شناسه خبر : 13482 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با حسین نصیری دبیر شورای عالی مناطق آزاد در دولت اصلاحات

مناطق آزاد به انحراف رفتند

مانعی برای حضور برندهای درجه یک تجاری در مناطق آزاد وجود نداشت ولی من به دنبال آن بودم تا از پتانسیل داخلی برای تولید استفاده شود یعنی از پتانسیل تولید چرم در همدان، مشهد، تبریز یا پتانسیل تولید چاقو در زنجان با استفاده از سرمایه‌گذاری خارجی بهره برده شود.

رضا کیمیایی
ابتدای گفت‌وگو و انتهای گفت‌وگوی ما به خیابان کشید. از همان جلوی ساختمانی که عکسش را گرفتیم، بحث آغاز شد و دوباره به همان پیاده‌رو ختم شد، با این تفاوت که حرف‌های پایانی از جنسی بود که خواست هرگز منتشر نشود. حسین نصیری، مشاور رئیس دولت هفتم و هشتم در مناطق آزاد بوده است. سینه‌اش پر از اسرار است. موقع خداحافظی می‌گوید: «من عاشق این سرزمین هستم و از این کشور نخواهم رفت.»
اهداف و کارکردهای ایجاد مناطق آزاد در کشور ما چیست؟ چه تفاوت‌هایی با سایر کشورها دارد؟ در کشورهای توسعه‌یافته مسیر حرکت مناطق آزاد به چه صورتی است؟ در کشور ما چگونه است؟
در عرف دنیا وقتی اقتصاد سنتی از حرکت بازمی‌ماند از مناطق آزاد به عنوان یک پروژه استفاده می‌کنند و در واقع مناطق آزاد در جهان پروژه‌ای است برای کمک به اقتصاد سرزمین اصلی. وقتی اقتصاد کلاسیک و حاکم از حرکت بازمی‌ماند طبیعتاً وجود مناطق آزاد تلاشی ا‌ست برای اینکه گره‌گشایی صورت گیرد؛ لذا این مناطق در اقتصاد تحرک جدیدی را پدید می‌آورند. این تحرک از طریق قوانین و نگاه متفاوت یا تغییر نگاه صورت می‌گیرد. یعنی اراده ملی صورت می‌گیرد تا مناطق آزاد شروع به کار کنند طبیعتاً در مرحله کار هم ضعف و قوت‌هایی وجود دارد تا در واقع به یک سرانجامی برسد. این موضوع در کشورهای مختلف از چین گرفته تا آمریکا وجود دارد. یعنی همه از چنین شرایطی برخوردار هستند؛ لذا بحثی که وجود دارد اقناع ملی است که باید شکل بگیرد. من معتقدم در ایران این اقناع ملی شکل نگرفته است. بسیاری از موانع از بدفهمی‌ها یا متفاوت دیدن موضوع شکل می‌گیرد، یعنی بیم‌هایی وجود دارد که چکش‌کاری نشده‌اند تا به صورت طرح جامعی دربیاید که در سطح ملی به یک باور تبدیل شود و تمام ارگان‌ها و صاحبان صنایع در سطوح مختلف بتوانند این موضوع را تسهیل کرده و در واقع اشکالات آن را رفع کنند.
بحث دوم مربوط به زیرساخت‌ها می‌شود به نوعی که در همه جای دنیا زیرساخت‌های مناطق آزاد بر اساس اقتصاد ملی و بنیان‌های اقتصاد فراهم می‌شود و بعد مناطق آزاد شروع به کار می‌کنند. یعنی مسائل زیرساختی مانند آب،‌ برق، تلفن و در واقع محیط مناسب برای این موضوع فراهم و بعد مناطق آزاد اطلاق شد.‌ در برخی نقاط دنیا 10 میلیارد دلار در برخی هشت میلیارد دلار و در برخی دیگر دو میلیارد دلار هزینه شد برای اینکه این اتفاق بیفتد. در اینجا باز هم این اتفاق نیفتاد یعنی یک منطقه محروم تحت عنوان مناطق آزاد آغاز به فعالیت می‌کند تا با یک سیاستی کالا وارد شود و بعد از کنار آن رونق پیدا کند.

  کارکرد مناطق آزاد در اقتصاد چیست؟
باید در بحث نظری به این نقطه برسیم که اقتصاد ملی از بن‌بست‌های جدی در رنج است، از ضعف‌های اساسی در رنج است، تهدیدهای مشخصی در آن وجود دارد. این مناطق آزادی که می‌خواهید در ایران ایجاد کنید، می‌خواهد چه دردی از اینجا رفع کند؟ این نیاز به پیشینه‌ای دارد که به طور مثال توسعه را چطور می‌بینیم؛ لذا باید تهدید،‌ فرصت، ضعف و قوت را در نظر گرفت و بعد اقتصاد مناطق آزاد را تعریف کرد، البته یکسری شرایط محیطی هم دارد. مزیت‌هایی که تعریف می‌کنید چیست؟ این مزیت‌ها در قشم چیست؟ در کیش؟ در چابهار؟ همه تلاش من این بود که درک درستی از توسعه پیدا کنیم و اقتصاد ملی و ظرفیت‌های ملی و بعد هم محیط را بشناسیم. من فکر می‌کنم به این نقطه نزدیک شده بودیم.

 برای سه منطقه آزاد کیش، قشم و چابهار در تئوری و در برنامه‌های جامع، محور توسعه تعریف شده است به نحوی که محور توسعه کیش را گردشگری، محور توسعه قشم را صنعتی و محور توسعه چابهار را ترانزیت تعریف کردند. به نظر شما این تعاریف، تعاریف درستی بوده است؟ سوالم را به نحو دیگری مطرح می‌کنم، آیا اگر چابهار به عنوان محور ترانزیت مطرح می‌شود،‌ باید از گردشگری غافل شود؟ یا اگر کیش مثلاً با عنوان محور گردشگری تعریف می‌شود باید از بقیه عوامل غافل شود و فقط محور توسعه‌اش روی گردشگری متمرکز شود؟
درک من نسبت به توسعه، توسعه پایدار است. توسعه پایدار اصلاً چیزی به عنوان توسعه تک‌ساحتی نیست. یعنی فقط اقتصاد تنها مطرح نیست. اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ، محیط زیست،‌ امنیت و همه اینها در کنار هم باید باشد. این موضوع یک مقدار تحلیل‌ها را پیچیده می‌کند ولی نتیجه را خیلی به واقعیت نزدیک و مطمئن می‌کند.

 در مناطق آزاد هم معتقد به توسعه پایدار هستید؟
من معتقدم توسعه غیرپایدار اصلاً دیگر واقعیت ندارد. یعنی هیچ چیزی به اسم توسعه و بدون آن پیش‌فرض و پایداری اصلاً معنی ندارد. یعنی شما نمی‌توانید نسبت به امنیت بی‌تفاوت باشید وقتی به اقتصاد فکر می‌کنید. نمی‌توانید به فرهنگ، محیط زیست و سیاست بی‌تفاوت باشید وقتی که به اقتصاد فکر می‌کنید. من راجع به حرف شما کاملاً موافقم، یعنی ابداً محوری بودن به معنی غفلت از امنیت نیست، غفلت از فرهنگ نیست، غفلت از گردشگری نیست. چابهار بسیار زیباست، یعنی چیزی نیست که خیلی مثال داشته باشد. کیش زیباست، قشم زیباست و هر کدام اینها زیبایی خاص خودشان را دارند؛ لذا درباره گردشگری کسی نقد نمی‌کند شما اصلی‌ترین محورتان این است برای اینکه به جریانات معنی دهند. من به طور اصولی معتقدم که اقتصاد ملی منابع‌اش محدود است. منابع ما محدود است پس در این منابع محدود تخصیص بهینه منابع مطرح است. من معتقدم ضعف بزرگی که در اقتصاد کشور وجود دارد این است که توسعه در استان‌های مرکزی بیشتر متمرکز شده است. به طور اصولی معتقدم توسعه به عنوان یک مشی یا یک استراتژی باید به جدار مرز کشیده شود. من نمی‌خواهم اغراق کنم. روی این خیلی اصرار می‌کنم تا این موضوع درک شود چون اگر درک شود سهم آن تخصیص بهینه منابع ضریب خواهد گرفت. ایران 15 کشور همسایه دارد که یکسری مزیت‌هایی را به همراه می‌آورد باید اینها را بررسی کرد. آسان‌ترین، ارزان‌ترین، امن‌ترین و سهل‌ترین راه را که پیدا کنید مزیت برای خودتان خواهد بود.

 که در واقع منطقه آزاد نقش دروازه را بازی می‌کند...
تعریف کلاسیک امنیت مرز در تعریف‌های جدید خریدار ندارد. بسیار زیاد تحت تاثیر اقتصاد است، یعنی اینکه کسی که نان در سفره‌اش نیست، پیش زن و بچه‌اش شرمنده است. مادرش مریض است، و بچه‌اش هیچ آینده‌ای ندارد، طبیعتاً امنیتی را حراست نخواهد کرد. اما اگر جلوی همسرش شرمنده نباشد، مادرش را بیمارستان گذاشته باشد، بچه‌اش را مدرسه گذاشته باشد، خودش هم شغل داشته باشد، امید بلندمدت داشته باشد طبیعتاً از وضع موجود دفاع می‌کند. پس امنیت نتیجه چرخه زندگی است. پس هر ریالی که از توسعه مناطق دریغ شود لاجرم باید برای حفظ امنیت هزینه کرد، این قصه‌ای که می‌گویم نه‌تنها در چابهار بلکه در زابل، در بیرجند، در سرخس، در تمام استان‌های مرزی باید اجرا شود، من مریوان را دیده بودم، قصر شیرین را دیده بودم.

 پس شما مخالف زیاد شدن مناطق آزاد یا مناطق ویژه اقتصادی نیستید؟
نه، اصلاً مخالف نیستم. معتقدم با یک نگاهی باید به آن رسید که توضیح می‌دهم.

 شما معتقدید توسعه باید به مرزها برود؟
من معتقدم توسعه باید به مناطق مرزی کشیده شود، مناطق آزاد چیزی نیست که به آن تعصب داشته باشید، در تحلیل اقتصاد ملی و مناسبات ملی و مناسبات جهانی باید ببینید که چطور می‌خواهید کشورتان را توسعه دهید. اگر این طرف مرز نسبت به آن طرف مرز چشم حسرت وجود داشته باشد نگه داشتن امنیت پشیزی امکان‌پذیر نیست. من معتقدم جنگی دیگر نمی‌تواند وجود داشته باشد و ما ناگزیر هستیم از ظرفیت‌های این گربه استفاده کنیم. نخجوان، آذربایجان، ارمنستان، تمام آسیای مرکزی، قزاقستان و جنوب روسیه محاصره در خشکی هستند. می‌خواهم بگویم مزیتی که به چابهار می‌رسد از این منظر است. من می‌گویم چابهار به تعریف سازمان ملل متحد یکی از 10 نقطه‌ای است که استعداد مگاپورت شدن دارد. در دنیا باور کرده‌اند که چابهار یکی از آن 10 نقطه‌ای است که می‌تواند بندر مادر باشد حالا این زیبایی‌های محیطی، تاریخی، هوای مناسب و خلیج چابهار، اینها همه مزیت‌هایی دارد. من معتقدم قشم می‌تواند مگاپورت دیگری باشد. طرح پل خلیج فارس را ما مطرح کردیم.

 پس طرح پل خلیج فارس برای شماست؟
بله، ما دو لاین رفت، دولاین برگشت، ریل قطار و 6/1 کیلومتر پیاده‌رو در نظر گرفته بودیم. جزیره قشم پتانسیل بنکرینگ دارد. ما این موضوع را که سوخت‌رسانی به کشتی‌هاست بررسی کردیم. بنکرینگ آن طرف آب در فجیره در سال 2013، بیش از دو میلیارد دلار چرخه مالی داشته است. موقعیت قشم بهتر است، عمق آب کمتر است، یعنی عمق آب آنجا بیش از 100 متر است و اینجا زیر 70 متر است وقتی هوا توفانی شود امنیت دارد.

 به لحاظ بنکرینگ قشم بهترین موقعیت را دارد.
بله، یعنی اینکه کشتی می‌آید اینجا سوخت می‌گیرد در اینجا crew change دارد، آدم‌هایش را عوض می‌کند، مریض است، میوه می‌خواهد، غذا می‌خواهد، خرید می‌کند، خودبه‌خود یک بازار درست می‌کنید و این یک چرخه است، من می‌آیم روزنه‌ای ایجاد می‌کنم و بعد بلندپروازی می‌کنم. اینها دور از ذهن نیست چرخه مالی در آن هست که می‌تواند این اتفاق در آن ایجاد شود. چون قشم زیباست خیلی چیزهای دیگر هم می‌تواند اتفاق بیفتد.

 الان از وضعیت پل خلیج فارس اطلاع دارید که به چه صورت است؟
در زمان ما ژاپنی‌ها 260 میلیون دلار پیشنهاد دادند، کره‌ای‌ها 180 میلیون دلار، هلندی‌ها هم فکر می‌کنم که 220 میلیون دلار بود.

 ولی این رقم به یک میلیارد و 200 میلیون دلار در دولت قبل رسید.
عددهایی که به ما پیشنهاد کردند این عددها بود. بعد در جایی خواندم که پل خلیج فارس قرار است ساخته شود با شرکت‌های که تازه تشکیل شده بودند 2/1 میلیون یورو بود اگر اشتباه نکنم.

 ‌ درباره سایر مناطق چه کردید؟ به طور مشخص درباره منطقه آزاد ارس بفرمایید.
ما مناسبات بین آذربایجان و ارمنستان را بررسی کردیم، این سوال مطرح بود که آیا تجارت چمدانی می‌تواند صورت بگیرد؟ بله، پیش‌فرضی دارد که باید آن را آماده کنیم به جای اینکه بروند دوبی، از جلفا یا ارس خرید کنند و آن همه مسیر را نروند. یک اتوبان در کنار ارس برنامه‌ریزی کرده بودیم که به نتیجه نرسید.

 ‌ برای آن سوی مرزها هم برنامه داشتید؟
هر کاری که می‌کردیم باید طوری برنامه‌ریزی می‌کردیم که آن طرف مرز هم برخوردار باشند. اگر آن طرف مرز برخوردار باشند پس آن هم دارد سود می‌برد. وقتی که سود می‌برد برای او هم صلح کالای مطلوب می‌شود. همکاری مزیت‌های دو کشور را افزایش می‌دهد.

 درباره مزیت‌های کیش صحبت نکردید.
کیش یک جزیره است. این جزیره زیبایی‌های خودش را دارد. این جزیره را برای گردشگری در نظر گرفتیم، برنامه‌ریزی کرده بودیم تا همه کنفرانس‌های بین‌المللی در کیش انجام شود، به دنبال آن بودیم تا برای اولین بار شهر الکترونیک را در کیش راه‌اندازی کنیم. من می‌خواستم از بن‌بست‌های ذهنی عبور کنم. اگر اقناع ملی بود ما حتماً جواب گرفته بودیم.

 اینها همه ایده‌های شما بود، چقدر توانستید اجرا کنید؟ در اجرا تا چه مرحله‌ای رسیدید؟ هشت سال اتفاقاتی افتاد بعد امروز دولت جدید آمده سر کار و قرار است راه شما را یا راه دولت نهم و دهم را کاری ندارم، ادامه دهد، شما چه کردید؟ چه چیزی را تحویل دادید؟
من خود از باری به هر جهت به آنجا رسیدم. ولی من وقتی رسیدم مطالعه و بررسی کردم برای اینکه به یک ظرفیتی برسد. خیلی از مسائلش مثلاً محیط را پاک کردم. از آن زمان من خبری نشنیدم که مثلاً فردی مانند بابک زنجانی آنجا پیدا شده است. می‌گفتم توسعه یک آدابی دارد بعضی‌ها می‌گفتند آقا شما توسعه را روان کنید و بگذارید یک عده هم بخورند اگر می‌خواهد توسعه پیدا کند ولی من معتقد نبودم به این قضیه. جلوی بورژوازی دلالی را گرفتم، من جلویش را گرفتم، جلوی زمین‌خواری را گرفتم. به نظرم محیط یکسری آلودگی‌هایی داشت و این آلودگی‌ها ریشه داشت و سعی کردم ریشه‌هایش را قطع کنم. البته تا یک مقداری هم موفق شدم. عده‌ای می‌خواستند انحصار حمل و نقل چابهار را بگیرند اما من جلویش را گرفتم. چابهار برای یک مدت بسته شد، یعنی بستند. ببینید وقتی کسی اعتلای ایران در ذهنش‌ است، یک کشور شاداب می‌خواهد برای جوانانش، من معتقدم باید این سرزمین را دوست داشت. برای اینکه دوست داشته باشیم باید در واقع جان بکنید تا این دوست داشتن را به حرکت درآورید. من فکر می‌کنم یک مقداری بسترش را فراهم کردم. در قشم بستری فراهم شد. بنابراین در بسیاری از گزارش‌ها آمده بود که آرامش پیدا کرده است. درباره اروند معتقد بودم که باید خرمشهر و آبادان بیایند در این عرصه قرار بگیرند. با دانشگاه‌های بین‌المللی زیادی صحبت کردیم تا در مناطق آزاد شعبه بزنند ولی اسم نمی‌برم. من معتقدم در کنار عجبشیر باید خیابان کشیده شود و قدم بزنند، سینمایش باید عالی باشد، باید هنرش عالی باشد. باید چرخه در جریان باشد.

 آقای دکتر می‌خواهم اقتصادی‌تر صحبت کنیم. بانک‌های بین‌المللی را چه کردید؟ برنامه‌ای داشتید برای بانک‌های بین‌المللی، برندهای خارجی و اینکه برندهای خارجی بیایند در مناطق آزاد.
بدون اقناع ملی هر چیزی با اصطکاک جلو می‌رود.

  بعد به نتیجه رسیدید یا نه؟
بالاخره یک کارهایی کردیم، صحبت‌هایی انجام شد، ولی اینکه رکورد بدهند، خیر و من هم حضور ذهن ندارم.

 در حال حاضر فکر می‌کنید این امکان برای دولت جدید وجود دارد؟
به نظر من این امکان وجود دارد. همان‌طور که گفتم اگر این درک شکل بگیرد که شما چه نیازهایی دارید و چه می‌خواهید، به شما کمک می‌کند. باید در این مساله ضعف‌های اقتصاد ملی، تجارب موفق و خیلی از مسائل را در نظر گرفت.

 در آخرین سالی که شما بودید برندهای تجاری در چه وضعیتی بودند؟
مانعی برای حضور برندهای درجه یک تجاری در مناطق آزاد وجود نداشت ولی من به دنبال آن بودم تا از پتانسیل داخلی برای تولید استفاده شود یعنی از پتانسیل تولید چرم در همدان، مشهد، تبریز یا پتانسیل تولید چاقو در زنجان با استفاده از سرمایه‌گذاری خارجی بهره برده شود. اصلاً با همین نیت بود که مناطق ویژه اقتصادی شکل گرفت. من معتقدم در هر استان می‌توان روی چند کالا یا چند مزیت سرمایه‌گذاری کرد.
اما عملاً مناطق ویژه ما به انحراف رفتند یعنی هیچ‌کدام نتوانستند آن اهداف را پوشش دهند. من می‌گویم مناطق ویژه نباید در خدمت مسائل تجاری باشند. تجاری اگر می‌خواهد بشود باید دقیقاً تعریف کنیم که چه چیزی و چگونه.

 آقای دکتر فکر نمی‌کنید رویاپردازانه صحبت می‌کنید؟
ابداً رویاپردازانه نیست.

 نگاه کنید این اتفاق که نیفتاد هیچ، آن برندهایی که در دوره شما آمده بودند، آنها هم حضور ندارند. برندها هم رخت بربستند و از مناطق آزاد رفتند. آیا این یک معضل است؟ چه باید کرد؟
اگر اقناع ملی شکل نگیرد، افت و خیز و اصطکاک اجتناب‌ناپذیر است. یعنی خیلی جاها جلو می‌روید و آنجا قطع می‌شود. ما می‌خواهیم در این کشور بزرگ شویم، من از ایران بیرون‌برو نیستم و این کشور را ذره‌ذره دوست دارم. همه این برنامه‌ها را می‌نویسم، نامرد عالمم فن آخر را برای خودم نگه دارم. می‌نویسم که اگر بخواهید اجرایی‌اش کنید.

  در چند وقت گذشته خیلی گفته می‌شود که مناطق آزاد به دروازه قاچاق تبدیل شده است یا اینکه فلان کالا به شکل چتربازی وارد سرزمین اصلی می‌شود. فکر می‌کنید دولت جدید چه باید کند تا این اتفاق نیفتد، یعنی مناطق آزاد به دروازه قاچاق تبدیل نشود؟
اولاً اینکه مناطق آزاد دروازه قاچاق هستند یا نه؟ من به طور جدی تردید دارم. یعنی من مخالف آن هستم.

 یعنی در حال حاضر می‌گویید این‌طور نیست؟
من الان را نمی‌شناسم.

 زمان خودتان را می‌گویید؟
همان‌طور که عرض کردم از اول قرار بود اینها کالایی وارد کنند و از آن کالا عوارضی بگیرند و مناطق آزاد هم آباد شود. وقتی که این اتفاق می‌افتد پس تعریف شده است. اصطلاح چتربازی تحقیرآمیز است. من هم با آن مخالف بودم. این قاچاق آنقدر کانال دارد و آنقدر اسکله‌های غیرقانونی و غیرمجاز وجود دارد که سهمی به مناطق آزاد نمی‌رسد. به طور کلی یکی از پیامدهای پولشویی، قاچاق کالاست و یکی هم مسکن است؛ و دوبی مرکز این قصه است.

 حالا مناطق آزاد چطور؟
من می‌خواهم بگویم در دوبی اسکناس طالبان را چاپ می‌کردند. تا روز آخر هم آنجا بودند و بانک‌شان هم آنجا بود. من معتقدم می‌توان برای چابهار یا برای کیش مزیت‌هایی را تعریف کرد. اگر توسعه به جدار مرز کشیده شود دیگر قاچاق هم نخواهیم داشت.

 یعنی آنقدر سودآوری مناطق زیاد باشد که به سمت قاچاق نروند...
نه، من اصلاً می‌گویم الان هم از مناطق آزاد کالای قاچاق وارد کشور نمی‌شود. عمده کالای قاچاق از مناطق آزاد وارد نمی‌شود.

 شما قبول نمی‌کنید که در حال حاضر 80 درصد کالاهای عرضه شده در قشم قاچاق است؟
من الان آن را نمی‌شناسم و راجع به آن صحبت نمی‌کنم. من می‌گویم که از آنجا هم بود. این‌طور نبود که ما همه چیز را در اختیار داشته باشیم.

 پس شما می‌گویید قاچاق اتفاق می‌افتاد، یکی مناطق آزاد بود و کانال‌های دیگری هم بود...
بخش ناچیزی‌ از آن، مناطق آزاد بود. الان یکی را از چابهار می‌آورند یکی را از جای دیگر. اسمش چابهار بود.

 چه شد که گفتند مناطق آزاد تبدیل شده به حیاط‌خلوت دولت؟ دولت آقای روحانی چه کار باید کند که این حیاط‌خلوت به آن قلب تپنده اقتصادی تبدیل شود؟
زمان ما حیاط‌خلوت نشده بود. نشنیده‌ام کسی این را گفته باشد. من هم خودم و هم زندگی‌ام را پاک نگه داشته‌ام و هر کسی هم که آمده من شاخش را شکستم منتها در حد توانم. من در مورد زندگی خودم از آنجا که آمدم بیرون با قرض آمدم بیرون ولی اصلاً اهمیتی ندارد.

  پیشنهاد شما برای دولت جدید چیست؟ دولت در مناطق آزاد باید چه کند؟
اول، اقناع ملی و اجرای پروژه. دوم، خودشان معتقد باشند به سلامت و نظریه داشته باشند، آنچه می‌خواهد در آنجا صورت بگیرد باید دقیقاً مشخص باشد. من معتقدم برای مناطق ویژه تعریف دقیقی داشته باشیم. موضوعی که چرخه اقتصادی و بیشترین درگیری و وابستگی اجتماعی را ایجاد می‌کرد. من معتقد بودم در هر استان می‌توان دو منطقه ویژه داشت و این مناطق ویژه با توجه به مناسبات محیطی باشد به نحوی که در چرخه کلان همه زنجیرها به هم می‌رسیدند. در مناطق آزاد یک جایی به هم می‌رسیدند و به هم وصل می‌شدند.
این را هم اکیداً از ذهن بیرون بیاورید که ما به توسعه نخواهیم رسید. باید مناسبات ملی، باور مردم، فرهنگ مردم، اجتماع،‌ امنیت و سیاست و اقتصاد اینها را کاملاً درک کنیم یعنی نمی‌شود اینها را لگدمال کرد و به توسعه رسید. باید از ظرفیت این گربه استفاده کرد. باید از این ظرفیت در مناسبات جهانی استفاده کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها