول دارید؟
نمیتوانم با این نظر موافق باشم. در این انتخابات موضوع قدرتنمایی گروهها و طیفهای مختلف در اتاق بازرگانی به هیچوجه مطرح نبود و من هم نماینده گروه خاصی نبودم. آرای من عمدتاً مربوط به شناخت اعضا از بنده و نظریاتم بوده است. واقعیت این است که روحیه تغییر در اتاق بازرگانی شکل گرفته است. بستگی به من و افراد دیگر هم ندارد. همه باید دست به دست هم بدهیم، چه آن 48درصدی که به من رای دادند و چه آنهایی که رای ندادند. به نظر من نباید این رویکرد تازه را شخصی و فردی کرد. در هر حال بحث اصلی اتاق بازرگانی همواره این بوده که دولت منافع بخش خصوصی را در نظر نمیگیرد، اما امروز که با دولتی روبهرو هستیم که به بخش خصوصی به عنوان یک غریبه نمینگرد و حتی از او برای پیشبرد امور کمک میگیرد و موانع پیشروی فعالیتهای اقتصادی را از سر راه این بخش برمیدارد، اتاق بازرگانی نباید بیتفاوت باشد و تلاش کند با حفظ استقلال اتاق در عین تعامل با دولت مطالبات بخش خصوصی را دنبال کند.
دیدگاه تان را بنویسید