تاریخ انتشار:
چرا مردم با خدمات بیمه بیگانهاند؟
حلقه مفقوده آرامشساز
گسترش چتر پوشش خدمات بیمهای در کشور؛ گزارهای که پای ثابت سخنان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و گزینه پیشنهادی فلان وزارتخانه مرتبط با این حوزه است.
گسترش چتر پوشش خدمات بیمهای در کشور؛ گزارهای که پای ثابت سخنان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و گزینه پیشنهادی فلان وزارتخانه مرتبط با این حوزه است. آنان پس از نشستن بر صندلیهای رسمی نیز به بهانههای مختلف، پای این کاستی نظام اقتصادی و رفاهی کشور را به میان میکشند. دلیل این مساله نیاز به توضیح چندانی ندارد. در کنار شاخصهای توسعه اقتصادی و رفاهی، خدمات بیمهای به عنوان لنگرگاه ثبات و آرامش جامعه، یکی از نمادهای توسعهیافتگی جوامع به شمار میرود. از اواخر قرن هجدهم و به طور خاص، قرن 19 میلادی به بعد توجه به تدوین قوانین ایمنی، حفاظت از نیروی کار، حمایت همهجانبه از حقوق مادی کارگران که جلوه آن استقرار نظام بیمههای اجتماعی بود و تسری آن به بیمه بازنشستگی و ازکارافتادگی، پوشش آسیبها و خطرهایی نظیر بیماری و حوادث ناشی از کار، ازکارافتادگی، سالخوردگی و همچنین بیکاری در اولویت برنامههای دولتها قرار گرفت تا راهبردهای نظام تامین اجتماعی و تعمیم و گسترش آن به اقشار مختلف جامعه، به عنوان یک تحول جدید تاریخی در توسعه سیاستهای رفاه و تامین اجتماعی در جهان به ثبت برسد؛ نیازی اساسی که ویژگی زندگی در عصر
مدرن به شمار میرود. هنوز هم صندوقهای بیمهگر یا شرکتهای دولتی و خصوصی بیمهای با استخدام مشاوران گرانقیمت به دنبال انواع نوآوریها در خدمات ارائهشده هستند تا خدماتگیرندگان علاقهمند را به خود جذب کنند. ریشه گرایش به نظام جامع بیمهای در کشورها نیز روشن است؛ میل مردم به آسایش، آرامش و بیمه کردن خود در برابر انواع ریسکهای اقتصادی و اجتماعی که بیخبری از فردای محتوم، مسبب اصلی آن است. در تیرماه 1354 که اندیشههای رفاهی و بیمه همگانی در کشور مطرح بود، قانون تامین اجتماعی و تشکیل سازمان تامین اجتماعی، فصل نوینی از تکوین نظام رفاه و تامین اجتماعی در کشور به وجود آورد که آثار و پیامدهای آن، چه از جنبه کمی و چه کیفی تا زمان حاضر استمرار داشته اما با شرایط ایدهآل، فاصله قابل توجهی دارد. مساله روشن است، بیمه صرفاً نباید به افراد شاغل تعلق بگیرد. نظامهای بیمهای، سازمانها و نهادهای دولتی که بعضاً از طریق صندوقهای بیمهگر خود با تفاوتهای قابل توجهی نسبت به سایر مشاغل اعمال میشود، از یکسو و صندوق بزرگ تامین اجتماعی با میلیونها کارگر بیمهشده، از سوی دیگر نیازهای اولیه سرمایه انسانی شاغل کشور را تامین
کرده است. اما تکلیف آنهایی که از این پوشش به دلیل نداشتن شغل محروم هستند یا شاغلانی که علاقهمند به دریافت خدمات با ارزش افزوده هستند، چیست؟ بیمههای مکمل، مسافرتی، حوادث، آتشسوزی، مسوولیت، عمر و پسانداز، بیمههای مهندسی و باربری، بیمه شخص ثالث اتومبیل و بیمههای بدنه و... همه و همه به گوش برخی ایرانیان آشناست، اما چرا بسیاری هنوز نمیدانند هر یک از این خدمات بیمهای قرار است چه گرهی از مشکلات آنان را باز کند؟ آیا درگیریهای روزمره و کمتوجهی ایرانیان به موضوعی خیالی به نام «آینده» باعث آن شده یا اطلاعرسانی ناکافی دولت، بخش خصوصی یا حتی مطابق نبودن خدمات با نیازها؟ اینکه چرا بعد از گذشت سالها از حضور صنعت بیمه در ایران، این خدمت به عنوان جزء ضروری زندگی -چیزی شبیه هوا یا آب برای تداوم زندگی مطلوب- شناخته نمیشود، نیاز به واکاوی جدی پیرامون آن را دوچندان ساخته است.
دیدگاه تان را بنویسید