تاریخ انتشار:
گفتوگو با رستم قاسمی درباره نفت، عراق، بنزین و داعش
بنزین داخلی آلوده است بنزین وارداتی آلودهتر
خودش را آچار به دست نفت میداند و مدعی است هیچکدام از وزرای نفت به اندازه او با این مقوله آشنا نبودهاند و از نزدیک با نفت سر و کار نداشتهاند. از وضعیت عراق پس از داعش میگوید و این خبر را هم میدهد که او رئیس ستاد سوریه نیز شده است. پرونده بنزین تولید پتروشیمی را با جزییات مطرح و از تولید بنزینهای وطنی دفاع میکند و میگوید: «تحریمکنندگان به دنبال آن بودند تا حتی یک لیتر بنزین به ایران ندهند و معتقد بودند اگر بنزین را تحریم کنند، جامعه ایران متشنج خواهد شد.» او در مورد فازهای ۳۵ماهه میگوید: «چون از عمر دولت ۳۵ ماه مانده بود این فازها ۳۵ماهه شد.» او اعتقاد دارد در شرایط فعلی «صادرات به عراق جهاد است».
میخواهم بحث را از حضور ایران در اقتصاد عراق آغاز کنم. به نظر میرسد حضور ما در عراق هر روز کمرنگتر میشود در حالی که زمینه مناسبی برای بازارگشایی در عراق داریم. احتمالاً یکی از دلایل کاهش حضور ایران در اقتصاد عراق، مسائل امنیتی است اما نکته دیگری هم که وجود دارد این است که نه این دولت و نه دولتهای قبل از فرصت عراق به خوبی استفاده نکردهاند. چرا به راحتی در حال از دست دادن بازار عراق هستیم؟
من نمیدانم ادعای شما چقدر درست است. اما عراق کشوری است که نیاز به بازسازی اساسی دارد. کشوری است که به معنای واقعی به همه نوع کالا از خدمات تا کالاهای مصرفی نیاز دارد و بازار بسیار خوبی برای ما محسوب میشود. در بسیاری از کشورهای همسایه ما بهرغم وجود سرمایه فراوان، موقعیت فعالیت و کار وجود ندارد. این در صورتی است که در کشور عراق هم موقعیت کار وجود دارد و هم سرمایه فراوان است. از این نظر فرصتی بسیار استثنایی برای صادرات فنی مهندسی و کالا و تجهیزات ایرانی وجود دارد. در چند سال گذشته که وضعیت مالی عراق بهبود یافت و به میزان واردات آن افزوده شد، به همین تناسب حجم صادرات ما به عراق هم افزایش یافت. اما ما طبیعتاً نباید به میزان حجم صادراتی که به عراق داریم راضی باشیم. باید تمام توانمان را به کار بگیریم تا روز به روز بر میزان حجم صادرات به عراق بیفزاییم. به نظر من امروز صادرات به عراق یک جهاد است و باید از این جهادگرانی که صادر میکنند به خوبی پشتیبانی و حمایت شود. کشور هم به ارز نیاز دارد و بازار عراق میتواند یکی از ابزارهای رونق اقتصادی در کشور شود.
آنچه شما گفتید مجموعهای از بایدهاست که همه میدانند. باید به عراق کالا صادر کنیم. باید در عراق نقش جدی داشته باشیم. باید عراق را مهم شماریم و... اما خبری از گامهای عملیاتی نیست.
شما صحبت من را نیمهتمام گذاشتید. میخواستم بگویم از زمانی که در همین رابطه مسوولیت گرفتهام تلاش کردم بر حجم مذاکرات میان طرفهای ایرانی و عراقی افزوده شود. دو مطالعه مهم هم انجام دادیم. ابتدا موانع صادرات به عراق بررسی شد و در همین زمینه با دستگاههای مختلف نشستهای زیادی را برگزار کردیم و 22 مشکل بزرگ را شناسایی کردیم. بعد این موارد را به دولت پیشنهاد دادیم که امیدواریم دولت هرچه زودتر در مورد این مشکلات تصمیم بگیرد. به غیر از موانع داخلی، با موانعی هم در کشور عراق روبهرو هستیم. بخشی از این موانع به افراد و بخشی به قوانین داخل عراق برمیگردد. ضمن شناسایی این موانع، جلسات خوبی را تا پیش از حملههای وحشیانه داعش با مسوولان عراق برگزار کردیم. به توافقات خوبی هم دست یافتیم. مسوولان عراقی هم با افزایش حجم صادرات ایران به کشورشان موافق هستند. از این رو در زمینههای مختلف با مسوولان و وزرای مختلف عراقی جلسات خوبی برگزار شد. حتی زمینهای را فراهم کردیم که بعضاً قوانین و مقرراتشان را برای ما تغییر دهند و تسهیل کنند.
خوشبختانه در کشورمان توانمندیهای زیادی در زمینههای مختلف داریم که میتواند ایران را به یک کشور صادراتی مبدل کند. به عنوان مثال تولیدات متنوع در کاشی و سرامیک داریم که از نظر ظرفیت، کشور ما را به عنوان چهارمین کشور تولیدکننده دنیا مطرح کرده است. ما بیش از 500 میلیون مترمربع در سال کاشی و سرامیک تولید میکنیم که قابلیت بسیار بالایی را برای صادرات فراهم میکند. سال گذشته در عراق هم اتفاق بسیار خوبی افتاد و ما بیش از 80 میلیون مترمربع کاشی و سرامیک به عراق صادر کردیم. این تنها مشتی از خروارها ظرفیتی است که در کشورمان برای انجام صادرات فراهم است. حال شما حوزههای کشاورزی، خدمات مهندسی و غیره را هم به این ظرفیتها اضافه کنید. زمینهاش هم به لحاظ تقاضا در عراق به خوبی مهیاست. در زمینه کشاورزی هم زمینه فراهم است. به طور مثال در ایام تولید هندوانه در جیرفت، کشاورز هندوانه را سر زمین کیلویی 100 تا 150 تومان میفروشد در حالی که یک کیلو هندوانه در عراق بالای 1200 تومان است. پس زمینه فراهم است. همه این موارد، نیازمند برنامهریزی است تا در کنار صادرات منسجم و حمل و نقل خوب، محصولات با کیفیت و با بستهبندی مناسب راهی
بازار عراق شود.
با توجه به اتفاقاتی که پس از حضور گروه تروریستی داعش در عراق رخ داده است، تصور میکنید داعش چه اثری بر وضعیت اقتصادی منطقه گذاشته و چه تاثیری روی مناسبات ما و عراق خواهد گذاشت؟ چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم.
متاسفانه داعش خواب مسوولان عراقی را به هم زده و جریان بازسازی در این کشور را متوقف کرده است. متاسفانه دولت عراق غافلگیر شد چون افراد گروه داعش از مدتها قبل در سوریه کارشان را شروع کرده بودند. آنها چند ماه پیش از این هم در یکی از استانهای عراق فعالیت خود را آغاز کردند که در همان زمان ایران هشدارهای لازم را به دولت عراق داده بود اما زمینههایی وجود داشت که گروه داعش در بستر آن شکل گرفت. علاوه بر این، بازماندههای حزب بعث و ناراضیان دست به دست داعش دادند و فاجعهای در عراق شکل گرفت. البته در حال حاضر دولت عراق در بسیاری از مناطق بر داعش غلبه کرده اما در هر حال باید گروهک وحشی داعش را پدیده خطرناکی بدانیم که امنیت کل منطقه را به خطر انداخته و ما به عنوان یک کشور مسلمان همسایه عراق، حتماً از شرایط موجود ناراحت هستیم. چون مردم همسایه ما عملاً در ناامنی و در وضعیت بدی زندگی میکنند. این وضع برای هیچکس مطلوب نیست و همه باید تلاش کنند تا این گروه خونخوار و خونریز هرچه زودتر از منطقه خارج شود. این موضوع برای امنیت عراق و آماده شدن زیرساختهای آن مهم است. بنابراین ایران آمادگی دارد در هر زمینهای که باعث انسجام
عراق شود، کمک کند.
حضور داعش در عراق چه اثری روی صادرات ایران به این کشور داشته است؟
صادرات ما به عراق همواره ادامهدار است. هیچ مشکلی پیش نیامده و به خوبی در حال انجام است.
یعنی داعش در وضعیت اقتصاد عراق تاثیری نداشته است؟
به دلیل اینکه علمای عراق و مسوولان این کشور، عربستان را مسبب شکلگیری داعش میدانند و ترکیه را نیز حامی آن میشمرند، بسیاری از کالاهای این کشورها را تحریم کردهاند. این وضعیت، بازار بسیار مناسبی برای صادرکننده ایرانی فراهم کرده است. در این شرایط حتی واردات کالاهای ترک هم با ناامنی روبهروست. از آن طرف ما هم تصمیم گرفتیم به خاطر حمایت از مردم و دولت عراق تسهیلاتی در فرآیند کار ایجاد کنیم تا مردم این کشور دچار مشکل نشوند. در حال حاضر با کمک گمرک ایران، نیروی انتظامی و دیگر ارگانها، شرایط صادرات کالا به عراق ایدهآل است و مشکل خاصی وجود ندارد. فکر میکنم بخش خصوصی ما هم پی به اهمیت این موضوع برده و به خوبی از این فرصت استفاده میکند.
ارزیابی شما از دلایل توفیق داعش در عراق چیست؟ آیا این توفیق به خاطر قدرت نظامی داعش بوده است؟
من معتقدم دولت عراق آن طور که باید به مردم کشورش امید به رشد و توسعه نداد. عراق که در حال حاضر در حال بازسازی است، میتوانست گامهای خوبی را برای رفاه مردم در بخشهای مختلف کردنشین، سنی و شیعهنشین عراق بردارد، اما در این زمینه موفق نبود در نتیجه، حمله چند تروریست تکفیری باعث از هم پاشیدن شیرازه برخی مناطق این کشور شد. بدون شک گروه داعش عقبه فکری و برنامهریزی گستردهای در خارج از مرزهای عراق و سوریه دارد و به این راحتی نمیشود این جریان را تمامشده تلقی کرد. هر چند اقدامات بسیار خوبی ظرف چند هفته گذشته توسط نیروهای مردمی و مسوولان عراق برای کنترل داعش صورت گرفته اما در هر حال معتقدم وقتی کشوری با چنین پدیده شومی مواجه میشود طبیعی است که برای بازگرداندن امنیت کامل به زمان زیادی نیاز است.
اقتصاد و مناسبات اقتصادی قدری بیرحم هستند. میخواهم نظر شما را در مورد فرصتهایی که گروه داعش برای اقتصاد ایران ایجاد کردهاند بپرسم. از یک سو تخریبهای به جا مانده از داعش میتواند فرصتهای عمرانی خوبی برای شرکتهای ایرانی ایجاد کند و از سوی دیگر، میتواند به متزلزل شدن جایگاه عراق در بازار نفت منجر شود. از این منظر آیا فرصتی برای ما ایجاد میشود؟ میخواهم بگویم آیا ما میتوانیم از فرصت به وجود آمده برای بازسازی عراق استفاده کنیم؟
بله، مناسبات اقتصادی گاهی به دور از احساس و انساندوستی شکل میگیرند. در این زمینه فکر میکنم داعش فرصتهای بیشتری برای اقتصاد ایران ایجاد کرده است. هر چند ملاحظه دو نکته ضروری است. یکی اینکه ما با عراق فقط مناسبات اقتصادی و سیاسی نداریم. مناسبات فرهنگی ما با عراقیها بسیار قوی است. ملاحظه بعدی هم این است که احتمالاً بازپسگیری مناطق تحت اشغال داعش و تامین امنیت آن زمان زیادی میبرد. به هر حال امیدواریم این بحران بهزودی در عراق حل شود. کشور عراق همسایه ماست و ما باید تلاش کنیم در عراق امنیت و ثبات برقرار شود. از طرفی باید بازار نفت در دنیا را رصد کنیم و آنجایی که لازم است جایگزین کشورهایی که در صادرات با مشکل مواجه هستند، شویم.
اینکه گفته میشود داعش در حال فروش نفت به شمال عراق است، به چه صورتی در حال انجام است و چه فرد یا افرادی این نفت را از داعش میخرند؟ مدتی پیش خبری در رسانهها پخش شد که بعضی از قاچاقچیهای نفت ایرانی هستند که این نفت را میخرند.
اولاً بخش نفتخیزی از سوریه در اختیار داعش و النصره است. ما گزارشهایی را از آنجا داریم که آنها به روشهای بسیار سنتی نفت را استخراج میکنند و به قیمت بسیار ارزانی آن را میفروشند. در عراق، بخش عمدهای از منابع نفتی در دست آنان نیست. تنها به صورت پراکنده و جزیی است که عدد و ارقام آن تا آنجایی که من مطلع هستم، چندان قابل بیان نیست. این کردهای عراق هستند که بیشتر منابع نفتی را در اختیار دارند. این منابع در اختیار مسوولانی است که الان در سلیمانیه و اربیل مستقر هستند که بدون توافق با دولت مرکزی به فروش نفت میپردازند. امروز هم بخشهای دیگری نظیر کرکوک در اختیار کردهاست. حالا ممکن است قاچاقچیان ایرانی هم در این کارها نقشی داشته باشند.
اخباری منتشر شده است که ایران اخیراً یک قرارداد نفتی با اقلیم کردستان عراق منعقد کرده است. میتوانید به مفاد این قرارداد اشاره کنید؟
ببینید، اقلیم کردستان از نظر دولت مرکزی عراق، اجازه فروش نفت خام ندارد. این قوانینی است که در عراق است. ما هم به عنوان دولت ایران قصد هیچگونه دخالتی در قوانین عراق نداریم. اما بخشی از این محصولات از طریق ایران به کشورهای افغانستان و تاجیکستان ترانزیت میشود. متاسفانه در این بین، چه در زمانی که بنده در وزارت نفت بودم و چه الان عدهای فرآوردهها را تحت عنوان ترانزیت فرآوردههای نفتی ایران قاچاق میکنند. بنزین، گازوئیل و... چون در ایران بسیار ارزان است. بالاخره باید این موضوع سازماندهی خوب و شرایط خوبی پیدا کند. بالاخره درست است که ممکن است درآمدی هم برای کشور داشته باشد، اما اگر بخواهد محصولاتی که ما در ایران ارزان میفروشیم و در دنیا قیمتش بالاست قاچاق شود، منصفانه نیست و کار درستی نیست. بنابراین به نظر میرسد باید یک سازماندهی از این جهت صورت گیرد که ما اطمینان یابیم قاچاقی صورت نمیگیرد. این مذاکرات را در سفری که به اقلیم کردستان داشتم، با مسوولان آنجا داشتم. به آنها هم گفتم که باید این موضوع در محیط و در یک سازماندهی مناسب قرار گیرد که دولت ایران مطمئن شود قاچاق نفتی ایران از این مسیر صورت نمیگیرد. به
همین دلیل تفاهمی نوشتیم که این در یک پروسه سازماندهیشده که توسط بخش خصوصی ایران انجام میشود، صورت بگیرد. موضوع تفاهمنامه این بوده است.
این بحران تا چه اندازه میتواند در بازار نفت اثرگذار باشد؟
عمده نفت عراق در استانهای جنوبی است که شامل استانهای شیعهنشین و امن است. اگرچه بیتاثیر نیست و مثلاً استانی مانند کرکوک که بخش قابل توجهی از صادرات نفت عراق را به خود اختصاص داده با مشکل مواجه شده است. به هر حال موضوع داعش شرکتهای نفتی جنوب عراق را نیز تحت تاثیر قرار داده است و باعث شده بخشی از آنها محل کار خود را ترک کنند. بدین ترتیب میتوان گفت این پدیده شوم میتواند قطعاً تاثیر نامطلوبی در صادرات نفت عراق هم داشته باشد و حداقل توسعه نفت عراق را میتواند چند صباحی با مشکل روبهرو کند.
روی صادرات نفت ایران هم میتواند اثرگذار باشد؟
من در نفت همواره آچار به دست بودم. فکر نمیکنم کسی از وزرای نفت حداقل بعد از انقلاب از همان ابتدا بدین گونه عمل کرده باشد. البته بودهاند وزرایی که عملکردشان چندین برابر بنده بوده است ولی هیچ وزیری در وزارت نفت نیامده است که تجربه من را قبل از وزارتش داشته باشد.
بازار نفت به موضوعات مختلفی بستگی دارد. قطعاً اگر صادرات نفت عراق با مشکل روبهرو شود بخشی از این بازار میتواند به ایران تعلق گیرد.
با توجه به اینکه داعش هم پول و هم اسلحه دارد، این خطر احساس میشود که یک گروه مافیایی تروریستی در منطقه شکل بگیرد. ارزیابی و تحلیل شما از این موضوع چیست؟
متاسفانه خاورمیانه محل شکلگیری گروههای مختلفی شده است. پدیدههایی نظیر داعش سالهاست به الفاظ گوناگونی نظیر طالبان، القاعده و... شکل گرفته است، بروز و ظهور این پدیدهها تبدیل به یک رویه شده و بدترین شکل آن، همین داعش است که با مناسبات کاملاً غیرانسانی هم شکل گرفته است. داعش از پشتیبانی مالی وسیعی برخوردار است و بعید میدانم اصلاً مشکل مالی داشته باشند. بنابراین برای کل منطقه خطر محسوب میشود. اگر امروز یک اتحاد جهانی یا حداقل منطقهای ایجاد نشود، داعش به پدیده خطرناکی در کل منطقه تبدیل میشود که به اشکال مختلف ممکن است ایجاد مشکل کند. امکان اینکه به همه جا لشکرکشی کنند وجود ندارد اما قدرت خرابکاری، تخریب و انفجار و ایجاد ناامنی دارند.
بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، به نظر میرسد مناسبات ایران و عراق هم دچار تحول شده است. هر چند طرف عراقی در حال حاضر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند اما به نظر میرسد فضای همکاری ایران و عراق بهتر از قبل شده است. آیا بهبود مناسبات دو کشور در تسهیل تجارت و کاهش بوروکراسی در مرزها هم اثرگذار بوده است؟
سوال خوبی مطرح کردید. پیش از این اشاره کردم که مطالعاتی داشتیم و موانع صادرات را شناسایی کردیم. این مشکلات به دولت انعکاس یافت و در برخی موارد، با نظر مثبت معاون اول ریاستجمهوری بلافاصله حل و فصل شد. برخی دستگاههای اجرایی هم با هدف حل مشکلات، همکاری بسیار خوبی داشتند. مثل گمرک ایران که از پیشنهاد شبانهروزی کردن گمرک شلمچه استقبال کرد. بسیاری از مرزهای ما، در حال حاضر ترافیک بسیار سنگینی دارند اما خوشبختانه در بعضی از مرزها با همکاری خوبی که با گمرک صورت گرفته است، شاهد فعالیت 24ساعته آنها هستیم. عراقیها تا پیش از این شرایط سخت و حتی غیرمنطقی برای ورود کالاهای ایرانی گذاشته بودند که ما هم به دنبال رفع آن بودیم و مکاتبات فراوانی هم کرده بودیم. اما با ورود داعش به عراق، همه این مسائل در مرزهای جنوبی ما برطرف شد. عملاً با استاندارد وزارت بهداشت و تاییدیههای وزارتخانههای ایران موافقت کردند و تعرفهها هم کاهش یافت. ما هم توانستیم کالاهای مختلفی را عبور دهیم. نکته مهم اینکه تا پیش از جریان داعش، حدود 70 درصد صادرات ما به عراق از طریق اقلیم کردستان بود. به عنوان مثال اگر قصد صادرات کالایی را از خوزستان به
بصره داشتیم، به دلیل شرایطی که دولت مرکزی در مرزهای جنوبی ایجاد کرده بود، بهرغم هزینهای که داشت، از طریق کردستان این کار انجام میشد. چون تعرفه نداشت یا خیلی محدود بود و استانداردهای ایران را میپذیرفتند.
وضعیت بازار در عراق به چه شکلی است. چه کالاها یا خدماتی بیشترین خریدار را در آنجا دارند؟
من ابتدا نکته مهمی را به همه فعالان ایرانی توصیه کنم که جزو شاخصهای توسعه است. بدون داشتن این شاخص مهم، حضور در بازارهای جهانی و صادرات ما موقت خواهد بود. این سه شاخص جزء لاینفک حضور ما در خارج از کشور و حتی داخل کشور است. اول از همه کیفیت کالاست، دوم، سرعت عمل برای ارسال کالا و سوم، قیمت تمامشده کالاست. به طور خلاصه اگر بخواهم اشاره کنم، میگویم خوب بساز، سریع بساز، ارزان بساز. درخواستی که من از تمامی فعالان دارم این است که به هیچ عنوان به بازار عراق به عنوان بازاری موقتی و یکی دوساله نگاه نکنند و با رعایت این سه شاخص مهم به عنوان یک بازار درازمدت به عراق نگاه کنند. در این شیوه کار موفقیت نهفته است. بازار عراق به همهچیز از جمله مواد غذایی، پوشاک، کالاهای صنعتی، مواد و مصالح ساختمانی و غیره نیاز دارد. به خصوص مواد و مصالح ساختمانی که بیش از صدها قلم کالا را تشکیل میدهد در عراق تقریباً هیچ کارخانهای وجود ندارد. به هر حال صنایع مختلف، جزو نیازمندیهای بازار آنهاست. همچنین عراق از نظر زیرساختی عقبماندگیهای بسیار زیادی دارد. در زمینههای راهآهن، حمل و نقل، نفت و گاز، مخابرات، آب و فاضلاب این نیاز را
میتوان دید. اینها بسترهایی هستند که در 30 سال گذشته چندان روی آنها کار نشده است. خوشبختانه شرکتهای ایرانی هم حضور خوبی داشتهاند.
سرمایهگذاری بخش خصوصی در عراق به چه صورت باید باشد؟ به این معنی که در چه بخشها و به چه اشکالی باشد؟ غیر از نکتهای که در بلندمدت بودن فعالیتها اشاره داشتید، سرمایهگذاریها به چه شکلی انجام شود؟
تاکیدی که بر درازمدت بودن حضور در بازار عراق داشتم، به سوال شما برمیگردد. اگر صرفاً در زمینه صادرات کالا به آن نگاه کنیم، به علت امکان تغییر دستورالعملهای کشور عراق میتوان به آن به دید درازمدت نگاه نکرد. برای اینکه حضور دائمی و بیشتری در عراق پیدا کنیم، باید در آنجا کارخانه بسازیم. خطوط مونتاژ ایجاد کنیم. کارخانههایی را با مشارکت عراقیها ایجاد کنیم. اخیراً در عراق قانونی تصویب شد که برای هر خودرو وارداتی باید چهار هزار دلار هزینه شمارهگذاری پرداخت شود. حالا این ماشین میخواهد بیامو باشد یا پراید. بنابراین خودرویی نظیر پراید دیگر برای عراقیها صرفه اقتصادی ندارد. خوشبختانه ایرانخودرو و سایپا از قبل وارد عراق شدهاند و خط تولید ایجاد کردند و در عراق تولید میکنند. ما باید کارهای مشابهی را که این دو شرکت کردند انجام دهیم. توصیه من به کسانی که امکان سرمایهگذاری در عراق دارند این است که با هوشیاری طرف مقابلشان در عراق را انتخاب کنند، این را تاکید میکنم که به طور حتم با هر کسی نباید شراکت کرد. چون بعضیها رفتهاند و با مشکل مواجه شدهاند. این سرمایهگذاران میتوانند در ایجاد کارخانجات مختلف و
همکاریهای عمرانی نظیر مسکن فعالیت کنند. البته برای اینکه جذابیتی هم برای دولت عراق داشته باشد، طبیعتاً باید بخشی از این فعالیتها در خود عراق انجام پذیرد. بخشی از فعالیتهایشان را هم میتوانند در مناطق مرزی که ما الان با عراقیها به عنوان شهرکهای صنعتی مشترک توافق کردهایم، انجام دهند.
من اساساً به هیچ عنوان به کار سیاسی علاقهای ندارم. چه در این دولت و چه در سایر دولتها. من در همه دولتها همواره جزو کسانی بودهام که در بخش عمرانی کشور نقشهای مهمی داشتهام. چون معتقد بودم آنچه معلوم است، این است که دولتها میآیند و میروند.
در حال حاضر بیشترین بهره از اقتصاد عراق عاید کشور ترکیه میشود. بهرغم اینکه ما قرابتهای فرهنگی، مذهبی و دینی با این کشور داریم و عراقیها هم علاقه خاصی به کالاهای ایرانی دارند، این ترکها هستند که از ما سبقت گرفتهاند. چه کار باید بکنیم که شریک اول عراق باشیم و این ما باشیم که حرف اول را در عراق بزنیم.
انشاءالله ما حتماً شریک اول تجاری عراق خواهیم شد. اما اینکه چرا ترکیه در عراق بیشتر فعال است و حتی چرا چینیها در آنجا فعال هستند، دلیل دارد. ببینید، اولاً ما با یکسری موانع صادراتی مواجه هستیم. که اینها را دولت قرار است برطرف کند و بخشی از آن را هم برطرف کرده است. ترکها البته این موانع را ندارند و دولت این کشور از تجار و بازرگانان و پیمانکارانی که در خارج از کشورشان کار میکنند، حمایت میکند. نکته بسیار مهم، پول ماست. پول ما بسیار گران است. یعنی در خارج کار کردن با پول ایرانی، مقرون به صرفه نیست. این مشکل اقتصاد کشور ماست. وقتی در ایران پول خوب کار میکند، آدمها دیگر کار نمیکنند. شرکتها کار نمیکنند. چون پول خوب کار میکند. ولی برعکس آن در ترکیه وقتی پولی وارد عراق میشود، با نرخ لایبور به اضافه نیم درصد وارد میشود. آن وقت برای ما که کمتر از 25 تا 30 درصد نیست. ترکها به راحتی با این پول ارزان، آنجا سرمایهگذاری میکنند، ولی ایرانیها چنین پولی در اختیار ندارند، اصلاً صرفه اقتصادی ندارد که پیمانکار یا سازنده ایرانی بخواهد با پول در عراق سرمایهگذاری کند. اصلاً نمیتواند با پول یکدرصدی ترکها
رقابت کند. در ضمن بسیاری از قوانین و مقرراتی که در ترکیه برای حمایت از صادرات تدوین شده، در کشور ما وجود ندارد. پول نقش بسیار مهمی در سرمایهگذاری و توسعه صادرات دارد؛ که این یکی از موانع عمده ما نسبت به چینیها و ترکهاست. البته جدیداً توافقی شده است که پیمانکاران بخش خصوصی که در عراق سرمایهگذاری کنند، بتوانند از صندوق توسعه ملی با درصد کم استفاده کنند. این موضوع به لحاظ قانونی مشکلی در اساسنامه صندوق نیست و دولت هم موافق این کار است و این موضوع در دستور کار صندوق توسعه ملی قرار گرفته است.
اگر درست شنیده باشم، شما همین مسوولیت را در کشور سوریه هم بر عهده دارید، اینطور نیست؟
بله، ببینید یکی از کشورهایی که با جمهوری اسلامی ایران همسو است و سالهای بسیار طولانی همراه کشورمان بوده، سوریه است. سوریه در تاریخ انقلاب اسلامی و حداقل سی و چند سالی که از انقلاب میگذرد، همراه ایران بوده است. در دوران جنگ این کشور همکاری بسیار زیادی با ایران داشت. در شرایطی که جنگ را به سمت جنگ ایران و اعراب میبردند، این سوریه بود که ایستادگی کرد و این نقشه را بر هم زد. جالب است که بدانید، یک خط لوله نفتی از سوریه به سمت دریای مدیترانه کشیده شده بود که روزانه یک میلیون بشکه نفت عراق از آنجا صادر میشد. اما به محض شروع جنگ، مرحوم حافظ اسد، دستور تعطیلی این خط را داد. در آن زمان، صدام هیاتی را به سوریه فرستاد و به او پیغام داد که در صورت بازگشایی این خط لوله حاضر است درصد قابلتوجهی از آن در حدود 500 هزار بشکه را به سوریه بدهد. با این حال حافظ اسد نهتنها این پیشنهاد را نپذیرفت، بلکه دستور تخریب این خط را هم داد. آن هم به دلیل جنگی که صدام با ایران به راه انداخته بود. نمونههایی از این دست کم نیستند که همکاریهای بسیار استراتژیکی پیش از این بین ایران و سوریه انجام پذیرفته است. امروز هم خوشبختانه سوریه از
بسیاری مراحل دشوار عبور کرده است و با انتخاب دولت، پاکسازی بسیاری از مناطق و شرایط میدانی خوبی که پیدا کردهاند، در حال دستیابی به وضعیت باثباتی هستند.
آیا مهمترین وظیفه شما بازسازی سوریه خواهد بود؟
بله، قصد بنده از بیان این مطالب همین بود. کار بازسازی سوریه از همین امروز میتواند شروع شود. هماکنون ستادی تحت عنوان «ستاد بازسازی سوریه» زیر نظر رئیسجمهور این کشور شکل گرفته است. متاسفانه تروریستها از سوریه مخروبهای درست کردهاند که نیاز مبرم به بازسازی اساسی دارد. افراد بسیار زیادی هم چه در خارج از سوریه و چه در داخل سوریه آمادگی همکاری برای سوریه را دارند. ما هم به دنبال این هستیم که حضور جدی در بازسازی سوریه داشته باشیم و به طور حتم نقش منحصربهفردی خواهیم داشت یا در واقع تنها کشوری هستیم که میتواند نقش اصلی را در بازسازی سوریه داشته باشد. این اتفاق زمینه بسیار خوبی را برای فعالان اقتصادی و عمرانی ایرانی فراهم کرده است. من فکر میکنم سوریه بازار بسیار خوبی دارد. بیست و چند میلیون نفر جمعیت دارند و به لحاظ کمکهای معنوی که ایران به سوریه کرده است و حتی کمکهای مادی که به سوریه کرد و علاقه سوریها به ایرانیها باعث میشود علاوه بر خدمات مهندسی که شما هم به آن اشاره کردید، بازار کالایی سوریه هم چشمانداز بسیار خوبی داشته باشد. ما هم از تجار ایرانی برای ورود به این بازار در زمینه مواد غذایی، دارویی
و... حمایت میکنیم. به خصوص که همین الان هم شرکتهای ایرانی در حال صادرات دارو و مواد غذایی به سوریه هستند. ما همین الان قراردادهای بسیار خوب برقی با سوریه بستهایم. شرکت مپنا در آنجا شروع به ساخت نیروگاه کرده است. کارخانههای دیگری هم مثل کارخانههای آرد و بعضی زمینههای دیگر امروز در آنجا حضور دارند. خصوصاً با شکلگیری آرامش در سوریه زمینههای زیادی هم میتواند توسعه یابد.
خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید. برای ورود به سوالاتمان در حوزه نفت، با تحلیل شما از وضعیت نفت شروع کنیم. خصوصاً با توجه به اینکه زمانی که شما وزیر نفت بودید بعضی از گزارشهای منتشرشده مبین این موضوع بود که روزانه 700 تا 800 هزار بشکه نفت به فروش میرسید. در حالی که امروزه گزارشها نشان میدهد فروش نفت به دو برابر یعنی در حدود 5/1 میلیون بشکه در روز رسیده است. از یکسو به علت عدم توجه دولتهای نهم و دهم در صیانت از مخازن نفتی و انجام کارهای زیرساختی در این حوزه ضمن کاهش تولید، رتبهمان در اوپک هم پایین آمد. از سوی دیگر ما شاهد آن بودیم که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و با تلاشهایی که برای اصلاح وجهه کشور از منظر دیپلماتیک به ویژه در مذاکرات هستهای انجام شد، فروش نفت افزایش یافت. ارزیابی و تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟
تحریم سیاست خوبی نیست. هم ناجوانمردانه است و هم مغایر با قواعد جهانی. تحریمها در سال 1390 شروع شد که در سال 1391 به اوج رسید. حرفهای زیادی دارم که امروز شاید صلاح نباشد به آنها اشاره کنم و باید در زمان مناسب به آن پرداخت. اولاً در بحث تولید، ظرفیت تولید کشور به لحاظ نفت حدود چهار میلیون بشکه در روز چه در گذشته و چه در امروز بوده و هست. اینکه کاهش تولید داشتیم، کاهشی بود که به لحاظ فروش در صادرات بود. اگرنه ما در اوپک همان تولید خودمان را داشتیم و میتوانیم دومین ظرفیت تولید نفت را در اوپک داشته باشیم. به دلیل وضع تحریمها بود که تولیدمان را کاهش دادیم. ما هم، چنین تجربهای را تا آن زمان نداشتیم. در سال 1390 به طور متوسط ما بیش از دو میلیون بشکه در روز فروختیم و در اوج تحریمها این میزان تنها به حدود یک میلیون و 480 هزار بشکه نفت و میعانات در روز کاهش یافت. این در شرایطی بود که هنوز اتفاقاتی در ژنو نیفتاده بود و فشار آمریکاییها به شدت زیاد بود. تنها در یکی دو ماه اول کاهش محسوسی داشتیم.
به دلیل اینکه علمای عراق و مسوولان این کشور، عربستان را مسبب شکلگیری داعش میدانند و ترکیه را نیز حامی آن میشمرند، بسیاری از کالاهای این کشورها را تحریم کردهاند. این وضعیت، بازار بسیار مناسبی برای صادرکننده ایرانی فراهم کرده است.
یعنی این 700 تا 800 هزار بشکه تنها برای یکی دو ماه بوده است؟
حداکثر دو ماه بود. در حقیقت متوسط فروش نفت و میعانات گازی ما در سال 1391 یک میلیون و 400 هزار بشکه بوده است. الان من اطلاعات دقیق همراهم نیست اما با همین اطلاعاتی که دارم، صادرات ما هماکنون در همین حدود است. در زیرساختها هم شما را ارجاع میدهم به گزارشهای موجود که در مورد میدان پارس جنوبی تهیه کردیم.
اما آقای لاریجانی هم در بازدید از عسلویه برخلاف دیدگاه شما نظر دادند.
بله، آقای دکتر لاریجانی در مورد پارس جنوبی اظهاراتی داشتند که ترجیح دادم به احترام ایشان پاسخ ندهم اما در پاسخ به مطلبی که اشاره کردند، باید بگویم کاری که در پارس جنوبی در سال گذشته -دو سالی که من آنجا بودم- اتفاق افتاد، در هیچ زمانی از تاریخ نفت رخ نداده است. آقای زنگنه هم به این موضوع اذعان دارند. در میادین مشترک در این مدت، 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری شده است. شما این مساله را در هیچ جای تاریخ صنعت نفت مشاهده نمیکنید. پارس جنوبی یک نماد ملی است و باید در دوران تحریم آن را ارزیابی کرد؛ باید در دورانی که کالا، تجهیزات و منابع مالی نداشتیم و اگر هم بود جا به جایی پولها چه سختیهایی داشت آن را ارزیابی کرد. با اینکه من آقای لاریجانی را فردی منطقی و منصف میدانم به نظر به دلیل گزارشهای ناصحیحی که به ایشان داده شد، اظهاراتی داشتند که برخلاف واقع است و من همان زمان هم پاسخ ایشان را به صورت کامل دادم. در پارس جنوبی یک افتخار بزرگ ملی در شرایط تحریم ساخته شد و من آمادگی دارم در رسانه ملی با هرکسی که در مورد پارس جنوبی حرف و حدیثی دارد یا در مورد پیشرفتهای پارس جنوبی تردید دارد، مناظره کنم. قاطعانه میگویم
افتخاراتی که در پارس جنوبی در زمان تحریم ایجاد شد از توتال و شل سریعتر و ارزانتر بود. درصد پیشرفت آمار و ارقام پروژههای ساخته شده توسط شرکتهای خارجی و مقایسه با پیشرفتهای چند سال اخیر بیانگر این است که فرصتهایی که توسط صنعتگران و متخصصان و شرکتهای داخلی به وجود آمد یک اعجاز بزرگ اقتصاد مقاومتی است و متعلق به شخص بنده هم نیست بلکه متعلق به همه سازندگان و متخصصان داخلی است که در پارس جنوبی به نوعی فعالیت داشتند. حرفهای زیادی در مورد پارس جنوبی وجود دارد که در وقت خود خواهم گفت. طبق برنامه و زمانبندی، پارس جنوبی باید تا ۲۴ ماه بعد از دولت دهم تکمیل و پرونده آن بسته شود و امیدوارم این اتفاق بیفتد.
یکی از انتقاداتی که وارد شده بود این بود که یکسری طرحهای 35ماهه بود که آقای میرکاظمی در برخی از فازها آغاز کرده بودند و به عقیده بسیاری از کارشناسان این روش صحیحی نبود. حال سوالی که مطرح میشود این است که شما چرا این طرحها را متوقف نکردید؟
من در نفت همواره آچار به دست بودم. فکر نمیکنم کسی از وزرای نفت حداقل بعد از انقلاب از همان ابتدا بدین گونه عمل کرده باشد. البته بودهاند وزرایی که عملکردشان چندین برابر بنده بوده است ولی هیچ وزیری در وزارت نفت نیامده است که تجربه من را قبل از وزارتش داشته باشد. من مدیر پروژه پالایشگاه بودهام، مدیرعامل شرکتهای پالایشگاهساز بودهام. بعد از جنگ اولین جایی که قصد توسعه میادین نفتی را داشتند، در منطقه منصوری اهواز در سال 1370 بود که در آنجا رئیس سایت بودم. یعنی کسی بودم که سالها کار و تجربه کار با وزارت نفت را داشتم و سپس وزارت نفت را در دست گرفتم. چه در حفاری، چه در کار پالایشگاهسازی و در کارهای مختلف مرتبط با وزارت نفت قبلاً کار کرده بودم. به نظرم شروع کارهای پارس جنوبی و فازهای 35ماهه، بسیار دیر بود. بایستی زودتر از آن شروع میشد. اتفاقاً این کار، اتفاق خوبی بود. ممکن است که بعضیها بیایند و بگویند چرا همه فازها را با هم شروع کردید، منابع مالی و مسائل این چنین را به هدر دادهاید، که در جای خودش هم میتواند درست باشد. اما من الان به آن پاسخ میدهم.
اینکه این فازها «35ماهه» نامگذاری شد ماجرای جالبی دارد. میدانید که حد متعارف راهاندازی فازها 52 ماه است و هیچ فازی تا پیش از این زودتر از 63 ماه اجرا نشده بود. حتی فازهای توتال و شل. بهترین فاز که درخواست جایزه داشتند، فاز 4 و 5 بود که توسط شرکتهای بزرگ خارجی طی 63 ماه اجرا شده بود. این فازها 52ماهه بود. اما معاون اول وقت در جلسه قرارداد بیان کردند چون از دولت 35 ماه مانده است و بایستی در این دولت تمام شود، بنابراین قرارداد را 35ماهه انجام دهیم. این بود که استدلال 35ماهه از اینجا شکل گرفت. اتفاقاً چیز بدی هم نبود و کارها به صورت فشرده انجام گرفت و پیمانکاران هم تحت فشار قرار گرفتند تا در 35 ماه تمام کنند. ولی واقعیت این بود که 35 ماه یک اتفاق قراردادی بود. اما در مورد پیشرفتها؛ من به سه فاز باید اشاره کنم. ابتدا فاز 19، که در این 35 ماه من با 65 درصد پیشرفت آن را تحویل دادم. متوسط ماهی دو درصد. حال بیایید و این را با سایر فازها مقایسه کنید. این اعداد و ارقام موجود است. فازهای 13، 22 و 24 را من با 64 درصد پیشرفت تحویل دادم. باز هم به طور متوسط ماهی دو درصد. این پیشرفتها خصوصاً در شرایط تحریم
فوقالعاده بوده است. یعنی فاز 5 هم که 63 ماه طول کشید، به طور متوسط ماهی 6/1 درصد پیشرفت داشت. هیچ فازی کمتر از 5/1 درصد پیشرفت نداشت. مشکل مالی هم نداشتیم. آن حرف شما زمانی درست است که بگویید چرا با داشتن A ریال، این مبلغ را در دو فاز هزینه کردید. ما اصلاً مشکل پول نداشتیم. اگر مشکل پول داشتیم که به این پیشرفتها دست نمییافتیم. ما در کمترین میزان 5/1 درصد و در بیشترین میزان دو درصد در ماه پیشرفت کار داشتیم. اکثر کالاها ایرانی بود و بخشی را هم وارد کردیم. حال سوال شاید این باشد که منابع را از کجا فراهم کردیم. ما برنامهریزی ویژهای برای تامین منابع کردیم. اولاً با فروش اوراق مشارکت بود. برای هیچ چیز اگر فروش اوراق مشارکت مقرون به صرفه نباشد، برای میادین مشترک مقرون به صرفه است. از این طریق منابع قابل توجهی به دست آوردیم که بیش از پنج هزار میلیارد تومان به فروش رفت. علاوه بر آن، برای اولین بار اوراق مشارکت ارزی فروختیم. سوم، از مجلس شورای اسلامی برای اولین بار این مجوز را گرفتیم که از صندوق توسعه ملی 18 درصد در هر سال دریافت کنیم. چهارم، مصوبهای را هم در ستاد تدابیر ویژه بردیم و هم در مجلس شورای اسلامی
که الان هم موجود است. سالی 10 میلیارد دلار، منابع بانک مرکزی که خارج از کشور بود، بیاید با یک سود قابل توجهی به شرکت ملی نفت وام بدهد تا شرکت ملی نفت هم از منابع مشترک استفاده کند. پنجم هم ایجاد صندوق انرژی بود. یعنی ما توانستیم یک صندوق انرژی در بانکهای کشور درست کنیم که بیش از هشت میلیارد دلار از صندوق انرژی در بانکهای مختلف هزینه کردیم. به همین دلیل است که ما 17 فاز در پارس جنوبی بدون مشکل منابع مالی و پیشرفت قابل ملاحظه ساختیم.
در پارس جنوبی یک افتخار بزرگ ملی در شرایط تحریم ساخته شد و من آمادگی دارم در رسانه ملی با هرکسی که در مورد پارس جنوبی حرف و حدیثی دارد یا در مورد پیشرفتهای پارس جنوبی تردید دارد، مناظره کنم.
یکی از انتقاداتی که مطرح است، این است که در زمان شما قراردادها و تفاهمنامههایی نوشته شده است برای میادینی نظیر زاغه، کوه موند، کاکی و بوشکان در حالی که میادین مشترک از جمله آزادگان جنوبی در اولویت بالاتری بودهاند.
سوال جالبی را طرح کردید. من هیچ پولی را در میادین غیرمشترک نبردم. 95 درصد منابع موجود را در منابع مشترک بردم. یعنی به هیچ عنوان نقدینگی و پولهایی را که با روشهایی جذب کرده بودم، در میادین غیرمشترک نبردم. برای هیچکدام از این تفاهمنامهها و قراردادها یک ریال هم پول نپرداختم. شرکتهایی بودند که ادعا داشتند آمادگی برای سرمایهگذاری دارند. چون ما به منابع مالی این شرکتها اطمینانی نداشتیم، به هیچ عنوان در میادین مشترک واردشان نکردیم. در میادین غیرمشترک استفاده کردیم، زیرا این میادین در اولویت نبودند. زمان آن هم مهم نبود. به این شرکتها اعلام کردیم اگر توانمندیای دارند اعلام کنند. بعضیها آمدند و اسناد و مدارکی را هم تحویل دادند که مدارکشان در شرکتهای اصلی وزارت نفت، مورد کارشناسی قرار گرفت. اینها مدعی بودند که آمادگی سرمایهگذاری در میادین ما را دارند. چون میادین غیرمشترک اولویت نداشت، اعلام کردیم آمادگی این کار را داریم. البته با این شرط که اگر ما زمانبندیتان را قبول نداشتیم، هزینههایی را هم که انجام دادهاید به شما بازنمیگردانیم. کما اینکه چند موردش هم موجود است. بنابراین ما چیز خاصی را از دست
ندادیم. یعنی ما اصلاً پولی در میادین غیرمشترک نبردیم. من تعجب میکنم از دوستانی که فنی هستند و از این آگاه هستند. باید این را به عنوان یک نقطه خوب در نظر بگیریم. مثلاً میدان فیروز B را مپنا مدعی بود که میتواند در آن سرمایهگذاری کند. به آنها دادیم. پولی هم به آنها ندادیم. مپنا هزینه زیادی هم خودش کرد. چون ما در میادین غیرمشترک کار داریم و میتوانیم پولهای غیرقابلوصولمان را در آنجا هزینه کنیم.
یکی از مهمترین حاشیههایی که این روزها دستبردار وزارت نفت در دو دولت قبلی نیست، موضوع آلوده بودن بنزین پتروشیمی است که هر روز ابعاد تازهای از آن مطرح میشود. در تازهترین موضعگیری، وزیر بهداشت رسماً آلودگی بنزین پتروشیمی را تایید کرده است و سوال این است که شما به عنوان وزیر نفت در دولت دهم از ابعاد این آلودگی اطلاع نداشتید؟
این موضوع نیاز به توضیح و تفسیر مفصل دارد. من خیلی علاقه به صحبت در این زمینه ندارم ولی فکر میکنم گذشت زمان خیلی از مسائل را روشن میکند. واقعیت این است که در دوره پیش از آغاز تحریمها، روزانه 25 میلیون لیتر بنزین وارد میکردیم. پس از این دوره و قبل از تحریمهای نفتی، تحریم بنزین در زمان وزارت آقای میرکاظمی شروع شد. تحریم بنزین، متفاوت از تحریم دیگر کالاهاست. از دید تحریمکنندگان تحریم بنزین میتوانست ابعاد سیاسی و امنیتی داشته باشد و در حقیقت مهمترین حربهای بود که میتوانستند علیه ایران استفاده کنند. معتقد بودند اگر بنزین را تحریم کنند، جامعه ایران متشنج خواهد شد. عملاً هم میشود. به پمپ بنزین مراجعه کنید، اگر بنزین نباشد، چه میکنید؟ بنابراین تحریم را جدی کردند و حتی یک لیتر بنزین هم به ما ندادند. بر اساس گزارشهایی که مطالعه کردم، در زمان آقای میرکاظمی تحقیقات زیادی در این مورد که چگونه میشود آثار تحریم بنزین را به حداقل رساند، انجام شد. یکی از راهها این بود که برای خنثی کردن توطئه تحریم بنزین، خودمان دست به کار شویم و با تغییر کاربری برخی خطوط تولید سعی کنیم خودمان بنزین تولید کنیم. بنزین تولید
پتروشیمی را پژوهشکده صنعت نفت به عنوان مهمترین مرجع تاییدکننده برنامههای توسعه حوزه نفت رسماً تایید کرد. شرکتهای پتروشیمی هم مرکزی مطالعاتی و پژوهشی دارند که این برنامه را رسماً تایید کرده است. آزمایش میکنند، طرح میریزند، امتحان میکنند و در نهایت در اختیار آقای میرکاظمی قرار میگیرد. این طور نیست که وزیر خودش به تنهایی چنین تصمیمی گرفته باشد. بعد این مسائل در دولت مطرح میشود و آنجا تصمیم میگیرند.
آیا مصوبات لازم برای تولید بنزین پتروشیمی اخذ شده بود؟ آیا بدنه وزارت نفت با بدنه اجرایی کشور هماهنگ بود؟ نتیجه آزمایشها مورد اطمینان دولت بود؟
خود حوزه نفت ساختار مخصوصی دارد و امور با مصوبه و با شرایط بوروکراتیک خاص خودش انجام میپذیرد، کسی هم جرات نمیکند که بخواهد تصمیم بگیرد. بنابراین این کار تمامی مصوبات لازم را در زمان خودش داشته است. من هم که آمدم این کار ادامه داشت. چون گزارشی از اینکه بنزین آلوده است، نداشتیم. همه هم تایید میکردند. من میخواهم برگردم به قبل از استفاده از پتروشیمیها. اساساً وضع بنزین ما تا پیش از آن بدتر هم بوده است. قبل از آن، میزان اکتانی که در بنزین وجود داشت، 87 بود. بنزین ما همیشه کلاً تا قبل از توسعه پالایشگاهها زیر 85 بوده است. تا کی، تا زمانی که پالایشگاهها توسعه یافتند. در زمانی که آقای نعمتزاده مدیرعامل پالایش و پخش بودند، طرح بزرگی را شروع کردند مبنی بر توسعه پالایشگاههای کشور هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی. به لحاظ کمی، به طور مثال در پالایشگاه شازند، پنج میلیون لیتر بنزین تولید میکرد. الان 16 میلیون لیتر بنزین در روز تولید میکند. به همین تناسب که به صورت کمی افزایش مییافت، از تولیدات پتروشیمی کاسته میشد. دوم از نظر کیفی. به طور مثال پالایشگاه اراک، به لحاظ کمی 16 میلیون لیتر بنزین تولید میکند.
طبیعی است که نفت کوره و گوگرد کاهش مییابد. بنزین تولیدیاش هم یورو4 شد. یعنی ما اکتان 95 میدهیم. یا پالایشگاه تهران، در اوایل سال 1391 افتتاح شد. بنزین تولیدی آن یورو4 شد. یعنی تا قبل از آن وضعیت وحشتناک بود یا پالایشگاه لاوان در سال 1391 افتتاح شد و کلاً بنزین آن تغییر کرد و اکتان آن به بالای 92 رسید یا پالایشگاه تبریز و پالایشگاه آبادان تمام شد. اینها سال 1391 به بهرهبرداری رسید. دو پالایشگاه دیگر هم مانده است که باید کار آن به اتمام برسد. یکی پالایشگاه اصفهان است که در حال انجام است و یکی پالایشگاه بندرعباس است. البته غیر از خلیجفارس. این دو پالایشگاه بالای 50 درصد تا زمانی که من بودم، کارشان انجام شده بود. قاعدتاً باید کارشان پیشرفت خوبی میداشت و کارشان تمام میشد. یعنی در واقع همه پالایشگاههای کشور توسعه یافت. اتفاقی که در دوره من افتاد، چون بحران بنزین بسیار زیاد بود، حتی تولیدات پتروشیمیها هم جوابگو نبود، یک زمان شبانهروزی گذاشتند، ظرف این دو سال پیشرفت نداشتند. البته من شروع نکرده بودم. این دیگران بودند که شروع کرده بودند. اما در این دو سال پیشرفتشان از نظر سرعت بسیار بالا بود. تا زمانی که
خود من بودم، همه اینها افتتاح شد. بخشی از این بهبود وضعیت به خاطر پالایشگاه اراک است. اما از آن طرف شنیدهام بنزینی که وارد شده است، از بنزین پالایشگاههای پتروشیمی ما هم کیفیت کمتری دارد. خود دوستان وزارت نفت هم قبول دارند. آنچه بهتر شده است، به خاطر افتتاح پالایشگاه اراک، تهران، آبادان و لاوان بود. اینها همگی به یورو4 تبدیل شد، ظرف سال 1391، که فرصت خیلی خوبی بود که این اتفاق افتاد. در این دوران روزانه ۶۰ میلیون لیتر مصرف داشتیم که این اندازه را هم با مجموعه پتروپالایشها تولید میکردیم. البته در سالهای آخر مقداری اکتانافزا برای بعضی از پالایشگاهها که طرح توسعه آنها به اتمام نرسیده بود و اکتانشان پایین بود، وارد میکردیم.
وضعیت طرح توسعه پالایشگاهها در زمان تصدی شما به عنوان وزیر نفت چگونه پیش میرفت؟ آیا راه وزرای قبل را ادامه دادید یا طرح جدید درانداختید؟
البته باید از آقای نعمتزاده که طرح توسعه پالایشگاه را در زمان تصدی خود به عنوان مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی آغاز کرد و وزرای نفت قبل از من تشکر کرد. اقدامی که در دوران تصدی من در وزارت نفت انجام شد، تسریع در ساخت پالایشگاههای کشور بود. طرح توسعه پالایشگاههای کشور به لحاظ کمی و کیفی در دولت نهم و اوایل دولت دهم شروع شده بود و اقدامات ما سرعت بخشیدن به اتمام این پالایشگاهها بود. پالایشگاه شازند را از پنج میلیون به ۱۶ میلیون لیتر بنزین و گازوئیل یورو ۴ و یورو ۵ افزایش دادیم. شش ماه قبل از اتمام دولت دهم طرح توسعه کمی و کیفی پالایشگاه تهران را افتتاح و مورد بهرهبرداری قرار دادیم. در حال حاضر بنزین تهران و برخی شهرها از پالایشگاه شازند و تهران است. پالایشگاه لاوان را به اتمام رساندیم و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. طرح توسعه کیفی و کمی پالایشگاه آبادان به اتمام رسید. پالایشگاه تبریز تقریباً در اواخر دولت دهم به بهرهبرداری رسید. طرح توسعه پالایشگاه بندرعباس و پالایشگاه اصفهان بیش از ۷۰ درصد آن به اتمام رسیده بود و به دولت یازدهم واگذار شد که بر اساس زمانبندی باید این روزها به بهرهبرداری برسد. من خیلی
خوشم نمیآید که این مساله طرح شود. چون بخش اعظمی از این صحبتها سیاسی است. حالا من به درست و غلط آن کاری ندارم. من اساساً به هیچ عنوان به کار سیاسی علاقهای ندارم. چه در این دولت و چه در سایر دولتها. من در همه دولتها همواره جزو کسانی بودهام که در بخش عمرانی کشور نقشهای مهمی داشتهام. چون معتقد بودم آنچه معلوم است، این است که دولتها میآیند و میروند. ما هم چون آدم سیاسی نیستیم، به هر حال فکر میکنیم و کار میکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید