گفتوگو با جلال طالبی، سرمربی سابق تیم ملی درباره دستمزد مربیان ایرانی و خارجی
پرداختها کفاف زندگی را نمیدهد
کیروش متخصص کار با جوانهاست. رزومهاش را هم که نگاه کنید متوجه میشوید بیشتر موفقیتهایش در این رده به دست آمده. استعدادیاب خوبی است و خوب میتواند یک بازیکن جوان را شکوفا کند.
تفاوت دستمزد مربیان وطنی و خارجی و البته میزان اختلاف عجیب و غریب حقوق دریافتی مربیان فوتبال پایه و تیمهای لیگ برتری باعث شد پای حرف یکی از مربیان قدیمی و البته بینالمللی فوتبال ایران بنشینیم؛ جلال طالبی. او را با تیم ملی ایران در جام جهانی فرانسه به یاد میآوریم و اگر کمی بیشتر اهل نوستالژی باشیم با باخت هفت بر یک تیم ملی ایران مقابل رم. همان باختی که منجر به اخراج ایویچ کروات شد و هدایت تیم ملی در فرانسه را به طالبی سپرد. طالبی که به نوعی رکورددار امتیازگیری در جام جهانی است تنها مربی ایرانی است که توانسته در معتبرترین جام فوتبالی دنیا به پیروزی دست یابد. او با پیروزی دو بر یک مقابل آمریکا خیابانهای ایران را لبریز از مردم شادمانی کرد که بیصبرانه منتظر پیروزی در جام جهانی بودند. طالبی حالا سالهاست که مربیگری را کنار گذاشته و به همراه خانوادهاش در آمریکا زندگی میکند. او مدتی است که مسافر ایران شده و بیشتر با محافل فوتبالی سروکار دارد. طالبی بعد از ترک صندلی هدایت ایران در سال ۲۰۰۰ چند سالی سرمربی سوریه شد و بعد هدایت تیم امید اندونزی را بر عهده گرفت. همین هم باعث شده اطلاعات خوبی از فوتبال
دنیا و رویه مربیگری در آن داشته باشد. او اعتقاد دارد تا میزان درآمد مربیان فوتبال پایه بالا نرود، خبری از پیشرفت و شکوفایی فوتبالیستهای نونهال و نوجوان ایرانی نیست. مصاحبه ما با سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران در مورد اختلاف مسائل مالی و فنی مربیگری در غرب و ایران را در ادامه میخوانید. طالبی که فوتبال آمریکا را به دقت دنبال میکند، با آوردن مثالی از ماجرای انتقال دیوید بکام به لیگ حرفهای فوتبال آمریکا میگوید بازیکنان طراز اول جهان توانایی عجیبی در درآمدزایی دارند و همین باعث شده اختلاف دستمزد آنها با استادهایشان (مربیانشان) حسابی زیاد شود. او که از نزدیک تمرینات تیمهای انگلیسی همچون چلسی و تاتنهام را دیده از فعالیت عجیب و غریب مربیان فوتبال پایه این باشگاهها میگوید. از اینکه چندین مربی از ابتدای صبح بازیکنان کمسن و سال را تمرین میدهند و به دلیل درآمد خوبی که از این راه دارند به حرفه دیگری فکر نمیکنند و همه انرژیشان را در شکوفا کردن فوتبالیستهای نونهال به کار میبرند. طالبی اعتقاد دارد کیروش استاد کشف استعداد است و باید از تواناییهای او در این راه بهترین استفاده را کرد.
وقتی در ریز قرارداد باشگاههای فوتبال اروپایی دقت میکنیم، متوجه میشویم که در بیشتر آنها دریافتی بازیکنان از مربیان بیشتر است و کمتر میشود که سرمربیای به اندازه یک بازیکن طراز اول درآمد داشته باشد. شما دلیل این مساله را چه میدانید؟
دلیل این موضوع بدون شک برمیگردد به مسائل مالی و تبلیغاتی. بازیکنان طراز اول اروپایی توانایی عجیبی در سودآوری برای باشگاه متبوعشان دارند. آنها میتوانند خیلی زود رقم پرداختیشان را بهوسیله درآمدزاییهای تبلیغاتیشان برای باشگاهها جبران کنند. جایی میخواندم که بازیکنان طراز اول اروپایی تا ۸۰ درصد مخارجشان برای باشگاه را از طریق تبلیغات پوشش میدهند. بگذارید برای شما مثالی بزنم. چند سال پیش که دیوید بکام، فوتبالیست مشهور انگلیسی به لیگ فوتبال حرفهای آمریکا موسوم به MLS آمد، مبلغ سنگینی از باشگاه لسآنجلسی دریافت کرد. سالی ۵۰ میلیون دلار که برای کل چهار سال به رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار میرسید. به ارزش پول حاضر ما میشود سالی ۱۵۰ میلیارد تومان. آن هم برای بازی در لیگی که به هیچ عنوان فشار خاصی ندارد و در سطح لیگهای اول دنیا نیست. نکته
جالب اما اینجاست که باشگاه آمریکایی قبل از بازی اول حقوق یک سال دیوید بکام را وارد خزانهاش کرده بود.
از طریق درآمدهای تبلیغاتی؟
بله، دقیقاً از همین راه. طبق قراردادی که این باشگاه با بکام داشت، تمام درآمد تبلیغاتی بکام در یک سال اول متعلق به باشگاه بود. آنها در همان شش ماه اول توانستند کل ۲۰۰ میلیون دلار را به حسابشان بیفزایند. در این سالها که من در آمریکا زندگی میکنم متوجه شدهام که در دیگر رشتهها هم همین است و آمریکاییها در بسکتبال و فوتبال آمریکایی هم بیشتر هزینههای باشگاه را از طریق تبلیغات و اسپانسرینگ به دست میآورند. در واقع خرید یک بازیکن نهتنها هزینه کردن نیست بلکه سرمایهگذاری هم هست و شما به عنوان باشگاهدار هم از نعمت استعداد آن بازیکن بهرهمند میشوی و هم در بحث مالی میتوانی جیبت را پر پول کنی.
پس چرا این موضوع در فوتبال ایران به شکل دیگری در جریان است؟ مربیان لیگ برتری اکثراً از بازیکنان شاغل یا بیشتر میگیرند یا نسبت بهتری در مقایسه با مربیان اروپایی دارند. یعنی میزان دریافتیشان خیلی کمتر از ستارههای باشگاهشان نیست.
راستش را بخواهید من خیلی با این موضوع موافق نیستم. یعنی به جز چهار، پنج مربی که در چند سال گذشته افتخارات فراوانی کسب کردهاند، سایر مربیها دریافتی مناسبی ندارند. البته این نظر من است اما فکر میکنم سایر مربیان خیلی هم دستمزد بالایی ندارند. اما در کل به نظر میرسد که تعداد مربیان موفق در فوتبال ایران محدود است. اگر در نقل و انتقالات مربیان در چند سال گذشته دقت کنید، میبینید که همیشه برای استخدام چند مربی دعوا بوده. یعنی برخی از مربیان متقاضیان زیادی دارند و یک تعداد معدودی روی نیمکت تیمهای لیگ برتری مینشینند.
همین تعداد کم مربیان مقبول مدیران باعث شده قیمت آنها رشد عجیب و غریبی را در پی داشته باشد. در این بین موضوع دیگری هم قابل تامل است و آن اینکه بازیکنان ایرانی به دلیل قوانین حاکم از جمله کپیرایت و امثالهم کمتر میتوانند به باشگاه سود برسانند. یعنی شما به عنوان مدیر باشگاه مانند آمریکا و اروپا نمیتوانی از بازیکنانت سود مالی کسب کنی. نهایت کاری که میتوان کرد ترانسفر بازیکنان به اروپاست و خبری از قراردادهای سنگین تبلیغاتی نیست. به همین دلیل در ایران نسبت پرداختی به بازیکنان طراز اول و مربیان موفق خیلی متفاوت نیست.
اما این موضوع در فوتبال پایه کمی متفاوت است. یعنی دریافتی مربیان فوتبال پایه آنقدر کم است که کمتر کسی رغبت میکند در این سطح از فوتبال کار کند. به نظر شما این اختلاف حقوق طبیعی است؟
به نکته خوبی اشاره کردید. کل مربیان طراز اول لیگ برتر درآمد ندارند! یعنی شما تمام هزینههایی را که برای فوتبال پایه توسط باشگاهها میشود جمع بزنی به اندازه یک بازیکن ۸۰۰ میلیونتومانی هم نمیشود. بیشتر تیمها میخواهند بودجه تیمهای پایهشان را با هزینهای حدود ۲۵ میلیون تومان ببندند. خب مسلماً این شیوه جوابگو نخواهد بود. شما نتایج فوتبال پایه را نگاه کنید. تمامی تیمها به نوعی ناکام ماندهاند. این نشان میدهد که ما باید سرمایهگذاری بیشتری در فوتبال پایه داشته باشیم و با این مدل هزینه کردن بهجایی نمیرسیم.
یعنی تنها با افزایش بودجه فوتبال پایه و بالا بردن حقوق مربیان فوتبال پایه میتوان امید به پیشرفت فوتبال در سالهای آتی بست؟
ببینید افزایش بودجه که نباید فقط در افزایش حقوق عوامل فوتبال خلاصه شود. ما باید قبول کنیم مربیان فوتبال پایه ما به غیر از مواردی نادر از دانش قابل اعتنایی برخوردار نیستند. باید روی دانش این مربیان کار شود. کلاس بگذاریم برایشان. مدرس خارجی بیاوریم و چه و چه. باید توان آنها را افزایش داد و البته با بالا بردن میزان دریافتیشان انگیزه کار در این بخش را هم ارتقا داد. بگذارید برایتان مثال بزنم. من از نزدیک در باشگاههای چلسی و تاتنهام حاضر شدهام و تمرینات آنها را مشاهده کردهام. در این باشگاهها حداقل شش، هفت مربی از اول صبح با بچهها در سطحهای مختلف کار میکنند. آنها گاهی تا شب روی این بازیکنان وقت میگذارند. مشخص است که این حرفه یعنی مربیگری فوتبال شغل اصلیشان است. یعنی از نظر مالی به حدی تامین هستند که نیازی به انجام کار دیگری نمیبینند. اما در فوتبال ایران وضعیت کاملاً متفاوت است. یک مربی که برای مثال سالی دو تا پنج میلیون تومان از باشگاهش میگیرد حتی هزینه زندگی شخصی و
تکنفره خودش را هم نمیتواند پرداخت کند. خب مشخص است که روی به انجام کار دیگری میآورد و مربیگری و انتقال دانش فوتبال برایش اولویت ندارد. ما باید مربیان تماموقت را به استخدام آکادمیها دربیاوریم تا شاهد این گونه مسائل نباشیم و تا وقتی نتوانیم دستمزد خوب بدهیم نباید انتظار داشته باشیم یک مربی همه تمرکزش را روی فوتبال بگذارد. تا آنجا که من میدانم مربیان پایه فوتبال انگلیس سالانه ۱۸ هزار پوند درآمد دارند و این مقدار با اینکه با دستمزدهای کلان فوتبال جزیره همخوانی ندارد اما به راحتی خرج یک خانوار انگلیسی را تامین میکند.
سوال مشخص من این است که در همین انگلیس که شما مثالش را زدید آیا مربیان فوتبال پایه توانایی خاصی دارند. یعنی آموزشهای خاصی دیدهاند یا فرقی با مربیان مثلاً لیگ برتری ندارند؟
اگر رفتن به کلاسهای مربیگری و دریافت مدارک معتبر جهانی را همچون گرفتن مدرک دکترا برای پزشکها بدانیم، کسب دانش برای مربیگری در فوتبال پایه را باید به نوعی با گرفتن تخصص توسط پزشکان یکسان به حساب بیاوریم. یعنی مربیان فوتبال پایه در اروپا علاوه بر گذراندن کلاسهای معمول مربیگری، یکسری کلاسهای خاص برای چگونگی تمرین دادن به بازیکنان فوتبال پایه هم میروند. در این کلاسها یاد میگیرند چطور با بازیکنان نوجوان ارتباط برقرار کنند یا چطور آنها را روانشناسی کنند. در واقع مربیگری در فوتبال پایه کار هرکسی نیست. شما فقط نمیتوانید به آموزههای تاکتیکی بسنده کنید. باید بتوانید از نظر روحی هم با بازیکنان ارتباط برقرار کنید و استعداد آنها را شکوفا کنید.
البته موفقیت آکادمیهای اروپایی فقط به داشتن مربیان کاربلد محدود نمیشود. آنجا به غیر از مربی روی استعدادیابها هم سرمایهگذاری عجیبی شده است. یعنی هر باشگاه چند استعدادیاب دارد که کار آنها تنها پیدا کردن بازیکنان بااستعداد است. آنها هم به نوبه خود آموزشهای خاصی دیدهاند و برای این کار تربیت شدهاند. ما در فوتبال پایهمان این گونه افراد را خیلی کم داریم.
یعنی وضعیت استعدادیابها حتی از مربیان فوتبال پایه هم اسفناکتر است. همین هم شده که در این چندساله نتوانستیم بازیکنی در رده جوانان کشف کنیم و به تیم ملیمان بدهیم. اگر هم چهار، پنج ستاره بودهاند یا در اروپا رشد کردهاند یا به صورت ژنتیکی پدیده شدهاند. یعنی استثنا بودهاند. ما در فوتبال ایران باید شرایطی را به وجود بیاوریم که بازیکنان بااستعداد شناسایی شوند و بعد به آنها گفته شود که تا کجا میتوانند پیشرفت کنند. متاسفانه روی این گونه مسائل سرمایهگذاری نمیکنیم و البته مشکلاتش هم گریبانمان را گرفته است.
در چند ماه اخیر بحثهای زیادی درباره رقم دریافتی کارلوس کیروش به وجود آمد و عدهای اعتقاد داشتند دستمزد پرداختی به او بسیار گزاف است. اساساً شما با پرداخت پول هنگفت به مربیان فوتبال موافقید؟ آن هم در شرایطی که فوتبال ما زیرساختهای لازم را برای پیشرفت ندارد؟
به نظر من اگر پرداخت این گونه پولها باعث ارتقای کیفی فوتبالمان بشود عیبی ندارد. اما ما عادت کردهایم مسیر را اشتباه برویم. آقای کیروش متخصص کار با جوانهاست. رزومهاش را هم که نگاه کنید متوجه میشوید بیشتر موفقیتهایش در این رده به دست آمده. استعدادیاب خوبی است و خوب میتواند یک بازیکن جوان را شکوفا کند. اما متاسفانه ما تمهیداتی برای استفاده از این دانش آقای کیروش نیندیشیدهایم. ایشان را درگیر نتیجه گرفتن کردهایم. اینکه به جامجهانی صعود کند و در جام ملتها موفق شود. خب وقتی کیروش درگیر نتایج شد دیگر نمیتواند معایب بازیکنان فوتبال پایه را برطرف کند. البته مسلماً اینها مهم هستند اما به نظر میرسد کیروش در بخش جوانان بیشتر میتواند به ما کمک کند. مسوولان فدراسیون فوتبال ما میتوانستند او را به عنوان سرپرست فنی آکادمی فوتبال
ما منصوب کنند تا ایشان روی بحث کیفی و مدیریتی این آکادمیها نظارت داشته باشد. اما در حال حاضر هر تیمی یک مدل به بازیکنان جوانش تمرین میدهد. حتی در خود باشگاهها هم هر سطحی یک مدل تمرین دارد و بازیکن در هنگام ارتقا به تیمهای بالادستی دچار مشکل میشود. ما یک سیستم هماهنگ برای پرورش بازیکنان جوانمان نداریم. فوتبال پایهمان را به صورت مجمعالجزایری اداره میکنیم و بعد یکدفعه ۲۰ بازیکن را جمع میکنیم و انتظار داریم کنار هم خوب و هماهنگ بازی کنند. خب مسلم است که برای بازیکن آن هم در آن سن تفاوت ذهنیتی ایجاد میشود و نمیتواند کیفیت اصلیاش را به نمایش بگذارد.
به نظر شما راهکار چیست؟ یعنی چه سبکی را باید در فوتبال پایه ایران پیاده کرد؟ اگر قرار است مربیان خارجی وارد فوتبال ایران شوند باید از چه مکتبی بیایند؟
به نظرم باید مربیانی را به استخدام درآوریم که با روحیات ما هماهنگاند. ما ملتی احساساتی و اهل خانواده هستیم. یک مربی خارجی علاوه بر آشنایی با فیزیک و تواناییهای بازیکنانش باید با روحیات و خلقیات آنها هم آشنا و حتی همنظر باشد. به نظر من مربیانی از کشورهای اسپانیا، فرانسه و ایتالیا که خودشان هم ذاتاً انسانهایی احساساتی هستند بیشتر از همه میتوانند به فوتبال پایه ما کمک کنند. در فوتبال پایه بحث تفاوتهای نژادی، فرهنگی، جسمانی و این گونه مسائل حسابی پررنگ است. یعنی توجه به آنها میتواند در ارتقای کیفیت بازیکنان موثر باشد.
شاید به همین خاطر باشد که فدراسیون به نوعی تیمداری میکند و میخواهد همه بازیکنان پایه را خودش تربیت کند!
راستش من به کل مخالف این هستم که فدراسیون فوتبال تیمداری کند. یعنی بیاید ۲۰، ۳۰ بازیکن را انتخاب کند و بعد برای دو سال اردوهای مختلف برگزار کند تا آنها را شکوفا کند.
این وظیفه باشگاههاست که متاسفانه فعلاً مغفول مانده. آنها باید مثل تمام دنیا روی آکادمیهایشان سرمایهگذاری کنند. این کار هم باعث سودآوری میشود و هم فوتبال ملی ما را به سطح اول آسیا برمیگرداند.
دلیل این غفلت مدیران باشگاهها از فوتبال پایه و تلاش برای رشد بازیکنان نوجوان چیست؟
شاید مهمترین عامل مسائل اقتصادی باشد. ما تا به یک توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی نرسیم نمیتوانیم شاهد سرمایهگذاری باشگاهها در فوتبال پایه باشیم.
البته فدراسیون فوتبال هم چندان تلاشی برای ارتقای سطح دانش مربیان ایرانی و حتی مربیان ملی انجام نداده است.
درست است. دلیلش هم واضح است. افکار عمومی بیشتر به دنبال نتیجه گرفتن تیم بزرگسالان است. اگر همه تیمها هم ببازند اما تیم ملی بزرگسالان ببرد آب از آب تکان نمیخورد.
مدیران فدراسیون هم این مهم را به خوبی میدانند و به دنبال این هستند که در فوتبال بزرگسالان سرمایهگذاری کنند تا در اتاق مدیریتشان بمانند.
به عنوان سوال آخر دوست دارم بدانم راهکار شما برای برونرفت از این وضعیت فوتبال پایه و ارتقای فنی و وضع مالی مربیان فوتبال پایه چیست؟
به نظرم باید تعادل ایجاد کرد و همه بودجه را برای تیمهای بزرگسال هزینه نکرد. البته نباید فضا را به سمتی برد که همه بودجه هزینه فوتبال پایه شود. همانطور که گفتم باید تعادل ایجاد شود و هم نتیجهگیری در حال و هم آینده مد نظر قرار بگیرد. بهترین کار این است که فدراسیون یکسری مربی جوان بااستعداد علاقهمند را جمع کند و هزینه تحصیل آنها در اروپا را بدهد.
باید این مربیان جوان به باشگاههایی مثل آژاکس، بارسلون، بایرنمونیخ، دورتموند، آرسنال، منچستر و... فرستاده شوند تا به صورت عملی ببینند آنها در آکادمیهایشان چه میکنند. این گونه کارها شاید خیلی هم هزینه نداشته باشد. یعنی در قیاس با رقم پرداختی باشگاههای ما به برخی از بازیکنان خیلی زیاد به نظر نمیرسند اما بدون شک میتوانند مرهمی بر دردهای فوتبال پایه ایران باشند.
دیدگاه تان را بنویسید