تاریخ انتشار:
آیا بورس تهران دچار حباب شده است؟
شمارش معکوس برای پایان روزهای هزارمیلیاردی؟
بورس تهران تا نیمه تیرماه ۱۳۹۲ توانست بازدهی ۴۴درصدی را برای سرمایهگذاران خود رقم زند.
بدون شک مهمترین عامل رشد بورس را باید در سالهای 1390 و 1391 جستوجو کرد؛ جایی که نرخ برابری دلار آمریکا در برابر ریال از حدود یک هزار تومان به حدود دو هزار و 500 تومان برای ارز مبادلهای و بیش از سه هزار تومان برای ارز آزاد بالغ شد. سه برابر شدن نرخ ارز با توجه به حضور پررنگ صنایع و شرکتهای تولیدکننده مواد خام از جمله شرکتهای معدنی و پتروشیمی در بورس که یا محصولات خود را صادر میکنند یا در داخل بر اساس قیمتهای جهانی اقدام به فروش محصولات خود میکنند منجر به افزایش سودآوری این دسته از شرکتها و در نتیجه رشد قیمت سهام آنها شد. شرکتهایی که در حال حاضر بیش از نیمی از ارزش بورس تهران را در اختیار دارند. اما در گام بعد افزایش نرخ ارز به دلیل عدم کنترل مناسب دولت در صدور مجوز افزایش نرخ فروش، سایر شرکتهای بورسی از جمله تولیدکنندگان سیمان، کاشی، دارو، مواد غذایی، مواد شوینده، لاستیک و... را نیز منتفع کرد به نحوی که این دسته از شرکتها با توجیه رشد قیمت مواد اولیه، اقدام به افزایش قیمت فروش محصولات نهایی خود کردند تا بدین ترتیب این دسته از شرکتها نیز از جهش نرخ ارز بیبهره نمانند.
اثر دیگر افزایش نرخ ارز در بورس که آخرین محمل رشد قیمت سهام در بورس شد، افزایش ارزش جایگزینی شرکتها (به معنای ارزش ساخت واحدی تولیدی مشابه با ویژگیهای شرکتهای فعلی) بود که این موضوع همانگونه که اشاره شد، آخرین بهانه رشد قیمت سهام بود. به بیان دیگر افزایش یکباره نرخ ارز در اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد متکی به فروش نفت و محصولات پتروشیمی، تعادل اقتصاد ایران را برهم زد. تعادلی که به نظر میرسد همچنان در این اقتصاد برقرار نشده است. اما دومین عامل رشد بورس در سال جاری را باز هم باید در سال 1391 جستوجو کرد. جایی که رشد حبابی قیمتها در بازار مسکن، عملاً این بازار را به عنوان پرمعاملهترین بازار در اقتصاد ایران به رکود فرو برد و به دلیل نبود جذابیت سرمایهگذاری در بازارهای جایگزین دیگر از جمله طلا، ارز و بانک، سرمایهگذاران را به سمت بورس سوق داد.
بررسی روند معاملات سهام در سه ماه نخست سال92 نشان میدهد ارزش معاملات بورس با جهش 5/2 برابری نسبت به مدت مشابه سال قبل، به بیش از 8500 میلیارد تومان بالغ شده که این آمار در کنار ورود گسترده سرمایهگذاران حقیقی و تصاحب بخش زیادی از ارزش معاملات توسط این گروه، گویای تمسک سرمایهگذاران به بورس به عنوان تنها بازار سودآور ایران است. عامل سوم رشد شاخصها در بورس در سال 1392 به وقایع سیاسی امسال به ویژه انتخابات ریاستجمهوری و خوشبینیهای به وجود آمده به واسطه نتیجه آن بازمیگردد. در واقع پس از انتخابات سال جاری و روی کار آمدن یک رئیسجمهور میانهرو، اکنون اکثریت فعالان اقتصادی انتظار بازگشت ثبات به حوزههای داخلی و خارجی را دارند. ثباتی که در صورت وقوع در حوزه خارجی میتواند چشمانداز افت نرخ ارز را سبب شود و در حوزه اقتصاد داخلی میتواند جلوگیری از تصمیمهای خلقالساعه و بعضاً غیرکارشناسانه را نوید دهد. هر چند هماکنون با توجه به نابسامانی امور در برخی از حوزهها، انتظار تغییر سریع در شرایط تا حدی خوشبینی به نظر میرسد اما این تصور در شرایطی که اصلیترین نیاز بازاری همچون بورس، آرامش است، به تشدید جو مثبت و روند صعودی قیمت سهام کمک میکند.
حال سوال دوم این است که آیا این روند صعودی حبابی است یا میتواند تداوم یابد؟
باید توجه داشت پاسخ به این سوال همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، به دلیل عدم تعادل در اقتصاد پس از شوک ارزی، چندان ساده نیست. چرا که به نظر میرسد همچنان در برخی از صنایع و شرکتهای بورسی، اثر شوک ارزی به صورت کامل تخلیه نشده که این موضوع میتواند نوساناتی در سودآوری این دسته از شرکتها را منجر شود. اما فارغ از تاثیر جهش نرخ ارز بر سودآوری شرکتها، باید توجه داشت که در حال حاضر برخی بانکهای فعال در ایران به صورت غیررسمی اقدام به افتتاح سپردههای پسانداز ریالی با نرخ سود در حد 25 درصد در سال میکنند. این موضوع به این معناست که بورس به عنوان رقیب سیستم بانکی، باید دارای میانگین نسبت قیمت به سود واقعی (P/D) حداکثر در حد چهار مرتبه باشد و در شرایطی که میانگین درصد تقسیم سود شرکتهای بورسی در حد 82 درصد است، میانگین نسبت قیمت به درآمد (P/E) شرکتهای بورسی را به کمتر از 5/3 مرتبه تقلیل میدهد. میانگین واقعی این متغیر در حال حاضر در محدوده 5/4 تا پنج مرتبه قرار دارد. وضعیتی که به وضوح گران بودن نسبی قیمت سهام شرکتهای بورسی را گوشزد میکند. در این میان ذکر این نکته قابل توجه است که شرایط بورس در سال 92 با شرایط بورس در سال 82 که طی آن شاخص رکورد بازدهی 138درصدی را ثبت کرد، به طور کلی متفاوت است. چرا که در آن سال رشد قیمت سهام بدون هیچگونه توجیه اقتصادی و به صورت حبابی صورت پذیرفت. در حالی که در سال جاری، جهش نرخ ارز ساختار سودآوری شرکتها را به صورت بنیادی متحول کرد. که این موضوع تا حد زیادی رشدهای بورس در سال جاری را توجیهپذیر کرد.
در حال حاضر با توجه به رکود حاکم بر بازارها از یکسو و نبود افق روشن برای کسب سود حداکثر بازارها به واسطه رشد حبابی، تثبیت موقعیت کنونی بورس یا تداوم رشد آن در گرو سیاستهای دولت آینده است. سیاستهایی که به نظر میرسد تا حد زیادی به واسطه شعارهای رئیسجمهور منتخب به رویکرد انقباضی گرایش خواهد داشت. در این میان دو متغیر مهم تاثیرگذار بر آینده بورس، نخست سرنوشت نرخ ارز و دیگری سیاستهای پولی دولت به ویژه تثبیت یا افزایش نرخ سود بانکی است. در نهایت فارغ از حبابی بودن یا نبودن قیمت سهام در بورس تهران و امکان تداوم رشد یا افت قیمت سهام، یک نکته محرز است و آن اینکه جهش یکباره نرخ ارز در عین بر هم زدن تعادل حاکم بر اقتصاد، فاصله طبقاتی اقشار مختلف را در ایران به طور چشمگیری افزایش داد. وضعیتی که فعالان برخی از بخشهای اقتصادی از جمله بورس، ارز و مسکن را ثروتمندتر و سایر افراد خارج از این بخشها را به دلیل فشارهای اقتصادی فقیرتر کرد. بدون شک وعدههای رئیسجمهور آینده در بازگرداندن آرامش به فضای اقتصادی در صورت موفقیت، امکان تکرار سودهای کلان و یکشبه را تا مدتها تکرارناپذیر خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید