توزیع منابع در حوزه فرهنگی و آموزشی چه وضعیتی دارد؟
به نام فرهنگ
در حالی که یکی از مسائل وزارت آموزش و پرورش در بیشتر سالهای اخیر و از جمله سال گذشته محدودیتهای اعتباری بوده، نهادهای عریض و طویل و کوچک و بزرگ متعدد هرسال با داعیه آموزش به مردم و فرهنگسازی، بخش قابل توجهی از بودجه فرهنگی و آموزشی کشور را به خود اختصاص میدهند؛ نهادهایی که گویی کمتر کسی از آنها انتظار پاسخگویی دارد یا به آنها انتقادی وارد میکند و حتی برخی از این نهادها مطالبهگری و انتقاد از سایر بخشها را در زمینه فرهنگسازی و آموزش در دایره وظایف خود تعریف کردهاند.
در حالی که یکی از مسائل وزارت آموزش و پرورش در بیشتر سالهای اخیر و از جمله سال گذشته محدودیتهای اعتباری بوده، نهادهای عریض و طویل و کوچک و بزرگ متعدد هرسال با داعیه آموزش به مردم و فرهنگسازی، بخش قابل توجهی از بودجه فرهنگی و آموزشی کشور را به خود اختصاص میدهند؛ نهادهایی که گویی کمتر کسی از آنها انتظار پاسخگویی دارد یا به آنها انتقادی وارد میکند و حتی برخی از این نهادها مطالبهگری و انتقاد از سایر بخشها را در زمینه فرهنگسازی و آموزش در دایره وظایف خود تعریف کردهاند. تعداد این نهادها به قدری قابل توجه است که اخیراً حسن روحانی، رئیسجمهوری، بهطور رسمی نسبت به تعدد نهادهایی که با ادعای فعالیت فرهنگی بودجه میگیرند انتقاد کرده است. آنطور که پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری گزارش داده، روحانی در مراسم گرامیداشت مقام معلم، اظهار کرده است: «امروز دهها نهاد در کشور تحت عنوان دغدغههای فرهنگی از دولت پول میگیرند که عمدتاً تلاش آنها برای جذب پول از بودجه عمومی است اما ظاهراً در سخنان خود دغدغه فرهنگ جامعه را مطرح میکنند. اگر میخواهید فرهنگ جامعه رشد کند همه آن بودجهها باید در آموزش و پرورش خرج شود،
نمیخواهیم در کشور تعلیمات موازی درست شود، فرهنگ مقولهای است که در سطح دبستان و دبیرستان ساخته میشود و اگر حتی یکپنجم پولهایی که با تابلوی نهادها و تشکیلات مختلف از بودجه عمومی دریافت میشود در داخل آموزش و پرورش خرج شود تعالی فرهنگ نسل جوان و نوجوان چندین برابر خواهد شد. بهطور مدام در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی اجتماعی تکرار میکنم که راهحل مشکلات فرهنگی تنها از طریق آموزش و پرورش است و راه دیگری وجود ندارد.» رئیسجمهوری سپس تاکید کرده است: «ظرفیت و نعمت بزرگی مثل کلاس درس و آموزش و پرورش داریم. چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم و بهجای آن ظرفیتهای موازی ایجاد نماییم که در عرصه تعلیم و تربیت تخصص ندارند و صرفاً با ایجاد تابلوهای مختلف مدام به دولت برای دریافت بودجه عمومی، فشار وارد میکنند.»
ظرفیت مورد اشاره رئیسجمهوری در وزارت آموزش و پرورش نهفته است؛ وزارتخانهای که متولی موثرترین نهادهای آموزشی ایران یعنی مدارس سراسر کشور از روستاهای دورافتاده و مرزی تا دبستانها و دبیرستانهای پایتخت است، نهادی که پایههای آموزشی و فرهنگی و حتی با نگاهی کلانتر زیربنای توسعه کشور در آن شکل میگیرد. این در حالی است که وزارت آموزش و پرورش که بخش اصلی بودجهاش اعتبار پرسنلی است و برای پرداخت حقوق و دستمزد فرهنگیان کشور هزینه میشود، در سال 94 با اینکه به گفته علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، بیش از هشت درصد بالاتر از بودجه مصوب از دولت دریافت کرده، باز هم به دلیل تناسب نداشتن دریافتیها و پرداختیهایش نتوانسته بخشی از تعهدات خود را ادا کند و باز هم آنطور که خبرگزاری مهر گزارش داده، طبق گفته شخص وزیر آموزش و پرورش در پرداخت حقوق مربیان پیشدبستانی و اضافهکاری نیروهایی که بیشتر از حد موظف تدریس کردهاند، تاخیر داشته است. از سوی دیگر مدارس پرجمعیت با وجود رفع بخشی از مشکلات به دلیل کنترل جمعیت و ساخت مدارس جدید، همچنان از مسائل آموزش و پرورش است و گفته میشود در برخی مدارس برای حضور دانشآموزان جا نیست.
گذشته از اینها این وزارتخانه که بخش اصلی و نزدیک به همه بودجهاش را صرف هزینههای جاری و پرداخت حقوق پرسنل میکند، توش و توانی برای اقدامات زیربنایی ندارد. از همینرو است که از مناطق مختلف مرزی یا محروم کشور یکبار خبر تکاندهنده مرگ معلمی جوان بر اثر فروریختن دیوار در محوطه مدرسه شنیده میشود و بار دیگر خبر سوختن، مرگ و قطع عضو دانشآموزان بر اثر آتشسوزی ناشی از نقص تجهیزات گرمایشی مدرسه؛ حوادثی که حتماً با تخصیص اعتبار کافی و تجهیز و نوسازی مدارس قابل پیشگیری هستند.
یکی دیگر از مسائل آموزش و پرورش مشکلاتی است که بر اثر کمبود نیروی انسانی متخصص ایجاد میشود. در سالهای اخیر این وزارتخانه برای حل این مساله، پذیرش دانشجو در دانشگاه فرهنگیان با وعده استخدام آنها به عنوان دانشجو معلم را در دستور کار قرار داده است، اما چندی پیش تعداد قابل توجهی پیام اعتراضآمیز از سوی همین دانشجویان در صفحه اینستاگرام حسن روحانی مشاهده شد که همگی از شخص رئیسجمهوری درخواست رسیدگی به وضعیت استخدامی خود را داشتند؛ وضعیتی که با بررسی نظرات معترضان به نظر میرسد از اصلیترین عوامل آن محدودیتهای اعتباری آموزش و پرورش برای استخدام نیروهای جوان و آموزشدیدهای است که خود اقدام به پذیرششان در دانشگاه فرهنگیان کرده، اما در مقاطعی مجبور شده است با وضع شرایط تازه برای استخدامشان، به نوعی هزینههای این کار را دستکم در کوتاهمدت کاهش دهد.
البته همه این مسائل در حالی است که اهمیت بودجه آموزش و پرورش بر عالیترین مقام اجرایی کشور پوشیده نیست. رئیسجمهوری در یک پیام توئیتری نیز نوشته است: «دهها نهاد تحت عنوان دغدغه فرهنگی از دولت بودجه میگیرند؛ اگر میخواهیم فرهنگ رشد کند باید آن بودجه را در آموزش و پرورش خرج کنیم.»
مروری بر لایحه بودجه 95 نشان میدهد در این لایحه برای وزارتخانه بزرگی مانند آموزش و پرورش 6 /28 هزار میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده و به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز معادل 315 /1 هزار میلیارد میلیون تومان بودجه اختصاص داده شده است. برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم که معمولاً آماج حملات منتقدان دولت قرار میگیرد و مقصر کلیه مشکلات فرهنگی قلمداد میشود بودجهای معادل یک هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. بودجه سازمان صدا و سیما نیز با وجود همه اعتراضهایی که نسبت به کم بودن بودجهاش دارد، از بودجه دو وزارتخانه فرهنگ و علوم بیشتر و معادل 335 /1 هزار میلیارد تومان است. اما سازمان صدا و سیما تنها نهادی نیست که با ادعای ارتقای سطح فرهنگ، به عنوان یکی از ادعاهایش، بودجه دریافت میکند. در حال حاضر نهادهای متعددی با عنوانهای فرهنگی و آموزشی فعالیت میکنند که بر اساس لایحه بودجه 95 منابع مالی قابل توجهی در قالب کمک و بودجه دریافت میکنند.
سازمان تبلیغات اسلامی و زیرمجموعههایش، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بنیاد دعبل خزاعی و دهها نهاد با عنوان بنیاد، موسسه، شورا و ستادهای گوناگون از جمله بخشهایی هستند که بعضاً حتی نامی از آنها شنیده نمیشود و به نظر نمیرسد درباره بازدهی و عملکردشان هم پاسخگو باشند. اما آیا حذف بودجه چنین نهادهایی و اختصاص دادن آن به آموزش و پرورش بهسادگی امکانپذیر است؟ دولت چه راهی برای افزایش اثرگذاری بودجههای فرهنگی و آموزشی در پیش دارد؟
دیدگاه تان را بنویسید