تاریخ انتشار:
چرا بازار سهام با حصول توافق، بهترین بازار برای سرمایهگذاری است؟
ذوقزدگی ممنوع
تغییراتی که در بازار سرمایه اخیراً رخ داده است بازتابی از تفاهم هستهای لوزان است و این نوید را به فعالان بازار داده است که توافق در مذاکرات به سرانجام خواهد رسید. بنابراین سرمایهگذاران مقطع فعلی را برای سرمایهگذاری مناسب تشخیص دادهاند و ما پس از اعلام تفاهم هستهای، شاهد رشد شدید بازار در روزهای ابتدایی بودیم.
تغییراتی که در بازار سرمایه اخیراً رخ داده است بازتابی از تفاهم هستهای لوزان است و این نوید را به فعالان بازار داده است که توافق در مذاکرات به سرانجام خواهد رسید. بنابراین سرمایهگذاران مقطع فعلی را برای سرمایهگذاری مناسب تشخیص دادهاند و ما پس از اعلام تفاهم هستهای، شاهد رشد شدید بازار در روزهای ابتدایی بودیم. البته باید توجه کنیم بازار سرمایه، بازار انتظارات است. یعنی قیمتها بر اساس انتظارات آتی تعیین میشوند. البته انتظارات آتی میزان درجه اعتماد متفاوتی دارد و در همین راستا بر بازار ممکن است اثرات کم یا زیادی بگذارند. به نظر میرسد خبر دستیابی به تفاهم هستهای از اثرگذاری وسیعی بر بازار سرمایه برخوردار بود. چون پیشبینی میشود در تیرماه شانس امکان توافق نهایی بسیار بالاست پس بخشی از نقدینگی از بازارهای دیگر در این مدت به سمت بازار سهام سوق داده میشود. از طرف دیگر اقتصاد ایران در انتظار برداشتن تحریمهای اقتصادی است. وقتی خبر میرسد ایران با کشورهای گروه 1+5 در مرحله اول به توافق اولیه رسیده است، قطعاً سرمایهگذار آگاه است با حصول توافق و برداشته شدن تحریمها، بازار سرمایه میتواند بازدهی مناسب
داشته باشد تا به نسبت سایر بازارهای موازی، چون ارز و طلا در حال حاضر به نظر نمیرسد با جهش قیمتی مواجه شوند. اما در بورس در طول یک سال گذشته به قدری قیمتها پایین آمده است که برای سرمایهگذار بازار جذابتری به نظر میرسد. از طرفی وقتی مشکل صنایع رفع شود و امکان نقل و انتقال ارز از داخل به خارج کشور فراهم شود طبیعی است که بر شرکتهای صادراتی اثر مطلوب میگذارد و به تناسب آن نیز شرکتهای ارزآور با رشد قابل توجهی در قیمت سهام مواجه میشوند.
هزینه سنگین تحریمها
متاسفانه اقتصاد ایران در سالهای اخیر هزینه سنگینی برای تحریمهای اقتصادی پرداخته است. پدید آمدن افرادی چون بابک زنجانی نتیجه همین تحریمهای اقتصادی است. وقتی به علت تحریمها نتوانیم نفت بفروشیم به سراغ واسطهها میرویم که هزینههای چندبرابری به اقتصاد کشور تحمیل کردهاند. حداقل میتوانم تاکید کنم به علت تحریمها، 10 تا 12 درصد هزینههای غیرمستقیم بابت نقل و انتقال ارز و دیگر مسائل مربوطه در هر خرید و فروش اضافه شده است. اما وقتی سیاست خارجی کشورمان به سمتی میرود که توافق حاصل شود و تحریمها برداشته شوند، در حقیقت فضای کسب و کار بینالمللی برای شرکتها و بنگاههای اقتصادی تسهیل میشود. از طرف دیگر هزینه مبادلات کاهش مییابد و شرکتها به سمت افزایش درآمد و پویایی حرکت میکنند. همه این موارد باعث میشود تا پیشبینیها بر اساس افزایش سودآوری شرکتها انجام شود. لذا سرمایهگذار وقتی این نوع پالسهای مثبت از بازار سرمایه را دریافت میکند یکی از گزینههای مناسب سرمایهگذاری را در شرایط این بازار میداند. قطعاً اخبار سیاسی چون دستیابی تفاهم هستهای و نزدیک بودن به حصول توافق هستهای اثر مثبت بر بازار دارد و باید
دولت و مدیران بازار سرمایه از این فرصت در جهت ساماندهی بورس استفاده کنند. از طرف دیگر دولت نباید در سیاستهای اقتصادی شوک به صنایع وارد کند که اثر منفی بر بورس میگذارد. بهطور مثال در سال گذشته اقداماتی چون بسته بودن نمادهای پالایشگاهی یا افزایش نرخ خوراک پتروشیمی و بهره مالکانه معادن باعث شد تا بخش قابل توجه شرکتها در بازار سرمایه با مشکل مواجه شوند و این به افت شدید بازار دامن زد.
فضای سرمایهگذاری رو به بهبود
بنابراین اگر خیالمان آسوده باشد که دولت برای جبران کسری بودجه حاصل کاهش قیمت نفت سیاستهای شوکبرانگیز در صنایع اعمال نخواهد کرد، به نظر میرسد با توجه به تفاهم هستهای فضای سرمایهگذاری به نسبت گذشته باز شده است. از طرفی هموار شدن مسیری برای جذب سرمایهگذار خارجی خود میتواند عامل بسیار اثرگذار بر اقتصاد ایران باشد. اگر مجموعه این عوامل را در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که سمت و سوی بازار سرمایه پس از توافق هستهای در مسیر رونق و رشد معقول و باثباتی حرکت خواهد کرد. به هر حال توجه داشته باشیم دولت اگر میخواهد نقدینگی به سمت بازار سرمایه حرکت کند تا اقتصاد سرمایهمحور داشته باشیم نه بانکمحور، باید زمینه لازم در جهت کمک به توسعه فضای کسب و کار را فراهم کند. تا مادامی که فضای کسب و کار بهبود نیابد و بهرهوری در بنگاههای اقتصادی رشد نکند نمیتوان انتظار داشت بنگاهها از رکود خارج شوند و اثر مثبت بر بازار بگذارند. ما تجربه قبلی در سال 92 را داریم هنگامی که دولت آقای روحانی بر سر کار آمد، انتظار برای حصول توافق هستهای و خروج از رکود افزایش یافت و همین مساله باعث شد تا پیشبینی بر رشد سودآوری شرکتها
باشد. در نتیجه در مقطعی بازار سرمایه با رشد طلایی و هیجانی بیسابقهای مواجه شد. اما هر چه گذشت با طولانیتر شدن مذاکرات و مشخص شدن سیاستهای اقتصادی این انتظارات محقق نشد و بازار با افت شدید مواجه شد. باید از این تجربه عبرت بگیریم و اجازه ندهیم عدهای با ذوقزدگی بازار را با مشکل مواجه کنند. از طرف دیگر همانطور که تاکید کردم دولت نباید با اتخاذ سیاستهای بخشی در اقتصاد به بازار شوک وارد کند. باید میان تیم اقتصادی دولت هماهنگی و انسجام ایجاد شود تا هر یک تصمیمات بخشی و پراکنده نگیرند که تاوان آن را سهامداران بازار سرمایه بهویژه مردم عادی که با هزاران امید سرمایههای خود را وارد بورس کردهاند، بدهند. بنابراین انتظار داریم همانطور که انسجام هستهای در سیاست رخ داده است و تا به این لحظه با درایت و هوشمندی به سمت حصول توافق هستهای پیش رفتهایم، در بخش اقتصادی نیز این انسجام در تیم اقتصادی دولت و همچنین هماهنگی و انسجام با مجلس ایجاد شود. چراکه اگر دولت در اقتصاد هماهنگ و منسجم تصمیمگیری کند طبعاً بازار سرمایه را مورد توجه قرار میدهد و میداند اگر به یکباره تصمیم میگیرد نرخ خوراک را افزایش دهد اثر مخربی
بر بازار سرمایه خواهد گذاشت. در بازار پول نیز دولت باید به دنبال ایجاد تعامل بین بازار پول و سرمایه باشد نه اینکه با بالا نگه داشتن نرخ سود بانکی باعث شود تا سرمایهها از سمت بازار سرمایه به سمت بازار پول حرکت کند.
انسجام اقتصادی الزامی است
از طرف دیگر به هیچ عنوان نباید به سمت اقتصادی دولتی برگردیم. دولت باید به خصوصیسازی معتقد باشد و زمینهها را برای رفع مشکلات بخش خصوصی فراهم کند. متاسفانه اخیراً شاهد بودیم برخی وزارتخانهها اعتقاد چندانی به خصوصیسازی نداشتهاند و دنبال سیطره فعالیتهای دولت در اقتصاد هستند در حالی که این امر اشتباه محض است و باعث میشود تا ضربات سنگینی دوباره به اقتصاد کشور تحمیل شود. سرمایهمحور شدن بازار الزامات خاص خود را دارد و تنها با شعار دادن اتفاق نمیافتد. دموکراسی اقتصادی در بازار سرمایه وجود دارد. بهطور مثال پتروشیمی تنها برای یک نفر نیست و مردم در این شرکتها سهم دارند. یعنی کل جامعه از سودآوری این شرکتها منتفع میشوند. بازار سرمایهمحور به افزایش مشارکت مردم بستگی دارد. قطعاً این امر از طریق بانکها هیچگاه رخ نمیدهد. مشارکت واقعی بهطور حتم از طریق بازار سرمایه ایجاد میشود. سرمایهمحور شدن بازار بحثی است که باید روی آن بسیار فکر کنیم. با وجود اینکه دولت و رئیسجمهور تاکید بر محوریت بازار سرمایه دارند اما اخیراً نگرانیها در اقتصاد کشور به وجود آمده و ما این احساس را داریم که به نظر میرسد اکنون دوباره
داریم به عقب برمیگردیم. یعنی دولت طوری رفتار کرده که در یک سال گذشته نشان داده ظاهراً برعکس سیاستهای اصل 44 عمل میکند. باید در این زمینه بسیار مراقب باشیم. اگر بازگشت به عقب داشته باشیم در حقیقت هزینه هنگفتی را که برای خصوصیسازی انجام شده است به دور ریختهایم و دوباره به اقتصاد دولتی بازگشتهایم. باید اقتصاد مردمسالارانه که همراه با اقتصاد مقاومتی و مشارکتی است در کشور پیادهسازی شود تا با حصول توافق هستهای به سمت رشد و پویایی اقتصاد و بازار سرمایه حرکت کنیم.
از سازمان انتظارات معقول داشته باشیم
از طرف دیگر نباید از سازمان بورس انتظارات عجیب و غریب داشته باشیم. کارکرد اصلی سازمان بورس ایجاد بازار شفاف و منصفانه است. این سازمان وظیفه دارد تا اطلاعات صحیح و شفاف از شرکتها اخذ کند و به اطلاع عموم برساند. از طرفی بر شفافیت داراییها نظارت دارد و از سوی دیگر نظارت بر معاملات را بر عهده دارد تا سوءاستفاده در این زمینه صورت نگیرد و قیمتها به شکل منصفانه تعیین شوند. این کارکرد سازمان بورس در تمام دنیاست. البته در کشورمان سازمان یک وظیفه دیگری هم دارد؛ اثر سیاستهای هریک از بخشها بر صنایع را که در بازار سرمایه اثرگذار است به دولت انعکاس دهد. اما اینکه از سازمان بورس انتظار داشته باشیم تا به هر قیمتی از منافع سهامداران حمایت کند و نگذارد سهامداران متضرر شوند این خواسته نامعقولی است. وظایف سازمان بورس و اوراق بهادار مشخص است و نباید بیش از این وظایف از این سازمان انتظار داشته باشیم. اکنون هم بنده به مدیریت جدید سازمان بورس و اوراق بهادار بسیار امیدوارم و معتقدم آقای فطانت به خوبی از عهده مدیریت این سازمان برمیآید. در حال حاضر نیز اقداماتی را که در جهت رفع مشکلات صنایع انجام داده و نماد پالایشگاهیها را
پس از ماهها بسته شدن باز کرد، این خود نشان میدهد سازمان بورس به دنبال توسعه بازار است. به هر حال مدیری که به بازار پول و سرمایه آشنایی دارد میتواند کمک شایانی در جهت ساماندهی این بازار انجام دهد.
کارایی عملیاتی بازار مورد توجه باشد
البته باید سازمان بورس و اوراق بهادار به کارایی عملیاتی بازار توجه ویژهای داشته باشد. سازمان بورس باید ساختارهای عملیاتی بازار سرمایه یعنی نهادها، بازیگران و مالکیتها را مورد بازنگری قرار دهد و به بهینه کردن ساختار عملیاتی بازار کمک کند. بنابراین اگر بازار سرمایه کارایی عملیاتی داشته باشد این امر به کارایی اطلاعاتی منجر خواهد شد. از طرف دیگر به این سمت خواهیم رفت تا درصد سهام شناور آزاد افزایش یابد. در حال حاضر یکی از دغدغههای بازار کم بودن درصد سهام شناور آزاد است که این مساله باعث دستکاری قیمتها میشود، اما اگر این سهام در بازار بیشتر باشد دیگر مکانیسم عرضه و تقاضا تعیینکننده است و امکان دستکاری در قیمتها را کاهش میدهد و در حقیقت قیمتها منصفانه میشوند. از طرف دیگر سازمان بورس و اوراق بهادار باید بنیانهای شرکت مشاوره و تحلیل و کارگزاریها را تقویت کند.
نباید سازمان بورس این نهادها را خرد کند. اتفاقاً باید این شرکتها را تقویت کند تا بزرگتر شوند و مسوولانهتر و حرفهایتر عمل کنند.
حتماً باید نهادهای بازار حرفهای شوند و این امر به کمک بازار سرمایه خواهد آمد.
توصیه به سهامداران تا سرانجام توافق هستهای
به سهامداران نیز توصیه دارم ذوقزده نشوند و بیجهت در صفهای طولانی منتظر نمانند. حتماً سهامهای بنیادی را خریداری کنند. در این راستا به سهامداران و کسانی که تمایل دارند وارد بورس شوند توصیه میکنم دست از هیجانی رفتار کردن بردارند و بر اساس تحلیل و مطالعه، خرید و فروش انجام دهند و به جریانهای کوتاهمدت در بازار دامن نزنند و سهامهای باارزش و بنیادی را خریداری کنند. قطعاً سهامداری که مبتدی است باید از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد بورس شود و بهتر است به توصیههای بازار عمل کند. به هر شکل سرمایهگذاران نباید هیجانی شوند و بااحتیاط عمل کنند. اگر در تیرماه توافق هستهای به سرانجام برسد چشمانداز خوبی برای اقتصاد کشور و به تبع آن برای بازار سرمایه خواهیم داشت. از طرف دیگر سرمایهگذار خارجی تمایل دارد که وارد بورس شود. اگر توافق انجام شود باید سازمان بورس امکانات لازم را فراهم کند تا این سرمایهگذاران وارد بازار شوند و این مساله باعث رشد و پویایی بازار سرمایه خواهد شد که در نهایت اقتصاد کشور از آن نفع میبرد.
دیدگاه تان را بنویسید