آیا ادعای امیرعباس هویدا درباره ثبات قیمتها درست بود؟
خودکار ۵ریالی یا تورم ۲۵درصدی؟
امیرعباس هویدا، دوست و انیس سالهای جوانی و وزیر دارایی نخستوزیری حسنعلی منصور - آمریکاییترین رجل ایرانی پس از جنبش ملی شدن نفت - نخستوزیر سالهای رونق اقتصادی دهه ۴۰ و دوره توفانی و متورم دهه ۵۰، رئیس دفتر کابینه و مطیع و سرسپردهترین خادم شاه، مردی که در دستگاه سیاسی آخرین شاه ایران، سپر بلای او و بسیاری از رجال نامدار پهلوی شد که در میانه اسارت و حقارت وی، از تیر و کمین انقلاب جان به در بردند.
امیرعباس هویدا، دوست و انیس سالهای جوانی و وزیر دارایی نخستوزیری حسنعلی منصور -آمریکاییترین رجل ایرانی پس از جنبش ملی شدن نفت- نخستوزیر سالهای رونق اقتصادی دهه 40 و دوره توفانی و متورم دهه 50، رئیس دفتر کابینه و مطیع و سرسپردهترین خادم شاه، مردی که در دستگاه سیاسی آخرین شاه ایران، سپر بلای او و بسیاری از رجال نامدار پهلوی شد که در میانه اسارت و حقارت وی، از تیر و کمین انقلاب جان به در بردند. آخرین و نگونبارترین وزیر دربار در روزهای سردرگمی و زبونی شاه وقتی در محکمه انقلاب قرار گرفت تنها بر همین ادله استناد کرد که «ما در سیستمی بودیم که همهکس در آن سیستم در خدمت رژیم بودند. هر برنامهای که دولت مجری آن بود به وسیله گروهی که به عنوان کارشناس در وزارتخانهها بودند طرحریزی میشد و به وسیله وزیر آن وزارتخانه به دولت پیشنهاد میشد. دولت هم آن را یا تصویب میکرد و یا تصویب آن را به مجلسین واگذار مینمود. در آن سیستم به عقیده من، مجلس سنا و شورای ملی بودند که نمیبایست قوانین ضدمردمی را تصویب میکردند. اگر دولت، خلاف قانون عمل میکرد این وظیفه رئیس دیوان عالی کشور بود که به دولت بگوید فلان عمل، خلاف
قانون است.»1
این چنین بود که هویدا طولانیترین مسند نخستوزیری ایران پس از مشروطه(1356-1343) را بر عهده گرفت و از جمله رجال عصر پهلوی دوم بود که شاه را تنها در اوج و غرور همراهی کرد و در فرود و سقوط آن شراکتی نداشت. مردی که قربانی سیاستهای خیرهسرانه شاه شد و آنچنان مبهوت قدرت او بود که وقتی شاه او را بهعنوان سپر بلای سلطنت خود برگزید، عبیدانه به خواست و فرمان او تن داد و در خانه امنی در دهکده دورافتادهای در تهران -شیان- محبوس ماند تا خبر از گردبادی آمد که همه تاج و تخت شاه را فرو ریخت و او ناگزیر پس از فرار شاه، خود را در میان انقلابیونی دید که او را مسبب بسیاری از بلایا میدیدند.
هویدا، 13 سال نخستوزیر ایران بود. دورانی که رشد اقتصادی ایران مستمر بود و از سویی، ماههای سخت سلطنت شاه را پس از آنکه 13 سال میانداری سیاست را به پایان برد در درون دربار تجربه کرد. او منضبط و خویشتندار و بود و دستش به ارتشا آلوده نشد اما بنا به جایگاه، موقعیت و مقامی که در قوه مجریه به دست آورده بود مقوم و محلل سیاستها و رفتارهایی بود که فساد، نابرابری و تبعیض را در سراسر کشور دامن میزد. با وجود این، به تدریج که سالها میگذشت، بیشتر متوجه میشد که یک سیستم به شدت پوسیده و فاسد را اداره میکند و او موید این سیاستهاست.
سیاستهایی که آرامآرام پایههای سلطنت شاه را متزلزل میکرد، مردمان فقیر را حاشیهنشین میساخت، طبقه متوسط شهری را متوقع و شهروندان فرادست جامعه را بیبندوبار میساخت. او آنچنان ذوب در هیبت شاه و اوامر ملوکانه او بود که نتوانست واقعیتهای زندگی مردم را لمس کند. بعدها هم وقتی در برابر دادگاه انقلاب گزارشی از اقدامات خود میداد آنچنان خود را صادق و راستین دید که نمیتوانست باور کند چه عواقبی در انتظار اوست.
پینوشت:
1- گزارش محاکمه دادگاه امیرعباس هویدا، تاریخ ایرانی، 1393
دیدگاه تان را بنویسید