تاریخ انتشار:
گفتوگو با سیدعلی میرباقری درباره اقتصاد سیاسی یارانه احزاب
رسالت دولت کمک به احزاب است
زمان زیادی از روزی که رئیسجمهوری سابق بنای مخالفت با احزاب را گذاشت و یارانه احزاب را قطع کرد، نمیگذرد. با این حال در طول چند سال گذشته احزاب هیچ کمکی از سوی دولت دریافت نکردند و با اتکا به حق عضویت توانستهاند کارکرد سیاسی داشته و مشارکت سیاسی مردم را افزایش دهند. هر چند در این میان این نظریه به کرات مطرح شده بود که آیا ضرورت دارد که احزاب یارانه از بودجه کشور دریافت کنند. این موضوع موافقان و مخالفانی هم داشت، از یکسو مخالفان این کار را سنگ بنای وابستگی احزاب به دولت دانسته و از سوی دیگر موافقان بر این باورند که باید احزاب را یاری کرد. این دغدغه به بهانهای تبدیل شد تا با سیدعلی میرباقری مشاور معاونت پارلمانی ریاستجمهوری گفتوگویی داشته باشیم.
زمان زیادی از روزی که رئیسجمهوری سابق بنای مخالفت با احزاب را گذاشت و یارانه احزاب را قطع کرد، نمیگذرد. با این حال در طول چند سال گذشته احزاب هیچ کمکی از سوی دولت دریافت نکردند و با اتکا به حق عضویت توانستهاند کارکرد سیاسی داشته و مشارکت سیاسی مردم را افزایش دهند. هر چند در این میان این نظریه به کرات مطرح شده بود که آیا ضرورت دارد که احزاب یارانه از بودجه کشور دریافت کنند. این موضوع موافقان و مخالفانی هم داشت، از یکسو مخالفان این کار را سنگ بنای وابستگی احزاب به دولت دانسته و از سوی دیگر موافقان بر این باورند که باید احزاب را یاری کرد. این دغدغه به بهانهای تبدیل شد تا با سیدعلی میرباقری مشاور معاونت پارلمانی ریاستجمهوری گفتوگویی داشته باشیم.
در خبرها آمده بود که قرار است بار دیگر یارانه به احزاب تعلق بگیرد. این در حالی بود که احزاب سالها از دریافت یارانه محروم شده بودند. شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟ آیا پرداخت یارانه به احزاب را ضامن گسترش توسعه سیاسی میدانید؟ این اتفاق در حالی رخ داده است که بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باورند که پرداخت یارانه به احزاب درست نیست چون احزاب به دولت وابسته خواهند شد. میتوان این نظر را درست دانست؟
در جوامع توسعهنیافتهای همچون کشور ما و کشورهای جهان سوم، اگر احزاب فعال نبوده و کارکرد سیاسی خود را نداشته باشند و در این حوزه تلاش نکنند، در این صورت نظام سیاسی کشور که مبنای آن نظام پارلمانی بوده و ساختار سیاسی پارلمانی دارد؛ اصولاً فلسفه وجودیاش از بین میرود. در کشورهایی همچون کشور ما که فرهنگ تحزب و فرهنگ حزبی شکل نگرفته است و شرایط جامعه به گونهای است که گستره فعالیت احزاب چه در بعد ساختاری و سازمانی و چه در بعد فرهنگی هنوز جا نیفتاده است، قطعاً دولت به عنوان یک رسالت ملی، موظف است تا به احزاب کمک کند. در این شرایط باید احزاب تقویت شود تا این فرهنگ جاافتاده و مردم آموزشهای لازم سیاسی را ببینند. در این شرایط مردم به ضرورت وجود احزاب پی خواهند برد. بعد از این مرحله متوجه خواهند شد که احزاب باید حضوری فعال در درون جامعه داشته باشند. بعد از این مرحله دولت میتواند خود را کنار بکشد.
به نظر شما این فرآیند موجب نخواهد شد تا احزاب به دولت وابسته شوند؟
شما این نکته را مدنظر قرار بدهید تا زمانی که حزب در یک کشور جهانسومی ریشه ندوانیده باشد و به عبارتی هنوز پابرجا و محکم نشده باشد؛ قطعاً در شرایط موجود جامعه، این حزب در همان شرایط طفولیت باقی خواهد ماند و راه به جایی نخواهد برد.
به نظر شما حزبی که یارانه از دولت دریافت کرده و به نوعی بودجه فعالیت سیاسی خود را از دولت دریافت میکند، آیا قادر خواهد بود تا از دولت انتقاد کند. به هر حال امکان دارد که نگرانی از قطع یارانه موجب شود تا احزاب جرات انتقاد نداشته باشند و به قولی رویکرد تایید دولت را در پیش بگیرند؟
اینکه بسیاری از مهرههای سیاسی بعد از رسیدن به قدرت کارکرد سیاسی خود را از دست میدهند به دلیل فقدان فرهنگ تفکر حزبی در کشور و حاکم نبودن تحزب در جامعه است
این موضوع به فرهنگ سیاسی افراد و احزاب از یکسو و از سوی دیگر به ساختار و نظام پرداخت یارانه به احزاب بستگی دارد. اگر قرار شود شرایط به گونهای باشد که اگر من به عنوان حزب از دولت مستقر انتقاد کردم، یارانه من قطع شود که خیلی بد است. این به فرهنگ تصمیمسازان و تصمیمگیران بازمیگردد. به هر حال هدف از تشکیل حزب و کادرسازی این است که من در جامعه حرف کارشناسی خود را بزنم. اگر قرار باشد من طوری تربیت شوم که به سیستم موجود انتقاد نکنم که دیگر دلیلی ندارد که احزاب کارکرد خود را داشته باشند و بخواهند کادرسازی کنند.
شما از مدافعان پرداخت یارانه به احزاب هستید چون بر این باورید که احزاب با کمک دولت خواهند توانست در جامعه پا گرفته و بر روی پای خود بایستند و فرهنگ تحزب را در درون جامعه نهادینه کنند. اما در برابر این نظر شما افراد دیگری وجود دارند که این سوال را بارها طرح کردهاند که مگر احزاب چه خدمتی به جامعه ارائه میکنند که مستحق دریافت یارانه هستند و بخواهند از منابع عمومی کشور بودجه دریافت کنند؟
یکی از رسالتهای احزاب در هرکشوری کادرسازی است. به هر حال تربیت نیروی سیاسی، آموزش به افراد در همه حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بر عهده احزاب است. تا زمانی که حزب نیروی خود را آموزش ندهد و در این حوزهها در راستای منافع ملی فعال نکند، حزب نیست. وظیفه حزب این است که جامعه را بهتر اداره کند. این کار با حضور در مراکز تصمیمسازی میسر میشود. در انتخابات پارلمان و ریاستجمهوری و شوراها این موضوع محقق میشود. اگر مردم آموزش سیاسی نبینند و تحت تربیت سیاسی قرار نگیرند و از سویی منافع ملی کشور را برای افراد تبیین نکنیم، چطور امکان دارد که ما بتوانیم کشور را اداره کنیم. کسانی که انتقاد دارند که چرا باید از منابع عمومی هزینهای صرف احزاب سیاسی کشور شود باید این نکته را بدانند که ارزیابی آنها در تضاد با اداره کشور قرار میگیرد. به هر حال مردم مالیات و عوارض پرداخت میکنند تا کشورشان بهتر از قبل اداره شود و نظرات بهتر و کارشناسیتر بیش از گذشته در جامعه به کار گرفته شود.
این منتقدان بهتر است به این سوال پاسخ بدهند که در کشوری با نظام پارلمانی، مگر امکان دارد که شما حزب نداشته باشید اما نظام پارلمانی داشته باشید. اگر نیروی آموزشدیده و کادر سیاسی نداشته باشیم مگر میتوان به فکر اداره بهتر جامعه بود. هرچند در طول سی و چند سال گذشته اتفاقاتی در درون این کشور رخ داده که خارج از کارکرد حزبی بود، برخی از افراد در جاهای حساس مستقر شدند اما افتخارشان این بوده که حزبی نبودند اما در برابر شما مشاهده کردید که چطور ضرر و زیانهای گستردهای را متوجه منافع ملی کشور کردند.
حال این سوال مطرح میشود که چرا با تلاش گسترده در زمینه نهادینه کردن احزاب و سابقه طولانی احزاب در کشور هنوز در تحقق فرهنگ تحزب در کشور دستاوردی نداشتیم و همواره در این حوزه درجا زدیم. این در حالی است که بسیاری از مسوولان تلاش کردند تا ضعفهای موجود در این حوزه را برطرف کنند؟ بدتر اینکه کشور ما خیلی عقبتر از سایر کشورها در زمینه نهادینه کردن فرهنگ تحزب است؟
یکی از دلایل این است که احزاب در کشور ما به صورت سازمانی و به شکل حزبی و واقعاً جاافتاده وجود ندارند. احزاب در موسم انتخابات به مدت یک ماه و دو ماه فعال شده و بعد از گذشت مدت زمانی فراموش میشوند. این احزاب پس از پایان انتخابات، فتیله خود را پایین میکشند. یکی از دلایل اینکه فعالیت حزبی به صورت مستمر با رویکرد نیروسازی و آموزش سیاسی و حزبی در سطح کشور وجود ندارد، این است که این احزاب از امکانات کافی و پشتوانه لازم برای این کار برخوردار نیستند.
شما به فصلی عمل کردن احزاب اشاره کردید. در حال حاضر این موضوع به معضل اصلی عرصه سیاست تبدیل شده است. به نظر شما برای رفع این مشکل باید چه کار کرد. چه راهکار عملیاتی را میتوان در این حوزه ارائه کرد؟
باید احزاب سیاسی توسط حاکمیت تقویت شوند. از سوی دیگر ارکان مهم تصمیمگیری کشور باید فضایی را برای احزاب فراهم کنند تا احزاب در سطح تشکیلات در سطح جغرافیایی بتوانند نیرو جذب کرده و تحت آموزش قرار دهند، کلاس آموزشی برگزار کرده و کادرسازی انجام دهند. در کنار این اقدامات باید بتوانند رسانه داشته باشند. تمام این موارد مستلزم کمک مادی و معنوی به احزاب است. اینکه چرا با این سابقه طولانی در امر تحزب همچنان در مرحله طفولیت قرار داریم و نتوانستیم به مرحله رشد و بالندگی برسیم، دلایل بسیاری دارد که یکی از مهمترین آنها این است که احزاب امکانات کافی در اختیار ندارند. اگر قرار باشد این مشکل برطرف شود، باید حمایت مادی و معنوی لازم از احزاب صورت بگیرد تا احزاب این توان را داشته باشند تا کادرسازی لازم را انجام دهند و به این ترتیب به توسعه سیاسی کمک کنند.
یکی از کارکردهای احزاب این است که در حوزههای متعدد به دولت راهکار ارائه کنند. با این حال این موضوع به کرات مشاهده میشود که ارائه پیشنهاد چندان از سوی دولت با استقبال روبهرو نمیشود. در بسیاری از موارد این پیشنهاد تنها در حد انتشار یک خبر در سطح رسانه بوده و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود؟ رفتار دولت در برابر احزاب این شائبه را تقویت میکند که شاید احزاب در ساختار سیاسی کشور بیشتر حالت دکور و تزیین داشته باشد و قرار است تنها فضای انتخاباتی را گرم کرده و مشارکت مردم را افزایش دهند؟
اصلیترین دلیل این رویکرد این است که هنوز فرهنگ تحزب در کشور نهادینه نشده است. هنوز این باور در بین مردم شکل نگرفته است که اگر احزاب فعال باشند و اگر فرهنگ حزبی در کشور ما نهادینه شده و ریشه بدواند، این امکان وجود دارد که در فرآیند توسعه کشور بتوانند تاثیرگذار باشند. اگر از نظر فرهنگی این باور شکل بگیرد که حزب مزاحم بوده و نیازی نیست که احزاب در درون جامعه وجود داشته باشد بنابراین شرایط بدی برای احزاب ایجاد میشود. برای اینکه از این مرحله عبور کنیم، لازم است تا احزاب بتوانند فرهنگ تحزب را در کشور نهادینه کرده و آن را فراگیر کنند.
به صورت عملیاتیتر باید چه کار کرد؟
تنها راهکار این است که احزاب در درون کشور ما فعال بشوند.
باورتان این است که در صورت فعالیت احزاب، فرهنگ تحزب در درون جامعه ریشه بدواند؟
قطعاً. امکان دارد که این کار زمان برده و طولانی شود اما در نهایت ما را به این هدف نزدیک خواهد کرد. شما لازم است به این نکته توجه کنید که کانونهای فرهنگی مساجد تا چه اندازه نهادینه شده است. در هر محله، شهر و منطقهای به محض شکلگیری این موضوع از سوی مردم با استقبال مواجه شده و مردم خودشان در این نهاد فعال میشوند. مردم بنا بر ضرورت خودشان در امر مسجدسازی و فعالیت فرهنگی فعال شده و در این حوزه چشمداشت مالی ندارند. این توقعات بیشتر معنوی است. حزب هم باید این رویکرد را در پیش بگیرد. اگر قرار است منافع ملی کشور تامین شود همه مردم باید قبول کنند که ضرورت دارد احزاب وجود داشته باشند.
به هر حال این کشور به صورت پارلمانتاریستی اداره میشود. در این شرایط همه از جمله مردم و دولت باید کمک کنند. در این میان گروههای اجتماعی و اقتصادی که گرایشات حزبی داشته و احزاب را فعال کردند، باید کمک کنند. به هر حال رقابت سیاسی و بحث سیاسی کردن و افزایش مشارکت سیاسی از ضروریات اجتماعی است که در درون احزاب میتوان آن را پیدا کرد.
در سایر کشورهای جهان اعم از توسعهیافته و توسعهنیافته، آیا دولت به احزاب کمک میکند و یارانه پرداخت میکند؟
در خیلی از کشورهای جهان ما شاهد این هستیم که دولت از نظر مادی و معنوی به احزاب کمک کند. این در حالی است که در بسیاری از کشورها حاکمیت سیاسی و دولتمردان، معمولاً احزاب را به چشم مزاحم نگاه میکنند. باید این نگاه تغییر کند و احزاب به عنوان دستیار و مشاور انتخاب شوند. به هر حال احزاب به عنوان چشم و بازوی نظام حاکم هستند. اگر در درون ساختار، جریانات سیاسی و رقابت واقعی احزاب پذیرفته شود، قادر خواهند بود تا کارکرد بسیاری داشته باشند. این شرایط در بسیاری از کشورهای توسعهیافته وجود دارد.
یعنی یارانه میدهند؟ یا از طریق روشهای دیگر هم احزاب را یاری کرده و بستر لازم را برای فعالیت آنها فراهم میکنند؟
نه ولی قبل از اینکه به این مرحله برسند به احزاب کمک کردند و به احزاب یارانه دادند. در حال حاضر بسیاری از احزاب به سن بلوغ رسیدهاند و از پس خودشان برمیآیند. ضمن انجام کار سیاسی کار اقتصادی هم انجام میدهند و از این منظر درآمد دارند. حزب آقای اردوغان در ترکیه به اعضای احزاب کمک مالی کرده و به آنها کمک میکند تا برنامههای مختلف را برگزار کنند. در بسیاری از موارد به این اعضا سوبسید پرداخت میکنند زیرا عضو حزب هستند.
شما تاکید کردید که دولت باید از پیشنهادات احزاب استقبال کند اما گاهی مشاهده میشود که بسیاری از احزاب دولت در سایه تشکیل میدهند. به نظر شما این موضوع چه تاثیری در رابطه دولت و احزاب خواهد گذاشت؟ اصولاً تشکیل دولت در سایه پدیده مثبتی است؟
این دولت در سایه اگر در حکم بازوی مشورتی و کانونهای فکری باشد؛ خیلی میتواند موثر باشد. اما اگر دولت در سایه تلاش کند تا مزاحم کارکرد دولت شود؛ قطعاً این موضوع به ضرر کشور است. این نکته را مدنظر قرار بدهید که حزب فعال، حزبی است که یار و مشاور دولت باشد و به دولت کمک کند. احزاب باید برنامه داشته و برای اداره کشور راهکار ارائه کنند. از سویی باید قدرت حاکم را نقد کرده و نقاط ضعف را یادآور شوند. این موضوع در واقع از ضروریات کار حزبی است.
برخی از کارشناسان سیاسی بر این باورند که مشکل احزاب سیاسی در کشور این است که بیشتر در ورطه سهمخواهی افتاده و همین موجب میشود که در کارکرد خود موفق نشوند؟ به عبارت دیگر حضور در احزاب سیاسی تنها راهکار برای نیل به قدرت بوده و در این میان افراد دغدغهای نسبت به گسترش فرهنگ تحزب در کشور ندارند. در این شرایط باید چه رویکردی را در پیش گرفت؟
اینکه بسیاری از مهرههای سیاسی بعد از رسیدن به قدرت کارکرد سیاسی خود را از دست میدهند به دلیل نبود و فقدان فرهنگ تفکر حزبی در کشور و حاکم نبودن تحزب در جامعه است. همین موجب شده که ما در شرایط بسیار ابتدایی قرار بگیریم به گونهای که افراد در فضاهای خاص وارد حزبی میشوند و حزب در فضای استثنایی وارد قدرت شده و در نهایت افراد حزب خود را به فراموشی میسپارند. دوم اینکه افراد وارد قدرت میشوند تا سهمخواهی کنند. اگر این سهمخواهی در راستای منافع ملی کشور باشد تا کشور بهتر اداره شود، بسیار خوب است. به هر حال فردی که کار حزبی و سیاسی میکند مدعی است که من میخواهم در جایگاه اداره کشور قرار بگیرم چون مدعی هستم که کشور را بهتر اداره خواهم کرد و منافع ملی کشور را بهتر تامین خواهم کرد. سهمخواهی از سوی احزاب، جزو ذات احزاب محسوب شده و چیز بدی نیست.
موضوعی که دغدغه بسیاری از فعالان سیاسی محسوب میشود این است که برخی از احزاب دریافتکننده یارانه بسیار بینام و نشان بوده و اصولاً در عرصه سیاست کشور جایگاهی ندارند که دولت بخواهد آنها را یاری بدهد. به نظر شما در صورت پرداخت یارانه به احزاب گمنام و کموزن آیا میتوان این استنباط را داشت که شرایط برای شکلگیری فساد سیاسی و اقتصادی فراهم خواهد شد. از سوی دیگر باید چه تدابیری به کار گرفت تا این یارانه به احزاب موثر اختصاص یابد که در نهایت اختصاص این یارانه به احزاب موجب شود تا فرهنگ سیاسی کشور ارتقا یابد.
پرداخت یارانه به احزاب سیاسی به منظور ارتقای فرهنگ سیاسی کشور یک ضرورت است اما این نکته را مدنظر قرار دهید که با وجود موافقت من برای پرداخت یارانه، بهتر است مکانیسم دقیقی برای پرداخت یارانه تعیین شود. میزان پرداخت و چگونگی پرداخت در واقع ساز و کار بسیار دقیقی را میطلبد که باید با حساسیت زیاد آن را انجام داد. به هر حال امکان ندارد که بتوان به هر فردی که تابلو داشت یا مجوزی از کمیسیون ماده 10 احزاب داشت، یارانه پرداخت کرد. در این وضعیت بهتر است تا نخبگان و تصمیمگیران دولت ضمن بهرهمندی از نظرات کارشناسان سازوکاری را تدوین کنند تا در آن مشخص شود که باید چه مکانیسمی را انتخاب کرد تا به کدام احزاب با چه تعداد اعضا و چه شرایطی یارانه پرداخت شود. این اصل بدیهی است که یارانه اختصاص دادهشده به حزبی فراگیر و بزرگ و تاثیرگذار با گستره ملی با حزبی با کارکرد محدود و گستره استانی متفاوت است. به هر حال حزب بزرگتر باید یارانه بیشتری دریافت کند چون چنین حزبی برای آموزش حزبی و کادرسازی به بودجه بیشتری نیاز دارد. مهمتر اینکه باید نظارت بسیار خوبی روی احزاب اعمال شود، تا مشکلات حاشیهای در اختصاص یارانه احزاب به وجود
نیاید.
دیدگاه تان را بنویسید