تاریخ انتشار:
سلاحهایی با نشانگرهای صوتی و علائم هشداردهنده
راههای جایگزین
به نظر میرسد خود اوباما هم میداند که احتمالاً هیچ قانون جدی و موثری برای محدود یا ممنوع کردن اسلحه، در کنگره ایالات متحده تصویب نخواهد شد.
به نظر میرسد خود اوباما هم میداند که احتمالاً هیچ قانون جدی و موثری برای محدود یا ممنوع کردن اسلحه، در کنگره ایالات متحده تصویب نخواهد شد. اما آیا این پایان راه است؟ احتمالاً نه. کارهایی است که دولت میتواند انجام دهد تا استفاده اسلحه محدودتر شود، بدون اینکه نیازی به تصویب کنگره باشد. اولین اقدام تهیه گزارشهای علمی در مورد تاثیرات مالکیت اسلحه بر سلامت روح و روان شهروندان است. برخلاف تصور غالب در دنیا، مالکیت اسلحه، برای حفاظت شخصی خواسته عده خیلی زیادی از شهروندان آمریکایی است. آنها قویاً اعتقاد دارند به اسلحه برای حفاظت از خود و خانوادهشان در برابر جنایتکاران نیاز دارند. البته این عقیده، بیدلیل به وجود نیامده است و مسلماً شرکتهای اسلحهسازی مستقیم یا غیرمستقیم، آن را ایجاد کرده و به آن دامن میزنند. یکی از حامیان اسلحه به نام گیل تروتر، ماه پیش نمایشی را برای اعضای کنگره اجرا کرد تا نشان دهد چرا نگهداری اسلحه نیاز است. در این نمایش شما، اسلحه را در دست زنی میدیدید که در خانه تنهاست؛ کودک نوزادش در اتاقی دیگر در حال گریه است و مردانی جنایتکار وارد خانهاش شدهاند. میتوانید تصور کنید چه سرنوشتی در
انتظار این زن است؟ حالا اگر این جنایتکاران به جای یک نفر هفت یا هشت نفر باشند چی؟ گویا عده زیادی از مردم میتوانند تصور کنند. حالا چه اهمیتی دارد که تصویر ارائهشده احتمالاً فقط در فیلمهای رمبو احتمال وقوع دارد؟ اما میبینیم که قتلهای غیرعمدی، یا به دلیل مشکلات روانی، به وفور اتفاق میافتد. مثلاً در بوستون، در سال 1994، یک دختربچه 14ساله، با بازگشت مادر و پدرش به خانه در نیمهشب، از کمد بیرون پرید تا آنها را بترساند و احتمالاً کمی بخندند، اما عکسالعمل مطمئناً ناخودآگاه پدر، کشتن دخترش بود. در واقع صحنههایی از این دست در آمریکا، خیلی بیشتر از صحنههای رمبوواری که برای اعضای کنگره اجرا شد، اتفاق میافتد. بنا بر آمار رسمی بین سالهای 1990 تا 2000 سالانه 320 کودک نوزاد تا 14ساله یا با اسلحههای موجود در منازلشان خودکشی کردهاند، یا سهواً توسط یک دارنده اسلحه شخصی کشته شدهاند. نمیتوانیم مطمئن باشیم که مردم عادی که طرفدار نگهداری اسلحه برای حفاظت خود و خانوادههایشان هستند، این داستانها را میدانند و باز به حمایت خود ادامه میدهند. در واقع به نظر میرسد برای سالها، دولت میدان را کاملاً به شرکتهای
اسلحهسازی و هر گروه دیگری که از تجارت اسلحه سود میبرند واگذار کرده، تا باورهای عمومی را بسازند. حالا زمان آن است که روند برعکس شود و گزارشهای مستدل و تحقیقی در کنار سایر ابزارها میتواند بیشتر از حد تصور بر این معکوس شدن روند نگاه به اسلحه موثر باشد. اقدام دیگر، تغییر استانداردهایی است که کارخانهها ملزم به رعایت آن هستند، تعداد زیادی از دارندگان سلاحهای شخصی، خشاب اسلحه خود را خارج میکنند و این تصور را دارند که اسلحه دیگر خطرناک نیست. اما نمیدانند هنوز یک شلیک مرگبار در لوله اسلحه باقی مانده است. ما برای اکثر تجهیزات استانداردهایی برای حمایت از مصرفکننده داریم البته احتمالاً جز در مورد اسلحه. ملزم کردن کارخانههای اسلحهسازی به تولید سلاحهایی خاص مصرفکنندگان عادی که فرضاً خالی نبودن اسلحه را با نشانگر صوتی یا نوری اطلاع دهد یا اسلحههای دارای قفلهای مخصوصی که به کودکان اجازه استفاده از سلاح را ندهد، میتواند از بسیاری از مرگهای تصادفی جلوگیری کند. اگر کنگره دولت را کاملاً ناامید کند، این اقدامات هرچند کافی نیست اما میتواند نسخهای جایگزین تصور شود.
دیدگاه تان را بنویسید