تدکس کیش در روزهای پایانی فروردین ۹۴ برگزار میشود
بارش ایده در کیش
سخنرانهای ما حدود ۷۰ درصدشان ایرانی هستند اما اکثر آنها ایرانیانی هستند که خارج از کشور فعالیت یا تحصیل میکنند. این باعثمیشود ایرانیان موفقی که سالها ایران نبودهاند دوباره ارتباطشان با ایران برقرار شود.
مژده اسکندری دانشآموخته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت است. او بعد از رفتن از ایران دوره MBA را در یکی از بهترین دانشگاههای فرانسه میگذراند و در شرکت اوراکل مشغول به کار میشود. سپس به آمریکا مهاجرت میکند و در آنجا نیز به سراغ اوراکل میرود. او در اوراکل ساعات زیادی از روز را کار میکند و برای زندگی شخصی وقت چندانی ندارد. برای رفع این مشکل اوراکل را ترک میکند و به فعالیتهای مردمی روی میآورد تا وقت بیشتری برای خانواده داشته باشد. بعد از اینکه از شمال به جنوب کالیفرنیا مهاجرت میکند با تفاوت زیاد فرهنگی مواجه شده و برای یافتن همفکران خود دست به برگزاری تدکس میزند. او تاکنون 20 تدکس در آمریکا برگزار کرده و اکنون لایسنس تدکس کیش را گرفته است و از مدتها قبل به دنبال برگزاری تدکس در کیش است. حال تقریباً تمامی کارها انجام شده است و قرار است در فروردین 94 تدکس کیش را برگزار کند.
شما در اوراکل کار میکردید. آنجا چه مسوولیتی داشتید؟
من در اوراکل فرانسه که شروع کردم رئیس بخش بهداشت و سلامت بودم. به آمریکا که رفتم در قسمت پشتیبانی کار میکردم که هیچ مهارتی هم در آن نداشتم. آن زمان بخش پشتیبانی 45 درصد درآمد اوراکل را شامل میشد. در ابتدای ورودم هر سال کارمندان هر بخش از اوراکل درباره استراتژی سال بعد برنامه خود را ارائه میدادند و من واقعاً هیچ اطلاعاتی نداشتم. به مافوقم گفتم من نمیدانم درباره چه چیزی باید حرف بزنم و تنها جوابی که به من داد این بود که من تو را استخدام کردهام پس باید بتوانی حرف بزنی و این اتفاقی است که باید بیفتد.
اصلاً چه شد که به فرانسه و پس از آن به آمریکا رفتید و از اوراکل سر درآوردید؟
در ایران من در دانشگاه علم و صنعت مکانیک میخواندم اما دانشگاهها بسته شد و نتوانستم درسم را تمام کنم. بعد از آن به فرانسه رفتم و دلیلش این بود که تنها جایی بود که میتوانستم ویزا بگیرم. حدود 17 سال فرانسه بودم و MBA گرفتم و از سال 1997 به آمریکا رفتم. در یکی از بهترین دانشگاههای مدیریت (کسب و کار) فرانسه درس خواندم. بدون اینکه مدرک علم و صنعت را داشته باشم، از وزارت علوم آنجا اجازه گرفتم که بتوانم کنکور بدهم. تازه وارد فرانسه شده بودم و زبان فرانسهام خوب نبود. من ریاضی خیلی خوبی داشتم و تصمیم گرفتم تمام سوالات ریاضی را جواب بدهم و از پاسخ دادن به سوالات ادبیات فرانسه خودداری کردم. فکر میکردم اینگونه میتوانم توجه آنها را جلب کنم و همینطور هم شد. ریاضیات را 100 درصد صحیح زده بودم و ادبیات فرانسه را صفر درصد. بعد از من درباره چگونگی این درصدها سوال کردند و من جریان را برای آنها شرح دادم. برایشان بسیار جالب بود و قبول کردند که در مصاحبه شرکت کنم و بعد هم در مصاحبه قبول شدم.
در فرانسه همزمان با تحصیل کار میکردید؟
بله، در فرانسه کار میکردم. ابتدا در یک شرکت تولید سختافزار که از بزرگترین شرکتهای اروپایی بود به نام Bull کار میکردم. بعد از اوراکل فرانسه آمدند سراغم و چند سال به اوراکل رفتم. وقتی به آمریکا رفتم اولین جایی که درخواست کار دادم اوراکل آمریکا بود. در واقع از فرانسه به آمریکا منتقل شدم. اما دوباره برای کار مصاحبه دادم و در جایگاه دیگری استخدام شدم.
فکر میکردید در چنین مسیری قرار بگیرید؟
به هیچوجه، من ایران که بودم میخواستم قاضی بشوم. زمانی که وارد دبیرستان شدم با رشته ریاضی هر رشتهای را میشد انتخاب کرد اما وقتی به سال آخر رسیدم قانون را عوض کردند و فقط دیپلم ادبی میتوانست برای قضاوت شرکت کند. بعد برای مکانیک شرکت کردم و قبول شدم.
یعنی از قبل نمیخواستید که روزی یک حرفه برای خودتان داشته باشید؟
خیر، من همان وقتی که میخواستم قاضی شوم نیز به خاطر مقامش نبود، به خاطر حس عدالتخواهی بود. بعد مسیرم عوض شد. تصمیمهای زیادی گرفتهام که هیچ کدامشان عملی نشده است. اما همیشه ذهن بازی داشتهام و توانستهام خودم را با شرایط وفق دهم. هیچ کدام از کارهایی را که الان میکنم یا کردهام اگر دو سال قبلش میپرسیدی نمیدانستم که انجام خواهم داد.
چه زمانی همکاریتان با اوراکل پایان یافت؟
تا سال 2004 در اوراکل کار میکردم. علت قطع همکاریام این بود که دو پسر داشتم که آن موقع باید وارد دبیرستان میشدند و برایم بسیار مهم بود که در آن سن وقت بیشتری برایشان بگذارم و کار کردن در اوراکل زمان زیادی از روز را میگرفت و فشار زیادی داشت. پسرم وقتی هفت سالش بود یکبار به من گفت من نصف زندگیام را بدون تو گذراندهام. با شنیدن این جمله دیگر نمیخواستم کار کنم.
بعد از اوراکل چه کردید؟
وقتی از اوراکل بیرون آمدم، دو سال به مدرسه برگشتم و کلاسهای هنری را که همیشه علاقه داشتم در آنها شرکت کنم گذراندم و اندازهای که میخواستم وقت داشتم. البته همان موقع هم بسیار خودم را مشغول کرده بودم، به طوری که پسرانم میگفتند ما فکر میکردیم تو فارغالتحصیل شدهای اما ظاهراً اینطور نیست. این دوران تجربه بسیار خوبی بود و چشم من را به روی چیزهای دیگری باز کرد. از آن زمان به بعد 80 درصد وقتم را صرف کارهای غیرانتفاعی کرده بودم اما طوری برنامهریزی میکردم که زمانهایی که پسرانم در خانه هستند، کنار آنها باشم و برایشان وقت بگذارم. در این سالها کارهای زیادی کردم. یک سازمان در آنجا هست که بازنشستگان بهصورت داوطلبانه میآیند و به صاحبان کسب و کارهای کوچک راهکار و راهنمایی میدهند من هم به آنجا رفتم و مدتی در این سازمان کار کردم و بالاخره در 2010 با تدکس درگیر شدم.
چگونه با تدکس آشنا شدید؟
زمانی که از سیلیکون ولی به جنوب کالیفرنیا آمدیم، این دو جا تفاوت فرهنگی زیادی با هم داشتند. واقعاً این سختترین نقل مکانی بود که در زندگی داشتم. فرهنگ بسیار متفاوتی با آن منطقه داشتیم. آنجا به نظرم رسید که تد را همه میشناسند و موقعیت خوبی است که آدمهایی را که طرز تفکری شبیه به خودم دارند از طریق تد جمع کنم. اولین سورپرایزی که در آنجا با آن مواجه شدم این بود که برخلاف تصور تنها هفت درصد افراد با تد آشنایی داشتند. ابتدا تد را به مردم شناساندیم و بعد تدکس برگزار کردیم.
چهار سال در آنجا تدکس برگزار کردم و جالب بود اولین تدکسی که برگزار کردیم به واسطه اینکه زمان زیادی نداشتیم قرار بود خیلی کوچک برگزار شود. وقتی که شروع کردم متوجه شدم مهمترین بخش تد گذراندن زمان با سخنرانهاست. جایی که ما گرفتیم ظرفیتش 1800 نفر بود و افرادی که اسپانسر برگزاری مراسم ما شدند کسانی بودند که شخصاً ما را میشناختند و روی ما حساب باز کردند و میگفتند حالا اگر چهار ماه دیگر هم برگزار نشد و به هشت ماه بعد افتاد اشکالی ندارد. ما در همان وقت مقرر تدکس را برگزار کردیم و 1290 نفر شرکت کردند و یکی از سخنرانیهایمان به تد اصلی رفت و یکی از بهترین تدکسهایی بود که برگزار شد. در تد هدف این است که شما بتوانید یک تاثیر روی زندگی یک فرد بگذارید. ما یک جامعه از طریق این تدکس در جنوب کالیفرنیا درست کردهایم که آنها به سردمداران ایجاد تغییرات بسیار خوب در آن منطقه تبدیل شدهاند. یک مثال از سخنرانیهای تدکس ما سخنرانی دختری 17ساله درباره قاچاق انسان بود. بعد یک مستندساز هالیوودی برای این سخنرانی یک فیلم ساخت و الان این دختر به عنوان یکی از بهترین ایجادکنندگان تغییر بدل شده است.
چند رویداد تدکس آنجا برگزار کردید؟
چهار کنفرانس سالانه و بزرگ بوده است و حدود 20 رویداد را نیز برگزار کردهام که در تمام آنها بنیانگذار بودهام.
نظرتان درباره تدکسهایی که در ایران برگزار میشود، چیست؟
من فکر میکنم این حرکاتی که در ایران ایجاد شده است خوب است. همه درباره تغییرات و ایدههای ناب و جدید است. اما نوع این رویدادها با هم فرق میکند. منظور از این تفاوت، بد یا خوب بودن نیست بلکه مخاطب هدفتان فرق میکند، اهداف خودتان فرق میکند و یک مساله مهم هم این است که برگزارکننده تدکس چقدر برای آمادگی سخنرانانش وقت گذاشته است.
برای تدکس کیش چند وقت است با سخنرانها در حال مذاکره هستید؟
این مساله خیلی برای ما مهم است و برای آمادگی هرچه بیشتر این سخنرانها حدود 9 ماه است که صحبتهایمان را شروع کردهایم.
فکر میکردید تدکس این قدر فراگیر شود؟ و چرا فراگیر شد؟
زمانی که تدکس را راهاندازی کردند، تصور کلی این بود که سالی 200 تدکس برگزار شود. اما بعد از دو سال 2000 تدکس برگزار شده بود. تدکس به شکل خودجوش گسترش یافت و اجازه دادند به همین شکل زیاد شود و در حال حاضر حدود 10 هزار تدکس فعال وجود دارد. حال میتوانید حساب کنید هرکدام از اینها چه تعداد داوطلب دارند و به یک حرکت جهانی تبدیل شده که نه دولتها در آن دخالتی دارند و هیچ درآمدی هم از آن حاصل نمیشود. اگر پول کم بیاید باید از جیب بگذاریم و اگر زیاد بیاید باید برای رویداد بعدی کنار بگذاریم. یکی از قانونهایی که تد دارد این است که اسپانسر نمیتواند سخنران شود. پس اگر شرکت یا شخصی اسپانسر برگزاری تدکس میشود به هیچوجه نفع مالی یا امتیازی خاص به او نخواهد رسید.
چرا کیش را انتخاب کردید؟
به دلایل مختلف. یکی از دلیلهایش این است که وقتی شما میخواهید مخاطبان را با هم درگیر کنید، باید بتوانید آنها را کنار هم نگه دارید. حال اگر این رویداد در تهران یا هر شهر دیگری اتفاق میافتاد این افراد کنار هم نمیماندند. اما برگزاری در کیش به ما این امکان را میداد. دلیل بعدی این بود که من از ابتدا میخواستم به آن جنبه جهانی بدهم. یعنی مخاطبان و سخنرانان از همه جا میآیند و کیش بهواسطه اینکه منطقه آزاد است، بهترین مکان برای برگزاری این رویداد بود. اولین هدفی که من واقعاً برای این کنفرانس داشتم این بود که از طریق تکثیر خودجوش تدکس کیش به تصویر مطلوب ایران در خارج از کشور کمک شود. حال برای اینکه این اتفاق بیفتد سخنرانیها باید به زبان انگلیسی باشد، به خاطر اینکه اگر سخنرانی به زبان فارسی باشد و زیرنویس شود، خیلی کمتر دیده میشود. اولین کاری هم که انجام دادم، تماس با وزارت بود و مساله را با آنها در میان گذاشتم و استقبال شد و خود آنها ارتباط من را با وزارت علوم و همچنین وزارت امور خارجه و اتاق بازرگانی برقرار کردند و هنگامی که هدف را توضیح دادیم، خیلی از این مساله استقبال
شد.
فضا را تا چه حد در ایران برای برگزاری چنین رویدادی آماده میبینید؟
اولین سفری که برای تدکس کیش به ایران آمدم، خیلی برایم جالب بود که چقدر مساله فناوری، نوآوری، استارتآپ و از این دست مسائل در ایران پیشرفت داشته است و من آینده خوب و فضای آمادهای را میبینم.
سخنرانها ایرانی هستند یا خارجی؟
سخنرانهای ما حدود 70 درصدشان ایرانی هستند اما اکثر آنها ایرانیانی هستند که خارج از کشور فعالیت یا تحصیل میکنند. این باعث میشود ایرانیان موفقی که سالها ایران نبودهاند دوباره ارتباطشان با ایران برقرار شود.
تاکنون شرکتی تاسیس کردهاید؟
بله، یک شرکت غیرانتفاعی در آمریکا تاسیس کردهام که هدفش کمک به سرمایهگذاری اجتماعی است. اینجا هم یک موسسه غیرانتفاعی در کیش تاسیس کردهام که هدف اولیهاش هماهنگی کارهای تدکس کیش است.
منظور از بورسیه تدکس کیش چیست؟
شما وقتی در شهر خودتان به تدکس میروید هزینههایتان پایین است، ضمن اینکه هزینه رفت و آمد و سفر هم ندارید. ما هم قصد نداریم تنها کسانی که توانایی مالی دارند، بیایند و میخواهیم هر کسی که واقعاً علاقهمند به شرکت در تدکس کیش است، بتواند به برنامه بیاید. چهار روز در کیش ماندن شاید حدود دو میلیون تومان هزینه بردارد. ما میتوانیم تا سقف 250 دلار برای برخی از شرکتکنندگان کمک کنیم اما باید بدانید که ما اعتقاد نداریم باید ارزان بلیت بفروشیم یا رایگان بدهیم، به خاطر اینکه اگر کسی واقعاً علاقهمند به شرکت در این برنامه است باید حاضر باشد مقداری هزینه کند تا قدر آن را بداند.
برای مخاطبان احتمالاً جالب است که بدانند جایزه تدکس کیش چیست؟
ما سه دستهبندی برای جایزه داریم. با توجه به اینکه در حال حاضر مساله استارتآپ و سرمایهگذاری اجتماعی در کشور ما اهمیتش زیاد شده است، بهترینهایشان را انتخاب میکنیم و با چند شتابدهنده آمریکایی، اروپایی و کانادایی صحبت کردهایم که قرار است اسپانسر اینها شوند و البته آنها هدفشان بردن این استارتآپها از ایران نیست بلکه این تیمها را فقط کمک و راهنمایی میکنند.
رویداد شما دوروزه است اما چرا چهار روز برنامه گذاشتهاید؟
کاری که من با اجازه تد انجام میدهم این است که ما روز قبل و بعد را به فعالیتهای قبل و بعد از کنفرانس بدل میکنیم. با همان مدل تد خواهند بود اما رسمی نیست. هدف برقراری ارتباط بین افراد است. همچنین میخواهیم فرهنگ و هنر ایران را نیز در این دو روز بیشتر رواج بدهیم.
دیدگاه تان را بنویسید