تاریخ انتشار:
رئیس پیشین کانون صرافان: نگه داشتن دستوری قیمتها ویرانگر است
یکسانسازی، سپر رانت در بازار ارز
اصغر سمیعیظفرقندی معتقد است: آرامش کنونی بازار، به دلیل تزریق بیش از حد دلار در بازار است و اگر کمی از فشار تزریق کاسته شود، نوسان به بازار باز خواهد گشت. از نگاه او، قیمت کنونی غیرواقعی بوده و در نتیجه، عدم کنترل مصرف، هر از گاهی به شکل افزایش قیمت دیده میشود.
در روزهایی که نوسان بازار افزایش مییابد، بیشتر اخبار منتشرشده به نقل از مسوولان بانک مرکزی یا سایر مسوولان اقتصادی گفته میشود و کمتر گفتههایی از سوی فعالان بازار انتشار مییابد. این در حالی است که اظهارنظر فعالان برجسته این بازار نیز میتواند، از ماجراهای زیر پوست بازار رونمایی کند. اصغر سمیعیظفرقندی، رئیس پیشین کانون صرافان، در گفتوگو با تجارت فردا، افزایش تقاضای غیرواقعی و عرضه دستوری را از مهمترین دلایل افزایش نوسان در بازار میداند. او معتقد است آرامش کنونی بازار، به دلیل تزریق بیش از حد دلار در بازار است و اگر کمی از فشار تزریق کاسته شود، نوسان به بازار باز خواهد گشت. از نگاه او، قیمت کنونی غیرواقعی بوده و در نتیجه، عدم کنترل مصرف، هر از گاهی به شکل افزایش قیمت دیده میشود. این فعال باتجربه بازار، تاکید میکند نگه داشتن دستوری قیمتها، باعث جهشهای بزرگ ویرانگر خواهد شد. او در بخشی از صحبتهای خود، اصلیترین راه جلوگیری از رانت را تکنرخی کردن ارز میداند و میگوید: ممکن است که این نرخ نوسان نیز داشته باشد، اما در نهایت آحاد جامعه تنها با یک نرخ سروکار دارند و در نتیجه این موضوع از رانت
جلوگیری میکند.
نرخ ارز در ماههای اخیر نوسان قابل توجهی داشته است و حتی ممکن است به سطوح بالاتر از چهار هزار و 100 تومان نیز برسد. این موضوع باعث شده که دوباره توجهها به بازار ارز جلب شود. از نظر شما، دلیل این افزایش نوسان که عمدتاً در انتهای پاییز رخ میدهد چیست و با چه روشهایی میتوان سایه این نوسانات را از بازار دور کرد؟
همانطور که مطلع هستید نرخ ارز هم مانند هر کالایی پیرو قانون عرضه و تقاضاست و هرگاه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد بسیار طبیعی است که نرخ ارز رو به افزایش بگذارد، ولی برخی از اوقات تقاضاهای کاذب در بازار ظهور میکند و گاهی هم البته عرضه دستوری و نابجا باعث میشود که نرخ بازار از تعادل خارج شود. این دو، هر دو مضر بوده و هر کدام را باید به طریقی مهار کرد.
اینکه چرا تقاضا زیاد میشود به دلایل زیادی بستگی دارد. یکی از این عوامل افزایش مسافرتهای خارجی است که با توجه به ارزان بودن نرخ دلار و ناچیز بودن عوارض خروج از کشور، عدم آمادگی شهرهای داخل کشور برای پذیرایی از مسافران و تا اندازهای هم دلایل فرهنگی، مجموعهای از موارد را تشکیل میدهند تا جهانگردان و مسافران ایرانی سفر به خارج را به مسافرت به شهرهای داخلی ترجیح دهند.
جالب است که امروزه مسافرت به دوبی و آنتالیا بسیار ارزانتر از سفر به کیش و مشهد و شیراز تمام میشود و اینها باعث میشود سالانه بیش از 20 میلیارد دلار ارز کشور فقط به مسافران داده شود -یعنی تقریباً نیمی از درآمدهای حاصل از فروش نفت - در حالی که اگر نرخ دلار و هزینه عوارض خروج از کشور تعدیل شود و به مسافران خارج از کشور جایزه داده نشود، وضعیت هتلهای داخل کشور بهتر و قیمتهای آنها رقابتیتر و پذیرایی و غذاها مورد قبولتر باشد حداقل از خروج بیش از سهچهارم ارز مسافری جلوگیری میشود و این یعنی صرفهجویی 15 میلیارد دلار سالانه.
منظورم از جایزه دادن این است که در حالی که من مشغول گفتوگو با شما هستم خروج 10 هزار دلار از سوی هر مسافر قانونی است و نرخ دلار در داخل و خارج حدود 80 تومان اختلاف دارد بنابراین هر مسافر که با خود 10 هزار دلار میبرد 800 هزار تومان سود میبرد که این جایزهای است که سیستم ارزی کشور برای تشویق مسافران به سفر به خارج به آنها میدهد.
به نظر میرسد شرایط بازار نسبت به هفتههای قبل تغییر کرده است در حال حاضر شرایط بازار چگونه است؟ آیا آرامش به بازار بازگشته است یا اینکه میتوان یک جهش دیگر را انتظار داشت؟
گرفتن مالیات بر ارزش افزوده از معاملات ارزی در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست، چون به فرض اینکه ارز را کالا بدانیم، هر کالایی که از آن مالیات بر ارزش افزوده گرفته شود وقتی از کشور خارج شود آن مالیات را به صاحب کالا بازمیگردانند و با توجه به اینکه ارز در داخل کشور کاربردی ندارد و فقط برای بردن به خارج خریداری میشود، بنابراین گرفتن و پس دادن مالیات از آن کاری بیهوده و بیفایده است.
همچنین از نظر شما، بازار از زمانی که لغو تحریمها عملی شده است، نسبت به گذشته باثباتتر شده است؟
در حال حاضر بازار به نظر من کاملاً صحیح اداره نمیشود، آرامش هم اگر باشد - که از نگاه من البته هنوز نیست- در اثر تزریقهای نامحدود و بسیار گسترده است و اگر اندکی از حجم تزریق کم شود بلافاصله در قیمتها اثر میگذارد و این یعنی غیرواقعی بودن قیمت کنونی و البته عدم کنترل مصرف، که هر از گاهی به شکل افزایش قیمت مشاهده میشود.
راجع به تحریمها هم بنده هیچگاه معتقد نبودهام که تحریمها روی اقتصاد ما و از جمله قیمت ارز اثر مستقیم و جدی داشته باشد، اگر ما از ابزارهای خود که از تحریم بیرون آمدهاند بهتر و بیشتر استفاده کنیم میتواند برای اقتصادمان نافع باشد، در غیر این صورت نمیتوانیم از منافع لغو تحریمها بهرهای ببریم.
بانک مرکزی سعی داشته در ماههای گذشته نقش صرافی بانکها را در بازار پررنگ کند، آیا این سیاست موفق بوده است؟ تناقضی در کار این صرافیها با دیگر صرافیهای غیربانکی وجود ندارد و بهطور کلی از نگاه شما وجود بانکها در دادوستد رخداد مناسبی ارزیابی میشود؟
نیاز به وجود صرافی بانکها در شرایطی احساس شد که بانکها به علت تحریمهای ظالمانه فعالیتهای خود در زمینه خدمات ارزی را متوقف کرده و صرافیهای بخش خصوصی هم توان کافی برای جوابگویی به نیازهای ارزی مردم را نداشتند.
بنابراین در شرایطی که بانکها از بند تحریمها رهایی یافتهاند و با توجه به امکانات، تعداد شعب ارزی و کارمندان ورزیده که بانکها در اختیار دارند واقعاً حیف است که مردم را از خدمات ارزی بانکها محروم کنیم و با فعال شدن شعب ارزی بانکها دیگر هیچ دلیلی برای ادامه کار صرافی بانکها نمیماند.
اصولاً با رفع تحریمها و فعال شدن بانکها دیگر چه نیازی به نهاد اضافی به نام صرافی بانکهاست؟ و در واقع چرا بانکهای ما با این همه تجهیزات و امکانات و شعب در سراسر کشور باید بیکار و تماشاچی باشند تا مثلاً هر کدام یک صرافی زیرمجموعه با داشتن تنها یک یا دو شعبه داشته باشند؟ حال آنکه اکثر آنها به هیچوجه مسوولیتپذیری و اعتبار و تخصص بانکها را ندارند.
سوال مهمتری که مطرح است این است که با توجه به رفع تحریمها علیه سیستم بانکی کشور و با توجه به توانایی بالا و شعب ارزی فراوان و متعدد و کارمندان مجرب در زمینه خدمات ارزی چرا کماکان بانکهای ما باید از ارائه خدمات ارزی طفره رفته و مردم را از خدمات خود محروم نگه دارند وقتی که آب هست چرا کماکان اصرار به انجام تیمم داریم؟
ممکن است در مواقعی تقاضا قدری از عرضه پیشی بگیرد. که اگر نرخ واقعی باشد، در آن زمان میشود با تزریق بیشتر نرخ را کنترل کرد. سفتهبازی و بورسبازی به بازاری آسیب میرساند که نرخها در آن غیرواقعی باشد.
سیاست دیگر بانک مرکزی اخذ مالیات از صرافیهایی بود که بهطور عمده ارز دادوستد میکنند، این سیاستی است که بانک مرکزی بیشتر برای کنترل نوسانات بازار صورت داده است، آیا این سیاست توانسته اهداف خود را تامین کند؟
گرفتن مالیات بر ارزش افزوده از معاملات ارزی در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست، چون به فرض اینکه ارز را کالا بدانیم هر کالایی که از آن مالیات بر ارزش افزوده گرفته شود وقتی از کشور خارج شود آن مالیات را به صاحب کالا بازمیگردانند و با توجه به اینکه ارز در داخل کشور کاربردی ندارد و فقط برای بردن به خارج خریداری میشود، بنابراین گرفتن و پس دادن مالیات از آن کاری بیهوده و بیفایده است.
اما با این اوصاف گرفتن مالیات از خریدوفروش ارز اگر همگانی باشد و راهکاری ابداع شود که بشود از همه خریداران و فروشندگان ارز آن مالیات را اخذ کرد امر نامبارکی نیست بلکه میتواند هم سودمند باشد و هم بهعنوان ترمزی عمل کرده و از دخالت عناصر سودجو در بازار ارز و ایجاد تقاضاهای غیرواقعی
جلوگیری کند.
اما باز هم تاکید میکنم شرط مثبت بودن این حرکت این است که برای همه باشد، نه اینکه فقط برای صرافان رسمی باشد و دیگران از جمله بانکها و صرافان غیررسمی معاف باشند.
جدا از سیاست اخذ مالیات، بانک مرکزی در هفتههای گذشته فعالیتهای قابل توجهی برای کنترل ارز داشته است و سعی کرده عرضه بازار را نسبت به هفتههای قبل افزایش دهد، شما اقدامات بانک مرکزی در مواجهه با نوسان ارزی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این سیاستها موجب میشود که در طولانیمدت ثبات در شاخص بازار به وجود آید؟
از نگاه بنده، آنچه برای اقتصاد ما بسیار زیانبار است تلاطمات و نوسانات شدید و مخرب است وگرنه بالا رفتن نرخ در شرایطی که نرخ تورم و نرخ سود در کشور ما با کشورهای صاحب ارزهای معتبر تفاوت دارد بسیار طبیعی و منطقی است و نگه داشتن دستوری قیمتهاست که در زمانهایی باعث جهشهای بزرگ و تلاطمات وسیع ویرانگر خواهد شد. بنابراین باید نرخ ارز بهتدریج تعدیل شود تا از شوکهای ناگهانی جلوگیری شود.
نرخ دلار در داخل و خارج حدود ۸۰ تومان اختلاف دارد بنابراین هر مسافر که با خود ۱۰ هزار دلار میبرد ۸۰۰ هزار تومان سود میبرد که این جایزهای است که سیستم ارزی کشور برای تشویق مسافران به سفر به خارج به آنها میدهد.
برخی از مقامات رسمی، یکی از دلایل نوسان دلار را افزایش تقاضا در پایان پاییز عنوان میکنند، آیا در این زمان تقاضا با روزهای قبل تفاوت میکند و آیا در بازار تقاضای سفتهبازی نیز وجود داشته است؟ در شرایط کنونی وضعیت بازار از دید تقاضا چگونه است؟
ممکن است در مواقعی تقاضا قدری از عرضه پیشی بگیرد. که اگر نرخ واقعی باشد، در آن زمان میشود با تزریق بیشتر نرخ را کنترل کرد و همچنین سفتهبازی و بورسبازی به بازاری آسیب میرساند که نرخها در آن غیرواقعی باشد.
در غیر این صورت وقتی دو کفه یک ترازو تقریباً یکسان باشد، ترازودار میتواند با سرانگشت تدبیر بهراحتی شاهین ترازو را میزان کند و در این شرایط بورسباز و دلال و هر عامل دیگری نمیتواند اختلالی در بازار ایجاد کند. مجموع این شرایط حتی گاهی شاید منافعی هم داشته باشد و باعث رونق بازار شود.
با این اوصاف آیا میتوان پیشبینی از نرخ تعادلی این روزهای بازار ارائه کرد؟ آیا میتوان گفت بازار در عدم تعادل قرار دارد؟
البته نقلقولها در این باره مختلف است و برخی نرخ فعلی را تعادلی واقعی میدانند ولی نظر بنده این نیست و نرخ فعلی را واقعی ارزیابی نمیکنم. در این خصوص نیز بسیار صحبت شده و با توجه به شرایط تورمی کشور ما و اختلاف نرخ تورم و بهره با سایر کشورهایی که با آن کالا مبادله میکنیم، به نظر میرسد نرخ فعلی بازار در خارج از نقطه تعادل قرار دارد.
در حال حاضر یکی از رفتارهایی که شکل گرفته و مشاهده میشد، این بود که برخی از صرافیها در هفتههای گذشته بسته پنج هزاردلاری با قیمت کمتر از نرخ بازار توزیع میکردند، این رفتار به نوعی رانت به وجود آورده بود. ارزیابی شما از این رفتار چیست و آیا هنوز در بازار مشاهده میشود؟
این کار هم از تبعات همان توزیع غیرکارشناسی است که باعث ایجاد رانت میشود، یعنی فروختن ارز ارزان با وارد کردن تقاضاهای غیرواقعی به بازار. بنده نمیدانم چگونه میشود از سیاستی دفاع کرد که در آن مردم را تشویق میکنند با گذاشتن یکی دو ساعت وقت و ایستادن در صف و گرفتن پنج هزار یا شاید (از امروز) 10 هزار دلار بین 200 تا 500 هزار تومان سود حاصل کنند. آیا این سیاست انگیزه نیروی جوان را به انجام کار مفید و فعالیتهای اقتصادی تضعیف نمیکند؟ آیا روحیه ولع و طمعورزی و زیادهخواهی و بیعاری را تقویت نمیکند؟ باید بهجای این سیاستهای یکروزه، سیاستهایی اتخاذ کرد که برای اقتصاد مفید باشد.
یکی از دلایل افزایش نرخ ارز که به آن اشاره میشود، تغییر نرخ حواله در بازار عنوان شده است. مکانیسم اثرگذاری نرخ حواله بر نرخ دلار به چه شکل است و آیا این تغییرات به هم مرتبط هستند؟
حواله هم همان دلار است، زمانی که عرضه ارز از سوی بانک مرکزی بهصورت حواله انجام شود قیمت اسکناس قدری بالاتر میایستد و دلیل آن این است که صرافان و عوامل آنان با خریدن حواله و تبدیل آن به اسکناس و وارد کردن آن به بازار تامین اسکناس در بازار را مدیریت میکنند که البته بابت این کار علاوه بر هزینههای نرخ تبدیل و ایاب و ذهاب و غیره سود خود را هم مطابق تقاضای بازار لحاظ میدارند و زمانی که عرضه بهصورت اسکناس صورت گیرد، این کار برعکس انجام میشود.
ضمن اینکه چون خارج کردن دلار از کشور محدودیت دارد علاوه بر هزینه تبدیل و ایاب و ذهاب نرخ ریسک هم به آن اضافه میشود و البته همه از جیب مشتری خرج میشود.
البته اگر عرضهکننده عمده ارز تعادل را در عرضه اسکناس و حواله رعایت کند به نفع مشتری و به ضرر عاملان این تبادل خواهد بود.
در روزهایی که نوسان نرخ دلار افزایش مییابد، بسیاری از صرافیها معامله نمیکنند و تقاضا به سمت تهیه ارز از دلالان سوق مییابد، این موضوع باعث میشود که دلالان هم برای حضور بیشتر تقویت شوند. چه راهکاری برای این قضیه میتوان پیدا کرد؟
با راهکارهایی میشود بهراحتی از ایجاد نوسانات شدید در بازار جلوگیری کرد و این بازمیگردد به بحث تکنرخی شدن ارز که درباره آن بسیار گفته و نوشتهشده و شاید تنها راه برای جلوگیری از ایجاد رانت و نهایتاً فساد در
توزیع ارز همان اقدام به تکنرخی کردن ارز باشد که البته معنی آن تثبیت نرخ نخواهد بود. حتی شاید نوسان اندکی نیز داشته باشد ولی در نهایت مردم با یک نرخ سروکار دارند و البته همانطور که قبلاً اشاره کردم این کار احتیاج به دو خصیصه برای اجراکنندگان دارد: یکی اراده و دیگری جرات.
ولی متاسفانه عدهای از سیاستگذاران فعلی دنبال ایجاد امتیاز ویژه برای برخی از جمله دارندگان مجوز صرافی هستند و این کار باعث افزایش متقاضی برای گرفتن مجوز از یکسو و سختگیریهای بیشتر در دادن مجوز صرافی از طرف دیگر شده است.
زمانی یکی از مقامات بانک مرکزی، ضمن صحبت نظر حقیر را راجع به شرایط دادن مجوز صرافی با توجه به تعداد کثیر متقاضی پرسید، بنده عرض کردم شما شرایط را آسان کنید ولی فقط رانت ندهید (سهمیه ندهید)، آنهایی که دنبال رانت ویژهخواری هستند میروند و سرتان خلوت خواهد شد. ولی اگر رانت بدهید هرچقدر هم سختگیری کنید باز مشتری و متقاضی خواهید داشت ولی نه صرافان اصیل بلکه رانتخواران پولدار و با روابط قوی.
در سالهای گذشته به نظر میرسید که همواره میان تصمیمهای بانک مرکزی و عملکرد صرافیها تناقض وجود داشت و یک ناهماهنگی میان صرافان و سیاستگذاری ارزی وجود داشت، برای برنامهریزی مناسب و هماهنگی میان صرافی و سیاستهای بانک مرکزی باید چه مواردی را رعایت کرد؟
ایجاد هماهنگی بین سیاستهای بانک مرکزی و صرافان از عمده وظایف کانون صرافان است و هر نوع بینظمی و عدم هماهنگی در این رابطه نشان از عدم کارایی شورای فعلی کانون دارد.
دیدگاه تان را بنویسید